صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - تكليف ملت در پناه دادن به سربازان فراري و كمك به اعتصاب كنندگان - فرهنگ استعماري سلسله پهلوي - 1 دي 1357

عنوان : تكليف ملت در پناه دادن به سربازان فراري و كمك به اعتصاب كنندگان - فرهنگ استعماري سلسله پهلوي
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 1 دي 1357
تاریخ قمری : 21 محرم 1399
جلد : 5

متن :
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
توصيه به مردم درباره سربازان فراري
به طور استثناء امشب چند كلمه اي گفتند من صحبت كنم ، ولي وقتهاي ديگر همان روزيكشنبه خدمت مي رسيم . (1) ما كه اعلام كرديم كه دولت ايران غير رسمي است و مخالف با قوانين است ، هم مخالف با قانون شرع است و هم مخالف با قانون اساسي است ،بنابراين كليه چيزهايي كه مربوط به دولت و براي اعانت دولت است ، بايد مردم از آن اجتناب كنند. و ما به سربازها گفتيم كه - دستور داديم كه - فرار كنند(2) براي اينكه خدمت در اين دستگاه خدمت به ظلم است ، و آنها هم بسياري شان فرار كردند؛ لكن بعض مشكلات پيدا شده است . اينها بسياري شان فقيرند و مكان هم ندارند از باب اينكه اگربخواهند در مكانهاي خودشان بروند مورد تجاوز دولت واقع مي شوند و آنها رامي گيرند، از اين جهت آنها نمي توانند در منازل خودشان بروند؛ مردم در هر جا كه هستند مكلفند به اينكه اينها را پناه بدهند؛ هم مخارجشان را بدهند و هم منزلي محقربراي اينها، به طوري كه معلوم نشود كه اينها كجا هستند، مردم مكلفند كه اين كار را بكنند. و ما هم بابت وجوه شرعيه قبول داريم چيزي كه همراهي به اينها مي شود. اين يك مسئله است كه مهم است و لازم است كه مردم اقدام كنند. اين بيچاره ها از سربازخانه ها بيرون رفتند و الان مكان ندارند، و بايد اين كار بشود.
لزوم حمايت مردم از اعتصاب كاركنان صنعت نفت
مطلبي ديگر راجع به كارمندهاي شركت نفت است . اينها هم از كار كنار رفتند،بسياري شان هم استعفا كرده اند. و اينها محتاج به اعانت هستند؛ و من جمله مشكلشان قضيه خانه است كه دولت - دولت غاصب - خانه را، خانه هايي كه اينها دارند، يا از آنهاگرفته يا تهديدشان كرده است به اينكه خانه هايتان را از شما مي گيريم ، براي اينكه اينهانفت را بيرون نياوردند كه به اربابها بدهند. حالا اينطور تهديد كرده اند آنها را كه اگرنيايند سر كار، خانه هايشان را از آنها بگيرند. بنابراين آنها، هم احتياج به كمك مكاني دارند و هم براي اعاشه شان احتياج دارند؛ اين هم باز بايد مردم و متمكنين ، و مردم بايداين كار را انجام بدهند. به آنها منزل بدهند و از آنها پذيرايي بكنند و مخارج آنها را هم بدهند. و ما باز بابت وجوه شرعيه قبول داريم و مجاز هستند كه اين كار را بكنند. و كليه كارهايي كه براي دولت اعانت به دولت است ، از باب اينكه اين دولت دولت غاصب است و ظالم است ، براي مردم جايز نيست كه كمك كنند به اين دولت . مالياتها كمك است به دولت و جايز نيست كه به اينها بدهند؛ حتي الامكان بايد خودداري كنند از دادن ماليات . از اعانت كردن و هر چيزي كه اعانت به اين دولت است بايد مردم از آن خودداري بكنند.
رد تبليغات سوء در مورد اقليتهاي مذهبي
و ما چون تبليغات زياد شده است راجع به امور متفرقه و ما در صحبتهايمان جواب داده ايم ، لكن باز آنها تبليغاتشان سر جاي خودش هست ؛ و در روزنامه ها، چه روزنامه هاي اينها - بعضي روزنامه هايي كه در اينجاها هست - و چه تبليغات ديگري دراطراف جاهاي ديگر و روزنامه هاي خودشان ، آنهايي كه روزنامه هاي سازماني هستند، در خود ايران هست ، تبليغاتي هست من جمله راجع به اقليتهاي مذهبي كه اينها تبليغ كرده اند به اينكه اگر يك حكومت اسلامي پيدا بشود، يهوديها را چه خواهند كرد، نصارارا چه خواهند كرد، زرتشتيها را چه خواهند كرد، اينها را خواهند قتل عام كرد، چه ! اين حرف بسيار غلط است . و حكومت اسلامي اگر چنانچه ان شاءالله برپا بشود، ما اين يهوديها هم كه از ايران رفتند و بازي شان دادند و رفتند به اسرائيل ، و الان گرفتارند درآنجا، با دست اين يهوديها و اسرائيليهايي كه از امريكا آمده اند يا از دولتهاي ديگررفته اند آنجا، اين دسته هاي يهودي كه اينها آنجا بردند و اينها هم به خيالاتي رفتند آنجا،الان آنطوري كه مي گويند بسيار در سختي هستند، ما اگر ان شاءالله يك دولت عادلي تاسيس شد، آنها را دعوت مي كنيم ؛ يهوديهايي كه مملكتشان ايران بوده است دعوت مي كنيم كه به وطن خودشان برگردند و با آنها كمال خوش رفتاري را دولت اسلامي مي كند. اسلام نيامده است كه بشر را تحت مضيقه قرار بدهد. اسلام يك قوانيني است كه تمام اقشار بشر را براي آن احترامات قائل است . البته يك استثناهايي هست كه آنهايي كه شلوغ كارند، آنهايي كه خرابكارند، براي آنها هيچ كس يك - عرض مي كنم كه - تساهلي قائل نيست ؛ و اما مثل يهود كه اهل ذمه هستند، و تمام اهل كتاب - نصارا، زرتشتيها - همه اينها در مملكت اسلامي با - عرض مي كنم كه - رفاه و با احترام ، آنجا توقف مي كنند. واينكه گفته شده است كه اگر يك حكومت اسلامي تاسيس بشود، چه خواهد شد و چه خواهد شد، اينها تبليغاتي است كه براي نگهداري شاه و براي به هم زدن اين نهضت اين تبليغات مي شود و اين تبليغات غلط است .
حكومت اسلامي مخالف تجدد نيست
يا مثلا تبليغ شده است به اينكه اگر حكومت اسلامي تاسيس بشود، ديگر تمام اين موسسه هايي كه بوي تجدد از آنها مي آيد، اينها همه به كنار بايد بروند. حتي در آن اوايل امر يكوقت شاه گفته بود كه اين روحانيون مي گويند كه ما اصلا سوار طياره و اتومبيل نمي شويم ، ما مي خواهيم سوار الاغ بشويم ! مي خواهيم مثل زمان سابق كه سوار الاغمي شدند، ما مي خواهيم سوار الاغ بشويم ! و حالا هم همين حرفها را با كم و زيادش مي زنند كه روحانيون مي خواهند مملكت را برگردانند به عهد كذا. خير، مسئله غلطاست . روحانيون مي خواهند مملكت را يك مملكت مستقل آزاد متمدني كنند؛ نه آن تمدني كه در اصطلاح شاه است و نه آن آزادي كه در كتاب شاه است و در اصطلاح شاه است كه مردم را فوج فوج مي كشند براي اينكه يك صدا مي كنند مع ذلك اسمش راآزادي مي گذارند!
در اسلام ، تمام آثار تجدد و تمدن در اسلام مجاز است مگر آنهايي كه فساد اخلاق بياورند، فساد عفت بياورند. اسلام آن چيزهايي را كه مخالف با مصالح ملت بوده است ،آنها را نفي كرده . آنهايي كه موافق با مصالح ملت است ، آنها را اثبات كرده است . ما الان اين مظاهر تمدني كه در جاهاي ديگر - در ممالك پيشرفته - از آنها استفاده هاي صحيح مي شود، وقتي كه آمده است در مملكت ما يا مملكتهاي شبيه به مملكت ما، استفاده هايي كه از اينها مي شود استفاده هاي فاسد مي شود؛ مثلا سينما. ممكن است كه كسي در سينمانمايشهايي كه مي دهد نمايشهاي اخلاقي باشد، نمايشهاي آموزنده باشد، كه اين را هيچ كس منع نكرده ؛ و اما سينمايي كه براي فساد اخلاق جوانهاي ماست ، و اگر چند روزجوانهاي ما در اين سينماهايي كه در اين عصر متعارف بود و در زمان شاه متعارف است ،اگر چند وقت يك جوان برود در آنجا فاسد بيرون مي آيد، ديگر به درد نمي خورد. . . واينها مي خواهند همين بشود. يعني تمام برنامه هايي كه اينها درست كرده اند، برنامه هاي فرهنگي ، برنامه هاي هنري ، هرچه درست كرده اند استعماري است . مي خواهند اينهاجوانهاي ما را يك جوانهايي بار بياورند كه به درد آنها بخورند، نه به درد مملكت خودشان بخورند؛ يا فاسد بشوند، يك عضو فاسدي بشوند. اگر يك مدتي اين جوانهادر اين مراكز فسادي كه اينها درست كرده اند و در اختيار جوانها گذاشته اند. . . .
توطئه براي هدر دادن نيروي جوان
آن قدري كه مراكز فساد در تهران - الان بيشتر از كتابخانه است ، بيشتر از مراكزي است كه براي تعليم و تربيت است - براي اين است كه مي خواهند اين جوانها به طرق مختلفه . . . بيكاره و بيعار بار بيايند؛ ديگر در مقابل اين استفاده جوهاي خارجي نتوانند كاري [بكنند]؛ يعني بي تفاوت باشند نسبت به آنها. اين جوانهايي كه ترياكي بار آمده اند،هروئيني بار آمده اند، شارب الخمر هستند، قمارباز شده اند - عرض بكنم - در مراكز فسادو فحشا رفتند، اينها ديگر همان عياشيها را تمام مقاصد خودشان مي دانند و عالم هرچه بشود، آنها بي تفاوتند نسبت به آنها. و آنها مي خواهند كه اين نسل جواني كه ممكن است يك ثروت بزرگي براي يك مملكت باشد و اين مملكت را جلو ببرد، اين نسل جوان راكاري بكنند كه به عقب برگردد، يعني چيزي بشود بيفايده ؛ يك امر بيفايده اي ، يك ثروت بيفايده اي براي مملكت بشود. اين يكي از كارهايشان است كه مي كنند.
فرهنگ استعماري شاه
يا مثلا اين مراكز تعليم و تربيتي كه اينها درست كرده اند، از دانشگاه گرفته تا پايين ،اينها باز استعماري است . و اينها بچه هاي ما را كه مي خواهند تربيت كنند، يك تربيت صحيح نمي كنند: يعني اولا يك حد معين دارد كه از اين حد معين نمي گذارند بالاتر اينهابروند؛ و ثانيا وسايل متعدده درست مي كنند، موانع متعدده درست مي كنند براي اينكه اينها عقب بمانند. براي اينكه دانشگاه اگر يك دانشگاه صحيح مستقلي كه ماهامي خواهيم باشد، از اين دانشگاه رجال بزرگ بيرون مي آيد، از اينها رجالي بيرون مي آيد كه بعد در مقابل آنهايي كه مي خواهند تعدي به مملكت ما بكنند و همه مخازن مارا ببرند، در مقابل آنها مي ايستند. و آنها چون نمي خواهند يك همچو چيزي بشود، اينهارا آنطور بار مي آورند. و اگر توانستند غربزده آنها را بار مي آورند؛ يعني طوري مي كنند،طوري اين مسائل غرب را براي آنها طرح مي كنند، طوري آنها را تحت تاثير قرارمي دهند كه اينها از خودشان بكلي بيخود مي شوند و پيوسته به آنها مي شوند، يعني عمال آنها مي شوند. فرض كنيد كه اگر چنانچه اين نحو تربيت باشد، بعد از چند وقت ديگر - تاحالا هم همين طورها بوده - اگر يك رجالي داشتيم كه اينها مي خواستند يك كاري بكنند كارهايي مي كردند كه به نفع آنها بوده ، نه كارهايي مي كردند كه به نفع خودشانباشد؛ براي اينكه اينها به طوري محو شده اند در آن تربيت و تعليم خارجيها، و به طوري اينها را در نظر اينها بزرگ كرده اند كه ديگر همه ماثر(3) خودشان و همه چيزهايي كه مربوط به خودشان است ، همه اينها را فراموش مي كنند و توجهشان به خودشان از بين مي رود و متوجه به غرب مي شوند و هرچه مربوط به آنهاست به آن توجه مي كنند.
اسلام ، مخالف نفوذ بيگانگان
اسلام مي خواهد كه هيچ يك از افراد اين مملكت اسلامي پيوسته به غير نباشد، تحت نفوذ غير نباشد. حكومت اسلامي اگر چنانچه تاسيس بشود نمي خواهد كه آثار تمدن رااز بين ببرد، با دانشگاه مخالف نيست ، با علم مخالف نيست . قرآن پر اين است كه تفسير،تاويل علم را از آن تعريف مي كند و - عرض مي كنم كه - احاديث ما از علم آنقدر تعريف مي كنند، از عالم آنقدر تعريف مي كنند، آن وقت ما بگوييم كه با علم مخالفند! خير، بااين نحو علمي كه شما داريد ما مخالفيم ؛ با اين نحو تربيت و تعليمي كه شماها مي خواهيدما را تربيت كنيد، با اين ما مخالفيم ؛ با آن مظاهر تمدن كه بچه هاي ما را فاسد مي كند،بچه هاي ما را عقب مانده نگه مي دارد، ما با آن مخالفيم ؛ نه اينكه ما مخالفيم با اصل تمدن و مي خواهيم مردم را برگردانيم به زمان كذا. اينها مي خواهند مردم را نگذارندترقي بكنند. برنامه اينها اين است كه به اين نحو رفتار كنند كه بچه هاي ما ترقي نكنند؛ ودليلش اين است كه بعد از هفتاد سال كه ما مدرسه داشتيم و بيش از سي سال كه دانشگاه داريم ، حالا هم اگر چنانچه يك كسي مريض [دارد] مريض خودش را برمي داردمي رود اروپا يا مي رود امريكا، آنجا معالجه بكند! ما اگر چنانچه يك دانشگاه مستقلي داشتيم ، خوب در دانشگاههاي ما بعد از سي سال بايد طبيبها و - نمي دانم - همه [بيمارستانها] مجهز باشد و ما بتوانيم مريضهاي خودمان را مداوا كنيم . اين دليل بر اين است كه ما نداريم يك چيزي . در زمان ايشان كه همه چيزها از دست ما رفته است . يك اسفالت مي خواهند اينها درست كنند، مي روند يك شركت خارجي مي آورند؛ يك سدمي خواهند درست كنند، يك شركت خارجي مي آورند. اگر چنانچه ما خودمان داشتيم ،اگر چنانچه ما فرهنگمان مستقل بود كه ديگر محتاج به اين نبوديم كه يك اسفالت راحتي خودشان نتوانند درست كنند يا - عرض بكنم - يك سد را خودشان نتوانند درست كنند. يك برنامه آبياري نداشته باشند، يك برنامه برق صحيح نداشته باشند، يك برنامه آب صحيح نداشته باشند. هيچي ندارند. اگر ايشان الان هم برود، يك مملكتي تحويل مامي دهد كه اين مملكت سي سال محتاج به اين است كه زحمت به آن بشود تا به درجه اولش برسد؛ تا به آنجا برسد كه زراعتش يك زراعت صحيح بشود. تمام زراعت ما را ازبين برده اند و همه جهاتي كه ما داشتيم از بين برده اند، و حالا محتاج به اين است كه از سردرست كنند. همه ادارات ما را فاسد كردند. اين بايد از سر درست بشود؛ نه اينكه "از سردرست بشود" [يعني ] ما بخواهيم بگوييم كه اجزاي ادارات بايد بروند؛ خير اجزاي ادارات خوب هستند، اينها نمي گذارند كار بكنند؛ اينها مانع هستند از اينكه ادارات مادرست كار بكنند و الا ادارات ما مردمش مردم همين مملكت هستند؛ الا يك دسته استفاده جويي كه مربوط و پيوسته به دولت است يا پيوسته به خارج است ، مابقي شان ملت ما هستند و با كمال خوبي با آنها رفتار مي شود، با كمال صفا با آنها رفتار مي شود.همه سر كار خودشان هستند و بهتر از زمان حاضر كه همه چيزشان به باد فنا رفته است باآنها رفتار خواهد شد.
مقصود اين است كه اين تبليغات سوئي كه در روزنامه هاي اينجا، در روزنامه هاي ساير ممالك ديگري كه در اينجا هست ، يا در خود ايران به وسايل مختلف تبليغ مي كنند،همه اينها براي اين است كه ، تمام نظر خارجيها اين است كه اين شاه را نگه دارند، همه استفاده ها را ببرند. مي بينند بهتر از اينها شخصي كه از اين نوكري حسابي بكند، بهتر ازاين ندارند! از اين جهت مي خواهند اين را نگهش دارند. و بايد ايران و ايراني جديت كند كه اين بساط برچيده بشود و يك بساط صحيح سالمي بيايد و خودشان مملكت خودشان را اداره كنند. ان شاءالله خداوند همه شما را توفيق بدهد. موفق باشيد. [آمين حضار].
پانویس :




بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 182,118,154