عنوان : ماموريت رضاخان در دين زدايي - سياسي بودن احكام اسلام - بيان آثار و بركات جنگ وفرمان شكست حصر آبادان
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 14 آبان 1359
تاریخ قمری : 26 ذي الحجه 1400
مکان : تهران ، جماران
مناسبت : در آستانه ماه محرم
جلد : 13
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
اهداف شوم كارشناسان خارجي از شناسايي ذخاير كشور
از آقايان كه تشريف آورده اند در اين هواي سرد و در اين محل حقير تشكر مي كنم .سلامت و سعادت همه را از خداي تبارك و تعالي خواستارم . من يك نكته اي بايد عرض كنم : ما بايد از اين كارشناس هاي قدرتهاي بزرگ بعض مطالب را ياد بگيريم . اينها ازطول مدتي كه شايد قريب بيش از سيصد سال است در اين ممالك راه پيدا كردند، همه چيز اين ممالك را، خصوصا آنهايي كه مورد اهميت است خيلي براي آنها، مثل ايران ،مطالعه كرده اند. هر چه ما داريم از داراييهاي زيرزميني و از داراييهاي روي زميني و ازچيزهايي كه در رقاي (1) يك كشور دخالت دارد مثل فرهنگ ، اقتصاد، امثال ذلك ، اينهامطالعه كرده اند و مطالعاتشان بيشتر از ماست . اينها در آن وقتي كه اين وسايل نقليه فعلي نبوده است ، مي آمدند در ايران و با كاروانها راه مي افتادند، سوار شتر مي شدند و گردش مي كردند اطراف ايران و تمام بيابانهايي كه در ايران بود مطالعه مي كردند و جاهايي كه احتمال ذخاير بود عكسبرداري مي كردند؛ كشف مي كردند. همه اين چيزهايي كه ما درزيرزمين داريم ، آنها از ما بهتر مطلعند. در مسائل فرهنگي و سياسي هم آنها مطالعات فراوان دارند. از ايلات عشاير اطراف ايران ؛ همه جا. آنقدري كه آنها مطالعه كرده اند درروحيات عشاير و مسائلي به دست آورده اند، ماها آنقدر مطالعه نكرده ايم . مطالعاتي كه اينها از شهرهاي ما و دهات ما و فرهنگ ما و عقايد ما و گرايشهاي ما، آنها مطالعه كرده اند، بسيار است . ما بايد ببينيم كه اينها بعد از مطالعات زيادي كه كردند كه مي خواهندبراي خودشان ، مي خواستند و مي خواهند بهره برداري كنند، آنها چه چيز را موافق بامصلحت خودشان و بهره برداري خودشان مي دانستند و چه چيز را و چه گروه را مخالف مي دانستند. آنها كدام دسته جات را مخالف سلطه خودشان بر شرق و خصوصا ايران ، كه يك ويژگي خاصي دارد، كدام گروه را مخالف با اين سلطه مي دانستند و كدام گروه ياگروهها را مخالف نمي دانستند يا موافق مي دانستند.
نحوه شكل گيري سلطنت پهلوي
ما از وقتي كه رضاخان كودتا كرد و آمد ايران - كه من يادم است - مطالعه كنيم آن مسائلي كه در ايران واقع شد و انگليسها اول او را آوردند و به قدرت رساندند تا وقتي كه محمدرضا به جاي او آمد - و نمي توانيم بگوييم كدام خبيثتر بودند، لكن خباثت دومي اثراتش براي ما زيادتر بود، كه دومي را متفقين تحميل كردند و خود محمدرضا هم دركتابش نوشت . حالا شايد نباشد در آن كتاب . اگر كسي آن چاپ اولش را داشته باشد،نوشت كه اينها صلاح هم ديدند كه ما باشيم . من باشم در اينجا حكومت كنم - ما مطالعه كنيم از آن وقت تا زماني كه اين آدم رفت ، ببينيم كه اينها با چه گروههايي مبارزه كرده اندو با چه گروههايي مصالحه و سازش . رضاخان اول كه آمد، ما شك نداريم كه يك آدم عامي بود و آنها فهميده بودند كه يك آدم قدرتمندي است و جسوري است و كار از اومي آيد. آنها اين را آوردند، اين هم در راديو دهلي - شماها كه يادتان نيست ، شايدآنهايي كه سنشان بالا باشد يادشان هست ، كه در راديوي دهلي - گفتند كه - راديو دهلي از انگليسها بود آن وقت كه - رضاخان را ما آورديم روي كار و بعد از اينكه مخالفت كردو با آلمانها - مثلا - يك رفت و آمدي داشت ، ما او را بيرون برديم .
اين يك آدمي بود، كه با مطالعات ، آنها ادراك كردند كه يك آدم قلدري است وشعور سياسي هم ندارد آنقدرها؛ اين را خوب مي شود آلت دست قرار داد. آوردند وكودتا كردند و آن وقت اشخاص زيادي را از همه طوايف گرفتند و ابتداي امر وجب به وجب ، به نظر مي رسد كه روي يك نقشه اي كه آنها برايش مي دادند، عمل مي كرد.ابتدائا شروع كرد به رياكاري و مجالس روضه مي رفت و خودشان مجلس روضه بپامي كردند و از قراري كه آن وقت مي گفتند، در همه تكيه هاي تهران هم آن وقت مي گفتندپابرهنه مي رود. همه جا مي رفت و با مردم خوش و بش مي كرد و اين كارها را مي كرد تاآن وقتي كه قدرت دستش آمد و محكم شد پايش . ببينيم كه در آن وقتي كه قدرت دستش آمد با كي و با چه گروهي مخالفتش زياد بود و با چه طرحهايي مخالفتش زياد.
تلاش رضاخان براي دين زدائي و نابودي روحانيت
اين را بسياري البته يادشان است كه شروع كرد؛ مخالفت با روحانيون با اسم اينكه مي خواهيم اصلاح بكنيم ، چه بكنيم . مجلسي در شايد جاهاي ديگر و در مدرسه فيضيه ،كه ما شاهدش بوديم ، مجلس امتحان درست كردند و اشخاصي كه مال خودشان بود،مي آمد آنجا براي امتحان و اينها به خيال اينكه ، تبليغاتشان اين بود كه ما مي خواهيم اين اشخاصي كه صحيحند و اهل علم صحيح هستند، از آنهايي كه نه ، لياقت اين لباس راندارند، مي خواهيم تميز بدهيم . حتي بعضي از آقايان محترم قم هم اين معنا را باور كرده بودند. خدا رحمت كند مرحوم آقاي فيض (2) را، به من فرمودند كه - در مدرسه فيضيه ،كه - خوب ، اينكه بدكاري نيست كه اينها بيايند خوبها را از بدها جدا كنند. من به ايشان عرض كردم كه بله ، اينها مي خواهند خوبها را از بدها جدا كنند كه خوبها را از بين ببرند، نه بدها را. و همين طور هم شد. ابتدا براي اين معنا آمدند و چه تلخيها بر ماها گذشت از اين امتحان و از اين بساط. بعد هم با يك بهانه ديگر شروع كردند به اينكه بايد ملت لباس واحد داشته باشد و عمامه ها را از سرها برداشتند و آنقدر خرابكاري كردند كه روي تاريخ را سياه كردند. البته اينها يك مسائل طولاني است كه شايد تاريخ ، حالا كهمي توانند، بنويسند اشخاصي كه اطلاع دارند.
بعد هم يا در همان وقتها هم ، مجالس روضه را با كمال جديت منع كردند كه شايد درشهرها، يك مجالس علني كه مثل مجالس متعارف ، آن وقتها بپا نبود. من در قم يادم است كه يكي از آقايان ، بين الطلوعين - قبل از طلوع فجر - يك مجلس چند نفري داشت و قبل از طلوع آفتاب هم متفرق مي شدند و گمانم اين است كه همين مجلس را هم آمدندجلويش را گرفتند. اين دو جناح - كه هر دوش از جناح روحاني است - جناح روحانيت وجناح خطبا - اين دو راه ، دو جهت وجهه نظر آنها بود و به هر دو حمله كردند، عمامه ها رااز سر آنها برداشتند. يكي از كساني كه در قم مشغول اين خرابكاري بود، يك روز گفت كه در تمام ايران ، شش نفر بايد عمامه اي باشد، و حال آنكه آن هم دروغ مي گفت . اگرمي توانستند، يك نفر هم نمي گذاشتند باشد. اين حمله اي كه اينها كردند به روحانيت وحمله اي كه كردند به مجالس تعزيه ، ما از آن مي فهميم كه اين دو جناح در نظر آنها،مخالفتشان با ابرقدرتها و اين معنا كه اينها مانع از آن مقاصدي كه آنها دارند، بيشتر. اين دو جناح بيشتر بوده و لهذا، بيشتر مورد آزار واقع شده اند.
رضاخان مجري طرح استعماري كشف حجاب
بعد هم كه قضيه كشف حجاب به آن فضاحت و به آن رسوايي را درست كردند. آن هم روي همين بود كه اينهايي كه علاقه به اسلام داشتند و علاقه به ديانت و احكام ديانت داشتند، اينها را سركوب كنند و خدا مي داند كه در كشف حجاب ، چه جنايتهايي اينهاكردند، حتي به علماي بزرگ هم پيشنهاد مي كردند كه شما مجلس بگيريد با خانمهايتان ؛با زنهايتان بياييد در مجلس براي اينكه فرموده اند. نقل كردند كه يكي شان رفته بود پيش مرحوم آقاي كاشاني گفته بود كه فرموده اند كه شما بايد در آن مجلسي كه مختلط است شركت كنيد. ايشان فرموده بودند: فلان خوردند. او گفته بود كه آن بالاييها گفته اند. گفته بود: من هم همان بالاييها را مي گويم . بله ، اينها مي خواستند با ارعاب و هو و جنجال ، كاررا انجام بدهند. لهذا، به ايشان هيچ تعرضي نكردند. هر كدام ضعيف بودند و ضعيفالقلب بودند، شركت مي كردند و هر كدام قوي بودند، نمي كردند. ما بايد از اينها عبرت بگيريم ، از اين مسائل . با تبليغات مختلف ، نه همان با زور، با تبليغات مختلف ، اين مسائلي كه داشتند و آن مطالبي را كه خودشان مطالعه كرده بودند و موانع را پيدا كرده بودند باتبليغات دامنه دار از هر نحو، قلمها و نطقها و روزنامه ها و همه چيز به كار مي افتاد؛ براي اينكه ، اين مسائل را به ثمر برسانند و موفق هم ابتدا شدند، به طوري كه اين را من كراراگفته ام : مرحوم آقاي آشيخ عباس تهراني (3) - رحمه الله - گفتند كه من اراك بودم ومي خواستم بيايم به قم يا به تهران مي خواستم بروم ، از اراك مي خواستم بيايم . خواستم اتومبيل بگيرم ، آن شوفر اتومبيل گفت كه ما عهد كرديم ، قرار داديم با خودمان كه دوطايفه را سوار اتومبيل نكنيم : يكي فواحش را، يكي هم آخوندها را. در اثر تبليغاتي كه كرده بودند، شعرهاي شاعرشان را كه لابد بعضي شنيده اند كه "تا آخوند و قجر در اين مملكت است ، اين ننگ را كشور دارا به كجا ببرد"! اين را آن خبيث خدانشناس (4) درشعرش گفت .
شعرا شعر گفتند، مجالس درست كردند، محافل درست كردند، تبليغات كردند؛ هرطور توانستند با هر شيوه اي ، اين روحانيون را و اين متدينين را كوبيدند و مقصود اصلي اين بود كه اسلام را از بين ببرند. آنها مي فهميدند كه تا اسلام قدرت دارد در يك كشوري ، نمي توانند آنها آنطور كه مي خواهند سلطه پيدا كنند. بايد اسلام را و مظاهراسلام را و احكام اسلام را اينها از بين ببرند تا موفق بشوند به آن مقاصدي كه دارند. لهذا،مطالعه مي كردند چه چيز براي اسلام بيشتر مي تواند خدمت بكند، قدرت اسلام را بهترمي تواند حفظ بكند، آن را بيشتر مي كوبيدند و كدام احكام اسلام بيشتر پيش مردم - مثلا- رايج است و بيشتر علاقه به آن دارند، آن را بيشتر مي خواستند از بين ببرند.
هوشياري در مقابله با نقشه هاي اجانب
ما بايد توجه به اين معنا داشته باشيم . ما بايد گمان نكنيم كه مسائل ايران ختم شدهاست ، تمام شده است . هم مسائل فرهنگي اش تمام نشده است و هم ساير مسائل . شماهيچ وقت خوف از اين نداشته باشيد كه مثلا، دولت غاصب عراق حمله كرده است ودارد مثلا، كارهاي خلاف مي كند. از اينها هيچ وقت خوف نداشته باشيد. اينها نمي توانندكاري انجام بدهند. شما از اين خوف داشته باشيد كه همان نقشه هايي كه قبل از انقلاب اينها داشتند، در زمان رضاخان و محمدرضا خان داشتند، حالا بيشتر داشته باشند. آنهاقبلا از باب اينكه به طور ذهني و علمي ، يافته بودند كه اسلام اگر رواج داشته باشد ومظاهر اسلام رواج داشته باشد، نمي گذارد كه ما استفاده هايمان را بكنيم ، حالا كه عيناسيلي را خوردند و مشاهده كردند قدرت اسلام را در يك ملت سي و چند ميليوني واسلام ، كه داراي يك ميليارد جمعيت است ، اينها ملاحظه مي كنند كه بعد از آنكه سي وچند ميليونشان به ما اينطور كردند، پس وقتي كه يك ميليارد جمعيت دنيا، كه قريب به يك ميليارد مسلم دارد، اگر اينها همه مثل ايران بشوند، ما چه خواهيم كرد؟
امروز نقشه دقيقتر از آن وقت است . امروز طرحهايي كه اينها مي خواهند پياده كنند ازآن وقت شديدتر است و ما بايد بيشتر چشم و گوشمان را باز كنيم . شما امروز هم مي بينيدكه چهار نفر، ده نفر روحاني كه با كمال صداقت دارند خدمت به اين انقلاب مي كنند، ازهر گوشه صدا مي شود كه حكومت آخوندي ! اين زمزمه ها تازه كم كم همان نقشه هاي سابق است . آن وقت هم يكدفعه نشد. ابتدا كم كم ، يكي يكي ، دوتا دوتا اهل علم بلاد را،اهل منبر بلاد را انتقاد كردند؛ گفتند، گفتند، روزنامه ها بعد شروع كردند و نطقها ومجالس و اينها درست كردند و بعد هم كار خودشان را انجام دادند. حالا هم اين نقشه هست در كار.
فلسفه عزاداري براي سيدالشهدا "ع "
در آن وقت ، يكي از حرفها كه هي رايج بود، مي گفتند: "ملت گريه "؛ براي اينكه مجالس روضه را از دستشان بگيرند. اينكه همه مجالس روضه را آن وقت تعطيل كردند،آن هم به دست كسي كه خودش در مجالس روضه مي رفت و آن بازيها را در مي آورد، قضيه مجلس روضه بود يا از مجلس روضه آنها يك چيز ديگر مي فهميدند و آن رامي خواستند از بين ببرند؟ قضيه عمامه و كلاه بود يا از عمامه يك چيز ديگري آنهامي فهميدند و روي آن ميزان عمامه را با آن مخالفت مي كردند؟ آنها فهميده بودند كه ازاين عمامه يك كاري مي آيد كه نمي گذارد اينها اين را كه مي خواهند، عمل كنند و از اين مجالس عزاداري يك كاري مي آيد كه نمي گذارد اينها كارشان را انجام بدهند.
وقتي يك ملت در ماه محرم ، سرتاسر يك مملكت ، يك مطلب را مي گويند، شماانگيزه اين گريه و اين اجتماع در مجالس روضه را خيال نكنيد كه فقط اين است كه ماگريه كنيم براي سيدالشهدا. نه سيدالشهدا احتياج به اين گريه ها دارد و نه اين گريه هاخودش - في نفسه - كاري از آن مي آيد، لكن اين مجلسها مردم را همچو مجتمع مي كنندو يك وجهه مي دهند، سي ميليون ، سي و پنج ميليون جمعيت در دو ماه محرم و خصوصادهه عاشورا، يك وجهه ، طرف يك راه مي روند. اينها را در اين ماه محرم ، خطبا و علمادر سرتاسر كشور مي توانند بسيج كنند براي يك مسئله . اين جنبه سياسي اين مجالس بالاتر از همه جنبه هاي ديگري كه هست . بي خود بعضي از ائمه ما نمي فرمايند كه براي من در منابر روضه بخوانند. بي خود نمي گويند ائمه ما به اينكه هر كس كه بگريد، بگريانديا صورت گريه ، گريه كردن به خودش [بگيرد] اجرش فلان فلان است . مسئله ، مسئله گريه نيست . مسئله ، مسئله تباكي نيست . مسئله ، مسئله سياسي است كه ائمه ما با همان ديدالهي كه داشتند، مي خواستند كه اين ملتها را با هم بسيج كنند و يكپارچه كنند از راههاي مختلف . اينها را يكپارچه كنند تا آسيب پذير نباشند.
سياسي بودن غالب مسائل اسلام
مسائل اسلام ، مسائل سياسي است و سياستش غلبه دارد بر چيزهاي ديگرش .اجتماعاتي كه اسلام بعضي اش را فرض كرده است ، واجب كرده است و بعضي اش رابه طور استحباب و مبالغه در استحبابش كرده است اينها يك مسائل سياسي است ، قضيه مكه يك مسئله [سياسي است . ] اجتماع در مكه در اين محافل مختلف با آن يكپارچگيمردم ، كه از همه بلاد مسلمين واجب شده است كه بيايند در آنجا، بروند چه بكنند، چه بكنند [سياسي است . ] خدا كه احتياج به عبادت من و تو ندارد. خداي تبارك و تعالي مي خواهد كه مردم را مجتمع كند، واجب كرده است اينها را كه جمع بشوند در آنجا ومسائل اسلام را طرح كنند و حل كنند.
مع الاسف ، در اثر بي اطلاعي ماها، در مكه مجتمع مي شوند، لكن به مسائل خودشان درست نمي رسند. حالا اخيرا يك قدري بهتر شده است ، لكن اگر مسلمين در يك همچو مجلس بزرگي - كه از تمام دنيا مجتمع شده است و هيچ قدرتي نمي تواند اينطورمجلس را درست بكند، دولتها هر چه زحمت بكشند يك عده اي از مملكت خودشان رامي توانند يك جايي جمع كنند يا از چند تا مملكت - خداي تبارك و تعالي مردم را،موثرها را برايشان فرض كرده است كه مجتمع بشوند در آن مجالسي كه در مكه هست وهمه با هم آنجا جمع بشوند.
نكته سياسي اين اجتماع اين است كه اولا، خودشان مطلع بشوند از حالات هم ، تفاهم كنند با هم ، برادر باشند با هم ، برادري كنند با هم و مسائل بلاد خودشان ، ممالك خودشان را طرح كنند در آنجا و چاره جويي كنند براي مسائل خودشان . ما اگر، همين حج را به آن معنايي كه روح حج اقتضا مي كند، عمل مي كرديم ، اين گرفتاريهاي زيادي كه براي مسلمانها پيش آمده است ، پيش نمي آمد.
لزوم بهره گيري دولتهاي اسلامي از اجتماع مسلمانان در حج
اگر دولتهاي اسلامي واقعا به خود مي آمدند، توجه مي كردند كه يك همچو محفل بزرگي ، كه خداي تبارك و تعالي بر ما لازم كرده است ، بر عددي از ما الزام كرده است وبر همه مستحب كرده است كه آنجا برويم ، اين دولتها وسايلش را فراهم مي كردند وملتهايي كه مي رفتند آنجا با دست باز با هم ملاقات مي كردند، با هم دردهاي بلادخودشان را [در] ميان مي گذاشتند، گرفتاريهايي كه از قدرتهاي بزرگ براي آنها پيش مي آمد و پيش مي آيد، طرح مي كردند، گفتگو مي كردند و برمي گشتند به محال خودشانو تبليغ مي كردند مسائل را اگر دولتها، دولتهايي بودند كه توجه داشتند به اين مسائل ونمي خواستند كه زير بار قدرتهاي بزرگ باشند و مي فهميدند لذت اينكه يك حكومت بر يك جامعه بيدار از يك حكومت بر يك جامعه اي كه هيچ خبر از هيچ چيز ندارد بهتراست ، از زير بار بيرون آمدن از ابرقدرتها، ولو هر جور مصيبت هم براي ملتهاي ما داشته باشد، بهتر است از اينكه ما در كاخهاي بزرگ و در خانه هاي چه و كذا و اتومبيلهاي كذاباشيم و نوكر باشيم اگر اينها اين را مي فهميدند، دست از اين كارها برمي داشتند و با ملتهاهم صدا مي شدند و وسايل را فراهم مي كردند و اين محفل بزرگ حج را نه اينطوري كه حالا هست ، درست به جا مي آوردند و خودشان هم مي آمدند در آن محافل ومي نشستند و مسائلشان را حل مي كردند، آن وقت اسلام يك قدرتي مي شد كه هيچ قدرتي مقابل او نبود. اين يك راه هست كه مردم را، همه مردم را سالي يك دفعه همه بلاد را دعوت كردند و لله علي الناس حج البيت (5) هر كس بتواند بايد برود.
يك راه ديگر اين نماز عيد و اجتماعات در عيد است ، در سالي دو مرتبه . اين هم يك مسئله اي است كه در بلاد بايد مجتمع مي شدند، مي شوند و باز مسائل ، مسائل سياسي است . نماز جمعه در هر هفته يك دفعه ، آن اجتماعات بزرگ بشود و بررسي بشود در هر جا راجع به مسائل روز كه بحمدالله ، اين مسئله در اين سالها شده است و اميداست كه بيشتر بشود و آقايان هم بايد تبليغ كنند كه اين مجالس بهتر بشود و مجالس جماعت است كه مردم در هر روز مجتمع بشوند در مساجد، نه همان مجتمع بشوند،بگذارند اين پيرمردها و از كار افتاده ها بروند. نه ، مساجد بايد مجتمع بشود از جوانها.
اگر ما بفهميم كه اين اجتماعات چه فوايدي دارد و اگر بفهميم كه اجتماعاتي كه اسلام براي ما دستور داده و فراهم كرده است ، چه مسائل سياسي را حل مي كند، چه گرفتاريهارا حل مي كند، اينطور بي حال نبوديم كه مساجدمان مركز بشود براي چند نفر پيرزن وپيرمرد. وقتي جماعت برود و اشخاص موثر بروند، مردم بروند، همه بروند آنجا مجتمعبشوند و در آنجا خطيب برايشان مسائل روز را بگويد و مسائلي كه ، مشكلاتي كه دارندبگويد، اين حل مي كند مطالب را. همين ماه محرم و ماه رمضان ، محرم و صفر و ماه رمضان آنقدر بركاتي كه بر اين سه ماه مرتب است ، نمي شود انسان احصا كند. اين اجتماع عاشورا و اين برگزاري عزاي شهيد، بزرگتر شهيد عالم ، اين آنقدر بركات دارد.همان وقتي هم كه اين مسائل سياسي در آن طرح نمي شد، آنقدر بركات داشت براي ملتها كه قابل احصا نبود.
تبليغات در جهت تضعيف شعائر و مظاهر اسلامي
الان بيشتر ما احتياج داريم به اين مجالس . تو گوش شما نخوانند به اينكه اين مجلسها[را] بگذاريم حالا و مجالس روضه را؛ خرجهايي كه مي كنيم حالا نكنيم و خرج - مثلا -اين جنگزده ها بكنيم ؛ نه ، مسئله اينطور نيست . خرج جنگزده ها را بايد بكنيم . ملت ما بايدكساني كه در جنگ آنطور لطمه ها را ديدند، جوانهايي كه در جنگ آنطور فداكاري مي كنند، قدرداني كنند، و كساني كه از منزلهاي خودشان دور شدند، بايد پذيرايي از آنهابكنيم . يك وظيفه انساني ، وظيفه الهي است ، نه به معناي اينكه ما حالا كارهاي ديگرمان را رها كنيم ، به اين كار فقط بچسبيم . همه را بايد ما بگيريم .
امروز ما به مجالس تعزيه و روضه بيشتر احتياج داريم از سابق . اين اجتماع سرتاسري كشور، اين دسته جات سرتاسري كشور، امروز ديگر يك رنگ سياسي پيدا كرده است وحق هم همين است . اگر ما سي و چند ميليون جمعيت در اين دهه محرم ، كه وسيله شان راخدا براي ما فراهم كرده است و آنقدر ائمه اطهار راجع به اينطور امور سفارش فرموده اندو آنطور ثوابها را خداي تبارك و تعالي برايش مرتب فرموده است ، اگر 35 ميليون جمعيت در اين ماه محرم ، در اين دهه محرم ، اجتماعات داشته باشند، خطبا هم بروندمسائل روز را برايشان بگويند و تعزيه بگويند و گريه بكنند براي سيدالشهدا، اين يك شعاري است ؛ يك شعار الهي است .
"امروز ديگر ما انقلاب كرده ايم ، روضه ديگر لازم نيست " از غلطهايي است كه تودهنها انداخته اند؛ مثل اين است كه بگوييم امروز ما انقلاب كرده ايم ، ديگر لازم نيست كه نماز بخوانيم . انقلاب براي اين است . انقلاب كرديم كه شعائر اسلام را زنده كنيم ، نه انقلاب كرديم كه شعاير اسلام را بميرانيم . زنده نگه داشتن عاشورا يك مسئله بسيار مهم سياسي - عبادي است . عزاداري كردن براي شهيدي كه همه چيز را در راه اسلام داد[ه ]،يك مسئله سياسي است ؛ يك مسئله اي است كه در پيشبرد انقلاب اثر بسزا دارد.
ما از اين اجتماعات استفاده مي كنيم . ما از آن "الله اكبر"ها، ملت ما از آن "الله اكبر"هااستفاده كرد. آن "الله اكبر"ها را بايد حفظ بكنيم . اين مظاهر و شعائر و اموري كه در اسلام در آن سفارش شده بايد فكر كنيد كه اينها يك مسئله سطحي نبوده است كه مي خواستندجمع بشوند و گريه كنند، خير.
ما ملت گريه سياسي هستيم ، ما ملتي هستيم كه با همين اشكها سيل جريان مي دهيم وخرد مي كنيم سدهايي را كه در مقابل اسلام ايستاده است .
چطور شد كه اينها در زمان رضاخان يك محفلي جمع شدند براي شكست ايران ازاسلام گريه كردند؟ اگر گريه اشكال داشت ، چطور اينها گريه كردند؟ اينها مي خواستند كه مجوس را و آن ملت و مليتي كه خودشان در نظر است ، احيا كنند. لهذا در آن محفل حرفها زده شد و گريه ها شد براي اينكه چرا مجوس از اسلام شكست خورده است . آن افكار پوسيده الان هم در مغزهاي بعضيها هست . اينها نمي خواهند كه شما براي يك شهيد اسلام گريه كنيد. اگر چنانچه براي شكست اسلام گريه كنيد آنها مي گويند: نه ، گريه چيز خوبي است . اينها نمي خواهند كه شما براي كسي كه همه چيزش را براي اسلام داد،اينها نمي خواهند شما زنده نگهداريد يك واقعه اي را كه قدرتهاي بزرگ را آن واقعه كوبيد و در اثر او، شما هم اگر بشويد، مي كوبيد. اينها نمي خواهند اين مسائل واقع بشود.مع الاسف ، تبليغ مي كنند اين منحرفين ؛ اينهايي كه مامورند كه اين جور تبليغات را بكنند وجوانهاي ما بعضي شان باورشان مي آيد. بايد جوانهاي ما بدانند كه هر نحو تبليغي كه برضد يكي از مظاهر اسلامي واقع شد، اين تبليغي است كه از جانب بزرگترها و چپاولگرهابه دست عمالشان واقع مي شود؛ براي اينكه اسلام را بكوبند. اين جوانهاي ما كه بحمدالله ، مسلمند و فعال ، بايد توجه بكنند به اينكه هر يك از اين شعائر اسلامي چه چيزي دارد كه اينها با آن مخالفند. چي زير سر عمامه است كه اينهامخالفند و چي زير سر مجالس عزاست كه اينها با آن مخالفند. از اين ، چه چيزي مي آيداز مجالس عزا، هماهنگ كردن همه ملت . همه ملت در يك روزي از منزلها بيرون مي ريزند و فرياد مي زنند. اگر يك وقتي اينها فكر اين را كرده اند، اگر يك وقتي خطبايي كه در بين اينها هستند و علمايي كه در بين اينها هستند، با هم قرار دادند كه در اين روز،اينها را منسجم بر ضد يك قدرتي بكنند، چه خواهد شد؟ اينها از اين مي ترسند. با گريه ،شما هي بنشينيد گريه كنيد، اما نفت را به ما بدهيد، ما اشكال نداريم ! هي مجلس بگيريد،با ما مخالفت نكنيد، اشكال ندارد!
اينها از اين مجالس ، از آن جنبه سياسي اش مي ترسند. امروز هم مجالس ما تحول درش پيدا شده است ؛ مثل سابق نيست ، متحول شده است . همه افراد ملت ما، مجالس مامتحول شده است . لكن گمان نكنند آنهايي كه جنبه هاي سياسي به نظرشان دارند و مثلاروشنفكر هستند، به نظرشان كه مجالس گريه ديگر چيزي نيست . همين گريه هاست كه كارها را پيش برده ، همين اجتماعات است كه مردم را بيدار مي كند. ما از اين مخالفتهايي كه شد در زمان رضاخان و شك نداريم كه به دستور بوده - خود او خيلي معلوم نبود كه اگر دستور ندهند، اين حرفها را بزند - از اين مخالفتهايي كه شد، بايد عبرت بگيريم ؛ببينيم با مجالس روضه مخالف بودند، معلوم مي شود كه مجالس روضه با آنها مخالف است ؛ با روحانيت مخالف بودند، ببينيم كه روحانيت براي آنها مضر است ؛ با دانشگاه مخالف بودند، ببينيم كه دانشگاه با آنها مخالف است . بودن يك دانشگاه صحيح با آنهامخالف است . بله ، آنها دانشگاهي كه به دست خودشان درست بشود و همه چيزش را هم خودشان درست بكنند و جوانهايي كه از دانشگاه بيرون بيايند همه براي خودشان عمل بكنند، با آن مخالف نيستند. اما امروز با دانشگاه مخالفند. در انقلاب اسلامي ، بادانشگاهش مخالفند، با مجالس روضه اش مخالفند، با روحاني اش مخالفند، با جوان متدين بازاري اش مخالفند، با همه مخالفند. امروز مخالفت همه جانبه ابرقدرتهاست با اين ملت در همه مظاهر اسلامي اش و مابايد بيدار باشيم و توجه داشته باشيم . تبليغات اينها براي ما ضررش بيشتر از جنگهاست .ساده نبايد برخورد كرد با اين تبليغات . ما از جنگ چه ترسي داريم ؟ يك ملتي كه حاضراست براي شهادت و شهادت را فوز عظيم مي داند، چه باكي از اين مسائل دارد؟ از اين ،از اينكه باكي نيست . تازه وقتي كه يك جنگي شروع مي شود، ملت ما بيدار مي شود.بيشتر متحرك مي شود.
شما ببينيد كه در اين جنگي كه به ايران تحميل كردند و اشخاص خائن به اسلام ،مخالف سرسخت با اسلام ، اين جنگ را بپا كردند، ايران چه جور باز زنده شد، يكپارچه ايران دوباره انقلاب كرد و توجه كرد به يك مقصد؛ سرتاسر ايران . كدام كار ممكن بودكه اينطور مردم را بسيج كند؟ اين جنگ بود كه بسيج كرد. پس [در] جنگ چيزهايي است كه ما خيال مي كنيم بد است ، بعد خوب از كار درمي آيد. البته جوانهايي ما از دست داديم . اين اسلام از اين جوانها خيلي از دست داده ، و ما در اين جنگ بيشتر از جنگ صفين تا حالا از دست نداديم ؛ خيلي هم كمتر از اوست ، لكن براي اسلام است . وقتي براي اسلام است ، ما چه باكي داريم . جنگ براي ما، ما را بيدار كرد. آن رخوت و سستي اگر پيدا مي شد، دوباره برگشت به يك قرصي و محكمي .
آن كه انسان [را] مي ترساند اين تبليغاتي است كه بيخ گوش اينها، يكي ، يكي گفته مي شود و بعد يك جمعيتي مي شوند و بعد زيادتر. از اين شيطنتها بايد يك قدري ترسيدو توجه به آن كرد. از اينكه مجالس اسلامي را، مجالس عزا را در نظر شما سست مي كنندو مي روند تو دهات ، اين ور آن ور مي افتند كه فلاني گفته است كه مجالس عزا لازم نيست و شما خدمت كنيد به اينها، فلاني چطور همچو حرفي مي زند؛ كسي كه مي داند كه مجالس عزا چه جهت سياسي دارد، چه جهت اسلامي دارد؟ البته بايد آنها را هم بررسي كرد و تكليف است براي دولت و براي ملت ؛ براي همه ، از خود ما هستند آنها، برادرهاي ما هستند. آنها را خانه هايشان را خراب كردند و عده شان ، زيادي را كشتند و از بين بردندو اينها هم بي خانمان شدند، آمدند. هر جا آمدند، بايد مهمانداري كرد از آنها. طرح مسائل سياسي - اجتماعي در مجالس عزاداري
لكن اين به آن معنا نيست كه ما در آن مسئله اي كه همه با هم بايد مجتمع بشويم براي كوبيدن ابرقدرتها، از آن مسئله دست برداريم و برويم اين كار را بكنيم . نخير، هر دو رابايد بكنيم . مجالس سر جاي خودش بايد باشد و مجالس عزا بايد باشد و اهل منبر بايداين شهادت امام حسين - سلام الله عليه - را زنده نگه دارند و ملت بايد با همه قدرت اين شعائر اسلامي را، خصوصا اين را، زنده نگه دارند. با زنده نگه داشتن او، اسلام زنده مي شود: انا من حسين (6) كه روايت شده است كه پيغمبر فرموده است ، اين معنايش ، معنا اين است كه حسين مال من است و من هم از او زنده مي شوم . از او [نقل ] شده است . اينهمه بركات از شهادت ايشان است ، با اينكه دشمن مي خواست آثار را از بين ببرد؛ آنهادرصدد بودند كه اصل بني هاشمي در كار نباشد. "لعبت هاشم بالكذا"(7) اين حرف بود.آنها مي خواستند اصل اسلام را ببرند و يك مملكت عربي درست كنند و اين كارشان اسباب اين شد كه عرب و عجم و همه ، همه مسلمين توجه پيدا كردند كه نه ، قضيه ، قضيه عربيت و عجميت و فارسيت و اينها نيست ، قضيه خدا و اسلام است .
اين مجالس را حفظ كنيد. همه مجالسي كه اجتماعات ديني است ، اجتماعات اسلامي است ، اينها اسلام را در قلوب ما زنده نگه مي دارد. جماعات را حفظ كنيد. جمعه را حفظكنيد. اعياد اسلامي را، شعايري كه در آن هست ، حفظ كنيد و مجالس عزا را با همان شكوهي كه پيشتر انجام مي گرفت و بيشتر از او، حفظ كنيد و اهل منبر - ايدهم الله تعالي -كوشش كنند در اينكه مردم را سوق بدهند به مسائل اسلامي و مسائل سياسي - اسلامي .مسائل اجتماعي - اسلامي و روضه را دست از آن برنداريد كه ما با روضه زنده هستيم . بيان آثار و بركات جنگ تحميلي
بعضي از امور هست كه بايد به وسيله آقايان ، آقاياني كه خطبا هستند و اهل منبرهستند، در سرتاسر كشور تذكر داده بشود به مردم :
يكي همين كه گفتم كه ان شاءالله ، تذكر داده مي شود و ان شاءالله ، مسلمين هم توجه مي كنند به آن . يكي اينكه از جنگ خسته نشوند مردم . جنگ يك چيز خوبي است . البته ما پيشقدم نيستيم . براي جنگ ما پيشقدم نيستيم ، لكن حالا كه به ما تحميل شده است ، اين يك آثار بزرگي دارد براي نهضت ما. يكي از آثارش اين است كه دشمن ما را رو سياه كرد در دنيا. اين مي خواست كه براي خودش يك حيثيتي پيدا بكند و اينكه دشمن اسلام بود و قبل از اين هم كه هجوم كند به ايران ، با عراق آنطور معامله كرد و با علماي عراق آنطور معاملات كرد و با ملت عراق آنطور و با دسته جات براي عاشورا آنطور و براي زائرين كربلا، كه براي اربعين مي رفتند، آنطور جنايتكارانه عمل كرد. اين در دنيا رسواشد. و حالا هم هر چه مي خواهد سالوسي كند و نماز بخواند و اظهار اسلاميت بكند وامثال ذلك ، ديگر فايده ندارد. اين ديگر نمي تواند با سالوسي ، خودش را جا بيندازد.نمي توانست ، لكن شايد بعضيها - آنهايي كه خارج بودند از عراق - باورشان مي آمد كه اين يك آدمي است كه مي خواهد خدمتي بكند و كذا و اين حرفها. حالا معلوم شد كه نه ،همه فهميدند كه اين آدم اينطوري است ، وضعش اينطوري است . معلوم شد يك آدمي است كه عرب نمي خواهد كار بكند. اين خوزستان عربها را غالبا كشتند. اگر ايشان با عرب موافق است ، چطور عرب كشي مي كند؟ براي اين هم نبوده است كه چند كيلومتر ازمملكت ايران را او ادعا دارد. چقدر ضرر كرده در اين ملت عراق بيچاره چقدر ضرر كرددر اين جنگ ! و ملت اسلام چقدر ضرر برد؛ ضرر جاني ، ضرر مالي ، ضرر حيثيتي او برد!
يكي از مسائلي كه باز مرتب شد بر اين ، اينكه شياطين فهميدند قدرت اسلام در ايران چيست و قدرت ارتش ما و پاسدارهاي ما - كه خداوند همه را حفظ كند - آنطور نيست كه آنها خيال مي كردند. خليجي ها هم فهميدند كه نه ، مسائل آنطورها نيست و اگر - خداي نخواسته - يك وقت شيطنت كنند، ممكن است عكس العمل داشته باشد. ديگران همفهميدند كه نه ، قدرت اسلام بيش از اين مسائل است كه اينها خيال مي كنند. قدرت اسلام است كه يك مملكت را يكپارچه بر ضد آنها به راه مي اندازد؛ بسيج مي كند. اين قدرت اسلام است . اين هم يكي از بركاتي بود كه از اين جنگ تحميلي براي آنها ننگ بار آوردو براي ملت ما سلحشوري و قدرتمندي و بيداري .
اين جنگي كه حالا به ما تحميل شده است براي ما البته يك ضررهايي هم داشته است و برادرهاي ما در آنجا و اشخاصي كه در آنجا تلف شدند و در خرمشهر و در آبادان و دردزفول و اينها تلف شدند، خساراتي برايشان بار آمده و عده اي زن و بچه هايشان هم كه سرپرستهاي خودشان را از دست - مثلا - داده اند. آنها هم كوچ كرده اند براي بلاد ديگر.بايد آقايان به مردم سفارش كنند كه اينها برادر ما هستند، اينها در راه اسلام و جنگ دراسلام اينطور آواره شده اند، اينها را بايد مثل خودتان و مثل اولاد خودتان بدانيد. اگربچه هاي بي سرپرستي هستند و مي تواند سرپرستي يكي از اينها را براي خودش نگه داردو حفظ كند، حفظ كند. دولت بايد اينها را با يك ترتيبي ، مرتبي ، منظمي ، محترمانه براي اينها جا تهيه كند؛ براي اينها غذا تهيه كند. اينها آواره شده اند. نبايد فكر اين باشيم كه ماخودمان هر چه مي خواهيم داشته باشيم ، ديگران هيچي . نخير، بايد كمك كنند به اينها،ثروتمندها كمك كنند به اينها، برادرهاي مومن ، خواهرها به اينها كمك كنند و اينهايي كه در جنگ آسيب ديده اند اينقدر نگذارند مصيبت بيشتر برايشان بشود و آنها را مثل مهمان عزيز مهمانداري كنند و دولت هم بايد جاهايي را براي اينها معين كند و آنها راحفاظت كند.
برخورد اسلامي در مواجهه با مسائل و مشكلات
يكي هم اينكه بايد دولت ما، ملت ما توجه به اين معنا داشته باشد كه در يك مملكتي كه جنگ در آن هست ، ممكن است كه يك چيزهايي هم كمبود توي آن باشد. در ايران الحمدلله ، كم است اين . اما اينطور نباشد كه خودشان كمك كنند، مردمي كمك كنند براينكه كمبودي حاصل بشود، هجوم كنند - مثلا - به خريد يك چيزي و نگهداريبخواهند بكنند. گمان نكنند كه با اين جنگي كه آنجا واقع شده است ، ايران در مضيقه واقع مي شود. نه ، ايران در مضيقه واقع نمي شود. شما توجه كنيد كه مسائل را از راه اسلامي با آن برخورد كنيد، از راه انساني با آن برخورد كنيد. اگر مسائل را از راه اسلامي اش ما با آن برخورد كنيم ، نمي رسد به اينكه ما بخواهيم يك چيزي را احتكاركنيم يا مثلا، گرانفروشي كنيم يا رفتار خلاف انساني بكنيم . وقتي يك جنگي پيش آمد،بايد مردم بيشتر به فكر اين باشند كه ايران را آرام نگه دارند. الحمدلله ، آرام هم هست . اينهايي كه جمع مي شوند در يك جايي براي خريد يك چيزي - كه نمي دانم حالاهم هست يا نه ، كه مي شدند قبلا - اينها يك اشخاصي هستند مفسده جو و مي خواهندتضعيف كنند روحيه شما را. ما هيچ واقعه اي برايمان واقع نشده ؛ يك دسته اي آمدند دريك گوشه اي [از] مملكت ما خرابكاري مي كنند. از اين دزدها در ايران هميشه بوده . اين دزدها خيلي بوده . زمانهاي سابق زياد بود كه يك شهري را شلوغ مي كردند، يك جايي را مي بريدند، از بين مي بردند. نبايد با اينكه يك شلوغكاري در يك جايي شده است كه الان هم ان شاءالله از بين مي رود. [روحيه شما تضعيف شود].
هشدار بر لزوم شكست حصر آبادان
من منتظرم كه اين حصر آبادان از بين برود. و [هشدار] مي دهم به پاسداران ، قواي انتظامي و فرماندهان قواي انتظامي كه بايد اين حصر شكسته بشود؛ مسامحه نشود در آن ،حتما بايد شكسته بشود. فكر اين نباشند كه ما اگر اينها هم آمدند، بيرونشان مي كنيم . اگراينها آمدند، خسارات بر ما وارد مي كنند. نگذارند اينها بيايند در آبادان وارد بشوند. ازخرمشهر اينها را بيرون بكنند. حال تهاجمي بگيرند.
تقويت روحيه قواي مسلحه با تقدير و پشتيباني ملت
باز توجه داشته باشند به اينكه اينهايي كه از فرماندهان و از پاسداران و از سربازان و ازژاندارمري و همه اينها در آنجا مشغول هستند، اينها دارند جانفشاني و فداكاري مي كنند.اينها همچو نيست كه توي خانه اي نشسته باشند و راحت باشند؛ اينها هر كدام كه رفتند دراين جبهه ها، فداكاري دارند مي كنند. در هر حال ، به نظرشان ممكن است كه يك وقت -مثلا - يك موشك فلان بيايد و اينها را از بين ببرد. بايد از اينها قدرداني كنند، تقويت كنندروحيه اينها را، ملت بايد تقويت كند روحيه اينها را. اينها مشغولند، مشغول بررسي هستند، مشغول برنامه ريزي هستند. از يك طرف مسامحه نبايد بشود. از يك طرف هم مشغول به كار هستند اينها.
كساني كه اطلاع نظامي ندارند، نبايد دخالت كنند در كار نظامي . اين مثل اين است كه ما بگوييم كه فلان سرهنگ يك وقت بيايد به ما بخواهد بگويد كه فقه اسلام اينطوري است . همين طوري كه مي بينيد بعضيها از قرآن يك آيه اي را برمي دارند مي خوانند ودنبال او يك مسائلي را مي گويند، در صورتي كه از قرآن هيچ اطلاعي ندارند و از اسلام هم هيچ اطلاعي ندارند. مايي كه از نظام اطلاع نداريم و از جنگ اطلاع نداريم ، نبايداظهار نظر بكنيم كه خوب است اين جوري بكنند. آخر شما چه مي دانيد كه خوب است اين جوري بكنند؟! من و شما اطلاع از اين نداريم . هي برنامه ندهد كسي كه ندارد يك اطلاعي را؛ نمي فهمد يك چيزي را، تضعيف نكند روحيه سربازهاي ما را كه با تمام قدرت ، همه جناحهايشان دارند جانفشاني مي كنند و ضربتهاي زياد به آنها زده اند. شماكنار نشسته ايد و مي گوييد خوب است اين جوري بكنند! آدمي كه كنار گود نشسته ، خيلي حرفها مي تواند بزند. بگذاريد كه آنها روي نقشه هايي كه دارند، طوري كه مي توانند،عمل بكنند و بحمدالله ، مي توانند و ان شاءالله ، عمل مي كنند.
ما هم صبر داريم . اينقدرها بي صبري نكنيد. جنگ صفين هجده ماه طول كشيد با آن زحمات ، هجده ماه طول كشيد با آنهمه رنجهايي كه بردند و با آنهمه تلفاتي كه دادند. ماتازه دو ماه است ، كه كمتر از دو ماه است الان كه يك همچو چيزي هست . شمايي كه به همه ابرقدرتها مي گوييد "ما ايستاديم و مقابله مي كنيم " و مشتتان را گره مي كنيد كه ماامريكا و شوروي و كذا را [شكست مي دهيم ]، شما بايد همچو قدرتمند باشيد اگر پشت اين خانه هايتان هم - خداي نخواسته - سرباز اجانب آمد، باز هم همان مشت گره كرده برويد و با هم در بيفتيد و جنگ تن به تن بكنيد. شما كه يك همچو كار بزرگي را كرديد و حالا انگور را خورديد، نمي خواهيد تبش را بكنيد؟ يك همچو كار بزرگي كه اعجاب دنيا را براي شما جلب كرده است ، زحمت دارد. حفظ اسلام زحمت دارد. شما براي اسلام از اول قيام كرديد و فرياد زديد: ماجمهوري اسلامي مي خواهيم . آنها هم همه شان مخالف با جمهوري اسلامي اند. همه قدرتها مخالف با جمهوري اسلامي اند. كسي كه با همه قدرتها درافتاده و بحمدالله ، پيش برده تا حالا، حالا نبايد به واسطه اينكه يك چيزي واقع مي شود، يك شلوغي در يك جايي واقع مي شود، اين خيال كند كه نه ، به هم خورد وضع . شما در جنگي كه ، جنگ داخلي كه با محمدرضا و ساواكش داشتيد، چقدر شهيد داديد! از 15 خرداد به اين ور،شايد صدهزار شهيد ما داده باشيم يا بيشتر. چقدر هم معلول داريم ! حالا ما همه اين بساطي كه تا حالا واقع شده است اينقدرها نيست ؛ خيلي چيز كمي است و آنقدري كه به آنها ضايعه واقع كرديم ، لشكر ما ضايعه واقع كردند، چندين برابر است . محكم باشيد آقا!جوانهاي ما محكم بايستند!
[يكي از حضار: ما همه سرباز توايم خميني ، گوش به فرمان توايم خميني ] ما همه سرباز خدا هستيم ان شاءالله . نه تو سرباز مني ، نه من سرباز تو. همه ما با هم قيام كرديم كه اسلام را در اينجازنده كنيم و ان شاءالله ، به ساير جاها هم صادر كنيم . ما همه برادر با هم هستيم ، دوست باهم هستيم و اميدوارم كه همه ما دوش به دوش هم ، هر كس هر مقداري كه مي تواند، من كه يك پيرمرد ضعيف هستم ، صحبت بكنم براي شما. آقاي فلسفي كه پيرمرد قوي ان شاءالله ، هستند، ايشان هم براي شما صحبت بكنند. آقايان اهل منبر هم براي مردم صحبت بكنند. اين يك خدمتي است كه از ماها برمي آيد. ما ان شاءالله ، انجام بدهيم واميدوارم كه براي خدا باشد. شما هم هر كدام هر كاري ازتان برمي آيد انجام بدهيد.
تلاش براي خودكفايي كشاورزي و صنعتي
جهاد كشاورزها اين است كه كشاورزي شان را تقويت كنند. امسال شنيدم بعضيهاسستي مي كنند و اين برخلاف مسير اسلام است . شما پارسال با آن گرفتاريها زياد كرديدكشتتان را و امسال الحمدلله ، آن گرفتاريها كم است و به شما كمكهايي هم از طرف دولت مي شود و بايد خودتان به فكر باشيد كه اگر ابرقدرتها فردا منع كردند همه كشورهارا كه به ما گندم ندهند، خودمان داشته باشيم . خوب ، كشاورزها بايد به اين فكر باشند وكشاورزي خودشان را تقويت كنند و بيشتر كنند و كارها را جوري كنند كه ما ديگر محتاج نباشيم در خوردنمان هم به مردم .
من اميدوارم كه اشخاصي كه تفكر دارند، مغز صنعتي دارند، اينها هم كارها را راه بيندازند و صنعت درست كنند خودشان . شما بدانيد كه اگر خودتان به فكر بيفتيد،[مي توانيد]. نگذاشتند شماها به فكر بيفتيد، هي آمدند به شما دادند، شما هم تنبل شديد.خودتان به فكر بيفتيد كه براي خودتان انجام بدهيد. كارهاي خودتان را مي توانيد انجام بدهيد. گمان نكنيد كه ما حتما بايد همه چيزمان را از ديگران بگيريم . نه ، شما به فكر اين باشيد كه همه چيزتان را خودتان درست كنيد. اين ژاپن بود كه در سالهاي قبل محتاج بودو خودش به فكر افتاد و خودش كارهاي خودش را درست كرد و الان صادر مي كند به امريكا هم . آن هندوستان بود كه در آن زمان ، آنقدر احتياج داشت ، حالا الان داردخودش احتياجات خودش را رفع مي كند. مغزهاي شما كوچكتر از مغزهاي ديگران نيست . شما خودتان به فكر باشيد. توجه كنيد كه كار خودتان را خودتان انجام بدهيد.
الان مهم اين است كه كشاورزي بايد چندين برابر سابق باشد. دولت بايد كمك بكندو مردم بايد جديت بكنند. من اميدوارم كه در اين سالي كه مي آيد، به كوشش شماها، به كوشش جوانهاي ما، كشاورزيهاي ما، كارهاي كشاورزي ما همچو بشود كه ما محتاج نباشيم به ديگران در خوراكمان . همين طور كارخانه ها كارها را انجام بدهند، خودشان راه بيندازند كارخانه را. شما خودتان بايد انجام بدهيد كار خودتان را. هي منتظر اين نباشيدكه يكي ديگر بيايد شما را اداره كند. خودتان اداره كنيد خودتان را. من اميدوارم كه همه اين كارها به دست خودتان بشود و هيچ به خودتان خوفي راه ندهيد. ما آن قدرتهاي بزرگ را هل داديم و بيرونشان كرديم و كسي نمي تواند شما را ان شاءالله ، ديگر هل بدهداز مملكت خودتان .
پانویس :
1- پيشرفت . 2- ميرزا محمد فيض قمي "متوفاي 1329 شمسي " از علماي برجسته قم در بدو تاسيس حوزه علميه . 3- از مدرسين برجسته اخلاق در حوزه علميه قم و تهران .
4- ميرزاده عشقي . 5- سوره آل عمران ، آيه 97: "و براي خدا، حج آن خانه بر مردم واجب است ". 6- حضرت رسول اكرم "ص " فرمود: "حسين مني و انا من حسين " حسين از من است و من از حسينم . بحار الانوار،ج 43، ص 261، ح 1.
7- اصل اين بيت چنين است :لعبت هاشم بالملك فلاخبر جا و لا وحي نزل يعني آل هاشم با سلطنت و ملك بازي كردند و نه خبري از غيب آمد و نه وحي نازل شد. سيره ابن هشام ، ج 3، ص 143و 144.
بزرگتر کوچکتر