صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - نجات مستضعفان طبق تعاليم قرآن - جريان آقاي صدر و ليبي - بعدازظهر 4 ارديبهشت 1358

عنوان : نجات مستضعفان طبق تعاليم قرآن - جريان آقاي صدر و ليبي
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : بعدازظهر 4 ارديبهشت 1358
تاریخ قمری : 26 جمادي الاول 1399
جلد : 7

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
آرمان قرآني
خداوند را سپاس مي كنم كه اراده فرمود منت بر مستضعفين بگذارد عليه مستكبرين وزمين را از لوث مستكبرين پاك كند و مستضعفين را به حكومت زمين برساند. (2) اسلام براي همين مقصد آمده است و تعليمات اسلام براي همين معناست كه مستكبري درزمين نباشد و نتوانند مستكبرين مستضعفين را استعمار و استثمار كنند. ما به تبع تعاليم عاليه قرآن و آنچه از اسلام و سيره رسول اكرم و ائمه مسلمين به دست آورديم و از سيره انبيا - چنانچه در قرآن نقل مي فرمايد - به دست آورديم ، آن است كه مستضعفين با هم مجتمع شوند و بر مستكبرين ثوره (3) كنند و نگذارند حقوق آنها را ببرند. ما با اين تعاليم پيشرفت كرديم و ملت ما شهادت را استقبال كرد براي اين مقصد. و چون شهادت موردهدف او بود، با مشت و خون بر تمام قواي جهنمي ، بر دبابات ، (4) بر مسلسلها، (5) برابرقدرتها، كه در پشت شاه سابق صف كشيده بودند، غلبه كرد. ما مي خواهيم كه اين رمزدر بين تمام حكومتها و ملتها باشد. حكومتها بايد خدمتگزار ملتها باشند؛ چنانچه دراسلام اين سيره بود كه حكومت در خدمت مردم بود و ارتش در خدمت مردم بود. حكومتها از مردم انشا مي شدند(6) و ارتش نيز از آنها. و اگر حكومتها و ملتها به سيره رسول اكرم و ائمه مسلمين عمل مي كردند، آرامش در همه جاي ارض بود؛ اين اختلافات و خونريزيها نبود.
انقلاب ايران ، الگو براي مستضعفان جهان
ما از خداوند مي خواهيم كه اين نهضت اسلامي و نهضت انساني سرمشق باشد ازبراي تمام مستضعفين ، و هشدار باشد بر مستكبرين . مستكبرين گمان نكنند كه بايدحكومت كنند بر مستضعفين و آنها را استعمار و استثمار كنند. مستضعفين حكومت را به عنوان حكومت نشناسند بلكه به عنوان خدمتگزار بشناسند. برادر باشند، برادري كه بربرادر ديگر خدمت مي كند؛ هر دو پشتيبان هم باشند. اگر قوانين اسلام در ملتها، درحكومتها جريان پيدا بكند و آداب حكومتها و ملتها اسلامي باشد، نه حكومتها خيال تعدي بر ملتها دارند و نه ملتها با حكومتها مخالف خواهند بود.
من از شما كه از طرف معمر(7) آمديد و براي ما سلام او را آورديد تشكر مي كنم وسلام من را نيز به ايشان و به ملت ليبي ابلاغ نماييد. من از خداوند تعالي مي خواهم كه تمام ملتها و دولتها بيدار شوند و همه ملتها و دولتهاي اسلامي به هم پيوند كنند تاابرقدرتها نتوانند بر اينها غلبه كنند و مخازن آنها را ببرند.
مسلمين قريب يك ميليارد جمعيت دارند و مع الاسف به واسطه تفرقه اي كه بين آنهاواقع است و به واسطه عدم رشدي كه در حكومتهاست نتوانستند آن قدرتي را كه اسلام براي آنها پيش بيني مي كند به دست بياورند. من از خداوند تعالي خواستارم كه مستضعفين در هر جاي ارض كه هستند بر مستكبرين غلبه كنند، و مستكبرين به جاي خود بنشينند، و دولتها و ملتها با هم برادر باشند. والسلام عليكم
[در اين هنگام نخست وزير ليبي به نمايندگي از هيات ليبيايي سخناني ايراد كرد، (8) امام چنين پاسخدادند: ]
چيزي كه ، قضيه اي كه براي ما و علماي ايران و ساير اقشار به طور معما درآمده است اين فاجعه آقاي صدر(9) است . من و علماي ايران براي اين فاجعه بسيار متاثر هستيم ، واين براي ما يك معمايي است كه اين معما حل نمي شود الا به دست دولت ليبي . ما اين معما را مي خواهيم كه برادر ما "معمر" و دولت حل كنند و ناراحتيهاي ما را به اتمام برسانند. من كرارا به وسايطي اين معنا را تذكر دادم لكن الان نيز اكيدا تذكر مي دهم كه اين معنا در شعب (10) ما و در بين علماي ما انعكاس سوئي دارد؛ و من ميل ندارم كه بين ملت ما و دولت شما يك سوء تفاهمي باشد. من از شما مي خواهم كه اين معما را حل كنيدو موجب راحتي ما را فراهم كنيد.
[پس از بيانات امام ، نماينده هيات توضيحاتي داد و امام پاسخ دادند: ]
بگوييد(11) مقصود من اين نبود كه به شما يا به دولت شما تهمت بزنم . مقصود من اين بود كه شما قدرت داريد كه در اين ممالكي كه نزديك شماست و ايشان رفته اند در آنجا -به قول شما(12) - در آنجا فعاليت بكنيد و اين معما را براي ما حل كنيد. ما هيچ گاه به برادران خودمان تهمت نمي زنيم و خلاف اسلام نمي كنيم لكن از شما مي خواهيم حل اين قضيه را، به [دليل ] اينكه شما قدرت اين را داريد كه اين مسئله را حل كنيد و ازدولتهايي كه ايشان رفته اند آنجا يك طور تحقيقاتي بكنيد و ما مطلع بشويم .
[امام خميني پس از شنيدن سخنان نماينده هيات ليبياي (13)، فرمودند: ]
بله ، من هم اين معني را مي دانم لكن مهم اين است كه يك سوءتفاهمي بين ملتها ودولتهاي اسلامي نباشد، و وحدت اسلامي هميشه محفوظ باشد و همه مسلمين با همبرادر باشند. و اينكه در اين معنا(14) طرح كردم ، (15) براي اين بود كه همين سوتفاهم به واسطه فعاليتي كه شما براي تحقيق اين مطلب بكنيد، رفع بشود و بين دولتين و ملتين تفاهم صحيح حاصل بشود؛ و اين تهمتها را - اجانب كه مي خواهند بين دولتها و بين ملتهاتفرقه بيندازند - آنها را خنثي كنيد، تبليغات آنها را. من هميشه سعي ام بر اين بوده است كه مسلمين يد واحد باشند بر اعدا، چنانچه اسلام فرموده است ؛ و جماعت واحده باشند،چنانچه اسلام مي خواهد. لكن [خواست ] مهم ما اين بود كه رفع بشود اين سوتفاهم ، وبرادري ايران و ليبي محفوظ باشد، و دست اجانب كه مي خواهند تفرقه بيندازند بين دوبرادر - دو دولت ، دو ملت - كوتاه بشود.
پانویس :




بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 183,513,712