عنوان : تشريح اوضاع اسفبار ايران
نوع : نامه
تاریخ شمسی : 3 آبان 1346
تاریخ قمری : 20 رجب 1387
مخاطب : شريعت اصفهاني "شيخ الشريعه "، محمد
جلد : 2
متن :
بسمه تعالي
20 رجب 87
به عرض عالي مي رساند، دو طغرا(1) مرقوم محترم كه از سلامت و تاثرات قلبيه جنابعالي حكايت مي كردند واصل ؛ قضاياي ايران يكي دو تا نيست كه بشود بيان كرد.پس از نشر مكتوبي كه به هويدا(2) نوشته شده بود عده كثيري گرفتار حبس و تبعيدشده اند؛ چه از اهل علم مثل آقاي منتظري ، و چه غير اهل علم . علي المحكي (3) انتشارزيادي در بلاد بزرگ از قبيل : تهران ، مشهد و كرمان ، شيراز، قم پيدا كرده است و بعضي راديوها هم با اطلاع قبلي خوانده اند كه موجب ناراحتي دستگاه شده است . حتي درروزنامه اطلاعات هم دو جمله حساس را نوشته بود؛ و البته انتقاد از نوشته ها كرده بود.فشارها به همه طبقات ادامه دارد. تكليف به آقايان براي ملاقات (4) و تبريك شده است .چنانچه گفته مي شود در بعضي روزنامه ها، نسبت به آقاي حكيم داده اند كه تبريك گفته اند به وسيله وزير اقتصاد؛ ان شاءالله صحيح نباشد. به آقاي ميلاني گفته مي شود كه فشار براي ملاقات آورده اند و ايشان راضي نشده اند و تقاضاي تذكره نموده اند.علي المحكي آقاي گلپايگاني از آقاي حكيم تكليف خواسته بودند كه تبريك بگوييم ياخير. جشنها و فضاحتها در اوج خود رسيده است . به بعض علماي بلاد، علي المحكيتكليف شده است كه در مساجد جشن بگيرند و اذان بگويند؛ و از اين مطالب خيلي زياداست .
راجع به قضيه دعوت جنابعالي ، اين مطلب در سال قبل صحبت شد و آقاي حاج آقاحسن شيرازي اخوي آقاي حاج آقا محمد(5) كرارا آمدند و گفتند من مذاكراتي كرده ام و ممكن است اگر امثال شماها كاغذي به ملك سعودي بنويسد تاثير كند. و بعد هم گفته شد آقاي خويي مي نويسند يا نوشته اند، و آقاي شاهرودي وعده كرده اند با ملك در سفرحج مذاكره كنند. بالاخره اينجانب با اطمينان به اينكه در اين امور هيچ تاثيري در حجازنيست ، مع ذلك چيزي نوشتم و آقاي شيرازي بردند. پس از مدتي هم به وسيله سفارت حجاز يك جواب بي سر و ته اي آمد. امسال آقاي حاج آقا حسن (6) آمدند و گفتند كه بناست وفدي (7) برود، و قول داده اند كه قضات آنجا حاضر براي مذاكره شوند. عده اي راكه در اين امر صلاحيت نداشتند ذكر كردند. اينجانب دخالتي نكردم ، زيرا اطمينان دارم بر فرض آنكه مجلسي تهيه شود و طرفين دعوا حاضر شوند، هيچ نتيجه مثبتي گرفته نمي شود. علاوه خوف آن است كه آقايان نتوانند در آن محيط و با آن اشخاص كه اينهارا كفار و مبدع (8) مي دانند به طور شايسته گفتگو كنند، و مجلس ختم شود به فشل شدن وتا آخر محكوم گرديدن . اجمالا به ايشان مطلب را گفتم ، و باز گفتم اشخاص مذكور"جنابعالي در آنها نبوديد" صلاحيت اين امر را ندارند. و تذكر دادم كه اگر هم لازم مي دانيد اين امر را طوري نكنيد كه تمام قواي شيعه را مقابل قرار دهيد بلكه چند نفر به عنوان يك قطر، (9) نه آنكه نماينده تمام ممالك شيعه و علماي مذهب اينها باشند، و بعدبا چند كلمه فشل (10) شوند. اينجانب اصل اين مطلب را صحيح نمي دانم ؛ و مباحثه را مضر مي دانم . آنها از آقايان حديث صحيح به طرق خودشان راجع به قبه و بارگاه مي خواهند، و اگر شما تنازل كنيد وبگوييد مظله (11) براي احيا باشد، تصديق حرف آنها را كرديد و تا آخر محكوم شديد، وساير اعتاب مطهره را هم محكوم كرديد؛ و اين امر ممكن است منعكس شود در ممالك اسلامي ؛ هذا كله ؛ مع اينكه اساس مذهب در اين بلاد در خطر كفر است و عاملين آن ازطرف مقامات معظمه تجليل و تطهير مي شوند و امور فجيعه يا به سكوت و يا به تاييدمي گذرد، و خواهيد ملاحظه فرمود كه اگر - خداي نخواسته - خداوند مهلت دهد، پس ازچندي چه خواهد شد و چه خواهند كرد. "و الي الله المشتكي و عليه المعول ". والسلام عليكم .
روح الله الموسوي الخميني
منزل اينجانب را در قم عده كثيري كماندو محاصره كرده و نگذاشتند روضه بخوانند،ولي حصر بعد از ظهر برداشته شد و علي المحكي جمعيت كثيري عصر رفته اند آنجا.اخوي اينجانب را هم از قم به تهران برده اند و آنجا آزاد كردند. مدرسه فيضيه را مدتي است قبضه كرده و پس از اصلاحاتي كه مهمش عكسهايي و شعارهايي بوده [كه ] باالتزاماتي رد كرده اند در صورت ، و تحت مراقبت كامل است معنا؛ ولي در عين حال يك شب شعارهايي در جميع ديوارها نوشته شده است و مجرمين درست به دست نيامده اند،و بعضيها را گرفته اند. وضع قم فجيع است و اين نحو مدرسه داري افجع . (12) اينهامسموعات است . والسلام .
پانویس :
بزرگتر