خدمات تلفن همراه

صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - اساس اختلاف شياطين با اسلام - قبل ازظهر 12 آبان 1358

عنوان : اساس اختلاف شياطين با اسلام
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : قبل ازظهر 12 آبان 1358
تاریخ قمری : 12 ذي الحجه 1399
جلد : 10

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
در آرزوي زيارت ثامن الحجج "ع "
عتبه بوسي مولا علي بن موسي از آرزوهاي من است . كرارا هم از خراسان اظهارلطف كردند آقايان و دعوت كردند. و من اگر فرصتي پيدا بكنم آرزو دارم كه بيايم خدمت ايشان و خدمت همه ملت خراسان ، لكن شما مي دانيد كه الان من گرفتاريهايي دارم و در يك اجتماعات بزرگي هم براي من ميسور نيست كه رفت و آمد كنم ، از اين جهت ، عجالتا، موقتا، معذور هستم . اميدوارم كه دعا بفرماييد من موفق بشوم به همچوتوفيق بزرگ .
اسلام ، خار چشم دشمنان انقلاب
اسلام يك خار بزرگي شده است در چشم اشخاصي كه از اول نمي توانستند اسلام راببينند. منتها قبل از انقلاب ، از باب اينكه دولت طاغوت بود، قلمها و قدمها و گفتارها به اسلام خيلي توجه نداشت . حالا كه دولت طاغوت منقرض شد و تا آخر برگشت ندارد ورژيم جمهوري اسلامي شد، اينهايي كه اسلام مثل استخواني در گلوي آنهاست در صددبرآمدند كه نگذارند اين حقيقت تحقق پيدا بكند. تمام اين اختلافاتي كه مي بينيد باشماها دارند، با كميته ها دارند، با دادگاههاي انقلاب دارند، با روحانيون دارند، باپاسدارها دارند، اساسش اختلاف با اسلام است . آنهايي كه نمي توانند بشنوند اسم اسلام را، حالا مي بينند كه اسلام پيش آمده است ، و ان شاءالله با محتواي خودش تحقق پيدامي كند. آنها را خوف برداشته است كه اگر اين حقيقت تحقق پيدا كند، شياطين طردخواهند شد. از اين جهت ، با تمام قوايي كه دارند، با اسماي مختلف : با اسم اسلام ، با اسم خدمتگزاري به مردم ، با اسم "فدايي خلق "، با اسمهاي مختلف ، اينها به ميدان آمدند؛يعني به ميدان خدا آمده اند. و اينها نمي فهمند به اينكه اگر همه اينها مجتمع بشوند و براي اين ملت خدمت بكنند، زود اين ملت و اين كشور به آن نتيجه اي كه مي خواهد مي رسد.و اگر همه اينها هم مخالفت بكنند، مخالفتشان به جايي نمي رسد؛ لكن مشكلات ايجادمي كند.
اگر كردستان اين مشكلات را ايجاد نكرده بودند، حالا مثل ساير جاها آرام بود، ومي توانستند مسلمين كه در آنجا هستند، و دولت و ملت آنجا را آباد كنند، لكن آنها كه نمي خواهند اين آرامش پيدا بشود، و حقيقت مطلب اين است كه اسلام را نمي خواهند،در آنجا به يك طور فتنه گري مي كنند و در هر مركزي با يك اسمي . همانها باز اسلام رانمي خواهند. بعضيشان هم ، اگر اسلام را بخواهند، يك اسلام وارونه مي خواهند. آن اسلامي كه اسلام پيغمبر اكرم است و آن اسلامي كه به وحي الهي آمده است ، وحي را هم در آن تصرف مي كنند و به صورت ديگر درمي آورند!
نگرشهاي تك بعدي به اسلام
من كرارا اين مطلب را در نجف هم گفته و اينجا هم گاهي گفته ام كه ما در يك مدتي گرفتار بوديم به يك نفر از مردم و به قشري از اهل علم كه اينها اسلام را از آن طرف نگاه مي كردند. عرفا اسلام را قبول داشتند، لكن تمام مسائل را برمي گرداندند به آن معاني عرفاني ، مسائل روز قائل نبودند. حتي اگر روايتي يا آيه اي در جهاد مي آمد اينها همان "جهاد نفس " را مي گفتند هست . و اسلام را با يك صورت ديگري غير از آن صورت واقعي كه جامع است ، جامع همه اطراف است ، نظر مي كردند. من گفتم ما يك مدتهايي مبتلا به آنها بوديم ، كه البته مردم صالحي بودند، لكن اسلام را با يك صورت مي ديدند؛يك بعد اسلام را نظر مي كردند. و يك مدتي ، اخيرا، ما مبتلا شديم به يك عده اي كه اينها عكس آنها هستند. تمام معنويات را اينها به ماديات برمي گردانند! مي گويندمسلميم ، لكن نه توحيدشان توحيد اسلامي است ؛ و نه بعثتشان بعثت اسلامي است ؛ و نه نبوتشان نبوت اسلامي است ؛ و نه امامتشان و نه معادشان . همه اش برخلاف اسلام است .نه اينكه اين حال تازه [باشد]؛ يعني ده سال ، پانزده سال است پيدا شده اند؛ در وقتي كه اوايل شايد حوزه علميه قم بود، بعضي از همين سنخ آدمها، كه معمم هم بودند، يك روزي آمدند بعضيشان پيش من و گفتند كه ما اين طور فهميديم كه معاد همين عالم است ، جزا هم همين عالم است . اين آدمها بودند. از سابق هم بودند. حالا زياد شدند. من نجف كه بودم ، يك آدمي آمد از طرف يك گروهي ، و بيشتر از بيست روز - بعضيهامي گويند بيست و چهار روز - آنجا ماند. هر روز هم آمد پيش من . من يك ساعت يابيشتر به او مهلت دادم صحبت كرد. تمام صحبتش هم از قرآن بود و نهج البلاغه . تمام صحبتش . من سوظن به او پيدا كردم (1). و يادم آمد قصه اي كه مرحوم سيد عبدالمجيدهمداني داشته است . نقل مي كنند يك نفر يهودي آمده بود پيش ايشان و مسلمان شده بود. بعد از يك چند وقتي ، ايشان ديده بود ايشان خيلي مسلمان شده ! خواسته بودش ،گفته بود: تو من را مي شناسي ؟ گفت : بله ، شما از علماييد. مي دانيد كه من ، مثلا، اولادپيغمبر هستم ؟ مي دانيد كه من پدرانم مسلمان بودند؟ اين همه ، چه ، چه . حالا هم عالم هستم در اين جمعيت ؟ بله ، همه اينها را مي دانم خودت را هم مي شناسي ؟ بله ،يهودي زاده ام .
همه پدرهايت يهودي بودند، خودت هم يهودي بودي و تازه مسلمان شدي ؟ من يك معمايي پيشم هست . و او اين است كه چه طور تو از من بيشتر مسلمان شدي ؟ چه شده است كه تو اظهار اسلامت بيشتر از آني است كه ما هستيم . شنيدم كه بعد مردك رفته و ديگر ايشان نديدند او را. معلوم شد حيله اي بوده براي يك كارهايي ! از اين حيله هاهست . من ديدم كه اين خيلي مسلمان شده و تمام حرفش از اسلام و نهج البلاغه و فلان ؛ ودر خلال حرفهايش مي ديدم كه روي اعوجاج دارد مسائل را، حرفهايي را، مي زند. منهيچ حرف با او نزدم . فقط گوش كردم كه بفهمم چه آدمي است فقط يك كلمه اي كه اوگفت كه ما مي خواهيم قيام مسلحانه بكنيم ، گفتم قيام مسلحانه حالا وقتش نيست ، براي اينكه نيروي خودتان را از بين مي بريد و كاري ازتان نمي آيد.
مدعيان اسلام
يك دسته اي از اينها كه حالا شما مي بينيد كه اظهار اسلام مي كنند، و شايد از شما هم بيشتر اظهار اسلام مي كنند، از اين سنخ جمعيت هستند كه اسلام را اگر هم بخواهند، نه آن اسلامي است كه پيغمبر اكرم فرموده است . يك چيز ديگري . وارونه اش مي خواهندبكنند به يك صورت ديگري درآورند او را. همه چيزش را مي خواهند وارونه بكنند. دربين اين افراد خيلي هستند كه بسيار اسم اسلام را مي برند و بسيار هم دلسوزي براي اسلام مي كنند، اما اگر دلسوزي بكنند براي آن اسلام خودشان ؛ نه براي آن اسلام ما. و بعضي ديگر هم هستند كه اصلا نه ، اعتقادي به اسلام هم ندارند، چنانچه به اين انقلاب هم اعتقادي نداشتند، ولي حالا صدر در صد اسلامي شدند و انقلابي . حالا شما نمي توانيديك كسي را پيدا كنيد كه بگويد من انقلابي نيستم ! همه هم مي گويند ما از اول بوديم !الان همه اينهايي كه مي آيند، مي گويند ما حبسها رفتيم ، چه كرديم ؛ مخالفتها كرديم درزمان طاغوت . حالا ديگر اسم آن رژيم پيش آنها هم "طاغوت " شده است ! در صورتي كه در دلشان اين نيست . اينها الان از اسلام مي ترسند. سخت هم مي ترسند. در صورتي كه اسلام براي همه خوب است . لكن اينها وحشتشان زده است . البته براي خيانتكار اسلام هم خوب نيست . هيچ دين توحيدي براي خيانتكاري خوب نيست . اسلام مخالف باخيانتهاست ؛ مخالف با جنايتهاست . مخالف با اين است كه جوانهاي ما را به تباهي بكشندبه اسم اسلام ، يا به اسم ترقي و تعالي . و اين مملكت ما را به آن طور كه ديديد كشاندند به اسم "تمدن بزرگ ". اينها هم كه مي گويند اسلام ، نظير آن "تمدن بزرگ " آن مردك است كه با اسم تمدن بزرگ مملكت ما را به اينجا رسانيد كه الان همه جمع شدند و نمي تواننداصلاحش كنند! اينها همه با اسم اسلام مي خواهند بكلي اسلام را كنار بگذارند، و يكچيز مادي جاي او بگذارند كه همه چيزش مادي باشد. به اسم اسلام ترويج ماديت رامي كنند اينها، بعضيشان . ما بايد يك اسلامي كه براي همه خوب است ، اين اسلامي كه هم معنويات دارد و هم ماديات دارد، معنوياتش بالاترين معنويات است ، مادياتش هم سالم ترين ماديات [. . . ] بيايند در همين راه ، با ما. همراه با اين مسلمانها؛ همراه با اين جوانها؛ همراه با اين روحانيين عزيزي كه همه چيزشان را الان گذاشتند براي همين كار.اين آقايان كار دارند. شما اين آقايان خيال مي كنيد كه از بيكاري آمده اند توي كميته .كميته كار اين آقايان نيست . ولكن ، مي بينند يك وقتي است كه بايد رفت ؛ وظيفه است .
اهميت حضور كميته هاي انقلاب
اين كميته ها بايد باشد. غلط مي كند كسي كه مي گويد كميته نه . كميته ها اگر نباشد، اين پاسدارها اگر نباشند، اين دادگاهها اگر نباشند، كي مي تواند اين مملكت را اداره كند؟اداره كرد اين مملكت را آن روزي كه اين مردك رفت و آشفته شد همه چيز؟ همين روحانيون اطراف همه ولايات و اين جوانهايي كه براي خدا قيام كرده بودند، و اين مردم متعهدي كه براي خدا قيام كرده بودند. اينها آمدند و همه جا را دست گرفتند، و درست كردند آشفتگيها را. اگر اينها نبودند، حالا هيچ كس نبود، هيچي نبود. حق ندارد كسي نسبت به اينها يك تعدي بكند و يك فرمانفرمايي . اين كميته ها بايد باشند، اين پاسدارهابايد باشند، اين دادگاه انقلاب بايد باشند. دادگستري غلط مي كند كه به اينها حرفي مي زند دادگستري روي موازين خودش برود، آن هم موازين غلطي كه بايد اصلاح بشود. اين بعضي از اين روساي دادگستري از همان طاغوتند كه بايد گم بشوند بروندسراغ كار خودشان . نبايد بنشينند و حكمفرمايي كنند و به دادگاههاي ما، يا به سپاه پاسداران ما، يا به اهل علم ما كه در كميته ها هستند حرفي بزنند. غلط مي كنند اينها.اينهايي كه بايد بروند گم شوند از اين مملكت ، حالا آمدند نسبت به اشخاص دارندحرف مي زنند. و همين طور اشخاص ديگري كه در استانها هستند، در جاهاي ديگرهستند، اينها نمي توانند. نبايد يك وقتي اهانت كنند راجع به مسلمانها، راجع به اين اهلعلمي كه مشغول براي خدمت به اين خلق هستند، براي پاسدارها كه مشغول خدمت هستند، براي كميته ها كه مشغول خدمت هستند، براي دادگاهها كه مشغول خدمت هستند.اگر اينها نباشند، كه تو نمي تواني هي حرف مفت بزني . اينها اصلا كاري كردند كه مجال دادند به شما كه مي توانيد حرف بزنيد و هرچه دلتان هم مي خواهد بگوييد.
قدرتمند باشيد شما خراساني ها. قدرتمند هم هستيد الحمدلله ، قدرتمند باشيد. شمايك پناهگاه داريد، پناهگاه اسلامي و آن بقعه مطهر علي بن موسي است . كسي كه يك همچو پناهگاهي دارد، اين قدرتمند است . كميته ها قدرتمند باشند، دادگاهها قدرتمندباشند، علمايي كه در آنجا، در كميته ها هستند قدرتمند باشند. اعتنا نكنند به اين حرفهاي مفتي كه بعضيها كه مخالف با اين انقلاب هستند و اسلام در چشم شان مثل خاري فرورفته است ، اعتنا به اينها نكنند. البته من راجع به بعض مسائل هم با دولت باز صحبت خواهم كرد و اميدوارم كه با قدرت و قوه و ايمان همان طور كه تا اينجا آمديد. . . و همه چيز را [بردند و] رفتند آنها، تمام شد. اين ريشه هاي گنديده هم زير خاك مي گندند اگريك وقت هم بخواهند بيرون بيايند قيچي شان مي كنند، تمام مي شود.
ان شاءالله خداوند همه شما را حفظ كند، موفق باشيد. من دعاگوي همه هستم و شمااحتمال اين را بدهيد كه اگر به من بگويند خدمتگزار، بهتر از اين است كه بگويند رهبر.رهبري مطرح نيست ، خدمتگزاري مطرح است . اسلام ، ما را موظف كرده كه خدمت بكنيم . خدمتگزاري مطرح است . پيش ما. ما همه با هم ، هم مجتمعا با هم ، دست به دست هم . از پاسدارهاي عزيز تا اهل علم عزيز، تا اهل منبر عزيز، تا اهل كميته ها، تا اهل همه ، ماهمه ملت با هم . يك مملكتي است ، مال همه است . همه موظفيم كه اين مملكت راخودمان اداره بكنيم . حالا ديگر مال خودمان است ، منافع مملكت ما را ديگر امريكانمي تواند ببرد، انگلستان هم نمي تواند ببرد. منافع مال خودتان است ، مملكت هم مال خودتان است . خودمان بايد زحمتش را بكشيم و كشت بكنيم و منافع اش را براي خودملت مان باشد. ان شاءالله خداوند تاييدتان كند.
پانویس :



بزرگتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 166,016,104