خدمات تلفن همراه

صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - تاثيرگذاري و تاثيرپذيري در مسئوليت سياسي - اجتماعي - صبح 8 شهريور 1365

عنوان : تاثيرگذاري و تاثيرپذيري در مسئوليت سياسي - اجتماعي
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 8 شهريور 1365
تاریخ قمری : 24 ذي الحجه 1406
مناسبت : سالروز شهادت آقايان : رجايي "رئيس جمهور" و باهنر "نخست وزير"، هفته دولت
جلد : 20

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
تاثيرگذاري و تاثيرپذيري افراد در مسئوليتها
لازم است كه در اين روزي كه فاجعه نخست وزيري رخ داد يك يا چند كلمه اي يادي از اين دو نفر شهيد بزرگوار و همين طور آقاي عراقي (1) كه من سابقه طولاني باايشان داشتم ، بشود. من از خصوصياتي كه در اين آقايان بود، آقاي رجايي ، آقاي باهنر،آقاي عراقي ، آني كه به نظرم خيلي بزرگ است ، اين است كه آقاي رجايي يك نفرآدمي بود كه دستفروشي [مي كرد] در بازار از قراري كه گفتند. من در مطالعاتي كه درايشان كردم به نظرم آمد كه از حال دستفروشي اش تا حال رياست جمهوري ، در روح اوتاثيري حاصل نشد. چه بسا اشخاصي هستند كه اگر كدخداي ده بشوند، تغيير مي كنند به واسطه ضعفي كه در نفسشان هست ، تحت تاثير آن مقامي كه پيدا مي كنند واقع مي شوند،و اشخاصي هستند كه مقام تحت تاثير آنهاست از باب قوت نفسي كه دارند. و آقاي رجايي ، آقاي باهنر در عين حالي كه خوب ، يكيشان رئيس جمهور بود، يكيشان نخست وزير بود، اينطور نبود كه رياست در آنها تاثير كرده باشد، آنها در رياست تاثير كرده بودند؛ يعني ، آنها رياست را آورده بودند زير چنگ خودشان ، رياست آنها را نبرده بودتحت لواي خودش . و اين يك درسي است كه انسان بايد از اينها ياد بگيرد و الحمدلله در اين جمهوري بسيارند همچو اشخاص كه تفاوتي به حالشان نكرده است . آن وقتي كه در طلبگي بودند يا در بازار بودند با وقتي كه مقام پيدا كردند فرقي نكرده است كه انسان ببيند كه خير حالا يك بادي به غبغب بيندازد و يك هياهويي به جا بياورد و اينها نشده است و اين مسئله اي است كه اهميت دارد. آنكه تحت تاثير مقام مي رود، نه اين است كه يك مقامي دارد. اين از باب اينكه بسيار آدم ضعيفي است ، مقام به او تسلط پيدا مي كند ودنبال او هم مي رود آن وقت و اين دنبال رفتن مقام بسيار ضرر دارد، براي خود انسان وبراي كساني كه در كار هستند براي كشورشان ، از آن طرف اگر چنانچه عكس شد، تاثيرخوب دارد، هم براي خودشان و هم براي كشور. و لهذا، من با اين كه ما ابري نفسي ان النفس لاماره بالسو(2) به شما آقايان عرض مي كنم كه توجه به اين معنا داشته باشيد، اين مقامات بعداز چند روزي ديگر تمام مي شود. آنهايي كه در اريكه قدرهاي بزرگ بودند بعد از چندروز تمام شد. آنهايي هم كه به درويشي و به قناعت زندگي كردند آنها هم تمام شد. اين امور تمام مي شود، آن چيزي كه هست ، ما در حضور حق تعالي هستيم و ثبت است درنامه اعمال ما همه امور، همه خلجانات نفساني و ما بايد فكر آنجا باشيم . اين راجع به اين آقايان كه واقعا اسباب تاسف شد كه يك همچو اشخاصي را اشخاص فاسد از بين بردند.ولي بحمدالله اينها در مماتشان هم تقويت كردند اين جمهوري اسلامي را. آقاي عراقي را هم من سالهاي طولاني مي شناختم ، در همان اوايل امر كه اين مسائل پيش آمد، ايشان وارد بود در امر و با من دوستي داشت ، او هم بسيار مرد صالح و بزرگواري بود، خداوندهمه اينها را رحمت كند.
قضاوت غيرمنصفانه در موفق ندانستن دولت
و اما چون "هفته دولت " است يك كلمه هم با آقايان راجع به اين معنا صحبت كنم . مابايد در سنجشهامان روي هم مطلب را بريزيم و حساب كنيم ، يك نقطه را اگر بخواهيمنظر بكنيم ممكن است اين نقطه ما را به خطا بكشاند، يك نقطه ديگر را نگاه كنيم بازهمين طور. ما بايد عملكرد دولت را روي هم رفته حساب كنيم ، ببينيم كه آيا اين دولت در اين مدتي كه در جنگ بوده است و در محاصره اقتصادي بوده است و مخالفت همه قوتهاي بزرگ دنيا بوده است ، اين دولت موفق بوده است روي هم رفته يا نه ؟ بي انصافي است كه ما بگوييم موفق نبوده ، بي انصافي است كه ما بگوييم كه دولت كار ازش نيامده .خوب ، كارهاي بزرگي كرده اند؛ كارهايي كه در ظرف چهل - پنجاه سال نشده بود، اينهاكرده اند در هر قشرشان ، همه جا، همه افرادشان و روي هم رفته يك دولت موفق بوده است . و من به شما آقايان سفارش مي كنم كه با اينكه موفق بوديد بايد دنبال موفقتري برويد، قناعت نكنيد به اينكه ما حالا فلان كار را كرديم . ما هر چه خدمت بكنيم به اين ملت ، كم خدمت كرده ايم ؛ براي اينكه اين ملت بود كه همه اين گرفتاريها به دست او رفع شد، دولت شاهنشاهي به دست آنها ساقط شد و هرچه ما داريم از آنهاست . ما بايدخدمتگزار باشيم ، واقعا خدمتگزار باشيم و هر چه خدمت بكنيم باز كم است . ما كه شكرخدا را نمي توانيم بجا بياوريم ، براي اينكه كوچكتريم از اينكه شكر خدا را به جا بياوريم ،لكن شكر اين ملت قهرمان و مظلوم همان شكر خداست . كسي كه شكر اينها را به جانياورد، شكر خدا را به جا نياورده است ، براي اينكه اينها بندگان خدا هستند، اينها كساني هستند كه براي خدا دارند خدمت مي كنند به اين كشور و شكر اين است كه ما به آنهاخدمت بكنيم ، هر كس در هر مقامي كه هست خدمت بكند.
رعايت حيثيت نظام اسلامي در انتقادات
و من بايد اين را عرض بكنم كه گاهي اشخاص با اينكه ممكن است كه آدمهاي خوبي باشند، لكن يك چيزهايي در نفوس انسان هست كه انسان از آن غفلت مي كند؛مثلا يك پدر و مادري كه بچه شان را خيلي دوست دارند، اين هرچه مي بيند خوبي مي بيند از او، اصلا غفلت مي كند از اين كه در اين بدي باشد؛ حب الشي يعمي و يصم (3). ازآن ور هم همين طور است ، وقتي انسان در قلبش دشمني يا مخالفت با يك كسي داشت يا با جمعي داشت ، هر چه خوبي ببيند، بدي مي بيند، اصلا خوبيها محو مي شود. من به همه اشخاصي كه قلم در دستشان است ، زبان گويا دارند، مي خواهم سفارش كنم كه متوجه باشند كه قلم آنها، زبان آنها در حضور خداست ، فردا مواخذه دارد، صحبت سردولت و رياست جمهوري و اينها نيست ، صحبت سر نظام است ، نظام اسلام است ؛ آقاي خامنه اي - سلمه الله - باشند رئيس جمهور يا يك كس ديگر، آقاي موسوي نخست وزيرباشند يا يك كس ديگري ، اين مطرح نيست ، مطرح نظام جمهوري اسلامي است ، مامكلفيم به حفظ او، همه نويسنده ها مكلف اند به حفظ نظام . وقتي كه انسان - فرض كنيد -از يك كسي گله دارد يا مي بيند نقيصه اي در كار هست ، اين نصيحت مي تواند بكند وبايد بكند، اما لسان نصيحت غير لسان لجن كردن و ضايع كردن است . من راجع به افرادهم عقيده ام هست - يعني شارع هم همين طور است ، ما تابع او هستيم - كه اگر انسان يك مسلماني را براي خاطر هواي نفسش لگدمال كند، اين در آن دنيا شايد مجازاتش بدترين مجازات باشد و در اين دنيا هم موفق نخواهد شد. ما لسانمان بايد لسان نصيحت باشد وانسان مي بيند كه گاهي وقتها لسانها لسان نصيحت نيست ، قلمها، قلمهاي نصيحت نيست .مطرح دولت نيست ، مطرح جمهوري اسلامي است . گاهي وقتها انسان مي بيند كه به واسطه يك قلمي ، به واسطه يك نوشته اي ممكن است كه در بازار يك مطلبي واقع بشود، يك زيادي قيمتي بشود، يك كسر قيمتي بشود، اينطور چيزها، اين كسي كه قلم دستش مي گيرد بايد توجه به اين معنا بكند كه مسئله ، مسئله فرد نيست ، مسئله اسلام است و نظام اسلامي و ما مكلفيم اين نظام را حفظ كنيم . همچو نباشد كه وقتي قلم دستمان آمد،اگر من با آقاي نخست وزير مخالفم يا با آقاي خامنه اي مخالفم ، ديگر فكر اين نباشم كه قلمم كجا مي رود، هر جا رفت بنويسم ، هرچه شد بكنم . اين در حضور خداست ، درحضور ملائكه الله است ، ثبت مي شود اينها. و ممكن است كه اشخاص هم خوب باشند،اما اين چيزهايي كه در نفس انسان است نمي تواند انسان به اين زودي بر آن مكايد شيطان و مكايد نفس اماره تسلط پيدا كند، انبيا هم دنبال اين بودند كه يك وقت - خداينخواسته - گرفتار يك همچو مسائلي نشوند.
هشدار به تضعيف كنندگان نظام اسلامي
آقايان توجه بكنند كه قلم آنها يك وقت قلمي نباشد كه جمهوري اسلامي راتضعيف بكند. و من مي بينم در بعضي قلمها اين جوري است و اينها توجه بكنند. من هميشه ميل دارم كه با نصيحت ، با - عرض مي كنم كه - تقاضا، با ملايمت با آقايان رفتاركنم و هميشه جوري باشد كه يك صحبتي كه ملايم نباشد، نباشد. لكن اگر چنانچه يك وقتي اقتضا بكند مصلحت اسلام ، يك وقت انسان ببيند كه مي خواهد يك كسي اسلام را تضعيف كند ولو نمي فهمد خودش يا خداي نخواسته از روي فهم - كه بعضي نادر هست الان كه از روي ادراك مي خواهند لطمه بزنند و شناسايي هم ممكن است شده باشند - لكن توجه كنند كه اگر يك وقت يك همچو چيزي پيش بيايد آن وقت يك وضع ديگري پيش مي آيد. اين جور نيست كه همه اش قضيه نصيحت باشد و ملايمت باشد، يك مسئله ديگري پيش مي آيد. ما در حال انقلاب هستيم ، شما ملاحظه كنيد آن جاهايي كه انقلاب شده است چه كرده اند، آن جاهايي كه انقلاب شده است ، انقلاب روسيه اي كه پنجاه و چند سال از آن گذشته است ، روزنامه باز همچو تحت كنترل است كه نمي توانند يك كلمه اين ور و آن ور بگويند. الان به طوري كه براي من گزارش دادنددر عراق هيچ مطلبي را جز اينكه اداره اطلاعات اجازه بدهد نمي توانند به زور بدهند،هيچ مطلبي را؛ راجع به اقتصادشان . راجع به - عرض مي كنم كه - ارزشان ، راجع به نظاميشان ، همه چيزها، بايد اداره اطلاعات اجازه بدهد تا چي [چاپ ] بشود. بعضي اش را نوشته بود، لابد آقايان هم ديده اند كه بعد از دو سال حق دارند كه يك كلمه اي راجع به او بگويند، خوب ما چي ؟ ما هرچه دستمان آمد گفتيم ؛ حالا اقتصاد ما اينطوري است وما ورشكسته هستيم ! خوب ما ورشكسته ، جنابعالي كه مي فرماييد كه ما ورشكسته شديم ،اين براي اسلام مضر است يا براي دولت مضر است ؟ اين براي جمهوري اسلامي مضراست . وقتي فهميد طرف ، ما ورشكسته نيستيم ، چون مردم مي دانند، اما تويي كهبرمي داري مي نويسي ما ورشكسته هستيم ، تويي كه مي نويسي ما هيچي ديگر نداريم ،تويي كه اين حرفها را مي نويسي ، اين براي اسلام مضر است نه براي دولت . اگر يك چيزي بود كه مخصوص دولت بود، خوب ، يك مسئله اي بود، باز مي شد يك چيزي . امايك چيزي كه براي نظام مضر هست اين را توجه كنيد به آن ؛ دستهاتان را يك قدر نگه داريد، قلمهاتان را يك قدر نگه داريد، توجه بكنيد به اينكه هر چيزي نبايد نوشته بشود،هر چيزي نبايد منتشر بشود. و من به شما عرض مي كنم كه ممكن است يك روزي اگرچنانچه - خداي نخواسته - تعقيب بكنند آقايان ، ممكن است من يك وضع ديگري پيش بيايد برايم .
و من از خداي تبارك و تعالي مي خواهم كه موفق باشند همه و همه خدمت بكنند.شما همه در يك مملكت داريد زندگي مي كنيد. شما ملاحظه كنيد انسان چقدر ضعيف است ، اگر من يك قلمي دست بگيرم و بخواهم مطلبي بنويسم براي كسي كه خيلي دوستش دارم ، ممكن نيست در اين قلم يك لغزشي پيدا بشود كه اين ولو هزار تا عيب داشته باشد يكي از آنها را اشاره كنم ، هيچ ممكن نيست ؛ براي اينكه اين دوستي نمي گذارد. اگر چنانچه از آن ور من با يك كسي دشمني داشته باشم ، يك قلمي دستم بگيرم بخواهم بنويسم ، ممكن نيست كه از محاسن او يك كلمه بنويسم ، اين قضيه ، قلم شيطان است . آن كسي قلمش قلم انساني است ، آني است كه از روي انصاف چيز بنويسد،از روي انصاف صحبت كند، آن هم توجه كند كه در يك وقتي كه ما الان اين طورگرفتاريها را داريم ، بعضي از اموري كه از روي انصاف هم باشد نبايد گفت ، همان طوري كه ديگران نمي كنند. خوب ، تمام روزنامه ها را در انقلابات از بين مي برند، يكي مي گذارند اين تحت نظر دولت ، تحت نظر خودشان ، تمام احزاب را از بين مي برند، يكي مي گذارند تحت حزب خودشان . انقلابات اين جوري هستند ديگر، نمي گذارند كه هرج و مرج باشد، هر كه هر كاري دلش مي خواهد بكند، هر كه هر حرفي مي خواهد بزند.حالا اين ضرر به نظام دارد يا ندارد، نه ، ما بگذار حريفمان از بين برود ولو اسلام هم رفت جهنم ! در بعضي اشخاص انسان اين جور مي بيند و بايد تجديد نظر بكنند در كارهايشان ، بايد توجه بكنند كه يك وقت - خداي نخواسته - يك ورق ديگر پيش نيايد. وقتي انسان تكليف بفهمد ديگر نمي تواند كه بگويد اين دوست من است ، اين رفيق من است ، اين برادر من است ، اين پسر من هست .
من از خداي تبارك و تعالي استدعا مي كنم كه يك همچو مسائلي را پيش نياورد و ازآقايان ، از همه نويسندگان ، از همه گويندگان تقاضا مي كنم كه شما يك قدري تعديل كنيد كارهايتان را، تحت تاثير نفس اماره واقع نشويد. دولت موفق بوده است ، دولت باگرفتاري اي كه دارد. ما الان در حال جنگيم ، ما در حال محاصره هستيم ، همه دنيادستهاشان ، قلمهاشان بر ضد ماست ، حالا خود ما هم بنشينيم هي هر كه هر چه دلش مي خواهد بگويد، اين صحيح است آيا؟ من اميدوارم كه آقايان هم در گفتارشان مثل آقاي خامنه اي ، آقاي رفسنجاني نصيحت كنند همه را، همه كساني كه هستند نصيحتشان كنند كه يك قدري در امور تجديد نظر بكنند، اين جور نباشد كه همه اش هي عيب بگويند. خوب ، يك قدري از چيزهايي كه ، خدمتهايي كرده اند چطور گفته نمي شود؟ دربعضي قلمها يك كلمه راجع به اينكه فلان خدمت هم شده است نمي شود. از اول شروع مي شود عيب ، عيب ، كجاست ، كجاست ، كجاست ، همه . آن وقت بعضيهاش ضررمي زند به حيثيت اسلام ، بعضيهاش ضرر مي زند به نظام ، بعضيهاش ضرر مي زند، حتي در قواي نظامي تاثير مي كند. و اميدوارم كه ديگر اين امور تكرار نشود. خداوند شما را وما را و همه ملت ما را از اين لغزشها نجات بدهد و ما را كاري كند كه در حضور خودش روسياه وارد نشويم .
والسلام عليكم و رحمه الله
پانویس :
1- آقاي مهدي عراقي كه با فرزندش حسام عراقي به دست گروهك تروريستي فرقان به شهادت رسيد. 2- سوره يوسف ، آيه 53: "من خويشتن را بي گناه نمي دانم ؛ زيرا نفس ، آدمي را به بدي فرمان مي دهد". 3- "دوست داشتن چيزي ، آدمي را كور و كر مي كند". بحارالانوار، ج 74، ص 165.


بزرگتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 166,029,826