صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - اغفال جهان سوم در جهت استثمار آنها و لزوم بيداري و تلاش براي رهايي از وابستگيها - پيش از ظهر 29 دي 1359

عنوان : اغفال جهان سوم در جهت استثمار آنها و لزوم بيداري و تلاش براي رهايي از وابستگيها
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : پيش از ظهر 29 دي 1359
تاریخ قمری : 12 ربيع الاول 1401
جلد : 13

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
توطئه براي اغفال ملتهاي جهان سوم
توجه به اين نكته و تذكر اولا لازم است . ملتي كه بخواهد سر پاي خود بايستد و اداره كشور خودش را خودش بكند، لازم است كه اول بيدار بشود. در سير الي الله هم اهل معرفت گفته اند كه يقظه - بيداري - اول منزل است . (1) در طول تاريخ ، در اين سده هاي آخر، كوشش شده است كه ملتهاي جهان سوم خواب باشند، غافل باشند و توجهشان به شخصيت خودشان نباشد. و شخصيت خودشان را اصلا وابسته به غير بدانند. اين قضيه ازسالهاي بسيار طولاني بوده است ، و هي دائما رشد كرده است تا اين اواخر به رشد تمام رسيده بود. من يك قصه شنيدم كه مال شايد صد سال پيش از اين باشد. صد و بيشتر ازصد سال از شيخ ما مرحوم آيت الله حائري (2) - رحمه الله - نقل شد كه من بچه بودم .فرموده بودند من بچه بودم در يزد، و تازه اين لامپها را لامپاهايي كه آن وقتها بود آورده بودند و يك جلسه اي درست كرده بودند. مردم جمع شده بودند آنجا و اين لامپها راگذاشته بودند. يك پله هايي درست كرده بودند و اين لامپها را گذاشته بودند آنجا؛ آنبالا. مردم تازه مي ديدند او را. چراغشان قبلا چراغهاي غير از آن ترتيب بوده ، و يك نفرفرنگي هم آنجا بود. اين هر چند دقيقه يا چند وقت يك دفعه از اين پله ها مي رفت بالا وآن ماشه لامپها را حركت مي داد. اين يك قدري نورش مي رفت بالا، مردم صلوات مي فرستادند. بعد مي آمد پايين يك قدري مي ماند و مردم مشغول تماشا بودند، دوباره مي رفت بالا آن را مي كشيد پايين ، مردم باز تظاهر مي كردند. اين از آن وقتها مطرح بوده است كه ما حتي نمي توانيم پيچ يك چراغ را بالا ببريم . اين بايد فرنگي اين كار را بكند.بايد از خارج فرهنگي ها بيايند و دستشان را اين طور كنند تا اين ماشه چراغ ، فتيله را بالاببرد و بعد هم اينطور كنند تا پايين بياورد. كم كم در همه طبقات اين انگيزه رشد كرد. من عكس مجسمه آتاتورك (3) را در تركيه - آن وقت كه تبعيد بودم به آنجا - ديدم كه مجسمه او رو به غرب بود و دستش را بالا كرده بود. و آنجا به من گفتند كه اين علامت اين است كه ما هرچه بايد انجام بدهيم بايد از غرب باشد. باصطلاح ، آتاتورك يك مردمثلا روشني ، يك مرد كذايي بوده . و در كشور ما هم بعضي از روشنفكرها(4) - به اصطلاح - گفته بودند كه ما بايد از سر تا قدم اروپايي و انگليسي باشيم تا بتوانيم ادامه حيات بدهيم . ما تا نفهميم كه خودمان هم يك شخصيتي داريم ، مسلمانها هم يك گروهي هستند و شخصيتي دارند و مي توانند خودشان هم كار انجام بدهند، تا نخواهيم يك كاري را، نمي توانيم و تا بيدار نشويم ، نمي خواهيم .
ما را در غفلت و در خواب نگه داشتند كه ما هيچ يك از امور صنعتي را قادر برتحققش نيستيم . ملت ما فقط لولهنگ (5) مي تواند بسازد. كار ديگر از او نمي آيد. باوركرده بود اين ملت بيچاره روي تبليغاتي كه قدرتهاي پيشرفته و بزرگي كرده بودند. وتبليغات داخلي كه وابستگان به آن قدرتها كرده بودند به اينكه ما بايد همه چيزمان ازخارج باشد. و ما باورمان آمده بود يا بسياري از ما، كه غرب يك نژاد برتر است . همان طور كه هيتلر اين معنا را از قراري كه شنيدم مي گفته است كه آلمان يك نژاد برتر است ، وبعضي از نويسنده هاي ما نوشته بودند كه عمله اي كه در آلمان هست و بيلش را دستش گرفته و لب خيابان ايستاده كه برود كار بكند، آن آدم چشم آبي را عقيده بسياري هست به اينكه براي اداره مملكت مثلا امثال ما از اشخاصي كه در اين مملكت هستند بهتر وبالاتر مي تواند عمل بكند. اين طرز فكر، ما را آن طور عقب نشانده بود كه اعتقادمان اين بود كه اصلا از ما كاري ساخته نيست . ارتش ما اگر بخواهد ارتش بشود مستشار لازم دارد. از امريكا يا از اروپا بايد مستشاراني بيايند تا ارتش ما را بتوانند سر و سامان بدهند. ماراجع به صنايع اصلا نبايد صحبتش را بكنيم . ما يك ملت لولهنگ ساز هستيم . ما نسبت به صنايع اصلا نبايد صحبت بكنيم . اين صنايع دربست به عهده اروپاييها و امريكاييهاست .
لزوم بيداري جهان سوم از خواب غفلت
ما تا بيدار نشويم از اين خواب و تا توجه به اين نكنيم كه ما هم انسان هستيم ، و ما هم شخصيت داريم و ما هم ملتهاي بزرگ هستيم ، ما هم ، مسلمين هم يك ميليارد تقريباجمعيت با همه وسايل دارند، تا اين معنا را ما باورمان نيايد، نمي رويم دنبال كار. يك جمعيتي اگر نشستند و دستشان را دراز كردند پيش يك جمعيتهاي ديگر كه بده به ما،تمام همشان اين بود كه هر چه مي خواهد از خارج بيايند و بدهند به شما و ذخاير شما رااز اينجا ببرند در ازاي آن چيزي كه مي دهند، اين ملت اگر يك ميليون سال هم زندگي بكند همان حال اول است ، تنبل بار مي آيد، بي اراده بار مي آيد. اين تبليغات دامنه داري كه كردند و حالا هم باز مي كنند به گوش شما نبايد برود. شما بايد بيدار بشويد و از اين خوابي كه بيشتر از چند صد سال به ما تزريق كردند و ما را خواب كردند. اول قدم اين است كه ما بيدار بشويم . بفهميم كه ما هم از جنس بشر هستيم و ممالك ديگر و رژيمهاي ديگر و نژادهاي ديگر برتر نيستند از ما. منتها آنها با تبليغاتشان ما را جوري كردند كه هميشه دستمان طرف غرب يا طرف شرق دراز باشد و هرچه مي خواهيم از آنجا براي مابيايد. اگر ما بيدار بشويم كه ما هم موجودي هستيم مثل ساير موجودات و ما هم انساني هستيم مثل ساير انسانها و نژاد ما هم نژادي هست مثل ساير نژادها، اگر اين معنا را ما توجه به آن بكنيم و بفهميم كه ما بايد خودمان براي خودمان وسايل زندگي را فراهم كنيم ،خودمان براي خودمان كار بكنيم ، اگر دستمان را از شرق و غرب كوتاه كنيم و خودمان مشغول فعاليت بشويم ، ياد بگيريم لكن بعد از ياد گرفتن خودمان كار بكنيم ، نرويم سراغ اينكه بنشينيم تا حتي يكي گليمي هم كه مي خواهيم ، يك پتويي هم كه مي خواهيم ازآنجا بياورند، يك تفنگي هم كه مي خواهيم از آنجا بياورند، اگر ما به اين معنا توجه كنيم و بيدار بشويم ، دنبال بيداري ، اراده پيش مي آيد كه ما بخواهيم كه خودمان وسايل اجتماعي خودمان را فراهم كنيم با كوشش خودمان .
بايد كارهاي خودمان را انجام بدهيم . مدتي مي گذرد و ما خودمان صنعتگر خواهيم شد. آنهايي كه اين صنعتهاي بزرگ را درست كردند، آنها هم انسانهاي يك سر و دوگوشي هستند كه مثل ساير انسانهايند منتها قبل از ما بيدار شدند و ما را خواب كردند. قبل از اينكه ما بيدار بشويم آنها بيدار شدند. و هم خودشان را صرف اين كردند كه با ايادي خودشان مستقيما يا به غير مستقيم ما را غافل كنند. ما را خواب كنند و به ما تزريق كنند به اينكه شما نمي توانيد. حتي تزريق كنند كه شما نمي توانيد حكومت كنيد. شما نمي توانيديك حكومت صحيح داشته باشيد. شما نمي توانيد يك نظام صحيح داشته باشيد. شمانمي توانيد يك صنعتي داشته باشيد. اگر ما از اين خواب بيدار نشويم ، هر چه فرياد بزنيم فايده ندارد. شعارها فايده ندارد. آن شعاري فايده دارد كه از روي علم باشد و توجه . البته در يك انقلابي و در يك نهضتي اولش شعارهاست كه اين نهضت را به پيش مي برد. واگر آن شعارها نباشد، انقلاب نمي تواند پيش ببرد، لكن بعد از اينكه انقلاب پيروز شدبايد عمل كرد.
بايد توجه كرد به اينكه ما نبايد هميشه دستمان دراز باشد. يك دستمان طرف غرب دراز باشد، يك دستمان طرف شرق دراز باشد. تا اين دو دست ما طرف شرق و غرب دراز است ما وابسته هستيم . ما كه مي خواهيم وابسته نباشيم بايد اول بيدار بشويم به اينكهما خودمان هم شخصيت داريم . ما مي توانيم كار انجام بدهيم .
تلاش همگاني براي قطع وابستگي
شما ديديد كه قبل از اينكه اين نهضت حاصل بشود و انقلاب ، كم شخصي بود، كم كسي بود كه احتمال اين را حتي بدهد كه مي شود براي قدرتهاي بزرگ غلبه كرد. آن هم يك ملتي كه همه چيزش وابسته بوده و همه چيزش از آنجا آمده و چيزي ندارد. اين يك مسئله اي بود كه باور كسي نمي آمد. لكن شما ديديد كه وقتي اراده كرديد، ملت اراده كرد، دنبالش شد. وقتي ملت بيدار شد كه نبايد اين ابرقدرتها در اينجا حكومت كنندو نبايد وابستگان آنها در اينجا حكومت كنند، با اينكه كمال قدرت را آنها آن وقت داشتند در عين حال همين سرو پا برهنه هاي بازار و كوچه و دانشگاه و جاهاي ديگر قيام كردند و اين وحدت كلمه و با بيداري ، دشمن را از صحنه بيرون كردند. اگر ملت ما در اين طول مدت اين بيست ، سي سال ، از بيست سال به اين طرف باز همان بودند كه از پاسبان مي ترسيدند، اگر يك وقتي مي خواستند به كلانتري بروند خوفشان بود كه بروند، از اسم شاه كذا مي ترسيدند، اگر اينها همانها بودند، نمي توانستد قيام كنند و اين واقعه را، اين واقعه اعجازآميز را به وجود بياورند. اول بيدار شدند. با نطق ناطقين ، نويسندگان ، بيدارشدند. يعني نويسندگان متعهد. بعد كه بيدار شدند اراده كردند. خواستند. دنبال اراده وخواست قيام حاصل شد. و ديديد كه چيزي كه ملت خواست متحقق مي شود. ملت ماخواست كه نظام جائر سلطنتي نباشد و به جاي او يك نظام انساني - اسلامي باشد. اين راخواست و اين شد. البته نمي گويم كه الان ما يك نظام اسلامي تمام عيار داريم . لكن اين را مي گويم كه آن نظام جائر كه همه چيز ما را به ديگران فروخت و از بين برد، آن رفت ازبين . و دست آن ابرقدرتها كوتاه شد از مملكت . و ما الان در اول قدم هستيم . و بايدكوشش كنيم ، همه ملت كوشش كنند، همه ملت كوشش كنند، هر كس در هر جا كه هست كوشش كند. و كوشش اين باشد كه ما بايد وابسه نباشيم . اگر دهقانهاي ما در صحراها و درهر كجا كه هستند اين معنا را بفهمند كه كوشش بايد كرد تا وابسته نبود، و هر كس وابسته است اسير است و ممكن است كه اسارتش زيادتر بشود. اگر آنها در بيابانها اين معنا رااحساس كنند، اراده مي كنند كه وابسته نباشند، و اراده مي كنند كه ارزاق خود مملكت راخودشان تهيه كنند. و اگر در كارخانه هاي ما اين معنا را متنبه بشوند كه ما بايد وابسته نباشيم و ما بايد خودمان براي خودمان كار انجام بدهيم ، آنها كوشش مي كنند كه كارخانه ها را بهتر راه ببرند. و اشخاصي كه مغز تفكر صنعتي دارند اين مغزها را به كارمي اندازند. و بعد از اينكه فهميدند كه بايد براي خودمان كار بكنيم و بايد صنعت را هم -چه صنعت بزرگ ، چه صنعت كوچك را - خودمان بايد درست بكنيم ، اين مبداء عمل مي شود كه بعد از آن بيداري و اين اراده راه بيفتند، و مشغول بشوند و تفكر كنند و مغزهارا به كار بيندازند و كار خودشان را خودشان انجام بدهند.
ضرورت اميدوار بودن ملت
شما متوقع نباشيد كه همين امروز بتوانيد طياره درست كنيد. ميگ درست كنيد. البته الان نمي شود، اما مايوس نباشيد از اينكه مي توانيم درست كنيم . بايد بيدار بشويد، برويددنبال اينكه آن صنايع پيشرفته را خودتان درست بكنيد. وقتي اين فكر در يك ملتي پيداشد و اين اراده در يك ملتي پيدا شد، كوشش مي كند و دنبال كوشش اين مطلب حاصل مي شود. ياس از جنود ابليس است ، يعني شيطانها انسان را به ياس وامي دارند. همين ابليس هايي كه مي بينيد در طول تاريخ ملتهاي ضعيف را مايوس كرده اند. همينهايي كه به ملتهاي ضعيف تزريق كردند كه ما هيچ نمي دانيم و هيچ نمي توانيم . همينهايي كه به ملتهاي ضعيف به واسطه وابستگيشان به خارج گفتند كه ما بايد غربي باشيم . ما ارتشمان هم بايد از غرب برايش يك كسي بيايد. كارخانه هايمان هم بايد از غرب بيايد راهش بيندازد. ما بايد اين جنود ابليس را كنار بزنيم . و اميد، كه از جنودالله است در خودمان زنده بكنيم . به خودمان اميدوار باشيم . تكيه به اراده خودمان بكنيم . تبع اراده ديگران نباشيم . لكن همه با هم مجتمعا اين اراده را بكنيم تا كار انجام بگيرد. آنهايي كه در ارتش هستند، در قواي مسلح هستند، با هم هماهنگ باشند، و با هم بخواهند كه ارتششان قوي باشد، و ارتششان قواي مسلحه شان را خودشان اداره كنند. و مي توانند و مي بينيد كه توانستند ومي توانند. و آنهايي كه در كارخانه ها هستند و در كارگاهها هستند و در امور صنعتي هستند، خودشان بگويند ما خودمان مي كنيم و مي توانيم .
اميد در خودتان ايجاد كنيد. نويسنده هاي ما، گويندگان ما همه شان دنبال اين باشند كه به اين ملت اميد بدهند. مايوس نكنند ملت را. بگويند توانا هستيم . نگويند ناتوان هستيم .بگويند خودمان مي توانيم و واقع همين طور است ، مي توانيم . اراده بايد بكنيم .نويسنده هاي ما بهترين خدمتشان امروز اين است كه اين ملتي كه ايستاده در مقابل شرق وغرب و نمي خواهد تحت نظام شرق يا نظام غرب باشد، اميد به آنها بدهند كه مي توانيد تاآخر وابسته به شرق و غرب نباشيد. اگر اين نويسنده ها، اين گوينده ها به جاي اينكه به هم اشكالتراشي بكنند، به جاي اينكه به جان هم بريزند، با هم اميد در ملت ايجاد كنند.اطمينان در ملت ايجاد كنند. استقلال روحي در ملت ايجاد كنند. اگر اين خدمت را اين رسانه هاي گروهي ، اين مطبوعات ، اين نويسندگان ، اين گويندگان ، اين اطمينان را درملت ايجاد كنند ما تا آخر پيروز هستيم . و حيف است كه يك ملتي كه ايستاده و خون جوانان خودش را داده و همه چيزش را فداي اسلام و استقلال كشورش كرده ماها كه گوينده هستيم ، نويسنده هستيم ، آنهايي كه در مطبوعات چيز مي نويسند، در راديو وتلويزيون صحبت مي كنند، حيف است كه اينها توجه به اين معنا نداشته باشند كه بايد اين ملت را اميدوار كرد، و بايد مطمئن كرد ملت را.
اطمينان داشته باشيد كه اگر بخواهيد مي شود. و اگر بيدار بشويد مي خواهيد. شما بيداربشويد و بفهميد اين معنا را از نژاد ژرمن از نژاد آريا بالاتر نيست . و غربيها از ما بالاترنيستند، زودتر كار راه انداختند. مشغول بشويد و كار را انجام بدهيد. ژاپن همين معنا رامبتلا بود و بعد بيدار شد و اراده كرد و شد يك مملكت صنعتي كه الان صنعت او مقابله مي كند با امريكا. هندوستان بيدار شد با اينكه از همين نژادهايي بود كه غير عربي بودند وغير آلماني و غير ژرمني بودند كه آنها مي گفتند اينها ابر هستند و اينها نمي توانند، وقتي ملتشان خواست شد، شما هم بخواهيد مي شود. خواستيد كه سلطنت جائر پهلوي نباشد وشد و از بين رفت . خواستيد كه قدرتهاي ديگر بر شما و بر ذخاير شما سلطه نداشته باشند، همين طور شد و الان سلطه ندارند.
لزوم پرهيز از تضعيف مسئولين
بخواهيد كه خودتان اداره كنيد مملكت خودتان را، بخواهيد كه كمك كنيد به دولتها؛تضعيف نكنيد دولت را. تضعيف نكنيد اشخاصي كه خدمتگزار هستند. تمام اين اشخاصي كه الان مشغول كار هستند اينها خدمت به شما و ملت ما مي كنند. در صددنباشيد كه اين گروه ، آن گروه را عقب بزند و آن گروه ، اين گروه را. هم در صدد اين معناباشيد كه با هم اين كشور را اداره كنيد و اين مردم را بيدار كنيد. من طرفدار تمام قشرهايي هستم كه به اين كشور خدمت دارند مي كنند. متاثرم از اينكه اشخاصي كه دارند به اين مملكت خدمت مي كنند، دستهايي كه مي خواهد اين كشور را باز به عقب بزنند، اينها راروبروي هم قرار داده است ، و هركدام به ديگري اشكال مي كنند. به جاي اشكال هر دو باهم عزمتان را جزم كنيد كه اين ملت را به جلو ببريد. اين ملت را بيدار كنيد. ارتش راتقويت كنيد. دادگاهها را تقويت بكنيد. البته اصلاح هم بايد بشود. اشخاصي كه در راس دادگاهها هستند تقويت كنيد. تا آنها بتوانند كارهاي خودشان را انجام بدهند. اشخاصي كه در راس ارتش و قواي مسلحه ديگر هستند تاييد كنيد تا آنها بتوانند ارتش را اداره كنند. تا بتوانند قواي مسلحه كارهايي كه بر آنها محول است بخوبي انجام بدهند. مجلس را كه در راس همه امور است تقويت كنيد. و دنبال اين باشيد كه يك مجلس قوي قانونگذاري داشته باشيم تا بتوانند مملكت را به راه راست ببرند.
من با همه اين گروهها هيچ ، با هيچ يك از اينها قوم و خويشي ندارم . ولي با همه اين گروهها موافقم مادامي كه در پست هاي خودشان رفتار خوب دارند. شما بدانيد كه در بين اين ملت ما الان اشخاصي هستند گروهكهايي هستند كه مي خواهند يكي يكي اينهايي كه مشغول خدمت به اين مملكت هستند از نظر مردم بيندازند و آنها را از ملت جدا كنند.بايد توجه داشته باشيد كه اينها كه آمدند و مطلبي را گفتند مچشان را بگيريد كه اين آقايي كه تو مي گويي فلان است ، دليلت چه است ؟ ببينيد چه خواهد گفت . آن كسي كه مثلا درارتش است ، فرمانده ارتش است اگر گفتند فلان كار را كرده مچش را بگيريد كه دليل شما بر اين مطلب چه است ؟ آن كه در راس دادگاهها هست اگر به او اشكال كردندمچشان را بگيريد بگوييد دليلت بر اين مطلب چه است ؟ آن وقت خواهيد فهميد كه دليلي در كار نيست . فقط اين است كه تبليغات است ، كه مي خواهند شخصيتها را بشكنند،و مي خواهند نتيجه از آن بگيرند. و مع الاسف ملت ما توجه به اين مسئله ، بسياريشان كم دارند. به اين تبليغات سوئي كه نسبت به بعضي از اين روحانيون كه مشغول خدمت به اين ملت هستند، نسبت به اينها مي كنند باور مي كنند. اشخاصي را كه من بيش از بيست سال است مي شناسم و مي دانم چه اشخاصي هستند لكه دار مي كنند. اينها از عيوبي است كه دركشور ما هست . اشخاصي كه در ارتش الان دارند خدمت مي كنند، در ژاندارمري خدمت مي كنند، در پاسداري دارند خدمت مي كنند، در بسج دارند خدمت مي كنند،كميته هايي كه دارند خدمت مي كنند، همه اينها الان خدمتگزار هستند، البته در هر قشري و جمعيتي پيدا مي شوند بعض اشخاص غير صالح . نبايد ما اگر در يك جمعيتي يك آدم غير صالح پيدا شد تمام آن گروهها را بكوبيم . نبايد ما بدون دليل و بدون شاهد يك مطلبي را قبول بكنيم . بعضي از فلاسفه مي گويند كه كسي كه بي دليل يك مطلبي را قبول بكند از فطرت انساني خارج شده است . (6) و صحيح است . انسان نمي تواند به حسب فطرتش يك مطلبي را كه مي شنود همين طوري خودبخود قبول كند. اشخاصي كه مي خواهند الان شخصيتهايي كه در اين مملكت مشغول خدمت و در راس كار هستند ازنظر مردم بيندازند، اينها نظرشان به اين است كه اين كشور را تهي كنند از شخصيات و ازاشخاص موثر، و آن كنند كه سابق بود. ملت ما بايد هوشيار باشد و هيچ مطلبي را بي دليل قبول نكند. همين كه يك كسي گفت فلان چه جور است ، بايد بگويند به چه دليل مي گويي ؟ دليلش را از او بپرسند. اگر بي دليل يك مطلبي را قبول بكنند از فطرت انساني خارج اند. انسان بايد هر مطلبي را كه مي شنود دليل براي آن اقامه بشود. ما خدا را با دليلقبول كرديم ، بي دليل قبول نكرديم . و ما انبيا را با دليل قبول كرديم ، بي دليل قبول نمي كنيم . ما كساني كه خيانتكارند با شواهد آنها را خائن مي دانيم . كساني كه به اين ملت اذيت كردند و اين ملت را جور(7) كردند شاهدش همان بود كه مي ديديد. ولي يك نفرآدم ، هر كس مي خواهد باشد، يك زارع باشد، يك كاسب باشد، يك بازاري باشد،يك اداري باشد، اگر به ما گفتند اين فلان است بايد دليل اقامه كند. بايد توجه داشت كه مبادا خداي نخواسته بخواهند حكومت اينجا را و مملكت ما را بگويند؛ نه عرضه حكومت كردن دارند و نه عرضه اينكه دادگستري را اصلاح كنند دارند و نه عرضه اينكه مجلس را اداره كنند دارند. اين مسائل مصيبت بار است و اشخاص توجه ندارند. و غالباهم آن اشخاصي كه اين حرفها را مي زنند غرضمندند يا گول خورده اند.
امانت بودن اسلام در دست ملت
برادرهاي من ! خواهرهاي من ! توجه بكنيد كه مسئوليت داريم امروز، مسئوليت هاي بزرگ داريم ما. اگر اين نهضتي كه تا اينجا رسيده و اين انقلابي كه تا اينجا رسيده است ويك جمهوري اسلامي در مملكت ما تحقق پيدا كرده است ، اگر اين از دست ما برود همه ما مسئوليم . اگر قلمهايي كه در روزنامه ها به ضد هم چيز مي نويسند كمك كنند براي ازبين رفتن جمهوري ، همه مسئولند ما مسئوليم . و ما اسلام ، امانت است پيشمان . احكام اسلام امانت است پيشمان . و نبايد با سر قلمها خيانت كنيم بر اين امانت . و نبايد با زبانهاخيانت كنيم به اين امانت . و نبايد با قلمها و قدمها به اين امانت بخواهيد خيانت كنيم . اگربخواهيد كشورتان مستقل باشد، اگر بخواهيد كشورتان روي پاي خودش بايستد وبخواهيد آزاد باشيد، بايد از اين طور مناقشات دست برداريد. و همه نظر حسن بكنيد. وبرادروار همه با هم كمك بكنيد تا اين كشور به مقصد خودش برسد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
1- قائل اين مطلب ، خواجه عبدالله انصاري است . متن منازل السائرين "چاپ شده با شرح تلمساني "، باب اليقظه ،ص 53.
2- مرحوم آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي يكي از بزرگترين مراجع تقليد شيعيان و بنيانگذار حوزه علميه قم . وي مهمترين استاد امام خميني در فقه و اصول بوده اند و در سال 1355 ه . ق . در گذشته اند. 3- نخستين رئيس جمهوري تركيه پس از فروپاشي امپراتوري عثماني . او تبليغ امور مذهبي را دركشورش ممنوع كرد و از دخالت روحانيون در سياست جلوگيري نمود و فردي كاملا غربگرا و طرفدار غرب بود و جامعه تركيه را به سوي جامعه اي لائيك سوق داد.
4- سيد حسن تقي زاده .
5- نوعي آفتابه . 6- قائل اين سخن ، شيخ الرئيس ابوعلي بن سينا است . الاسفار الاربعه ، ج 1، ص 364. 7- جور: ظلم ، ستم .



بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 181,409,048