عنوان : توطئه دشمنان در انزواي روحانيون و وظيفه خطير روحانيون در مقطع كنوني
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 3 دي 1359
تاریخ قمری : 16 صفر 1401
مکان : تهران ، جماران
جلد : 13
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
توطئه دشمنان ؛ انزواي روحانيون
من اول بايد از علماي اعلام بلاد، برادران ائمه جمعه از اهل سنت و از اهل تشيع تشكر كنم كه زحمت كشيدند و اينجا تشريف آوردند. و همين طور از ساير برادراني كه در اينجا تشريف دارند و با ناراحتي نشسته اند يا ايستاده اند تشكر مي كنم و بعض مطالبي كه تنبهش لازم است ولو خود شما مي دانيد. يك مطلبي كه همه مي دانيد و مي دانيم اين است كه شياطين بزرگ و كوچك و آنهايي كه مي خواستند و مي خواهند تمام قدرتها رادر هر جا قبضه كنند و تمام منافع ملتها را چپاول كنند، از سالهاي طولاني نقشه هاي عجيب و غريبي داشته اند، و مع الاسف قشرهاي زيادي غافل بودند؛ از جمله اين مطلب كه روحانيون در امور سياسي نبايد دخالت كنند. آنها بايد مردم را در اين نماز و روزه وامثال اينها هدايت كنند، و جاي آنها و شغل آنها مسجد است و منزل ، مسجد بيايند و نمازبخوانند، منزل بروند و استراحت كنند، و به طوري اين تبليغ شده بود كه همه باورشان آمده بود تقريبا، و دخالت در سياست يك فحشي بود براي اهل علم . اگر مي گفتند فلان آخوند سياسي است ، اين به منزله يك فحش تلقي مي شد. و خود مردم و بلكه خودروحانيون هم بسياريشان اين مسئله را باورشان آمده بود. اگر راجع به يك امر اجتماعي ،يك امري كه راجع به ملت است گفته مي شد، بعضيها مي گفتند كه ما در امور سياسي دخالت نمي كنيم . و اگر يك ملايي در امر سياست ملت و مصالح كشور صحبت مي كرد،مي گفتند كه اين سياسي است و برخلاف موازين است . اين مسئله اي بود كه اين قدررويش تبليغات كرده بودند در داخل و خارج كه به اين زودي نمي شد از ذهن مردم بيرون كرد. آنها مي خواستند كه يك قشر بزرگي از جامعه را - كه جامعه هم تبع آنها هست - منزوي كنند و خودشان به جاي آنها بنشينند. حكومت مال ما، نماز جماعت خشكي كه در آن اصلا صحبت از اجتماعي و سياسي نباشد هم مال شما.
من يك قصه اي از مرحوم حاج آقا روح الله خرم آبادي (1) شنيدم و يك قصه هم خودم دارم . مرحوم آقاي كاشاني (2) - رحمه الله - را كه تبعيد كرده بودند به خرم آباد ومحبوس كرده بودند و در قلعه فلك الافلاك (3) يا كجا، آقاي حاج آقا روح الله مي فرمودند كه من از آن كسي كه رئيس ارتش آنجا، و آقاي كاشاني هم تحت نظر او بودو محبوس بود - من حالا وقتي مي گويم محبوس در زمان رضاخان ، شما خيال مي كنيدمثل حبسهاي عادي زمانهاي ديگر بود، البته پسرش هم مثل پدر بود لكن آن كسي كه گرفتار مي شد اگر از اشخاصي عادي بود همچو مرعوب مي شد كه در حبس يك كلمه اي كه برخلاف مثلا دولت يا آن كسي كه در آنجا هست بزنند، امكان نداشت برايشان -مرحوم حاج آقا روح الله گفتند كه من از اين رئيس ارتش كه در آنجا بود خواهش كردم كه من را ببرد خدمت مرحوم آقاي كاشاني ، قبول كرد و ما را بردند پيش ايشان . آن رئيس ، آنجا بود و من هم بودم و آقاي كاشاني . آن شخص شروع كرد صحبت كردن ، ورو كرد به آقاي كاشاني كه آقا شما چرا خودتان را - قريب به اين معاني - به زحمت انداختيد؟ آخر شما چرا در سياست دخالت مي كنيد؟ سياست ، شان شما نيست ، چرا شمادخالت مي كنيد؟ از اين حرفها شروع كرد گفتن . آقاي كاشاني فرمودند: "خيلي خري "! شما نمي توانيد كه اين كلمه در آن وقت مساوق با قتل بود. ايشان گفتند: "تو خيلي خري ،اگر من دخالت در سياست نكنم كي دخالت بكند؟" يك قصه هم من خودم دارم . وقتي كه ما در حبس بوديم و بنا بود كه حالا ديگر از حبس بيرون بياييم و برويم قيطريه (4) و درحصر باشيم ، آن رئيس امنيت آن وقت (5) در آنجا حاضر بود و ما بنا بود از آن مجلس برويم ، ما را بردند پيش او. او ضمن صحبتهايش گفت كه : آقا! سياست عبارت ازدروغگويي است ، عبارت از خدعه است ، عبارت از فريب است ، عبارت ازپدرسوختگي است ، اين را بگذاريد براي ما. من به او گفتم : اين سياست مال شماست !البته بعدش آمد دروغي گفت كه [فلاني ] بنا گذاشتند كه در سياست دخالت نكنند و ماهم جوابش را داديم . مسئله اين است ، البته سياست به آن معنايي كه اينها مي گويند كه دروغگويي ، با دروغگويي ، چپاول مردم و با حيله و تزوير و ساير چيزها، تسلط بر اموال و نفوس مردم ، اين سياست هيچ ربطي به سياست اسلامي ندارد، اين سياست شيطاني است . و اما سياست به معناي اينكه جامعه را راه ببرد و هدايت كند به آنجايي كه صلاح جامعه و صلاح افراد هست ، اين در روايات ما براي نبي اكرم با لفظ "سياست " ثابت شده است . و در دعاي ، در زيارت جامعه ظاهرا هست كه "ساسه العباد"(6) هم هست . در آن روايت هم هست كه پيغمبر اكرم مبعوث شد كه سياست امت را متكفل باشد. (7)
معناي صحيح سياست
بايد عرض كنم كه سياست براي روحانيون و براي انبيا و براي اولياي خدا حقي است ،لكن سياستي كه آنها دارند، دامنه اش با سياستي كه اينها دارند فرق دارد. ما اگر فرض كنيم كه يك فردي هم پيدا بشود كه سياست صحيح را اجرا كند، نه به آن معناي شيطاني فاسدش ، يك حكومتي ، يك رئيس جمهوري ، يك دولتي سياست صحيح را هم اجراكند. و به خير و صلاح ملت باشد، اين سياست يك بعد از سياستي است كه براي انبيا بوده است و براي اوليا و حالا براي علماي اسلام . انسان يك بعد ندارد، جامعه هم يك بعدندارد، انسان فقط يك حيواني نيست كه خوردن و خوراك همه شئون او باشد.سياستهاي شيطاني و سياستهاي صحيح اگر هم باشد امت را در يك بعد هدايت مي كند وراه مي برد و آن بعد حيواني است . بعد اجتماع مادي است و اين سياست يك جز ناقصي از سياستي است كه در اسلام براي انبيا و براي اوليا ثابت است . آنها مي خواهند ملت را،ملتها را، اجتماع را، افراد را هدايت كنند، راه ببرند در همه مصالحي كه از براي انسان متصور است ، از براي جامعه متصور است . هماني كه در قرآن صراط مستقيم گفته مي شود، اهدنا الصراط المستقيم (8) ما در نماز مي گوييم . ملت را، اجتماع را، اشخاص را راه ببرد به يك صراط مستقيمي كه از اينجا شروع مي شود و به آخرت ختم مي شود. الي الله است .
سياست اين است كه جامعه را هدايت كند و راه ببرد، تمام مصالح جامعه را در نظربگيرد و تمام ابعاد انسان و جامعه را در نظر بگيرد، و اينها را هدايت كند به طرف آن چيزي كه صلاحشان هست ، صلاح ملت هست ، صلاح افراد هست و اين مختص به انبياست . ديگران اين سياست را نمي توانند اداره كنند. اين مختص به انبيا و اولياست و به تبع آنها به علماي بيدار اسلام . و هر ملتي علماي بيدارش در زماني كه آن ملت نبيشان بوده است . اينكه مي گويند شما دخالت در سياست نكنيد و بگذاريد براي ما، شماهاسياستتان ، سياست صحيحتان هم يك سياست حيواني است . آنهايي كه فاسدند،سياستشان سياست شيطاني است . آنهايي كه صحيح راه مي برند باز سياستي است كه راجع به مرتبه حيوانيت انسان ، راجع به رفاه اين عالم ، راجع به حيثياتي كه در اين عالم هست راه مي برند. لكن انبيا، هم اين عالم را و هم آن عالم را - و اينجا راه است براي آنجا- اينها هدايت مي كنند. مردم را به اين راه و آنچه كه صلاح ملت است ، صلاح جامعهاست . اينها آنها را به آن صلاح دعوت مي كنند. و صلاح مادي و معنوي از مرتبه اول تاآخري كه انسان مراتب كمال دارد. سياستمداران اسلامي ، سياستمداران روحاني ، انبيا -عليهم السلام - شغلشان سياست است . ديانت ؛ همان سياستي است كه مردم را از اينجاحركت مي دهد و تمام چيزهايي كه به صلاح ملت است و به صلاح مردم است . آنها را ازآن راه مي برد كه صلاح مردم است كه همان صراط مستقيم است .
لزوم دخالت روحانيت در امور اجتماعي - سياسي
شما آقايان و همه ملت بايد توجه كنيد كه سابقا ما را آن طور تربيت كرده بودند، و به واسطه تبليغاتي كه قدرتهاي چپاولگر درست كرده بودند كه ما را از سياست جدا كنند و مادخالت در هيچ امر اجتماعي مردم ، در هيچ امر سياسي مردم نكنيم ، و آنهايي كه مي خواهند انجام بدهند وظيفه شان را براي ابرقدرتها، به دست بگيرند سياست را وحكومت را و همه چيزها را، و بكشانند مردم را به طرف آن مرتبه اي ، آن چيزي كه خودشان مي خواهند و قدرتهاي بزرگ مي خواهند؛ يعني ما را بكشانند يا به دامن شرق ويا به دامن غرب . و اين سياست ، سياست شيطاني است . و بر فرض اينكه اينها سياست انساني هم داشته باشند، بيش از يك بعدش را ندارند. تمام ابعادش را انبيا داشته اند و ازآنها ارث رسيده است به علماي متعهد. ما نبايد [خيال كنيم ]، خيال نكنيد كه اين قدرتهاي بزرگ از ما دست برداشته اند. الان همه حيله ها در كار است كه شما را ازسياست كنار بزنند، شما را نگذارند در امور اجتماعي دخالت بكنيد، شما را نگذارند درحكومت هيچ دخالتي بكنيد. بله ، ما يك وقتي كه در نجف بوديم اين كلمه را گفته ام من كه علما مرتبه شان بالاتر از اين است كه داخل بشوند در امور اجرايي . لكن در وقتي كه افرادي باشد كه آن افراد، متعهد به اسلام باشند و بتوانند كارها را روي موازين اسلامي اجرا كنند، نه اينكه اگر هيچ كس هم نباشد و اشخاصي باشند كه نتوانند روي مجاري اسلامي عمل كنند يا نخواهند روي مجاري اسلامي عمل كنند، باز هم آقايان بروند كناربنشينند و تماشاچي باشند كه آنها ما را بكشانند به آنجايي كه خودشان مي خواهند. مسئلهاين نيست . مسئله اين است كه اگر سياستمداراني باشند كه همان معنايي را كه مسلمين مي خواهند ولو در همين يك بعدش ، ولو در همين بعد دنيايي اش . آنها طوري سياست راانجام بدهند كه ما استقلالمان و آزاديمان محفوظ بماند، و ما به طرف شرق يا به طرف غرب كشيده نشويم ، البته آنها بكنند، هيچ مانعي ندارد و علما هم مي روند. وقتي ديدندكه اينها هستند، مي روند مشغول كارهاي خودشان مي شوند كه آن هم سياست است منتهاسياست روحاني . اما وقتي كه ما ببينيم كه اين طور نيست كه تمام اين پستها را و تمام اين قدرتها را اينها اگر دستشان بيايد صرف مي كنند در اينكه جامعه ما را به جامعه مستقل وآزاد بكشند، ناچاريم ما كه اشخاصي كه متعهد هستند و ما را نمي كشانند به اين طرف وآن طرف ، دخالت بدهيم در امور، نظارت بدهيم در امور. و همه ما و همه شما و همه نسلهاي آتيه ، آنها بايد چشم و گوششان را باز كنند كه دوباره هي شيطانها نيايند تزريق كنند كه آقا، علما را چه به سياست . علما را چه به دخالت در امور مملكتي . اين يك نقشه شيطاني است كه الان هم مشغول پياده كردن آن هستند و مشغول تبليغاتش هستند وبناعليه بر شما ائمه جمعه و جماعت و بر همه ائمه جمعه ها و جماعتها در همه قطرهاي (9)اسلامي ، در همه ممالك اسلامي اين مطلب لازم است بلكه فرض است كه مردم را بيداركنيد و به مردم بفهمانيد اين معنا را كه اين نغمه اي كه در همه ممالك اسلامي بلند است كه علما نبايد دخالت در سياست بكنند، اين يك نقشه اي است مال ابرقدرتها. مجري اش اينها هستند كه در داخل كشوها هستند. به حرف اينها گوش ندهيد. و بخوانيد به گوش ملت كه ملت بفهمد اين معنا را كه اين نغمه ، نغمه اي است كه مي خواهند علما را ازسياست كنار بزنند، و آن بكنند كه در زمانهاي سابق بر ما گذشته است . بيدار باشيم و همه توجه به اين معنا داشته باشيم . و نسلهاي آينده هم توجه به اين معنا داشته باشند كه راهشان را يك وقت ، اين راهي كه الان مسلمين خودشان اين راه را پيدا كرده اند، اين راه را گم نكنند آنها. مسئوليت همگاني در برابر اسلام
و مطلب ديگري كه باز دنباله همين مسائل است ، اين است كه روحانيون در هر جا كه هستند، چه ائمه جمعه و چه ائمه جماعات و چه كسان ديگري كه مشغول شغل روحاني هستند، اسلام امروز به ملت ما و به شما كه شاخص هستيد و اولي هستيد سپرده شده است . ما امروز همه پاسدار اسلام هستيم . تمام ملت از دولتها گرفته و قواي نظمي وانتظامي گرفته و نظامي و انتظامي گرفته و تا همه قواي مسلحه ، همه بازارها، همه اداره جات ، تمام ملت ، بي استثناء مسئول هستيم در مقابل خداي تبارك و تعالي براي اين امانت . اين اسلام كه امانت است و دست ماست ، اگر ما به اين امانت خداي نخواسته خيانت بكنيم ، اين يك گناهي است كه معلوم نيست كه آمرزيده بشود. فرق دارد باگناههاي ديگري حتي با كباير گناههاي ديگر. براي اينكه بسياري از گناهها هست كه به خود انسان برمي گردد، به جامعه برنمي گردد. لكن خيانت به اين امانت ، خيانت به اسلام وخيانت به ملتهاي مسلم است . بايد توجه كنيد كه اگر اشخاصي در تمام اين ارگانهايي كه الان بعد از انقلاب به وجود آمده ، چه آنهايي كه خودرو پيدا شده اند و خود ملت آنها راايجاد كرده اند، و چه آنهايي كه مثلا مقامات ايجاد كرده اند، بايد توجه به اين معنا بكنيدكه اگر اينها يك قدم بردارند بر خلاف اسلام ، بر خلاف مصالح مسلمين ، مسئول هستند.مسئوليتي كه بالاتر از آن مسئوليتي است كه انسان نسبت به كارهاي خودش دارد.شخصي خودش دارد.
خطر نفوذ افراد ناصالح در ارگانهاي انقلاب
و اين را بايد توجه بكنند آقايان كه در بين اين ارگانهايي كه هست ، مثل سپاه پاسداران ، مثل ارتش ، مثل كميته ها، مثل دادگاهها و همه اين جاهايي كه بعد از انقلاب به عنوان و اسم يك گروهي پيدا شده است ، شياطين ننشسته اند كه اينها خالص باشند. دربينشان افرادي نفوذ كرده اند و به واسطه آن نفوذ، كارهايي در آنجا انجام مي دهند، براي اينكه روحانيين را و همين طور پاسدارها را و همين طور كسان ديگر را يا به جان همبريزند و يا منزوي كنند. الان روزي شايد بيشتر از صد تا گاهي سيصد تا گاهي دويست تانامه براي من مي رسد، با اينكه من كاره اي نيستم ، و در آن شكايت مي كنند، شكايات ازهمه اين ارگانهايي كه هست . من نمي خواهم بگويم شكايات همه صحيح است ،بسياريش هم نامربوط زياد توي آن هست ، لكن بايد اين مطلب كه يك توطئه اي هست براي شكايت درست كردن ، اين توطئه از شوفرهاي تاكسيها و اتومبيلهاي ديگر،اتوبوسها و اينها شروع مي شود تا هر جايي كه يك جمعيتي با هم مجتمع هستند. در بين اينها افرادي هستند كه اينها مامورند براي اينكه شايعه درست كنند و پراكنده كنند.مي گويند در تاكسيها تا مي نشينيم يك كسي شروع مي كند يك حرفي از، مثلا از يك عالم يا از علما يا از يك كميسيون يا از مجلس شورا يا از كذا. الان همه اينهايي كه اشتغال به يك كاري دارند، چه دادگاههايي كه به قضاوت و به رسيدگي به امور قضايي مشغول هستند و چه اين هياتهايي كه براي اينكه زمينها را مثلا، آن زمينهايي كه مشروع است تقسيم كنند، و چه جهاد سازندگي و جهاد ديگر و گروههايي كه هستند، اينها در بينشان يك افرادي نفوذ كرده است كه اين افراد يك كاري انجام مي دهند. و دستجاتي كه مربوط به همين افراد هستند آن را دامن مي زنند و بزرگش مي كنند. و شما يك وقت چشمتان را باز مي كنيد كه همه اين ارگانهاي دولتي و اسلامي از مجلس گرفته تا دادگاههاو تا همه جا به واسطه تبليغات اينها مشوه مي شود روحشان ؛ يعني جمهوري اسلامي كه عبارت از اين چيزهايي است كه حكومت است و مجلس است و ساير ارگانها، اين رامي خواهند مشوش كنند. و به دنيا بفهمانند كه اين هم همان رژيم شاهنشاهي است ، اين هم مثل همان رژيم است ، همه چيزش مثل همان رژيم است . مي آيند مي گويند كه زمينهاي مردم و باغات مردم را غصب مي كنند و هيچ جا هيچ كس هم دخالت در اين امرنمي كند. مي گويند اين گروههاي هفت نفري كه گفته شده به آنها، اعلام كردند بر آنها،دولت هم اعلام كرده است كه بايد در آن چيزهايي كه غير مشروع است دخالت نكنند،آنها دخالت مي كنند و هيچ اعتنا به اين مسائل نمي كنند. مي گويند مصادره اموال مردم ،بيجا مصادره مي شود اموال مردم بدون اينكه جهت شرعي داشته باشد. شما بايد توجهداشته باشيد.
و من از ائمه جمعه در همه بلاد مي خواهم ، و علمايي كه هم در آن بلاد هستندهمراهي كنند و گروههايي را تعيين كنند براي رسيدگي به اين امور، رسيدگي به حال اين افرادي كه مي خواهند آشوب درست كنند، رسيدگي به حال دادگاهها و احكامي كه ازدادگاهها صادر مي شود. چه بسا اشخاصي هستند كه اطلاع قضايي ندارند و خودشان رابه طور قاچاق وارد كردند در قضا، قضا شرط دارد و بايد نصب بشود از طرف علمايي كه بزرگ هستند. اينطور نيست كه هر كس هر جا برود قضا را متكفل بشود و حكم بدهد وحكم قتل بدهد و حكم چه بدهد. اينها بايد شما آقاياني كه در بلاد هستيد، خودتان رسيدگي كنيد افرادي كه از اين جناحهاي منحرف وارد شدند در اين ارگانها، در قضا، درتقسيم اراضي ، در جهاد سازندگي ، در همه اينها، افرادي را متعهد، مطلع ، بيطرف ، اين افراد را تعيين كنيد تا اينكه اينها بروند رسيدگي بكنند و به شما گزارش بدهند و در صددتصحيحش برآييد. اگر ما بنشينيم اينجا، هرچه مي شود در هر جا، هر كس هر كاري مي خواهد بكند ما اعتنا به آن نكنيم ، اين فاجعه به بار مي آورد بعدها. بايد شما خودتان بنشينيد اين كار را بكنيد. اين يك چيزي است كه مي خواهند تمام آن چيزهايي كه فاسداست به گردن روحانيون و به گردن دولت اسلامي بيندازند. و روحانيون و دولت ومجلس و همه اينها را از نظر مردم بيندازند و مشوه كنند. شما بايد بيدار باشيد، جلوگيري كنيد از اين معنا. اگر من ، من كه يك پيرمردي هستم از من نمي آيد اين كارها. شما آقايان هم جوان هستيد و هم توجه داريد به مسائل . خودتان يك گروههايي را درست كنيد درهمه جاي مملكت ، يك گروههايي درست كنيد بررسي كند اين امور را. اگر بر خلاف شرع عمل مي شود، جلويش را بگيريد. چنانچه امر خلافي دارد واقع مي شود، اشخاصي كه لايق نيستند براي اين مسائل اگر اينها وارد هستند در دادگاهها يا در ساير جاها، درجهاد سازندگي ، در هيئت هفت نفري - نمي دانم - اينها، ما نمي خواهيم كه يك مملكتي باشد كه هرج و مرج يا يك مملكتي باشد كه نظر كمونيستها را در اين مملكت انجام بدهد يا نظر غربيها را انجام بدهد. بايد همه اين كارها را قبل از اينكه فرصت از دستتانرفته است ، و قبل از اينكه اين خيانتكارهايي كه مي خواهند اين مملكت را باز برگردانندبه حال اول ، پيروزي پيدا كنند و مجال پيدا بكنند، خود شماها بايد اين كارها را انجام بدهيد و افرادي را صالح ، مطلع ، بيطرف تعيين كنيد بروند در اينجاهايي كه اين كارهامي شود، به شكايات مردم رسيدگي كنند. يك دفتري براي شكايات باز كنيد، تعقيب كنيد شكايت را. ببينيد اين كه شكايت كرده از كجا پيدا شده ، صحيح مي گويد يا غيرصحيح ؟ كي القابه او كرده ؟ اينها را بايد تعقيب كرد و فهماند به مردم كه يك همچوبساطي در كار هست كه مي خواهند خرابكاري بكنند و افرادي هم كه واقعا خرابكاري مي كنند معرفي بايد بشوند به جمعيت هايي كه آقايان تعيين كنند تا تكليف آنها را معين كنند.
ما اگر بنشينيم و الان در مملكتمان خلاف شرعهاي زيادي خداي نخواسته انجام بگيرد معنايش اين است كه ما خودمان با دست خودمان جمهوري اسلامي را جمهوري غير اسلامي اش كرديم . ما مي خواهيم جمهوري اسلامي ، يعني احكام ، احكام اسلام باشد نه اينكه هر جايش كه آدم دست بگذارد شكايات باشد كه اينها خلاف دارندمي كنند. شكايت باشد كه فلان قاضي حكم خلاف دارد. فلان - فرض كنيد كه - كسي كه مي خواهد تقسيم زمين را بكند زمينهاي مردم را مي رود تقسيم مي كند. باغات را مي رود- نمي دانم - درختهايش را مي اندازند. اينها رسيدگي مي خواهد. شما نشستيد كه يكدفعه صداي ملت بلند بشود كه اين دولت و اين مجلس و اين دادگاهها و اين كميسيونها و اين همه ، اينهايي كه هستند هيچ يك آنها اسلامي نيستند، و به ضد شما قيام بكنند. آن وقت هم من موافقت با آنها بكنم ؟!
از بركات بزرگ انقلاب ؛ وحدت شيعه و سني
ان شاءالله خداوند شما را توفيق بدهد و جماعاتتان را هر چه زيادتر و هر چه باشكوهتر.اين جماعات بسيار موثر است ، بسيار خوب است . اگر بركت جمهوري اسلامي جز اين نبود، اين يك بركت بزرگي است كه ما را و همه برادرهاي اهل تشيع و تسنن را يك جاجمع كرده و همه مان براي اسلام مي خواهيم كوشش كنيم . و بايد همه ماتوجه داشته باشيم كه مبادا يك وقت تبليغي بشود كه در طول تاريخ تقريبا شده است كه ما را، برادرها را از هم جدا كردند. اهل سنت را با ما جدا كردند. ما را از آنها جدا كردند.بايد اينها را توجه بكنيم . بايد ما با هم برادر باشيم . نگذاريم ديگران بيايند همه چيزمان راببرند و ما بنشينيم سرش دعوا بكنيم سر يك چيزي كه نبايد دعوا بكنيم . در هر صورت جماعات بايد، اين جمعه ها بايد هر چه بيشتر و هر چه بزرگتر، و ملت بايد هر چه بيشتر به اين جماعات ، حاضر بشود و جمعه را بزرگ بشمارد. و خطبا هم در خطبه هاي خودشان مردم را بيدار كنند. مردم را دعوت كنند به صلاح ، دعوت كنند به اينكه اين توطئه هايي كه در اطراف هست الان اين توطئه ها براي محو اسلام است . بيدار كنند مردم را تا - ان شاءالله توفيق حاصل بشود. و ملت ما الان كه بيدار است و متوجه است برسد به آنجايي كه همه احكام اسلام در اين مملكت پياده بشود، و اين الگويي بشود از براي همه ممالك اسلامي .
و اين جلسه اي كه آقايان درست كردند و اجتماع كردند و برادرهاي اهل سنت و اهل تشيع همه جمع شدند و مسائل را طرح كردند، بسيار كار خوبي است . و من متشكرم ازهمه كه - ان شاءالله - با زهم اجتماعاتشان را بكنند و رسيدگي به حال ملت بكنند. شما بايدبه حال اين ملت رسيدگي كنيد. از توطئه ها خبر بشويد و جلوگيري كنيد و مردم را بيداربكنيد. و اميدوارم كه اين اجتماعات در بلاد ديگر از مسلمين هم باشد. و همه گرفتاريهايي كه ملت دارد، حلالش خود شماها باشيد. خداوند همه شما را عمر و عزت وعظمت عنايت كند و ملت ما را و ملتهاي اسلامي را از تحت قدرتهاي شيطاني نجات بدهد.
والسلام عليكم و رحمه الله
پانویس :
1- حاج آقا روح الله كمالوند خرم آبادي ، از مدرسين تواناي فقه و اصول و فلسفه در حوزه علميه قم كه درمنطقه لرستان ، نفوذ فراواني داشت . او در دي ماه سال 1341 و در آغاز مبارزه امام خميني و ديگر روحانيون عليه لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي به نمايندگي از سوي روحانيت به منظور مذاكره مستقيم با محمدرضا پهلوي به دربار رفت و باسخنان تند خود، شاه را در موضع انفعالي قرارداد. "كوثر، ج 1، ص 34".
2- آقاي سيد ابوالقاسم كاشاني ، رهبر ديني نهضت ملي در دهه 20 و 30.
3- قلعه فلك الافلاك ، يكي از قديمترين زندانهاي ايران كه در شهر خرم آباد واقع است . رژيم شاه افرادي را كه به رعم خود بسيار خطرناك مي ديد به اين زندان مي فرستاد، از فلك الافلاك در دوران شاهان قديم از جمله پادشاهان صفوي نيز به عنوان زندان استفاده مي شد. 4- يكي از نواحي شمال شهر تهران .
5- حسن پاكروان ، رئيس سازمان اطلاعات و امنيت "ساواك ".
6- سياستمداران بندگان . مفاتيح الجنان ، زيارت جامعه كبيره .
7- اصول كافي ، ج 1، ص 266، ح 4، بحار الانوار، ج 17، ص 4، ح 3. 8- سوره فاتحه الكتاب ، آيه 5: "ما را به راه راست هدايت فرما". 9- نواحي ، سرزمين ها.
بزرگتر کوچکتر