عنوان : نقش اساسي مردم در امور كشور - لزوم حسن اجراي انتخابات - معيار و ميزان درموفقيت ها
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 14 اسفند 1362
تاریخ قمری : 30 جمادي الاول 1404
جلد : 18
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
اهميت نقش مردم در امور كشور
از خداي تبارك و تعالي توفيق همه آقايان را و همه خدمتگزارها را مي خواهم كه به اين ملت مظلوم براي خاطر خدا خدمت كنند. در قضيه استانداران و آنهايي كه توابع آنهاهستند، دو مطلب را مي خواهم عرض كنم . يكي اينكه توجه دارند آقايان كه تا ملت دركار نباشد، نه از دولت و نه از استانداران كاري نمي آيد. يعني ، همه دستگاههاي دولتي به استثناي ملت كاري از او نمي آيد. از اين جهت همه مان و شما آقايان همه و آنهايي كه دراختيار شما هستند، همه بايد كوشش بكنيد كه رضايت مردم را جلب بكنيد در همه امور.در سابق مردم نه دولت را از خودشان مي دانستند، نه انتخابات را از خودشان مي دانستند،نه همه روسا را، هيچ كدام را از خودشان نمي دانستند، جدا مي دانستند. و لهذا نه شركت مي كردند به طوري كه بايد، مگر آنجايي كه فشار و اينها بود، و نه در مشكلات با دولت هيچ وقت همراهي نمي كردند. اگر كارشكني نمي كردند، همراهي نمي كردند. شمامطمئن باشيد كه در اين مشكلاتي كه براي كشور ما پيدا شد - بعد از پيروزي - كه يك مشكلاتي بود كه هر دولتي را كمرش را خم مي كرد، اينكه دولت ايستاده است و بخوبي دارد عمل مي كند براي اين است كه مردم هستند، كمك مردم است ، هر جا هر نقيصه اي پيدا مي شود مردم دنبالش هستند، براي رفعش دنبالش هستند. امروز مردم اين طورنيست كه دولت را از خودشان جدا بدانند يا انتخابات را انتخابات فرمايشي بدانند و ازغير بدانند. امروز مردم مي دانند كه دولت از خودشان است و انتخابات هم از خودشان است .
لزومت خدمت نمودن مسئولان به مردم
شما بايد كوشش كنيد كه اين چيزي كه الان در ذهن مردم هست ، كه دولت را ازخودشان مي دانند و انتخابات را از خودشان مي دانند، اين از دل آنها بيرون نرود. يعني ،شما در طول خدمتي كه انجام مي دهيد خداي تبارك و تعالي را در نظر داشته باشيد. شمامسئول هستيد پيش خدا. فردا از شما سئوال مي شود. اينجا هم بر فرض اينكه بتوانيد يك چيزي را خداي نخواسته عمل كنيد و مخفي نگه داريد، پيش خدا مخفي نيست ، پيش ملائكه الله مخفي نيست ، يك روزي به آن مي رسد انسان . از اين جهت نسبت به مردم هر چي مردم ضعيفترند بيشتر، عكس سابق كه هر چي قويتر بودند، با خانها رفتارشان چطور بود، با مثلا آنهايي كه دارا بودند چطور بود، با سرمايه دارها چه جور بود، با مردم ضعيف هيچي . شما عكس كنيد مسئله را، يعني آن طوري كه با مردم ضعيف و مستضعف و محروم رفتار مي كنيد، بهتر باشد از آني كه با ديگران رفتار مي كنيد، با همه خوب ، امااينها دلشكسته اند اينها محروم بودند در طول تاريخ ، اينها زحمت ديدند، اينها در انقلاب خدمت كردند، اينها امروز جوانهايشان را مي دهند، آن طبقه مرفه اگر هم باشد كمي ازآنها داخل اين امور هستند، خيلي نيستند. بنابراين ما بايد اين طبقه از مردم را براي خاطرخدا و براي حفظ حيثيت جمهوري اسلامي حفظ بكنيم . در همه قشرها در همه كارها باآنها خوشرفتاري كنيد. يك وقت خداي نخواسته يكي را كار دارد بيايد در آنجا، فراش راهش ندهد، يا مدتي معطل بشود يا توي اتاق نگذارند بيايد، اينها اين طور نباشد. اينهاكارهايي بود كه بر خلاف رضاي خدا بود و سابق مي كردند، شما بايد عكسش باشد. اين يك مسئله است كه راجع به همه كارهايي كه شما مي كنيد متوجه باشيد كه خدا حاضراست در همه جا، و متوجه همه مسائل هست و ثبت مي شود كارهاي ما و پيش خدامي رود، بعدها، يعني در قيامت پيش خودمان هم باز مي شود اعمالمان . از اين جهت اين يك سفارش است كه عرض مي كنم . توصيه به حسن اجراي انتخابات
يك سفارش ديگر راجع به انتخابات است . شما هر چه هم خوب رفتار كنيد آنهايي كه بايد اشكال كنند مي كنند. ما كاري به اشكال آنها نداريم . آنها از اول اشكال مي كردندحالا هم اشكال مي كنند. قبل از اين هم كه انتخاباتي در كار باشد، صحبت انتخابات همچو كه نزديك شد شروع كردند به اينكه اين انتخابات آزاد نيست ، مردم هيچ وقت نمي روند پاي صندوقها، چه خواهند كرد. اينها بعدها هم خواهند گفت . اينجا ما كارنداريم ، ما خودمان بين خودمان و خداي تبارك و تعالي بايد فكر بكنيم كه شما مسئول اين مسئله هستيد، هم مسئول كار خودتان و هم مسئول مسئولين ديگري كه تحت نظر شماهستند هستيد، كه جريان انتخابات يك جريان صحيح باشد. هيچ كس در انتخابات برديگري مقدم نيست ، همه افراد ملت يك جور هستند در انتخابات ، يعني همان آدمي كه يك كار كوچكي انجام مي دهد با آن كسي كه در راس همه امور هست در باب انتخابات هيچ با هم فرقي ندارند، اين يك راي دارد، آن هم يك راي دارد. اين يك جور بايد بااو عمل بشود، با آن هم يك جور عمل بشود. بنابراين ، توجه به اينكه انتخابات جوري باشد كه مردم پسند باشد، نه جوري باشد كه فرض كن خان پسند باشد، ما او را مي خواهيم .مردم پسند باشد، يعني مردم احساس بكنند به اينكه مسئله انتخابات به آن طوري كه قانون انتخابات گفته است ، به آن طوري كه اسلام مي خواهد دارد عمل مي شود. عمل مال شماست ، قانون يك ثبتي است كه مي شود، يك وظيفه اي تعيين مي كند، لكن آني كه مهم است در مقام عمل است . مقام عمل جوري باشد كه تطبيق بكند با قانون ، و مردم راضي باشند در عمل . و توجه به اين معنا هم از لازمات است كه توجه بكنيد كه اخلالگرها نيايند خرابكاري بكنند. بلااشكال در زمان انتخابات يك دسته اخلالگر هم پيدا مي شوند كه مي خواهند خدشه دار بكنند و مي خواهند هياهو بكنند، اين كارها رابكنند. اين را با شدت جلويش را بگيرند كه اخلال نكنند. بايد آرام هر كه مي آيد رايش را آرام بدهد. كسي بيايد مثلا نزديك صندوق باشد بخواهد كه اخلال بكند، يا كساني باشند كه در نزديك صندوق بخواهند به مردم بگويند به اين راي بدهيد ديگر اين كارهانيست . تبليغات كه هركس كرده است در موارد خودش يك حدودي دارد، مي كند. آنجاديگر جاي اين حرف نيست كه آنجا بايستند و بگويند فلاني خوب است ، فلاني بد است .اين حرفها همه اش بايد جلوگيري بشود تا ان شاءالله يك انتخابات خوبي داشته باشيم . ومن اميدوارم كه موفق بشويد در اين امر، و مردم هم حاضرند در انتخابات ، حاضرمي شوند در انتخابات ، براي اينكه مردم ، كشور را حالا از خودشان مي دانند و مي دانند كه سرنوشت كشور با انتخابات است . اين طور نيست كه حالا بگويند ما انتخاب كنيم براي كي . انتخاب مي كنند براي خودشان . پيشتر اين حرف بود كه خوب ، به ما چه ربط داردانتخابات ، به ما كاري ندارند، آنها به مصالح ما كاري ندارند. اما امروز اين حرف نيست ،مردم شركت مي كنند و من اميدوارم كه هرچه بيشتر شركت بكنند در انتخابات . اين وظيفه اي است الهي ، وظيفه اي است ملي ، وظيفه اي است انساني ، وظيفه اي است كه مابايد عمل به آن بكنيم ، همه مان بايد در انتخابات شركت بكنيم . شما بايد در حسن جريان انتخابات جديت بكنيد، و مردم هم ان شاءالله وارد بشوند و راي بدهند. و شما منتظر اين نباشيد كه انتخاباتي كه مي كنيد بعدها به شما چيزي نگويند، ولو مي گويند اين معلوم است ، يعني به شما نه ، به همه مي گويند، "نه ، انتخابات چيزي نبود و مردم هم نرفتند ومردم چه نكردند" و از اين مسائل گفته مي شود، لكن ما بايد راه خودمان را پيش بگيريم .
ميزان و معيار در موفقيت ها
يك مسئله ديگر اين مسئله جنگ است كه من يك نكته را مي خواستم عرض كنم به آقايان و مردم هم بدانند اين نكته را. ميزان در اينكه جنگ ما خوب است يا بد، تبليغاتي است كه در خارج مي شود. هر جا هر چه بيشتر تبليغ بر ضد مي شود، معلوم مي شود كه اينجا زيادتر است . مثلا در آنجايي كه در طول اين مدت آنجاهايي كه ما بيشتر - مثل خرمشهر - كه بيشتر از جاهاي ديگر ما پيروزي داشتيم ، آنجا بيشتر تبليغات مي كردند. من امروز وقتي ملاحظه مي كنم مي بينم از هميشه الان بيشتر تبليغات بر ضد مي شود - ازهميشه - مثلا در راس اخبار، هيچ وقت بنابراين نبود. آن وقت دروغهايي كه در آنجاهاگفته مي شود اينكه اين ايرانيها چطور شدند، اينها از بين رفتند، دور و برشان را گرفتند، محاصره شان كردند، از بين بردند. يك دفعه مي گويد: عراق مي گويد ما سي هزار نفركشتيم ، يك دفعه مي گويد: هجده هزار نفر، امروز مي گفتند پنجاه هزار نفر، خوب ، فرداهم لابد مي گويند دويست هزار نفر. آنها هر وقت شكست زيادتر باشد، و به عبارت ديگر حجم شكست آنها موافق با حجم تبليغاتشان است . هر چه تبليغاتشان زياد بشود،اين ميزاني است كه بايد ملت توجه كند، هر جا ديدند كه زيادتر هياهو مي كنند، زيادترراجع به شكست ما مي گويند، بدانيد كه آنجا ما پيروزمند زيادتر بوديم . مثل حالا،حالايي كه موارد حساس - چيز را، آن - جبهه را گرفتند اينها، حالا آنها آمدند مي گوينديك وقت مي گويند، كه اصلا در عراق هيچ وقت جنگ نبوده ، اين در راديو عراق بود،كه ما در ايران جنگ كرديم و همه كشته ها در ايران افتاده ، فردايش يادش مي رود اين راگفته است - يا اينكه نمي فهمد - مي گويد كه از عراق ما بيرون كرديم اينها را. يك وقت هم مي گويد تمام لاشه هايشان در عراق افتاده اند چطور، يا محاصره شان كرديم -نمي دانم - ريختيمشان به دريا، به آب ريختيم آنها هم شنا بلد نبودند نتوانستند خارج بشوند رفتند چه شدند. ممكن است كه بعض اذهان ساده يك وقت باور كنند اين مسائل را، باور نكنيد، مسئله اين طور نيست . پيروزي حالا بهتر از همه پيروزيهايي است كه ما تاحالا داشتيم . و آن طوري كه بعض آقايان آمده بودند مي گفتند، يك مسئله اي است كه بايد جنگهاي دنيا از آن چيز ياد بگيرند. - مسائلي كه اينها در اين چيز كردند - آن طوري كه به من نقل كردند، مسائلي كه در اينجا اينها عمل كردند، مسائل بسيار بزرگي بوده است كه بايد دنيا، آنهايي كه جنگ مي خواهند بكنند، از اينها ياد بگيرند. در هر صورت بايد ماتوجه بكنيم به اينكه نبادا يك وقتي مردم تحت تاثير يك همچو مسائلي بروند، خيال كنند كه پس لابد يك مطلبي هست كه اينها اين طور مي گويند. وقتي مطلبي باشد آنهاصد مقابلش مي كنند. وقتي آن چيزي كه زياد بر آنها صدمه وارد كرده ، آنها زيادترمي كنند. الان معلوم است صدمه اين جنگ بر دوش امريكا وارد شده است ، مي بينيد كه چه مي كند در اينجا، مي آيد در خليج فارس چه مي كند، نمي دانم در كجا چه مي كند،هياهو مي كند كه ما نمي گذاريم چه بشود، از اين حرفهايي كه مي زنند و هيچ وقت همفايده اي ندارد. در ساير جاها، فرانسه هم همين طور، انگلستان هم همين طور، همه اينهاچون سنگيني جنگ بر آنها واقع شده است و اينجا مي بينند غير مسائل ديگري است ،اينجا يك مسئله بالاتر از مسائل ديگر است ، از اين جهت آنها تبليغاتشان هي زيادمي شود و تشرهايشان هي زياد مي شود، به خيال اينكه ما از اين تشرها مثلا مي ترسيم .خوب ، ما ديديم كه امريكا هيچ كاري از او نمي آيد. ايران آمد معلوم شد چكاره است .در لبنان با اينكه يك عده زيادي نبودند، لبنانيها بسيارشان با خود آنها هستند، دولتشان هم كه با آنهاست ، در لبنان آن طور وضع برايشان پيش آوردند كه هيچ كدامشان نماندند.فرانسه هم حالا دارد بهانه پيدا مي كند و فرار مي كند. خوب ما اينها را مي شناسيم كه اينهاهياهوشان زيادتر است ، يعني اصل بناي استعمار از اول اين بوده است كه با هياهو كارش را پيش ببرد، با تشر كارش را پيش ببرد. مثلا فرض كنيد يك مسئله اي در مجلس سابق واقع مي شد، در زماني كه مرحوم مدرس هم در آن مجلس بودند، يك قضيه اي واقع مي شد، آنها يك مسئله اي را مي خواستند از ايران ، يك وقت مي آمدند، اگر ايران يك سستي مي كرد، يك كشتي از انگلستان مي آمد در نزديكهاي درياهاي ما. همين اسباب اين مي شد كه اينها عقب نشيني مي كردند. از اين ور روسيه يك وقتي يك اولتيماتومي داده بود(1) و ارتشش هم شروع كرده بود به آمدن و در خود آنها هم اين را گفتند، يك چيزي را از مجلس مي خواستند هيچ كس جرات نمي كرد صحبت كند، مرحوم مدرس رفت گفت ، حالا كه ما بايد از بين برويم چرا با دست خودمان از بين برويم ، بگذار آنها ازبين ببرند. اين را ديگران هم قبول كردند و راي بر خلاف دادند و هيچي هم نشد. اينهاهميشه بنايشان اين است كه با هياهو و جنجال ، يا خودشان يا به دست نوكرهايشان هياهوكنند، جنجال بكنند كه ما را عقب بنشانند و مسئله اين طور نيست . و من اميدوارم كه ان شاءالله اين جنگ بزودي خاتمه پيدا كند و ان شاءالله به نفع اسلام به نحو احسن خاتمه پيدا كند. لزوم حضور نيروها در مناطق جنگي
يك مسئله ديگري كه مي خواستم عرض كنم اين است كه حالا نزديك به ايام عيداست . من توقعم از آقايان ، از همه اين است كه يك لحظه فكر كنند به حال مردم ، يك لحظه فكر كنند به حال اين مادرهايي كه جوانهايشان در جبهه ها از دست رفته است ياعليل شده است و همين طور. از قراري كه به من گفته اند مثلا همينهايي كه بسيجي هستندفكر كردند كه ايام عيد را بيايند به اينجا. خوب ، شما مشغول يك عبادت بزرگ هستيدالان ، شما بخواهيد جبهه را اگر خداي نخواسته رها كنيد و براي عيد چند روزي هم بياييداينجا، خوب ، چه بكنيد. عيد! چه عيدي شما داريد؟ شمايي كه در آنجا آن طور گرفتارهستيد و در آنجا بمبهاي مسموم به سر شما مي ريزند، خوب ، شما چه عيدي داريد كه حالا بياييد براي عيد جبهه را خالي بكنيد؟ جبهه را قوي نگه داريد. عيد شما آنوقتي است كه شما جبهه را محكم نگه داريد و آنها را از صحنه بيرون بكنيد. و ان شاءالله فتح بزرگتر و فتح نهايي را بكنيد. ان شاءالله عيدها بعد مي آيد براي شما در همين جا، جبرانش را ان شاءالله خواهيد كرد. خداوند ان شاءالله به همه شما[اجر دهد].
ساده انديشان اصلاح طلب
يك كلمه ديگري هم عرض كنم كه بعضي اشخاصي كه به نظر انسان مي آيد مغرض هم نيستند، به نظر انسان مي آيد كه متدين هم هستند، اينها صحبت مي كنند از اينكه اصلاح چرا نمي شود، بياييد اصلاح بكنيد، جوانها تا كي كشته بشوند. مي كند و بعدها هم هر چه بتواند عمل مي كند، ما اين را مهلتش بدهيم و بنشينيم با او صلح بكنيم ، "آقا! خوب ، بسيار خوب شما تشريف ببريد ديگر به كشور خودتان و برويد وفلان ، و ما هم برويم سراغ كار خودمان ". اين با عزت اسلام نمي سازد. با شرف انسان نمي سازد. اين نمي شود كه يك همچو مطلبي بگوييم . آقايان اشتباه مي كنند، خيال مي كنند كه خوب ، حالا ما جوان داديم ، من هم مي دانم كه بسيار ما خسارت ديديم ، بسيارما جوان داديم ، لكن صلح كردن با يك كسي كه بعدش خنجر را از پشت محكمتر خواهدزد، اين يك صلح شرافتمندانه است ؟ يك صلح عقلايي است ؟ و عجب اين است كه بعضي آقايان مي گويند كه چنانچه آنها آمده بودند توي كشور ما، ما تا فرد آخرجوانهامان را مي داديم . خوب ، اين آن ملي گرايي است كه اسلام مخالف با آن هست مگر ما اسلام را كمتر از ملت خودمان مي دانيم ؟ اسلام را كمتر از كشور خودمان مي دانيم ؟ ما براي اسلام داريم فكر مي كنيم . ما ملت عراق را با ملت خودمان جدانمي دانيم . ملت عراق هماني است كه الان از ما هم آنجا، بسياري علماي ما هم در آنجاهستند، كسان ديگر از ما هم هست . ما و آنها جدا از هم نيستيم . وقتي جداي از هم نيستيم ما بياييم فكر بكنيم كه اگر براي خاك ما بود تا فرد آخرمان كشته مي شد اشكال هم نداشت ، هماني كه مي گويد حالا، چرا؟ چرا اين قدر كشته مي دهيد؟ مي گويد كه اگر براي [وطن ما]، آن وقتي كه آنها در خاك ما بودند تا آخر فرد را هم خوب بود بدهيم ، حالايي كه آنها رفته اند در يك جاي ديگر، كنار رفتند با اينكه باز هم نرفتند، حالا ديگر چرا؟بنيشنيم يك صلحي بكنيم ، يك صلح شرافتمندانه ! آيا شرافتمندانه است ؟ اين برخلاف ديد اسلام نيست كه ما براي خاكمان همه جوانها را بدهيم هيچ اشكالي هم نداشته باشد،براي دينمان اگر يك جوان بدهيم اشكال دارد؟ ما الان براي دينمان داريم جنگ مي كنيم ، براي خاك جنگ نمي كنيم ، ما هر روزي كه جنگ تمام شد، با روي گشاده ،آغوش باز همه ملت عراق را به آغوش مي گيريم و جنگ ديگر نداريم با آنها. جنگ ماجنگي است بين اسلام و كفر، نه جنگي است مابين يك كشور و يك كشور. مابين اسلام و كفر است . امروز اگر ما عقب نشيني كنيم اسلام را شكست داديم . امروز ما نمي توانيمعقب نشيني كنيم . ما امروز نمي توانيم صلح كنيم با اينها. اينها اظهار صلح مي كنند از آن ور، و از آن ور هم آن جنايتكاريها را مي كنند، خوب ، اينها صلح طلب كه نيستند دروغ مي گويند، بر فرض اينكه يك وقت هم سر [عقل ] بيايند، اما جنايتكاري كه مسلماجنايتش طوري است كه انسان نمي تواند با او بنشيند و اصلاح كند و يك چيزي راامضا كند، آقاي رئيس جمهور ما آن طرفش را امضا كند، آقاي صدام هم آن طرفش را،آخر اين مسئله اي است كه مي پذيرد كسي از ما؟ دنيا از ما مي پذيرد؟ بر فرض اينكه قدرتهاي بزرگ مي گويند "خيلي خوب شد، الحمدلله ما برديم مسئله را" برد آنهاست ديگر، "ما مسئله را برديم "، اما ملتها چه مي گويند به ما؟ اسلام به ما چه مي گويد؟ پيغمبراسلام ، امام زمان به ما چه مي گويند؟ خوب ، ما مسئول هستيم . بنابراين ، خوب است آقايان فكر بكنند و حرف بزنند. فكر بكنند و اشكال بكنند. من اميدوارم كه ان شاءالله شماآقايان موفق باشيد در همه امور. و ما متوقع اين نيستيم كه شرق و غرب به ما كمك بكنند.ما كمكمان را از خدا مي خواهيم ، تا حالا هم كمك كرده و ما هم نتيجه اش را تا حالاديديم و من اميدوارم از اين به بعد هم ببينيم ، به شرط اينكه ما هم خدمتگزار به اسلام باشيم ، خدمتگزار به خدا باشيم . ان تنصروا الله ينصركم (2) ما هم نصرت بكنيم ان شاءالله .
والسلام عليكم و رحمه الله
پانویس :
1- اشاره است به اولتيماتوم حكومت تزاري روسيه به ايران در اوائل جنگ جهاني اول . 2- سوره محمد، آيه 7: "اگر خدا را ياري كنيد، ياري مي شويد".
بزرگتر