عنوان : تجليل از شهيد بهشتي و شهداي 7 تير - تبيين وظايف روحانيون ، مسئولان و ملت درمقطع كنوني
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 10 تير 1360
تاریخ قمری : 28 شعبان 1401
مکان : تهران ، جماران
مناسبت : در آستانه حلول ماه مبارك رمضان
جلد : 15
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
در سوگ شهادت ياران
من هم در نوبت خودم به جامعه روحانيت و ملت ايران ، به مسلمين جهان و به مستضعفين تمام عالم هم تهنيت و هم تسليت عرض مي كنم . تسليت براي اينكه ما درجبهه ها، از 15 خرداد تاكنون بسيار از جوانان و متدينين ، زنها، مردها، از دست داده ايم . واين يك واقعه بزرگي و ثلمه بزرگي بر اسلام و مسلمين بود. (1) و خصوصا اين جنايت اخيري كه واقع شد، دست امريكا از آستين اين خائنها بيرون آمد و يك همچو جنايتي به مسلمين وارد كردند و كساني [را] كه جز به مصلحت مسلمين انديشه نمي كردند، ازوكلاي مجلس و از دولت ، وزرايي كه بسيار ارزشمند بودند، وكلايي كه ارزشمند بودندو از قوه قضائيه هم مثل آقاي بهشتي ، كه از اول شكل گرفتن جمهوري اسلامي موردهدف بود، [به شهادت رساندند] شما شاهد بوديد كه تمام اين ارگانهاي اسلامي موردهدف بودند؛ مجلس مورد هدف بود؛ مجلس خبرگان وقتي كه ديدند بسياري از آنها يااكثر از آنها علما هستند، مورد هدف واقع شد؛ مجلس شورا وقتي ديدند كه اكثريت آنهااشخاص متعهد و بسياري از آنها از علما هستند، مورد هدف واقع شد؛ قوه قضائيه وقتي كه ديدند بدست اشخاص دانشمند متعهد فعال واقع شد، مورد هدف واقع شدند. اينيك جرياني بود و هست . الان ما بسياري از دوستانمان و علاقه مندان به اسلام را از دست داده ايم ، لكن من به ملت ايران تهنيت عرض مي كنم كه چنين فرزنداني را تحويل جامعه داد و در پيشگاه خداي تبارك و تعالي فرستاد و باز هم ايستاده است و خم به ابرو نياورده .
ما هر روز در جبهه ها فرزندان بسيار عزيزي كه براي حفظ اين كشور و حفظ اين جمهوري اسلامي كوشش مي كنند و به دفاع از كشور اسلامي قائم هستند و شب و روزخودشان را نمي شناسند و ارتش دلاور ايران و سپاه پاسداران عزيز و بسيج عمومي وعشاير كشورمان و اهالي عزيز آن سامان تمام مجهز هستند و ايستاده اند و ابدا راجع به اين مسائلي كه در پشت جبهه واقع مي شود يا در خود جبهه واقع مي شود، اهميتي به آن نمي دهند كه دست از كارشان بردارند. همه منسجمتر مي شوند، قويتر مي شوند و همه مستعد اين هستند كه اين كاروان را به آخر برسانند و اين درخت ثمربخش اسلام را به ثمره خودش برسانند.
البته يك ملتي كه مي خواهد در مقابل همه قدرتها بايستد، نمي خواهد سازش كند بابلوك غرب و نمي خواهد سازش كند با بلوك شرق و "لاشرقيه و [لا]غربيه " مي خواهدباقي بماند، مي خواهد صراط مستقيم انسانيت و اسلاميت را پيش بگيرد، بايد مهيا بشوداز براي اينكه همه پيشامدهايي كه پيش آمده است و پيش خواهد آمد. ما نبايد گمان بكنيم كه پيشامدها تمام شد. ما دست اين ابرقدرتها را از مخازن خودمان و تسلطشان را ازكشور خودمان كوتاه كرده ايم و آنها ساكت نمي نشينند. و ما بايد توجه داشته باشيم و باكمال قدرت ، اتكال به يك قدرت غير متناهي - و آن قدرت الهي است - [داشته باشيم . ]وقتي كه ما پشتوانه مان قدرت الهي است و پشتوانه مان اسلام است و مقصدمان حق است ،براي چي در اين مصائب سست بشويم ؛ وقتي كه ما راه خودمان را يافته ايم ملت راه خودش را يافته است و آن راه را دارد با كمال جديت و قدرت تعقيب مي كند. البته راه حق دشواريها دارد، راه حق ناگواري ها دارد، لكن آن كه اهل حق است و راه حق رامي خواهد برود، آن نبايد هيچ تصور اين را بكند كه كوچكترين سستي را به خودش راه بدهد و بايد با كمال قدرت به پيش برود؛ براي اينكه جمعيتي كه شهيد شدن را افتخارخودشان مي دانند و جمعيتي كه در جبهه ها شهيد مي شوند و در وصيت هاشان آن طورقوي هستند و جمعيتهايي كه در طول اين چند سال اخير در خيابانها ريختند و مساجد راسنگر قرار دادند و جماعات را مجهز كردند و مردم را بسيج كردند و از هيچ تانك ومسلسلي نترسيدند، در صورتي كه آن وقت همه قدرتها؛ قدرتهاي شيطاني در صحنه بودند و موجود - امروز كه همه قدرتها از صحنه بيرون رفتند، لكن بعض پيوندهاي ناصالح مانده اند و اينها زيرزميني و مخفيانه كار مي كنند - اين ديگر خوفي ندارد.
خوف اصلش براي ملتي كه براي مقصد كار مي كنند، مجهزند كه تكليف شرعي راعمل كنند، وقتي كه اسلام امروز در دست ما امانت است ، امانتي است كه از دست رسول الله ما اخذ كرديم و لازم است كه او را حفظ كنيم و به اين امانت خيانت نكنيم ، وقتي كه ماهمچو امانتداري هستيم ، تكليف همه ماست كه ادا كنيم اين امانت را و سالم و قوي به نسلهاي ديگر تحويل بدهيم . ما براي چه نگراني داشته باشيم ؛ مايي كه به تكليف خودمان داريم عمل مي كنيم ؟ نگراني آن بايد داشته باشد كه بر خلاف مسير حق است .آن بايد نگراني داشته باشد كه چنانچه كشته بشود، به عقيده خودش اين است كه نابودشده است و به عقيده ما اين است كه به جهنم رفته است . ما چرا نگراني داشته باشيم ؟ ماكه اگر شهيد بشويم ، قيد و بند دنيا را از روح برداشته ايم و به ملكوت اعلي و به جوار حق تعالي رسيده ايم ، چرا نگران باشيم ؟ مگر مردن هم نگراني دارد؟ مگر شهادت هم نگراني دارد؟ ما دوستانمان كه شهيد شده اند، در جوار رحمت حق هستند؛ چرا براي اينها دلتنگ باشيم ؟ دلتنگ باشيم كه از يك قيد و بندي خارج شده اند و به يك فضاي وسيع و در تحت رحمت حق تعالي واقع شده اند؟ البته ما ناراحت هستيم از اينكه از اينهااستفاده مي كرديم براي اسلام و اينها بازوهايي بودند براي اسلام ، لكن ملت ما 35ميليون است كه اين تفاله ها، اينها يك چند صدهزار نفري فرض كنيد - فرض كنيد - باشند.35 ميليون مصمم اند، 35 ميليون جمعيتي هستند كه مادرها بچه هايشان كه شهيد مي شوندمي آيند اينجا به من مي گويند كه دعا كنيد، بعضي بچه هاي ديگر هم دارم ! پيرمرد مي آيدمي گويد: بچه ام شهيد شده است و گريه مي كند، مي گويد: نمي گذارند من بروم جبهه !يك همچه ملتي كه نگراني ديگر ندارد.
اسلام ، عزيزتر از همه چيز
ماها تابع و پيرو آن مرداني هستيم كه به حسب روايت ، به حسب تاريخ ، هر چه روزعاشورا سيدالشهدا - سلام الله عليه - به شهادت نزديكتر مي شد، افروخته تر مي شد.جوانان او مسابقه مي كردند براي اينكه شهيد بشوند. همه هم مي دانستند كه بعد از چندساعت ديگر شهيدند. مسابقه مي كردند آنها؛ براي اينكه آنها مي فهميدند كجا مي روند،آنها مي فهميدند براي چه آمده اند. آگاه بودند كه ما آمده ايم اداي وظيفه خدايي رابكنيم ، آمديم اسلام را حفظ بكنيم . اسلام از همه چيز عزيزتر است . پيغمبر اسلام و تمام ذريه او و تمام پيروان او، اينها همه دنبال اين بودند كه اسلام را نگهش دارند. اسلام امانت خداست ؛ امانتي است از جانب خدا. پيغمبر اسلام مكلف است كه اين امانت راحفظ كند و از روزي كه اين امانت را به دست او دادند تا روزي كه رحلت فرمودند، درتمام اوقات ، دنبال همين مقصد بودند و هيچ روزي و هيچ آني يك سستي - نعوذ بالله - به خودش راه نمي داد. اولياي ما هم همه اين طور بودند. پيروان پيغمبر بايد اين جور باشند.
ما كه ادعا داريم پيرو هستيم ، ما كه ادعا داريم كه دنباله رو اوليا و انبيا هستيم ، ما هم بايد اين طور باشيم . با لفظ كه نمي شود، بايد با قوت پيش برويم و با قوت با دشمن مقابله كنيم . دشمن ضعيف است ، دشمن ضعيف شد. كارهايي است كه ديگر اشخاصي كه نمي توانند در صحنه وارد بشوند، انجام مي دهند. ضعيف شدند اينها. ملت ايران قوي باشد و قوي هست . مصمم باشد و مصمم هست و به پيش برود و به پيش مي رود و اين اسلام را به همه عالم عرضه مي كند. و افتخار براي ملت ايران است كه از اينجا شروع به اين مسئله مي شود. از ايران اين نداي الهي و اين نداي پيغمبر اكرم به همه جا خواهدرفت . و ما مصمميم و ما همه فداي اسلام بايد بشويم . عمده اين است كه ما حالا چه بكنيم ؟ تكليف چي هست ؟آنها تكليف خودشان را عمل كردند و به شهادت رسيدند. خدا همه را رحمت كند،ان شاءالله . ما كه هستيم ، تكليفمان چي هست ؟ در اين وقتي كه ما واقع شده ايم و همه قدرتهاي خارجي مخالف ما هستند و در داخل هم مي بينيد كه اين انگلها هستند وخزيده اند در سوراخ ها، لكن خرابكاري مي كنند، ما الان وظيفه مان چي است ؟ ماوظايف زيادي داريم . و شما آقايان علما و اهل علم در سرتاسر كشور وظايفتان بيشتراست . مسئوليتتان بيشتر است . مسئوليتتان بيشتر است ؛ براي اينكه شما وضعتان و مشي تان نمايشگر اين است كه ما نماينده انبيا هستيم . شما اشتغالتان و لباستان ، همه حكايت از اين مي كند كه اين جمعيت نماينده اسلام هستند. كسي كه نماينده اسلام است ، وظيفه اش بسيار خطير است . همه قشرها در هر جا هستند، وظيفه شان بسيار است ، لكن در بين همه ،شما وظيفه تان بيشتر است . ماها وظيفه مان بيشتر است . ماها اگر - خداي نخواسته - يك خطايي ، يك اشتباهي بكنيم ، اين پاي نماينده پيغمبر اكرم و اسلام حساب مي شود.آبروي اسلام به دست شماست . روحانييني كه در قوه قضاييه و مشغول قضاوت هستند يامشغول يك كار ديگري هستند، اينها وظيفه شان زيادتر از ديگران است . اگر - خداي نخواسته - يك قضاوتي برخلاف حق واقع بشود - ولو اشتباها - اين منعكس مي شود كه اينها دارند خرابكاري مي كنند.
توطئه دشمن براي منزوي كردن روحانيت
شما مي بينيد كه از اول يك جرياني در كار بوده كه شماها را از ملت منعزل كند ولااقل ، شماها را نگذارند در جاهايي كه يك ارگان اجرايي يا تقنيني يا اينها باشد؛ همان چيزي كه در غرب نسبت به كليسا مي گفتند: كليسا براي خودش علي حده برود و مسائل ناسوت و لاهوت بگويد و مملكت را بدهند ما اداره اش بكنيم . [در] ايران هم همان معنارا تعقيب كرده بودند. شياطيني كه مطالعه كردند در همه مسائل ملتها و اين را يافتند كه اگرقشر روحاني وارد بشود در صحنه سياست ، با داشتن پشتوانه عظيمي از ملتها، كلاه آنهاپس معركه است . بايد چه بكنند؟ بايد به طور عموم ، اين مطلب را القا بكنند كه اهل علمرا به سياست چه كار؟ اهل علم فقط وظيفه اش اين است كه عبايش را سرش بكشد و اول ظهر برود نمازش را بخواند و بعد هم برود منبر چند تا مسئله بگويد؛ نه مسائلي كه مربوطبه سياست و مربوط به گرفتاريهاي ملت است ، همان مسائلي كه ديديد، متعارف بودمي گفتند و تقريبا اكثر ابواب فقه كنار گذاشته شده بود عملا. تو كتابها نوشته شده بود وكنار گذاشته شده بود و اكثر آيات قرآن هم كنار گذاشته شده بود. قرآن را مي خوانديم ومي بوسيديم و مي گذاشتيمش كنار. آياتي كه مربوط به جامعه بود، آياتي كه مربوط به سياست بود، آياتي كه مربوط به جنگ بود، آيات زيادي كه اكثر آيات مربوط به اين مسائل است ، اينها را منسي كرده بوديم ؛ يعني ، ما را وادار كرده بودند كه منسي باشد.
شان بزرگ اهل علم اين بود كه اين آقا نمي فهمد سياست را! اگر يك آقايي اصلاعقلش نرسيد به اينكه سياست چيست ، اين بزرگوار بود خيلي ؛ آقايي است كه دخالت درامور نمي كند، قربانش بروم ، چه آقاي خوبي ، ظهر مي آيد نمازش را مي خواند و مي رودتوي خانه اش مي نشيند! و به ما اين مطلب را تحميل كرده بودند. اين شياطيني كه مي خواستند اين جمعيت را كنار بگذارند، به ما همه تحميل كرده بودند اين مطلب را كه اگر يك آقايي - فرض كنيد كه - عقيده اش اين بود كه بايد وارد بشود در سياست و درگرفتاري ملت ، مي گفتند: اين آقا سياسي است ! همين كه مي گفتند "سياسي "، اين ديگربايد برود، از جامعه بايد جدا بشود.
اين را تحميل كرده بودند شياطين به ما و نگذاشته بودند كه ما خود پيغمبر اكرم را وحالاتش را مطالعه كنيم و نگذاشته بودند كه ما حالات حضرت امير را مطالعه كنيم ؛ ببينيم كه آيا آنها چه جور وضعي داشتند. پيغمبر اسلام در سياست دخالت نمي كرد؟ مي توانيدبگوييد پيغمبر هم يك عامل سياسي بوده ، پس كنار؟ در امور سياست وارد نمي شد؟تمام عمرش در امور سياسي بود؛ تمام عمرش را صرف كرد در سياست اسلامي وحكومت اسلامي تشكيل داد. حضرت امير حكومت اسلامي داشت و حكومتهاي اسلامي مي فرستاد آن طرف . اينها سياست نبودند؟ حضرت امير را تخطئه مي كنيد؟اينهايي كه مي گويند نه ، ديگر لازم نيست و آخوندها بروند سرجايشان بنشينند، اينآخوندها مدعي اين هستند كه ماها تابع آن موالي هستيم ، شما قبول نداريد كه [اين طوربوده ؟] يا بايد قبول نكنيد كه اصلا پيغمبر اسلام وارد سياست مي شد؛ و حكومتي نداشته و گوشه مدينه توي مسجد نشسته بوده و مسئله مي گفته ؛ اين جور بوده ؟ حضرت امير هم گوشه خانه اش نشسته بود و عبايش را روش مي كشيده و مي رفته مسجد نماز مي خوانده برمي گشته باز آنجا مي نشسته مطالعه مي كرده ، مسئله اين بوده ؟ يا اينها از اول واردسياست بودند؟
مدتي كه مكه بود، حضرت رسول "ص " نمي توانست يك حكومتي تشكيل بدهد،لكن مشغول جمع آوري افراد بود، مشغول يك سياست زيرزميني بود. بعد كه كار رادرست ديد و آمدند به مدينه ، آنجا ديگر حكومتي بود، تشكيل دادند و فرستادند. همان آخري هم كه در رختخواب رحلت خوابيده بودند، جيش اسامه بيرون شهر مهيا بودندبراي رفتن و حضرت رسول گفت : "خدا لعنت كند كسي را كه تخلف كند - به حسب روايت - از جيش اسامه . (2) قضيه ، بعد از مرگشان هم مي خواستند درست بكنند - كردنددرست . آن همه شمشيري كه حضرت امير زد، به ما حالي كرده بودند كه يكي از خلاف مروتها پوشيدن لباس جندي است . اين خلاف است ، اين با عدالت نمي سازد! حضرت امير هم مگر عادل نبود؟ سيدالشهدا مگر عادل نبود؟ خلاف مروت بود آن كاري كه سيدالشهدا مي كرد؟! آن كاري كه حضرت امير مي كرد؟!
اينها مي خواستند از ما و از شما و از روحانيون يك موجود بي خاصيتي درست كنندكه هيچ رنگ و بويي نداشته باشد و هيچ كاري نداشته باشد به اينكه به اين ملت چه مي گذرد، به اين مخازن ملت چه مي گذرد، حكومت چه مي كند، اين قلدرها چه مي كنندبا ملت ، اين خانها چه مي كنند با ملت . يك اشخاص بي رنگ و بويي مي خواستند، كه خيلي هم [به آنها] احترام مي كردند: شما بنشينيد سر جاهاتان و مسئله تان را بگوييد، مااحترامتان هم مي كنيم ، سلام بلند بالايي هم به شما مي دهيم ، اما اگر يك قدم آن طرفبگذاريد، نه ، ديگر اينجا حد شما نيست ، حد شما تا آنجايي است كه مسئله بگوييد وبياييد مسجد و خيلي هم كه چي بشود، يك مجلس فاتحه اي باشد، برويد مجلس فاتحه بنشينيد. به ما تحميل كردند اين را و ما بايد از زير اين بار تحميل بيرون برويم .
روحانيين بايد در صحنه باشند. بايد همه اين حرفهاي نامربوطي كه زده بودند و شمارا مي خواستند از دخالت در امور جامعه كنار بگذارند، همه آنها را پشت سر بگذاريد - وگذاشته ايد پشت سر. علماي اعلام نبايد بروند كنار بنشينند تا مقدرات آنها در امريكاتدوين بشود و يا در شوروي تدوين بشود.
ما را كنار گذاشتند و مقدرات ما در امريكا تدوين مي شد. اين شاه مخلوع و ملعون اقرار كرد اين معنا را و از بس احمق بود، پدر خودش را هم به لجن كشيد؛ و از بس خودخواه بود حاضر شد كه پدر خودش را هم به لجن بكشد! مي گفت كه اسمايي رامي نويسند از سفارتخانه كه اينها وكيل بايد بشوند، مي آورند پيش ما، ما هم همين كار رامي كرديم . اين را مي خواست بگويد كه نه ، ديگر حالا ما به "دروازه تمدن بزرگ "رسيده ايم ! مي خواست مردم را بازي بدهد كه نه ، پيشتر اين جوري بوده ، ما چند سال پيش از اين اين طور بوديم و حالا اينجور نيستيم ! و حال اينكه حالاش بدتر از چند سال پيش از اينش بود. بنابراين بود كه اين قشري كه مي تواند بسيج كند ملت را و قدرت داردكه تمام ملت را تحت يك مطلب وارد كند، اگر مهلت به او بدهند اين را كنار بگذارد باحيله هاي مختلف : يكي همان باور آوردن به خود آقايان و به ملت [بود] كه اينها نبايد درامور سياسي داخل بشوند، خلاف شان آنهاست .
حتي اين آخري مي گفتند كه با قداست اينها مخالف است ؛ با قداست اهل علم ، واردشدن در حكومت و سياست مخالف است . اين قداست در زمان حضرت رسول نبوده ؟حضرت رسول قداستش محفوظ نمي مانده ؟ حضرت امير قداست نداشته ؟ حضرت سيدالشهدا و امام حسن قداست نداشتند؟ مي خواستند چشم و گوش همه ما را ببندند ومي خواهند هم . اين جريان از اول نهضت هي ديدند كه دارد پيش مي رود، هي آنها بيشترخواستند كه كنار بگذارند اينها را. الان هم اين جريان هست ، منتها يك وقت رسيد بهاوج خودش كه ديديد و حالا رو به ضعف است و اميدوارم كه دفن بشود.
اسلام ، بزرگترين وديعه خدا
بايد شما چشم و گوشتان را باز كنيد، ديگر حالا سابق نيست . يك روزي بود كه هرآقايي كه در يك دهي بود، جدا بود از همه جا، وسايل كم بود، اعتقاد هم اين بود. امروزروزي است كه همين صحبتي كه من حالا مي كنم ، شب در لندن و در امريكا مي گويند:فلان شخص يك همچو حرفي زد، دروغ هم نسبت مي دهند. اخيرا هم نسبت داده بودندكه فلاني اين قصه را [كه ] مي گويد در داخل شده ، به امريكا مربوط نيست ، و حال اينكه امريكاست كه اين كارها را مي كند، امريكاست كه پشتيبان اينهاست .
كلكم راع و كلكم مسئول (3) و اين "رعي " براي شما بيشتر مطرح است ؛ براي علما بيشترمطرح است . همه مان مسئوليم . اگر فوج فوج از ما را بكشند، آن بعديها بايد بيايند جايش را بگيرند. اسلام است ، اسلام را ما بايد همه مان فدايش بشويم . پيغمبر هم فداي اسلام شد. سيدالشهدا هم فداي اسلام شد. اسلام بزرگترين چيزي است كه وديعه خداست دربشر. ما بايد عزممان را مصمم كنيم كه در اين راه شهيد بشويم و علما بيشتر.
من از اول هم مي دانستم كه ما گرفتاري داريم ؛ يعني ، اخيرا هي بيشتر واضح شد. البته اول اول شايد من هم غافل بودم . ما گرفتاري داريم ، از اين به بعد هم داريم .
اين مسجدها را سنگر قرار بدهيد براي اسلام . در صدر اسلام ، از اين مسجدها همه چيز بيرون مي رفت ؛ مسجد محل قضاوت بود، مسجد محل چه بود، مسجد محل بسيج بود. بسيج سپاه بود، اين مسجدها را بايد شما محكم نگه داريد. نگويند به شما كه ديگرمسجد مي خواهيم چه كنيم ؛ ما انقلاب كرديم ؛ ما انقلاب كرديم مسجد درست كنيم . مابراي خدا انقلاب كرديم . شما، ملت ما انقلاب كرده است و از زبان ملت است كه "جمهوري اسلامي ". جمهوري اسلامي بايد همه چيزش اسلامي باشد. اين مساجدسنگرهاي اسلام است . محراب محل حرب است . اينها سنگرند براي اسلام . حفظ كنيداينها را. گول نخوريد از اين اشخاصي كه مي خواهند بازي بدهند كه "آقا شما چكارداريد به اين كارها، دارند خودشان مي كنند! "
توصيه مردم به شركت فعال در انتخابات
چند روز ديگر، اينكه عرض كردم تكليف چيست ، تكليف شما چي است و تكليف ملت چي است ، چند روز ديگر مسئله انتخاب رئيس جمهور است . بايد همه شما با تمام جديت در اين ، همه اشخاصي كه در هر جا هستند، اهل علمي كه در هرجا هستند، با كمال جديت ، مردم را دعوت كنند به دخالت . دخالت كنند در مسئله ، حاضر بشوند. اگر شماهاحاضر نشويد و يك رئيس جمهوري مثل سابق برايتان بتراشند و بازي بدهند همه مان را،همه مان مسئول هستيم . اگر شما از صحنه خارج بشويد و آنها خودشان وارد بشوند و يك وقت يك نفري را رئيس جمهور كنند كه تباه كند اين كشور را، چنانچه تباه كردند،همه مان مسئوليم . شما، آن آقايي كه در آن ده با دويست نفر جمعيت زندگي مي كند و آن آقايي كه در آن شهر با دو ميليون يا چهار ميليون يا پنج ميليون جمعيت زندگي مي كند،همه مسئوليم ؛ علي السوا مسئوليم . همه بايد مردم را دعوت كنيم به اينكه در انتخاب رئيس جمهور بي تفاوت نباشند؛ بروند در پيش صندوقها، راي بدهند. و البته خوب ،اشخاصي كه مطلع اند، چه هستند از علما، از كسان ديگر، يك نفري [را]كه بدانند چطوراست انتخاب كنند يا چند نفر را، اما توجه [كنند] به اينكه چه بايد بكنيم و ما مقدرات مملكتمان را دست كي بايد بدهيم . و ما اگر يك رئيس جمهور داشته باشيم كه نا باب ازكار در بيايد، همه چيزها از بين مي رود. حالا هم ما مبتلا هستيم به تفاله هايش . نگوييد كه ديگران راي مي دهند. من هم بايد راي بدهم ، تو هم بايد راي بدهي ، آن روستايي هم كه در كنار مزرعه خودش كار مي كند بايد راي بدهد؛ تكليف است . اين يك تكليف الهي است . اين هم يك چيزي حساب نكنيد كه خوب ، ديگران هستند، من چه مي كنم ؟ خير.
براي هر فردي از افراد اين ملت تكليف است كه حفظ كند اسلام را. حفظ اسلام بهاين است كه حالا در كشور ما - هر كسي در كشور خودش ، الان ما مبتلاي به مسائلي هستيم در اين كشور - حفظ اسلام اين است كه ما يك رئيس جمهوري كه لااقل ، اعتقادبه اسلام داشته باشد، متعهد باشد براي اسلام ، بشناسيد كه اين آدم متعهدي است ، كه مبادامبتلا بشويم به يك نفر نابابي كه ما را بخواهد بكشد، ببرد طرف امريكا، روحانيون رامي خواهد كنار بگذارد و مجلس را كنار بگذارد و همه ، خودم و خودم هم راه افتادم طرف امريكا، يك مسئله اي است ؛ تكليف است . ما مكلفيم به اينكه در امور دخالت كنيم . ما مكلفيم در امور سياسي دخالت كنيم ؛ مكلفيم شرعا؛ همان طور كه پيغمبر مي كرد؛همان طور كه حضرت امير مي كرد. در اين ايام ، كه اعلان مي كنند مسئله انتخاب رئيس جمهور [را]، آن اشخاصي كه در حوزه ها هستند، بايد دست از كارها بردارند و راه بيفتندتوي شهرها و دهات و روستاها و آن جاهاي دور افتاده و كمك كنند. و اگر نكنند، فردامسئول اند پيش خدا و اگر مسامحه كنند، فردا مسئول اند پيش خدا. مردم را دعوت كنند به دخالت در امور، به انتخاب يك رئيس جمهور صحيح ، كمك كنند براي رساندن صندوقها به روستاهاي دور افتاده . اگر شما نكنيد، آنهايي كه بر ضد شما هستند، مي كننداين كار را؛ تبليغ مي كنند آنجاها. شماها مبلغ اسلام هستيد.
لزوم نظارت مردم بر كارهاي دولتمردان
امروز تبليغ اسلام براي حفظ خود اسلام . تبليغ اين است كه رئيس جمهورتان راخودتان تعيين كنيد. اهميت اين همان اهميتي است كه اسلام دارد. يك نفري كه واردبشود و در راس امور واقع بشود و - خداي نخواسته - فاسد از كار در آيد، يك كشور را به فساد مي كشاند. اگر چشمتان باز نشده بود و توطئه ها را كشف نكرده بوديد، خدا مي داندكه چند وقت ديگر ما به كجا مي رسيديم . حالا هم همين طور باشد. حالا هم همين طوراست . همانطوري كه ارتش ما و سپاه پاسداران ما و بسيج ما و عشاير ما در جبهه ها مشغول دفاع از اسلام هستند - و خداوند تاييدشان كند، آنها را و همه ملت ما بايد پشتيباني از آنهابكنند - همان طور شما هم كه جندالله هستيد، براي مصالح عمومي اسلام ، مكلف هستيدكه عمل بكنيد و مردم را دعوت كنيد. وادار كنيد مردم را. تكليف شرعي را به آنهابگوييد. مسئله ، مسئله اين نيست كه خوب ، من دلم مي خواهد يك وكيل داشته باشم ، دلم مي خواهد يك وزير داشته باشم ؛ خير، قضيه اين نيست ، قضيه سپردن يك مملكتي است به دست يك كسي كه اگر ناباب از كار در آيد، صدمه به اسلام مي زند، جمهوري اسلامي را از بين مي برد. اين يك مسئله حياتي است براي شما، براي اسلام و مسلمين . آسان اين را نگيريد كه ما دخالت نمي كنيم ؛ يك دسته بگويند: ما دخالت نمي كنيم ، از باب اينكه امر سياسي است ، به ما چه ! اين امر سياسي به همه مربوط است ، به اسلام مربوط است ، به حفظ اسلام مربوط است . ما اگر نظارت نكنيم ؛ يعني ، ملت اگر نظارت نكنند در اموردولت و مجلس و همه چيز، اگر كنار بروند، بسپارند دست اينها و بروند مشغول كارهايشان بشوند، ممكن است يك وقت به تباهي بكشد. ما بايد ناظر باشيم به امورمردم . ما بايد، ملت بايد ناظر باشد به اموري كه در دولت مي گذرد، اموري كه - فرض كنيد كه - در مجلس مي گذرد. نظارت ! توجه داشته باشد به اينها. ملت بايد توجه داشته باشد كه اگر در مجلس اين سفر - فرض كنيد كه - يك كسي را تعيين كردند كه كارشكني براي دولت كرده ، كارشكني براي مجلس كرده ، دفعه ديگر تعيينش نكند. اعلام كنند:تعيين نمي كنيم ، بلكه ان شاءالله ، به راه بيايند.
در قضيه رئيس جمهور، تعيين رئيس جمهور يكي از چيزهايي است كه بر همه مسلمانهاي ايران ، بر همه مكلفهاي ايران واجب است كه در اين امر دخالت داشته باشند.اگر دخالت نكنند و يك صدمه اي به اسلام برسد، هر يك يك ما در محكمه عدل الهي مسئول هستيم ؛ يك يك ما. كسي بگويد: "به من چه ربطي دارد؟" اين است كه بگويد:اسلام به من چه ربطي دارد. مگر مي تواني بگويي : اسلام به من چه ربطي دارد؟! تومكلفي حفظ كني . امانت خداست و حفظش امروز به اين است كه رئيس جمهورش يك رئيس جمهور صحيح باشد. و بعد، لابد اشخاصي كه مطلع هستند از امور مي گويند، شماهم شايد بشناسيد خيليهاشان را.
يك مجلس [بايد] خوب باشد. و اگر وكلاي شما بعضيهايشان تخلف كردند، به آنهاتنبه بدهيد كه آقا نكن و اگر زيادتر كردند دفعه ديگر تعيينشان نكنيد؛ كسي ديگر را تعيين كنيد. و من حالا دارم به همه وكلا اين مطلب را مي گويم كه اگر مسيرتان را از مسير ملت جدا بكنيد و بخواهيد علي حده باشيد و تكليفتان را با كساني كه مخالفت با اسلام كردند وجوانهاي ما را آن طور كشتند و ابرار ما را اين طور كشتند، جدا نكنيد، اگر اين دوره هم صحبتي نشود، دوره ديگر شما التماس دعا داريد.
بهشتي يك ملت بود
اين تكليف شما آقايان در وضع حاضر. البته تكليف بزرگ هم اين است كه در هر جاهستيد و هر كاري داريد، جديت كنيد كه حتي اشتباه نكنيد! آنها فكر اين هستند كه شما رااز صحنه خارج كنند. از صحنه خارج كردن به اين است كه اگر يك خطايي از شماديدند، بزرگش كنند و بزرگش كنند و به رخ مردم بكشند و مردم را از شما منحرف كنند.اين جريان در كار بود كه مردم را از شما جدا كند، تا كسي به شما فحش بدهد. اين آقاي بهشتي مسلمان ، متعهد، مجتهد، اين چه كرده بود كه تو تاكسي مي نشستي ، مي ديدي كه دو نفر آدم به هم مي رسند يك حرفشان فحش به اوست ؟! تو اجتماعات ، يك دسته اي مرگ بركي ، "طالقاني را تو كشتي " [مي گفتند. ] خوب ، شما ببينيد چه ظلمي [بود] به يك همچو موجود فعالي ، كه مثل يك ملت بود براي اين ملت ما با چه حيله هايي اين رامي خواستند بيرون كنند. خوب ، حالا رفته است كنار، ولي اينها بدانند كه با رفتن اين و آن و آن و آن ، خير، مسائلشان حل نمي شود؛ مردم بيشتر مي فهمند كه شما چه كاره بوديد ومي خواستيد چه بكنيد.
اين تكليف آقايان است كه راجع به مسائل اسلامي ، كه پيش مي آيد، چه وكيل بخواهيد تعيين كنيد و چه - عرض بكنم كه - رئيس جمهور بخواهيد تعيين كنيد، بايد درصحنه باشيد؛ عذري نداريد كه برويد كنار بنشينيد. البته اشخاصي پيدا مي شوند كه باگفته هاي خودشان ، نوشته هاي خودشان مي خواهند شما را نگذارند وارد بشويد. آنهامي خواهند كه اشخاصي را تعيين بكنند كه بعدها ما گرفتار بشويم . شماها بايد وارد باشيددر مسئله و با كمال جديت ، اهميت بدهيد به اين مسئله و مردم را وادار كنيد. و تكليف ملت هم اين است كه همين طوري كه بحمدالله ، تا حالا در صحنه [بوده ] است و هرقضيه اي واقع مي شود بحمدالله ، اينها هستند در صحنه [بماند. ]
و من گاهي وقتي اينها را، اين اجتماعاتشان ، و اين تعهدشان را [كه ] مي بينم ، براي خودم حقارت قائل مي شوم ؛ اگر اين پاسداري است كه در كنار سنگر نماز شب مي خواندو جانش را در محل خطر قرار مي دهد، اگر اين سربازي است كه در جبهه جان خودش رادر خطر مي بيند و نماز شبش را مي خواند و وصيت مي نويسد - آن طور وصيتها - اگر اينهامسلمان هستند، خوب ، من چه مي گويم ؟ تكليف ملت هم اين است كه با تمام اين چيزهايي كه براي حفظ اسلام مشغول هستند، ارتش و سپاه و همه اين قواي مسلح كه درجبهه ها مشغول فعاليت هستند، با آن هواي گرم و آن ناگواريها، اينها [را] كمك كنند،همه پشتيبان باشند و اظهار كنند پشتيباني خودشان را به اينها، روح بدهند به اينها.
و در قضيه رياست جمهور هم همه مكلف اند كه شركت كنند. من تكليف خودم رادارم ادا مي كنم . همه مكلف اند، از من طلبه كه اينجا نشسته ام تا شما علماي اعلام و تا همه روستاها و همه جا، مكلف هستند به اينكه در اين امر حياتي دخالت كنند، بي تفاوت نباشند. مي خواهند شما را بي تفاوت كنند. دستهايي الان در كار است كه از حالامشغول اند به اينكه نگذارند شما اصلا وارد بشويد در صحنه ، نگذارند كه ملت ما واردبشود در صحنه . بايد وارد بشويد؛ چاره نداريد! اسلام است ؛ حفظ اسلام است ! و بايدچشمشان را باز بكنند كه در دام نيفتند! امريكا دامش را الان پهن كرده است در تمام ايران ؛ در دام نيفتند! گول اين تبليغاتي كه اين گروهها مي كنند، تبليغ مي كنند، گول اينها رانخورند؛ ببينند اشخاص صحيح سالم متعهد دانا چه مي گويند! بخواهد آن بگويد من كشاورزم و چه كار دارم به اين كارها، آن بگويد من ، شما مي توانيد بگوييد من كشاورزم و امام حسين را مي خواهند بكشند، من چه كار دارم ؟ شما اين حرف را مي توانيد بزنيد؟شما مي تواني بگويي كه من كشاورزم ، من كارمندم ، من تو ادارات هستم يا جاهاي ديگر،قرآن را مي خواهند از بين ببرند به من چه ؟ چطور مي تواني بگويي ؟ مقدمه است اين ازبراي بردن اين مسائل .
قدرتهاي بزرگ امروز لمس كرده اند كه سيلي از اسلام خورده اند. آنها از ما بيشترملتفت هستند كه چه كرده است اسلام با آنها. اينها مي خواهند اين اسلام را كنار بگذارند.چطور كنند؟ حيله هاي مختلف ؛ يكي هم اينكه شما را وادار كنند كه وارد نشويد.خودشان شيطنت كنند يك كسي را تعيين كنند. آن كس كه تعيين شد، بكشد ما را به طرف امريكا، ولو ده سال ديگر. همه بايد توجه به اين مسائل داشته باشيد. مسائل سياسي مال همه است ؛ كلكم راع ، همه بايد مراعات بكنيد، همه بايد اين ملت را توجه كنيد كه چه مي كنند و بايد راهنمايي كنيد همه را و همه بايد فعال با صفهاي فشرده و فعال وارد باشيددر صحنه و به خودتان هيچ ياسي راه ندهيد.
اسلام بدون روحانيت مثل طب بي طبيب
خدا با شماست . ديگران اگر مسلسل دارند و نمي دانم چه دارند، فانتوم دارند و امثال اينها، شما خدا را داريد. شما همه اينها را از بين برديد؛ براي اينكه با خدا بوديد. پشتوانه شما خداست . ملت چه داشت آن وقت ؟ چيزي نداشت كه دستش . مي نشستند يك چيزاين قدري درست مي كردند. مگر اين مقابل آن چيزي كه آنها داشتند، يك چيزي بود؟لكن خداوند القاي رعب كرد در دل آنها كه نروند سراغ آن جهازات كشنده و مقابله نكنند. اين كار خدا بود كه القاي رعب كرد؛ همه را ترساند و تقويت كرد روحيه شما را، به طوري كه از شهادت نترسيديد و شهادت را براي خودتان فوز عظيم دانستيد. اينها همه ازخداست ، و الا همين ملتي بود كه آن وقت اگر يك پاسبان مي آمد توي تهران ، توي بازارتهران امر مي كرد، همه بازار تهران تسليمش مي شدند؛ يك وقت اين جور بود. كي اين طور كرد كه آن كسي كه از پاسبان مي ترسيد، ريخت در خيابانها و "مرگ بر شاه "گفت ؟ كي اين روحيه را به شما داد؟ جز خدا كسي مي تواند سرتاسر كشور را تحت يك علم قرار بدهد؟ غير خدا كي مي تواند؟ شمايي كه خدا را داريد، از چه مي ترسيد؟ از هيچ چيز. آني كه در بيمارستان خوابيده و مردم را دعوت به مقاومت مي كند، دعوت به اينمي كند كه با ارتشيها كمك بكنيد، اين ملت كه اين طور است وضعش : بچه و زن ، بزرگ وكوچك و پيرو جوانش در صحنه هستند و مي خواهند دخالت در امور بكنند. حق هم همين است ؛ بايد دخالت در امور بكنند. اگر ديدند من كج مي روم ، به من بگويند: كج نرو. اگر ديدند يك كسي ، دولت كج مي خواهد برود، به او بگويند: كج نرو.
اگر شما، خصوصا شما اهل علم را، كه هدف اصلي شما هستيد، اگر شما را از صحنه خارج كنند، اسلام را كنار زده اند. طب بي طبيب نمي تواند عمل بكند؛ طبيب مي خواهد،متخصص مي خواهد. اسلام به استثناي روحانيت مثل طب به استثناي طبيب است . اين كه اسلام را تا اينجا رسانده ، همين طبقه بوده اند و شما الان موظفيد؛ مكلفيد كه اسلام را باقدرت به نسلهاي آتيه تحويل بدهيد، ان شاءالله .
و من اطمينان دارم كه تا اين ملت توجه به خدا دارد، هيچ قدرتي نمي تواند به اين آسيب برساند. افراد را ممكن است ، خوب ، بكشند؛ يك روز هم مرا بكشند، اشكالي ندارد، اما ملت سرجاي خودش هست . اينها اشتباه مي كنند. يك اشتباه غلطي است كه خيال مي كنند كه اين را بكشند، چند نفر وكيل [را] بكشند، چند نفر وكيل را كشتند. امروزمجلس بوده ، وكلاي ديگر هم مي آيند، جايش مي نشينند. باز هم ملت ما قائم به شخص نيست ؛ يعني ، اين يك قدرت الهي است كه در اين ملت پرتو افكنده كه اشخاص مطرح نيستند. ملت الان همه با هم در صحنه اند و هركس از آنها شهيد بشود، يك نفر ديگر به جاي او نشانده مي شود. خداوند ان شاءالله ، همه شما را و همه ما را و همه ملت را و همه روحانيت را به راه مستقيم برساند و به لقاي خودش مشرف كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
1- واقعه 7 تير و شهادت آقاي بهشتي و يارانش . 2- بحارالانوار، ج 27، ص 324، ح 4. 3- "همه شما شبان "سرپرست " و همه مسئول هستيد". بحارالانوار، ج 72، ص 38.
بزرگتر