عنوان : راه حل براي اساسي ترين مشكلات مسلمانان
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 2 شهريور 1358
تاریخ قمری : 1 شوال 1399(1)
مناسبت : عيد سعيد فطر
جلد : 9
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
پياده كردن محتواي اسلام
من از خواهران و برادراني كه زحمت كشيده اند و از كويت تشريف آورده اند و با مامواجه و روبرو شدند تشكر مي كنم ، و دعاگوي همه هستم . ما آنچه كه مي خواهيم اين است كه اسلام با تمام محتوايي كه دارد، كه آن محتوا يك ميوه شيريني است كه هر كس آن را بچشد به لذات ابدي مي رسد، مي خواهيم كه در تمام قشرها و در تمام آن طرف ازممالك اسلامي اين حقيقت ، اين نور، اين اسلام عزيز، با محتواي بسيار عزيز، پياده شود؛ بلكه آرزو اين است كه از سرحدات ممالك اسلامي به جاهاي ديگر ان شاءالله سرايت كند و اميد است كه بيرق پر افتخار اسلام در تمام نقاط ارض به اهتزاز درآيد.ليكن شرط تحقق اين مطالب اين است كه مسلمين وضع خودشان را تغيير بدهند؛دولتهاي اسلامي هم وضع خودشان را تغيير بدهند. دولتهاي اسلامي مع الاسف اكثرا بامردم به خشونت و به حكومت رفتار مي كنند و از اين جهت ، مردم هم به آنها پشت مي كنند. اگر براي حكومتها مشكلي پيدا بشود، مردم بي تفاوت هستند؛ بلكه شايد تاييدبكنند آن مشكلات را.
سخني با دولت ها و سخني با ملت ها
يك كلمه با دولتها هست و يك كلمه با ملتها. با دولتها اين است كه عبرت بگيرند ازدولت سابق ما، و از دولت فعلي ما. دولت سابق ما كه مردم به او پشت كرده بودند و او باتمام قدرت مردم را سركوب مي كرد؛ و بالاخره به آنجا رسيد كه خود ملت با مشتهاي گره كرده بر توپ و تانكهاي آنها غلبه كرد و در عين حال كه يك ارتش قواي انتظامي شيطاني داشت و تمام ابرقدرتها، بلكه تمام قدرتها، پشتيبان او بودند، چون ملت با او نبودو مخالف او بود، با همه كوششها نتوانستند او را نگه دارند.
حمايت ملت از دولت
و حالا را ملاحظه كنند كه هر مشكلي كه براي دولت پيش بيايد، ملت قدم مي گذاردجلو براي حل او. در مشكل كردستان ملاحظه كرديد كه تمام قشرهاي ملت ، بلكه مسلمين جاهاي ديگر، بلاد ديگر، مسلمين خليج ، جاهاي ديگر، همه آمادگي خودشان را براي پشتيباني و براي سركوبي اشرار اعلام كردند و ما ديديم احتياج به بسيج عمومي نيست ، خود قواي انتظاميه آنها را سركوب مي كنند، از اين جهت خواهش كرديم از آنهاكه دست نگه دارند. آن طرز حكومت با اين طرز حكومت ، اين دو تا، را بايد حكومتها به نظر بياورند. آن طرز حكومت كه اگر مشكلي پيدا بشود، مردم به مشكلات مي افزايند. واين طرز حكومت كه مردم حكومت را از خودشان مي دانند، و همان طور كه از عائله خودشان دفاع مي كنند؛ از حكومت خودشان دفاع مي كنند. اگر همه حكومتهاي اسلامي ،بلكه همه حكومتهاي جهاني ، اين طور بشوند كه با مردم تفاهم داشته باشند.
حكومت پيامبر "ص " و امام علي "ع "
مسلمين ملاحظه بكنند، حكومتهاي اسلامي ملاحظه بكنند، حكومت صدر اسلام را[كه ] صدر اسلام وضع حكومت چه طور بود. پيغمبر اسلام - صلي الله عليه و آله و سلم -با مردم چه طور رفتار مي كرد در عين حالي كه با كفار، وقتي كه نمي شد هدايتشان بكنند وتوطئه گري مي كردند، با خشونت رفتار مي كرد؛ با ملت چه طور رفتار مي كرد؛ يك پدرمهربان و بالاتر از يك پدر مهربان بود. اميرالمومنين چه طور در زمان خلافت ، كه يك خلافتي بود كه سرتاسر ممالك اسلامي ، كه در آن وقت از حجاز و مصر و ايران وعراق و سوريه و يمن و همه اينها از اروپا هم يك مقداري بود، اين مرد بزرگ در عين حالي كه سيطره بر همه اين ممالك داشت ، با مردم چه طور رفتار مي كرد؛ با ضعفا، بامستضعفين ، چه جور رفتار مي كرد؛ زندگي خودش چه طور بود. البته او يك مردي بودكه معجزه بود، كسي نمي تواند مثل او باشد، لكن حكومتها مي توانند عبرت بگيرند كه تعديل كنند كار خودشان را، آن طور حكومت مي كرد، ملت هم با او آن طور بودند. الان مشهود است اين در ايران ؛ حكومت از خود مردم است ، به مردم تعدي نمي كند، خيرمردم را مي خواهد، مردم هم خير او را مي خواهند؛ پشتيبانش هستند. اگر همه حكومتهاسيره خودشان را تغيير بدهند و با مردم اين طور باشند، اين حل يك مشكل مي شود و آن حل مشكل حكومتهاست .
حج ، راهي براي تفاهم همه اقشار مسلمان
يك مشكل ديگر عدم رابطه بين ملتهاست . ملتها با هم روابطشان يا هيچ نيست ، يا كم است . تمام مومنين به حسب فرمان خدا برادرند؛ برادرها بايد از حال برادرها مطلع باشند.برادرها بايد مشكلات برادرشان را حل كنند. اسلام در عين حالي كه نقشه اين مطلب را،كه تفاهم بين همه قشرها باشد، كشيده است ، و آن مسئله حج است ، فريضه حج كه تمام كشورهاي اسلامي را موظف كرده است كه افراد مستطيعشان بروند به مكه ، آنجا هم مواقف متعدده فراهم كرده اسباب را كه تفاهم باشد، مسلمين مع الاسف غفلت دارند. اگردولتها بخواهند يك مجلسي را از دويست نفر آدم از بلاد مختلفه جمع بكنند، چه زحمتها و چه خرجها بايد تحمل كنند تا اينكه دويست نفر جمع بشود در يك نقطه اي بخواهند كه يك محفلي در آن نقطه درست كنند، خداي تبارك و تعالي يك محفل چندين ميليوني براي مسلمين تهيه كرده است و گفته است بروند همه در آنجا، و همه هم برادرند. مومنها اخوه هستند، برادرند، و چنانچه اين برادرها به حال هم رسيدگي نكنند،اين قصور از اسلام نيست ؛ قصور از ماست .
اگر ما آن مواقفي كه اسلام قرار داده است و مردم را هدايت كرده است به آنمواقف ، آن مواقف را حفظ كنيم ، اسلام پيش مي رود؛ ممالك اسلامي مشكلاتش حل مي شود؛ ديگران به ما نمي توانند طمع كنند؛ يك ميليارد جمعيت مسلم ، اسير يك مشت اشخاص يا دولتهاي كذا نمي شوند. يك ميليارد جمعيت با داشتن خزائن - با داشتن خزائن زيرزميني - و با داشتن پشتوانه ايمان ، ايمان به خدا، يك همچو قدرت بزرگ مادي و معنوي كه براي هيچ جا نيست براي مسلمين هست ، اگر استفاده نكنند، خودشان قصور يا تقصير كرده اند. مسلمين بايد وضع خودشان را تغيير بدهند.
پيشنهاد تاسيس حزب جهاني مستضعفين
و من يك پيشنهادي در چند روز پيش از اين كردم كه اگر اين پيشنهاد را عمل بكنند،اين اسباب اين مي شود كه روابط ان شاءالله كم كم پيدا بشود. و او ايجاد يك "حزب مستضعفين "، تمام مستضعفين دنيا، اعم از مسلم و غير مسلم - اين دولتهاي غيراسلامي كه به مردم ظلم مي كنند؛ ملتها اين طور نيستند. ملت مثلا امريكا، ملت فرانسه ، آنها كه ظلمي نمي خواهند بكنند. اين كه ظلم مي كند، آن كه خلاف مي كند، دولتها هستند. آنها هم مستضعفينشان گرفتار مستكبرين است - اگر يك حزبي در عالم پيدا بشود، يك حزب عالمي ، حزب مستضعفين ، كه همان "حزب الله " است ، اين مشكل رفع بشود. با رفع اين دو اشكال ، تمام مشكلات مسلمين رفع مي شود؛ هيچ قدرتي با اين قدرتها نمي تواندمقابله بكند.
قدرت ايمان ، رمز پيروزي ملت ايران
شما ديديد كه ملت ايران - حالا شما چند تا اسلحه دست مردم مي بينيد، اين اسلحه هاغنيمت حربي است ، اينها اسلحه ها[ي ] خود مردم كه نبود، غنايمي بود كه از دولت سابق گرفتند - چيزي نداشتند مردم ، دست خالي ، لكن ايمان داشتند؛ ايمان به خدا بود؛ فرياد"الله اكبر" بود. اين ملت تحت فشار 2500 سال و تحت فشار بسيار پنجاه و چند سال وتحت فشار بسيار اين دو دهه آخر، اين ملت همچو متحول شد، خداي تبارك و تعالي همچو تقدير فرمود اين ملت كه خوف از يك پاسبان داشت همچو متحول شد كه درخيابانها آمد و فرياد زد كه ما اين سلسله خبيث را نمي خواهيم . آن كه نمي توانست يك كلمه برخلاف بگويد، بچه هاي كوچك و بزرگش ، زن و مردش . ما رهين منت بانوان بيشتر از جوانهاي مردشان هستيم . بانوان در ايران بسيار حظ وافر داشتند؛ يعني بانوان كه بيرون مي آمدند، مردم تهييج مي شدند؛ دو مقابل ، چند مقابل مي شد قدرت مردم ، درعين حالي كه هيچ نداشتند الا قوه ايمان - در ظرف چند - اين آخر كه آنها حمله كردند وكودتا خواستند بكنند و نقشه كشيدند كه در يك شب تمام سرها را - سرهاي قوم را - ازبين ببرند، خدا رحمت كند قرني (2) را گفت : سه ساعت و نيم طول كشيد، گفت : جنگ بين مردم و قواي شاه مخلوع سه ساعت و نيم شد! با سه ساعت و نيم غلبه كرد، مشتها غلبه كردبر تانكها، بر توپها. اين ايمان بود، اين براي اين بود كه جوانهاي ما از مردن نمي ترسيدند؛براي اين [كه ] شهادت را فنا نمي دانستند؛ شهادت را يك زندگي جاويدان مي دانستند.كرارا پيش من آمدند، كرارا، حالا هم مي آيند گاهي ، كه شما دعا كنيد ما شهيد بشويم . من دعا مي كردم كه ثواب شهيد پيدا كنيد ان شاءالله . يك همچو روحيه اي پيدا شد؛ نظير همان روحيه اي كه در زمان رسول الله در جوانهاي آن وقت بود. اين اسباب اين شد كه غلبه كرد مشت بر تانك .
من از خداي تبارك و تعالي مي خواهم كه همه مسلمين ، همه حكومتهاي اسلامي ، به وظايف اسلاميشان عمل كنند و همه موفق باشند.
پانویس :
بزرگتر