عنوان : تحول روحي ملت - صداقت در امر خبررساني
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 4 مهر 1358
تاریخ قمری : 4 ذي القعده 1399
مکان : تهران ، حسينيه جماران
جلد : 10
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
پيروزي نهضت ؛ رهين تحول روحي ملت
آيه اي كه تلاوت كرديد: ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم (1) يك واقعيتي است ، ودستوري . واقعيت به اين معنا كه تغييراتي كه در يك ملتي ، يك قومي ، حاصل بشود، اين منشاء يك تغييرات تكويني ، تغييرات جهاني ، تغييرات موسمي مي شود. و دستور است به اينكه تغييراتي كه شما مي دهيد تغييراتي باشد كه آن تغييرات دنبالش يك تغييراتي به نفع شما باشد.
شما ملاحظه كرديد كه اين پيشرفتي كه ملت ايران كرد مرهون آن تغييري بود، تحولي بود كه در نفوس پيدا شد. ما يك قومي بوديم ، ملت ما يك قومي بودند كه به واسطه تبليغات سوئي كه در طول تاريخ شده بود و به واسطه سلطه همه جانبه اجانب و دست نشاندگان اجانب به يك صورتي درآمده بود كه اين صورت پذيرش اين رژيم سابق رامي كرد. يعني يك تغيير حالاتي به واسطه آن تبليغات و به واسطه آن تربيتهاي فاسدي كه شده بود، در ملت ما حاصل شده بود كه به واسطه اين تغيير و تحول پذيرش ظلم و رژيم ستمگر و طاغوت و بستگان به طاغوت و اربابهاي طاغوت را فراهم مي كرد. تغييري بودكه از فطرت سالم انساني متحول شده بود به يك انسان غير سالم ، مريض ؛ افراد، مريض شده بودند. قلمها قلمهايي بود كه بر ضد مصالح ملت و بر وفق مصالح طاغوت به كارمي رفت . نطقها و قلمها و قدمها و گفتار و كردار - همه طوري بود كه از آن فطرت تغييركرده بود. وقتي از آن فطرت تغيير كرد، آن وقت يك تغييرات كوني هم حاصل شد. و آن سلطه اجانب بود.
تغيير تكويني ، تابع تغيير روحي
و بحمدالله در اين نهضت تغيير و تحول از آن طرف شد؛ يعني يك ملت تحت فشاركه در طول تاريخ با اين فشار خو گرفته بود و پذيرفته بود اين ظلم را و پذيرفته بود اين چپاولگري را، در يك مدت كوتاهي متحول شد به يك ملتي كه پذيرش هيچيك از اين ظلمها را ديگر نداشت ؛ يعني همچو طغياني كرد اين ملت برخلاف دستگاه ظلم كه از آن بچه هاي كوچكش تا آن خواهرهاي محترمه و برادرها، جوان و پير، داراي هر شغل كه بودند، از همه چيز دست برداشتند و ريختند در خيابانها و در كوچه ها و فرياد زدند مانمي خواهيم اين رژيم را و فرياد "الله اكبر" و اينكه اين رژيم را نمي خواهيم . پس ، قوم مايك تحولي پيدا كرد، تغيير پيدا كرد؛ تا اين تغيير حاصل نشده بود، تغيير نفساني حاصل نشده بود، اين قوم مورد تغيير واقعي - كه رفتن يك رژيم طاغوتي و آمدن يك رژيم كه ان شاءالله اسلامي باشد، اين معنا حاصل نمي شود. پس ، خداي تبارك و تعالي تغييرنمي دهد، مگر اينكه ما خودمان تغيير بدهيم خودمان را. اگر خودمان را تغيير داديم درجانب پذيرش ظلم ، يك ظالم به ما مسلط مي شود؛ اين طبيعي است . چنانچه خودمان راتغيير داديم براي دفاع از كشور خودمان ، دفاع [در مقابل ] چپاولگري ، دفاع [در مقابل ]ظلم و ستمگري ، خداوند اسبابش را فراهم مي كند، چنانچه ديديد؛ يعني هم آن طرفش را ما ديديم ؛ هم اين طرفش را. آن طرفش را ديديم كه سالهاي طولاني همه قشرهاي ملت در زحمت بودند و تحت فشار ظلم بودند. و آن اين بود كه از آن فطرت اصلي - كه فطرت الله بود - بيرون آمده بودند، و يك فطرت [و] خوي ديگري به خودشان راه داده بودند و يك تربيت ديگري پيدا كرده بود. نفوسشان آماده شده بود براي پذيرش هرچه توسري خوردن . هركس هر جا بيايد تو سرمان بزند، هيچ نزنيم و بي تفاوت باشيم !مستشار از امريكا مي آيد بپذيريم . هرچه مي شود ما پذيرش كنيم ، حالت پذيرش داشتهباشيم . هر كه دستش را بلند كند سرمان را زيرش بگيريم يا صورتمان را بگيريم بزند. اين يك حالتي بود كه به واسطه تحت فشار بودن طولاني به مدت طولاني ، و تبليغاتي كه ازاين طرف و آن طرف شده است ، كه همه چيز شما بايد كنار برود و همه چيز امريكا بايدروي كار بيايد، اين اسباب اين شده بود كه خداوند تغيير داده بود. موافق تغييري كه شمادر فطرتتان داده بوديد، آن هم تغيير داده بود. وقتي كه ملت ما بيدار شد، و به بركت اسلام بيدار شد، و خودش را تغيير داد، متحول شد؛ يعني آن كسي كه از يك پاسبان مي ترسيدمقابل امريكا ايستاد، آن كسي كه يك پاسبان وقتي مي آمد توي بازارش مي گفت ببنديدمي بستند، بيرق بزنيد مي زدند، هيچ براي خودشان قائل نبودند كه يك چون و چرايي بكنند، ريختند توي خيابانها و گفتند كه "مرگ بر اين شاه "! اين تحول روحي بود. اين تحول "ما بانفسكم ". ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم تغيير داديد "ما بانفس " خودتان را؛ يعني آن حال پذيرش ظلم ، متبدل شد به حال عدم پذيرش . يك حال اينكه ديگر زيربار اين ظلم نمي خواهيم برويم . اين طور كه شد، تاييد كرد خداي تبارك و تعالي . و شماظالم را بيرون كرديد.
تحول روحي در ملت
اين حال را حفظ كنيد. الان متوجه باشيد كه اين حال حفظ بشود؛ يعني اين تغييري كه به سبب توفيق الهي حاصل شد و نفوس شما تغيير كرد به يك نفوسي كه شهادت را براي خودتان فوز(2) مي دانيد، و ذلت و تبعيت را براي خودتان ننگ مي دانيد، اين حال حفظبشود. مادامي كه اين حال حفظ شد، خداوند همين را حفظش مي كند. اگر خداي نخواسته "ما بانفس " ما دوباره برگردد به حال اول ، باز دوباره حال اول مي شويم . اين يك سنت الهي است كه كارهايي كه مي شود روي اسباب و مسببات ، خداي تبارك و تعالي كار مي كند، اسباب و مسببات ، است . وقتي كه شما خودتان مهيا شديد براي اينكه زير بارظلم برويد، ظالم پيدا مي شود، اين سبب مي شود كه ظالم پيدا بشود. هرچه بيشتر ماخضوع بكنيم براي ظالم ، ظالم بيشتر فشار مي آورد. وقتي كه مهيا بشويم براي جلوگيري از ظالم ، ظالم عقب مي نشيند. هرچه زيادتر فشار بياوريد، او عقبتر مي نشيند. يك قدم شما كه عقب بنشينيد، او جلو مي آيد. يك قدم شما جلو برويد، او عقب مي رود. اين سنت الهي است ، و مطلبي بود كه با تجربه ، خود شما ثابت كرديد كه شما وقتي قدمها رابرداشتيد طرف اينكه طاغوت نبايد باشد، رفت از بين و تمام شد؛ بساطشان را برچيدند ورفتند. و شما حالا بايد اين را حفظش بكنيد، كه ان شاءالله اين تتمه اي كه چيزي نيستنداينها، ديگر اين تتمه هايي است كه دنبال هر چيزي هست ، انتقالي كه پيدا مي شود، نقلي كه پيدا مي شود، اين مسائل هست . اينها ديگر هيچ نگراني ندارد.
صداقت در خبر رساني
آن چيزي كه مي خواستم راجع به اين خبرگزاري پارس بگويم اين بود كه من گاهي وقتها مي بينم در اين خبرگزاري پارس ، خبرها همچو مثل اينكه با يك غرضي خبر داده مي شود. گاهي من اين طور مي بينم كه يك مطلب كوچكي را بزرگ نمايش مي دهند،تضعيف (3) مي كنند. يك مطلبي كه نيست ، يا محتمل است نباشد، مطلب را مي گويند؛ چه مي كنند. اين بايد اصلاح بشود. خبرگزاري بايد خبرگزاري باشد كه مطالب همان طور كه هست گفته بشود. نمي خواهند كه طرفداري از يك طرف بكنند؛ يك چيزي را كوچك بكند؛ يك چيزي را بزرگ بكند. اين طور چيزها نبايد باشد. خبرگزاريها بايد امين باشنددر خبرگزاري . و اگر توطئه گري در خبرگزاريتان هست ، بايد تصفيه بشود. چاره نيست جز اينكه تصفيه بشود. وقتي تصفيه شد، ان شاءالله چيزها هم درست مي شود.
ان شاءالله اميدوارم همه تان موفق باشيد. هم اين برادرهاي اهل سنت ما و هم شماهاموفق باشيد. همه با هم باشيم ؛ و اين حال روحي كه براي ملت ما پيدا شده است ، كه همه متوجه به خداي تبارك و تعالي ، متوجه به اينكه بايد مملكت يك مملكت اسلامي باشد،جمهوري يك جمهوري اسلامي باشد، اين حال را حفظ بكنيد، تا خداوند دست ديگران را قطع كند.
پانویس :
بزرگتر