عنوان : گستردگي آزمايش و امتحان الهي
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 11 بهمن 1362
تاریخ قمری : 27 ربيع الثاني 1404
مکان : تهران ، جماران
جلد : 18
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
مبتلا بودن همه به امتحانات الهي
بايد تشكر كنم از آقاياني كه امروز تشريف دارند، و دعا كنم به توفيق آنها براي خدمت به بندگان خدا. و من اميدوارم كه خداوند به همه شماها و ساير برادران شما توفيق خدمت به اين كشوري كه در طول تاريخ محروم بوده است ، خداوند توفيق به شما بدهدكه هر كس در هر محلي هست خدمت بكند.
بايد عرض كنم كه ما و شما و همه اهل دنيا همه برادران ايراني ما در معرض امتحان هستيم . يعني مكلفي نيست در عالم كه تحت آزمايش خدا و امتحان او نباشد. ما امروزدرباره خودمان و مسئولين كشور خودمان و ملت محترم خودمان عرض مي كنيم ، هركس در هر مقامي كه هست و هر مسئوليتي كه دارد همان مقام و همان مسئوليت امتحان اوست . امتحان مثلا رئيس محترم جمهور، همان رياست جمهورش است كه آيا در اين مقامي كه هست چه مي كند، افكار او چيست ، اخلاق او در اين زمينه چيست و اعمال اوچيست و حتي خطرات قلب چيست ، چيزهايي كه در قلبش عبور مي كند و مي گذرد اينهاچيست و همين طور تمام مسئولين ، مجلسيها، آنهايي كه در مجلس هستند، آنها هم همان كرسي مجلس محل امتحان آنهاست كه اينها در اين كرسي كه نشسته اند افكارشان چي هست و اقوالشان چي هست و آرائشان چي هست ، و آيا اين كرسي ، كرسي اسلامي است و براي اسلام است يا اينكه اين طور نيست . در همان جا محل آزمايش است . و همين طور دولت محل آزمايش اش در همان وزارتخانه اي است كه هست ، در همان جايي كه نخست وزير هست و اهل ادارات در همان ادارات خودشان مركز امتحان آنهاست . وارتشيها در مقام قدرت ارتشيشان امتحان مي شوند، محل امتحانشان همان محلي است كه به فعاليت ارتشي مشغولند و سپاه پاسدارانمان در همان محلي كه هستند، قدرت دردستشان آزمايش است ، تفنگ در دستشان آزمايش است . و همه كساني كه داراي يك ابزاري هستند براي خدمت ، همان ابزار آزمايش آنهاست . و همين ها هستند كه در آن عالم منعكس مي كنند اعمال ما را. همان تفنگ منعكس مي كند اعمال تفنگدار را، وهمان مجلس منعكس مي كند در آن عالم اعمال مجلسي را و همان كارهايي كه شماعزيزان انجام مي دهيد و موجب تشكر است ، و اميدوارم كه مورد نظر خداي تبارك وتعالي و تاييد او باشد، در همين جا كه هستيد در تحت آزمايش هستيد و اعمالتان منعكس مي شود. بايد توجه كنيد كه اين چيزهايي كه منعكس مي شود يك وقت خداي نخواسته چيزي نباشد كه آن روز كه منعكس شد در آنجا و شما او را ديديد موجب سرافكندگي باشد. الان ايران از همه جا به نظر مي رسد كه اهالي ايران از همه جا بيشتر موردآزمايش اند. اهالي ايران از يك رژيمي كه همه مي دانيد چكاره بود، با قدرت ملت ودستهاي گره كرده مشت هاي گره كرده ، در حالي كه ابزاري در دست نداشت آن وقت ، بافرياد، آن رژيم را از بين برد، و با همان فريادها دست امريكا را و ساير قدرتها را از كشورخودش قطع كرد كه امروز كشور شما دست خودتان است . نه يك كسي بالاي سرشماست كه بخواهد به شما حكومت كند، نه مستشاري از كشورهاي ديگر داريد و نه كارشناسان .
مسئوليت همگاني در خدمت به كشور و اصلاح امور
همه چيز دست خود شماست و مسئول خود شماييد. در رژيم سابق ملت مي گفت خوب ، من چه كنم ، به دست من چيزي نيست ، اگر سئوال مي شد. امروز كه همه چيز دردست خود شماهاست ديگر اين عذر پذيرفته نيست كه من چه كنم . هر كس در هر محلي كه هست ، آن كسي كه در يك اداره ايستاده است و براي رفت و آمد مردم راه مي دهد ياكارهاي ديگر انجام مي دهد، با آن كسي كه در اداره روي صندلي نشسته است و مردم به او مراجعه مي كنند و آن كسي كه در جبهه دارد جنگ مي كند، و آن كسي كه در پشتجبهه هست و خدمت مي كند، و آن بازاري كه در بازار مشغول كسب و تجارت هست ، وآن كارمند كه در ادارات مشغول فعاليت هستند، و آن دهقان ها كه در محل كشاورزي مشغول خدمت هستند، و آنهايي كه در كارخانه ها مشغول فعاليت هستند، و تمام قشرهايي كه در اين كشور تصور بكنيد، تمام اينها، از مقدرات اين مملكت سئوال مي كننداز شما. كسي گمان نكند كه خوب من بازاري هستم ، نمي توانم . من يك اداري جزهستم ، من يك كارمند ضعيف هستم . فرق ما بين هيچ يك از شماها نيست در اين معنا.هر كس آن محلي كه هست همان محل ، محل آزمايش اش است . آن كارمند جزئي كه يك كار جزئي انجام مي دهد آن كار جزئي آزمايش اوست . آيا اين كاري كه دست اوست انجام چطور مي دهد؟ با كساني كه به او در همين جزئي مراجعت مي كنند چه رفتارمي كند؟ آيا قصدش از اين شيطان است يا قصدش خداست ؟ اين مسئله استثناء ندارد. انبياهم مورد آزمايش اند. يعني هر كس در اين دنيا پا گذاشت و مكلف بود به تكليفي ، اين آزمايش مي شود و گمان نكند كه من اين كار را كه مي كنم كسي نمي بيند. اين كاري كه مي كنيد خود اين كار منعكس مي شود. خداي تبارك و تعالي در محضرش واقع مي شود.ملائكه الله موكل هستند بر اين فرد. بايد ما فكر كنيم كه چه بايد بكنيم كه از زير بارمسئوليت خارج بشويم . مائي كه امروز مقدرات مملكتمان به دست خودمان افتاده است همه مان مسئوليم ، كسي نيست كه مسئول نباشد، همه هستيم . ببينيم كه بايد چه كار بكنيم كه اين مسئوليتي كه به عهده ماست به طوري انجام بدهيم كه فردا پيش خداي تبارك وتعالي و پيش انبياي خدا خجلت زده نباشيم و آبرومند باشيم . آن اين است كه هركس درهر كاري مشغول است او را خوب انجام بدهد. فرض كنيد خداي نخواسته ، همه افرادكشور خلاف مي كنند، شما يك نفر كار خوب بكن . هركسي فكر خودش باشد. هر كسي خودش مسئول كارهاي خودش است ، هيچ كسي مسئول كار ديگري نيست . او كار رامي گويد و مواظبت هم مي كند، اما هيچ كس نمي تواند كه عمق كارهاي شما را بفهمد چه جوري است ، لكن در محضر خداست . آنهايي كه در هر جا خدمت مي كنند توجه كنندكه خداي تبارك و تعالي و ملائكه اي كه از طرف خدا موكل هستند مواظب هستند. همينموجهايي كه در دنيا از حرف شما، از عمل شما منعكس مي شود، همينها فردا پيش شماشهادت مي دهند. بايد توجه بكنيد به اينكه مسئوليت بزرگ است . مثلا كساني كه درجبهه هستند و در جبهه خدمت مي كنند، اينها گروههاي مختلف هستند. ارتشي هست .ژاندارمري هست . پاسدار هست . بسيجي هست . عشايري هست . شهرباني هست . از همه قشرها در آنجا خدمت مي كنند. مردم عادي هم مي روند خدمت مي كنند. اينها مواظب باشند كه همين جا محل امتحان آنهاست كه آيا اينهايي كه دارند فعاليت مي كنند ومي خواهند كشور خودشان را نجات بدهند و دفاع كنند از كشور خودشان ، آيا اينها باهم هماهنگ هستند، يا هر كه مي خواهد براي خودش كار بكند؟ آيا براي خدا كار مي كنند يابراي خودشان ؟ اگر ملاحظه كردند كه ميل دارند كه اين گروه خودشان قدرت داشته باشدقدرت در دست بگيرد نه گروه ديگر، بدانند كه عملشان شيطاني است ، شهادت شان هم اجر ندارد. و اگر ديدند كه براي خدا دارند كار مي كنند، براي خدا كار كردن اينجا معلوم مي شود كه آن كسي كه سپاهي است نكشد طرف سپاه همه چيز را. و آن كسي كه ارتشي است نكشد طرف ارتش همه چيز را و هكذا ديگران . همه با هم براي خدا و براي نجات ملت و براي نجات كشور به پيش بروند. فرق نكند كه اين طايفه باشد يا آن طايفه باشد.مقصد عمده است . انبيا اين طور بودند. اولياي خدا اين طور بودند. كار براي خداست به دست شما انجام بگيرد، گرفته است ، به دست من انجام بگيرد، گرفته است ، در دست ديگري ، گرفته است . اگر ارتش و سپاه و بسيج و ساير قواي مسلح اين طور افكارشان باشد پيروزند يعني ، هم در جبهه ها پيروزند و هم پيش خداي تبارك و تعالي افتخارمندندو شما از آنجا كه بياييد پايين ، هر جا برويد همين است مسئله .
مشاركت در انتخابات با انگيزه الهي
آن كسي كه مي خواهد در انتخابات شركت كند و كانديدا مي شود، آن كسي كه كانديدا مي كند كسي را، آن كسي را كه فعاليت انتخاباتي مي كند، آن كسي كه تبليغ مي كندبراي خودش يا براي غير، اين آزمايش اش همانجاست . تويي كه خودت را كانديداانتخابات كردي ، قدرت اين را داري كه براي كشورت درست خدمت بكني ، و قدرتخودت را بالاتر از ديگران مي داني ؟ تويي كه ديگري را كانديدا مي كني ، ديگران كه غيراز اين هستند لايق نمي داني ؟ اين را لايقتر و احسن مي داني ؟ تويي كه فعاليت مي كني وتبليغ مي كني براي انتخابات ، تبليغ خودت را مي كني يا تبليغ براي اسلام مي كني ؟ اگربراي رسيدن به مجلس است ، دلت مي خواهد مجلس بروي و مي گويي مجلس يك مقامي است ، شما تبليغ براي خودت مي كني كه همان تبليغ براي شيطان است . و اگر تبليغ مي كني كه بروي خدمت بكني ، من چون مي توانم خدمت بكنم چرا كنار باشم ، بروم خدمت بكنم ، اين شخص چون لايق است چرا كنار باشد، بيايد خدمت بكند، اگر اين طور باشد اين براي خداست . و اين گاهي وقتها به خود آدم اشتباه مي شود. بسياري ازاوقات هست كه انسان خودش در كارهاي خودش اشتباه مي كند. يعني ، انسان چون حب نفس دارد خودش را مي خواهد و همه چيز را هم براي خودش مي خواهد، مگر اينكه به رياضات اين طور نباشد. اين چون حب نفس دارد بسياري از امور كه از خودش صادرمي شود يا از كساني كه از خودش هستند، اولاد خودش ، برادر خودش ، عيال خودش ،اينها به نظرش خوب مي آيد. و گاهي همين اگر صادر بشود از يك كس ديگري به نظرش بد مي آيد. اين براي همين است كه ، حب نفس اينجا پرده پوشيده است روي واقعيت ونمي تواند انسان تشخيص بدهد. بايد انسان توجه كند به اينكه آيا من كه مي خواهم يك كسي را انتخاب كنم ، اگر اين كس يك نفر ديگري از او بهتر بود لكن ارتباطي با من نداشت بلكه با من هم دلخوري داشت ، آيا او را كانديدا مي كردم ؟ اگر او را هم كانديدامي كرد معلوم مي شود كه اين براي خدا دارد كار مي كند، كار به خودش ندارد. و اگر اين طور نشد بداند كه مسئله ، مسئله شيطاني است نه مسئله خدايي . و اين دقيق است و اين ازآن اموري است كه بر انسان پوشيده مي ماند. و دوستان و برادران كه همه مسئول هستندبايد در كارهاي خودشان دقت كنند كه براي چي من اين كار را مي كنم ؟ من كه متكفل توزيع شدم يا در شوراها رفتم براي چي رفتم آنجا؟ مي خواهم چه بكنم ؟ مني كه متكفل مخابرات هستم براي چي آنجا رفتم ؟ چه نظري دارم ؟ مني كه در مجلس مي روم براي چي مي روم و چه نظر دارم ؟ مني كه در ارتش خدمت مي كنم براي چي مي كنم ؟تلاش براي استقلال كشور با انگيزه الهي
اگر بخواهيد كشور شما يك كشور مستقلي باشد، يك كشوري باشد كه ديگران نتوانند در آن دخالت بكنند از خودتان بايد شروع كنيد. تمام خوف ها و ترسهايي كه انسان دارد از دشمن براي اين است كه ، خودش را مي بيند. چنانچه ديد كه خدا هست دركار، براي خدا دارد كار مي كند نمي ترسد، براي اينكه ، مقدرات دست اوست . گمان نكنيد كه شما خودتان مي توانيد يك كاري انجام بدهيد، شما آن هستيد كه اگر يك مگس بيايد آزارتان بدهد شب نمي توانيد بخوابيد، يا روز نمي توانيد آرام بگيريد، اگريك پشه در شب بيايد نمي گذارد شما آرام بگيريد. شما آن كس هستيد كه اگر يك عنكبوت بيايد، حمله به شما بكند مي ترسيد. شما آن كس هستيد كه اگر يك گنجشك ازشما يك چيزي بردارد برود قدرت نداريد از او پس بگيريد. همه عجز است ، همه فقراست ، هر چي هست از اوست ، از خداست . اين استقلالي كه خدا داده به ما اگر عنايت اونبود كي مي توانستيم ما اين كار را بكنيم ؟ چطور ما مي توانستيم در مقابل اين آشوب دنياو اين قدرتهاي شيطاني دنيا يك همچو رژيمي را كه همه دنبال اين بودند كه حفظش بكنند، اگر عنايت خدا نبود، شما با كدام قدرت مي توانستيد اين كار را بكنيد؟ اگر عنايات خدا و توفيق خدا نبود شما هم چطور مي توانستيد - دست - امريكايي كه دنيا را داردمي بلعد از كشورتان بيرونش كنيد؟ از قراري كه شنيدم رئيس جمهور امريكا گفته است كه ايران ما را تحقير كرد. اين اول كار است ، ايران تا آخر شما را تحقير خواهد كرد. اگرعنايات خدا نبود شما چطور مي توانستيد يك قدرتي را كه امروز آن طور وضعيت رادارد و آن طور جهازات را دارد و در همه دنيا ريشه كرده است چطور مي توانستيد او رادستش را كوتاه كنيد؟ اين قدرت خداست ، اين عنايات خداست ، غافل از اين نباشيد. اگرعنايات خدا نبود چطور شما يك نمونه در دنيا بوديد كه فقط شما الان در دنيا هستيد كه مي گوييد نه شرقي ، نه غربي و واقعا هم اين طوري است . ادعا ممكن است كسي بكند اماهمه مي دانند نيست اين طور. اگر عنايت خدا نبود كي مي توانست كه يك همچو كاري رابكند كه در دنيا نظير ندارد و نشده است ؟ اينها عنايت خداست . اين عنايت خدا را حفظكنيد و حفظش به اين است كه اين كشوري را كه به شما داده به آن خدمت كنيد.
لزوم اتكا به خود و قطع اميد از بيگانگان
امروز كشور ما احتياج به خيلي مسائل دارد و ديگران مسائل شما را ابدا حل نمي كنند،بلكه برخلافش مي كنند. مسائل خودتان را خودتان بايد حل بكنيد. اين نعمتي كه براي شما پيش آمده است ، نعمت آزادي كه پيش آمده است ، نعمتي كه نمي تواند يك قدرتي الان به شما بگويد كه بالاي چشمت ابرو، اين را حفظش كنيد. اين يك نعمت الهي است ، ديگران ندارند اين را. ديگران يا تحت سلطه شرق اند يا تحت سلطه غرب اند. شمااين طور نيست برايتان الان . اين را بايد حفظش بكنيد، حفظش به دست خود شما بايدبشود. يك كشوري كه انقلاب كرده است و تازه متولد شده است ، انقلاب وضعش اين است كه به هم خوردگي باشد. انقلاب وضعش اين است كه كمبود داشته باشد، انقلاب وضعش اين است كه مثلا قحطي باشد. انقلابات دنيا اين جور نبودند كه مثل ايران باشندكه به مجردي كه انقلاب كردند درها را باز كردند هر كه بيايد هر كه برود. به مجردي كه انقلاب كردند رفتند دنبال اينكه يك دولتي تشكيل بدهند و مجلسي و چه و چه و چه ، به فوريت ، كجا مي توانستند اين كارها را بكنند؟ اينها روي عنايات خداست كه به شماعنايت كرده است . يك كشوري كه الان مبتلاي به جنگ است آن هم نه جنگ با يك دولت پوسيده اي مثل صدام ، جنگ با همه ، همه قدرتها دنبال اين اند كه او را دستش رابگيرند و نجات بدهند و نمي توانند هم . يك همچو جنگي ، الان شما جنگ با دنيا داريد.همه تبليغات بر ضد شما هست ، همه سلاح ها را به او مي دهند، همه پولها را به او مي دهندو او را تجهيز مي كنند و شما خودتانيد. خودتان هستيد و اتكال به خدا. اين خداست كه شما را حفظ كرده است ، و شماييد كه الان مسئوليتتان زياد است .
تحمل زحمات در حفظ انقلاب و ارزشهاي انساني
اينكه مي گويم ايران از همه جا بيشتر مسئوليت دارد براي همين است كه ايران از همه جا بيشتر مورد عنايت خدا واقع شده است . كجاست كه بگويد من مستقلم ، نه شرق و نه غرب ، هر دو را كنار بگذارد؟ و اين شما هستيد. وقتي شما هستيد و مي دانيد كه انقلاب هاكمبود دارد، انقلاب ها زحمت دارد، بخواهيد آدم باشيد بايد زحمت بكشيد، بخواهيدارزش انساني خودتان را حفظ كنيد زحمت دارد. نمي شود كه انسان تو خانه اش بنشيند وارزشهاي انساني اش محفوظ باشد. هركس تو خانه مي نشيند و اعتزال (1) مي كند توسري هم مي خورد، لكن نمي فهمد كه ديگر آدم نيست . شمايي كه مي خواهيد آدم بشويدزحمت دارد آدم شدن . مي خواهيد سرفراز در دنيا باشيد اين زحمت دارد؛ بيخودنمي شود، اگر نوكري آنها را بكنيد ديگر ارزش نداريد، يك پول هم ارزش نداريد. اگربخواهيد از تحت سلطه همه بيرون برويد و خودتان باشيد اين ارزش دارد، يك ارزش انساني است ، يك شرافت انساني است ، اين زحمت دارد، اين گراني دارد، اين كمبودي دارد، اين جهاد دارد، اين دفاع دارد، اين شهادت دارد، اين براي ارزش انساني است .همين است كه انبيا براي او كار كردند. همين است كه امام حسين براي او كشته شد. اگر آن هم فكر مي كرد كه زحمت دارد، اصحاب او هم با آن كمي فكر مي كردند زحمت دارد،كه توانستند يك همچو انقلابي را بجا بياورند كه تا حالا هم اثرش باقي مانده است . ولي وقتي براي خدا شد، زحمت كم مي شود. الان انسان مي بيند كه جوانهايي هستند، من زيادبه اينها بر مي خورم ، جوانهايي هستند كه مي آيند گريه مي كنند كه ما مي خواهيم برويم به جبهه نمي گذارند برويم . همين پريروز يا ديروز بود كه يك جواني آمده بود، گفت دوتابرادرم كشته شده ، خودم مي خواهم بروم . گفتم جوان ، تو كافي است ، آنها رفتند ديگربس است ، شروع كرد گريه كردن . خوب يك همچو [معنويتي ]، اين جز به عنايت خدانمي شود. يك معنويتي است كه غير از عنايت خدا نمي تواند اين معنويت را براي كسي ايجاد كند. آنهايي كه نشسته اند كنار و مي خوابند و مي خورند و زندگي حيواني دارند ونق مي زنند به اين كشور، آنها يك قدري توجه بكنند، از خواب بيدار بشوند. آنهايي كه هي نق مي زنند كه اينجاش چه جوري است ، آنجاش چه جوري است ، آنجاش چه جوري ، اينها نمي فهمند كه ما در چه حالي هستيم . آنها مي خواهند كه شب بخوابيم صبحكه پا شديم همه اداراتمان درست باشد و همه مملكتمان درست باشد و كشاورزي مان درست باشد و نمي دانم چي . و نمي دانند ما در چه حالي هستيم الان . ما در حال جنگيم .ما در حال محاصره اقتصادي هستيم . ما در حالي هستيم كه امريكا علنا دارد مخالفت مي كند و جنگ افروزي دارد مي كند با ما، و ما اعتنا هم به او نداريم . بايد بفهميم كه وضعيت ما امروز اين است كه اين وضعيت مشكلات دارد. اين وضعيت به اين زودي درست نمي شود. لكن مي شود، صبر مي خواهد. آني كه تا حالا شده است يك اعجازي است كه در دنيا نظير نداشته است . شما در طول تاريخ اگر ملاحظه كنيد، نظير نداشته است اين وضعي كه الان ايران دارد. اين حالي كه در جوانهاي ما پيدا شده است ، در طول تاريخ نظير نداشته ، الا اولياي خدا. و ما امروز ابتلا به اين قدرتها داريم . و اين جنگ را ما بايد باپيروزي بزودي تمام كنيم . و اين به اين است كه جوانهاي ما بروند دنبال جنگ . جوانهاي ما اين طور نباشد كه بگويند تمام شد و رفت سراغ كارش . خير، تمام نشده ، امريكا دنبال كار است . الان امريكا به ميدان آمده . البته ميداني كه او مي آيد، آن ميدان صحيحي نيست . آن براي انتخاباتي كه حالا مي خواهد بشود، از اين حرفها زياد مي زند. لكن ما بايدتوجه بكنيم كه سر و كارمان با يك جنگي است كه سرنوشت يك ملت را اين درست مي كند. و بايد هر چه زودتر اين را تمام كنيم . و اين ، به اين است كه جوانهاي ما بروند به جبهه ها، ننشينند كه ، اين طور نباشد كه بنشينند كه ديگران برايشان كار كنند. همه مان مسئول هستيم . و من اميدوارم كه خداوند به همه شما توفيق بدهد و همه شما را در راه خدا، در راه خودش هدايت كند. و همه ما را توفيق اين بدهد كه به اين ملتي كه در طول تاريخ در زحمت بوده و در طول تاريخ در محنت بوده و زير بار ديگران بوده ، نجات بدهيم و خدمت كنيم به اين ملت .
والسلام عليكم و رحمه الله
پانویس :
1- گوشه گيري .
بزرگتر