عنوان : خودداري از توجه به مسائل فرعي و اهتمام به تصويب قانون اساسي
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 28 خرداد 1358
تاریخ قمری : 23 رجب 1399
جلد : 8
متن :
[بسم الله الرحمن الرحيم ]
جهاد در راه رفاه مستضعفان
عرض مي كنم كه اول بايد تشكر كنم از شماها كه در جنوب شهر يك همچو فعاليتهارا مي كنيد. اين يك جهاد بزرگي است براي شما، و خداوند شما را ان شاءالله تاييد مي كند.قضيه اينكه براي رفاه آنجا، براي چي آنجا، اينها هم در نظر گرفته شده است ، و شايدزود هم اين كارها بشود. بنابر - اين است كه - در همين جهاد براي ساختن ، جهادسازندگي ، به قشرهاي پايينتر بيشتر توجه بشود و جنوب شهريها و روستاها و اينها، بيشتربه آن توجه بشود، اينطور نيست كه از آن غفلت بشود. البته خوب ، يك قدري معطلي دارد؛ يك قدري مسائل مشكلتر كه اساسيتر است ، الان در كار هست . شما مي دانيد كه الان قضيه قانون اساسي در كار است . قضيه قانون اساسي اساس حكومت اسلام است . مااساس حكومت را بايد درست بكنيم و بعد برسيم سراغ اينكه كارهاي حكومت بايد چه باشد.
خطر ناديده گرفتن اصول و اولويتها
غالبا در هر انقلابي وقتي كه يك پيروزي حاصل شد، آن وقت مردم متوجه به گرفتاريهاي خودشان مي شوند. قبل از پيروزي توجه دارند به اينكه برسند به پيروزي ؛وقتي فهميدند حالا پيروز شدند، يك سستي پيدا مي شود؛ توجه به گرفتاريها زيادمي شود؛ نظير اينكه يك قافله اي وقتي كه از اين منزل مي خواهد به يك منزل ديگريبرود، مثلا چهار فرسخ - آن وقت قوافل سابق ؛ تا توي راه بودند خستگي نبود. همچو كه مي رسيدند به منزل ، آنجا خستگي حاصل مي شد. خستگي توي منزل حاصل مي شود.آن وقت ديگر اگر به آنها مي گفتند كه پاشويد يك نيم فرسخ ديگر برويد نمي توانستند،آنجا چون رسيدند به منزل ، سستي مي كنند. قضيه انقلابات هم اينطوري است كه وقتي كه همه داريم با هم حركت مي كنيم كه آن سد را بشكنيم ، خسته نمي شويم ؛ سستي پيدانمي شود؛ هر چه جلو مي رويم قويتر مي شويم . وقتي كه رسيديم به يك جايي كه سد راشكستيم و اعتقادمان اين شد كه الحمدلله پيروز شديم ، آن وقت برمي گرديم سراغ اينكه زاغه نشينان وضعشان چه جوري است ؛ اداره ايها وضعشان چه جوري است ؛ ارتشيهاوضعشان چه جوري است ؛ مردم كوچه و بازار را بايد چه كرد؛ مدارس را بايد چه كرد.اينها براي اين است كه ما خودمان را پيروز فرض كرديم ، حالا برمي گرديم به مسائل خودمان . اما اگر ما همين معنا را درست دقت كنيم ، پيروزي ما در آن وقتي است كه آن مسائل اصلي ما لااقل درست تحقق پيدا بكند. از مسائل اصلي ما يكي اش تحقق پيداكرده و آن رفراندم براي جمهوري اسلامي است ؛ اما قانون اساسي كه اساس يك مملكت است و بعد هم مجلس شورا كه بايد باشد در يك مملكتي ، رئيس جمهور بايدباشد، اين مراحل باز برايمان مانده است . اگر بنا باشد كه ما حالا به خيال خودمان پيروزشده باشيم ، آن وقت من كه طلبه هستم بروم سراغ طلبگي خودم ، و شما آقايان هم برويدهر كدام سراغ كارهاي خودتان ، گرفتاريهاي خودتان ؛ اين مسائل اصلي ممكن است يكوقت خلل به آن وارد بشود و خطرناك است .
مخالفت با اسلام ، انگيزه كارشكنيها
به نظر من مي آيد كه شما، همه آقايان ، همه قشرها، زنها، مردها، دانشمندها،غيردانشمندها، همه ، الان همشان را صرف اين بكنند كه اين قانون اساسي به تصويب برسد. يعني كساني كه مي خواهند مخالفت با اين بكنند الان زيادند؛ زيادند اشخاصي كه مخالفت مي خواهند بكنند، و عمده مخالفتشان هم همين است كه نمي خواهند اسلامتحقق پيدا بكند، آنها مي ترسند از اسلام ؛ چنانكه اربابانشان هم از اسلام مي ترسند. الان همه ما تكليفمان اين است كه گرفتاريهاي خودمان را كه زياد است - من مي دانم گرفتاري زياد است ، گرفتاري زاغه نشينان را مي دانم چقدر زياد است - گرفتاريهاي خودمان راعجالتا تا يكي ، دو، سه ماهي كه اين قانون اساسي بايد تصويب بشود و مجلس شورادرست بشود و رئيس جمهوري تعيين بشود، عجالتا اينها را يك قدري سبك بگيريد،خيال نكنيم مطالب اينهاست .
اصول را بايد ما حفظ بكنيم ؛ وقتي اصول تحقق پيدا كرد، اينها فروعش است . بايد هم اينها بشود، شكي نداريم كه بايد بشود. در عين حالي كه اينطور است ، مع ذلك - خوب ،دولت بنا گذاشته است كه اين كار را بكند.
اما حالا آني كه به نظر من بسيار اهميت دارد و شياطين دارند كار شكني مي كنند اين است كه همين جوري كه دولت طرح كرده ، و صحيح هم هست ؛ اين قانون اساسي رامنتشر كنند؛ بعد هم يك عده 75 نفري را تعيين كردند، كه مردم آنها را خودشان انتخاب كنند، آنها هم بررسي كنند در قانون اساسي ، بعد هم به رفراندم بگذاريم ؛ و مردم هم راي بدهند كه قانون اساسي مان درست بشود، اين اساس است . دنبال آن مجلس شورا هم درست بشود، آن ديگر آسان مي شود كارها. وقتي ما اين اساس را درست كرديم ، آن وقت بياييم سراغ اينكه بايد چه بكنيم راجع به جهات ديگر. البته نمي گويم حالا اين فعاليت نشود؛ اينها هم بايد بشود؛ اما تمام هم مان صرف اين نشود كه ما مثلا زاغه نشينمان چطور است يا مثلا مدارسمان چطور است يا محله مان چطور است . همه هم ما صرف اين نشود. و مهم مان آن قضيه باشد كه اساس مسئله اصل باشد. ما اساس مسئله را درست بكنيم ، بعد بياييم سراغ اين متفرعاتش . حالا هم اين فعاليتها مي شود؛ مشغول هستند. ازآن طرف خانه سازي ؛ شروع كردند ديگر براي خانه سازي . منتها از بيرون از كنارهاي ايران ، مي آيد جلو. از اين طرف هم براي اين - جهاد [اقدام ] كردند، اين جهادي كه هست ، اين هم ان شاءالله دارند عمل مي كنند. و همه قوا بحمدالله بسيج مي شوند براي اين كار و اين كارها اميد است كه زود هم درست بشود. تصويب قانون اساسي در راس همه امور
اما چيز مهم اين اصول است ، مهم قانون اساسي است . يك دسته الان افتادند تو دوركه نه ، مجلس اصلش بايد يك مجلس موسسان باشد، چون در غرب مجلس موسسان بوده ، آقايان هم ميل دارند مجلس موسسان باشد، و اينها هم نه اينكه براي مجلس موسسان دلشان سوخته ؛ اينها مي خواهند مطلب را به تعويق بيندازند معطل بكنند بلكه آن ريشه هاي گنديده اي كه دارند به هم متصل مي شوند، قوه پيدا كنند بيايند اساس را ازبين ببرند. الان ما بايد همه هم مان را صرف اين قضيه بكنيم . اينها هم البته مورد توجه هست ، هميشه مورد توجه بوده . و من اميدوارم كه همه مسائل بعد از اينكه يك حكومت اسلامي يك استقراري پيدا كند و ما بتوانيم ان شاءالله حكومت اسلامي كه اسلام مي خواهد چه بشويم ، [بعدا] اول نظر راجع به مستمندان ، است . اول نظر. همان طور كه اسلام اينطور مي گويد. اسلام براي مستضعفين آمده است ، و اول نظرش به آنها هست .
[سخنگوي انجمن : اگر اجازه بفرماييد مسئله مهمي كه مطرح است كه اول خدمتتان عرض كردم ، آن مسئله تبليغاتي است كه در جنوب شهر خيلي كم است . ]
امام : خوب ، اينها هم بايد [در] مقابلش بشود، اينها هم بايد بشود. مي دانم بايدمساجد [. . . ] ان شاءالله در يك طرحي مي شود كه بروند سراغ مساجد. مساجد، بايد مركز[سياست باشد] همان طوري [كه ] صدر اسلام مركز سياست بوده مساجد. مساجد مثل اينها نبوده است كه فقط مركز چه باشد. خطبه نماز جمعه خطبه سياسي بوده هميشه .مساجد مركز بسيج قشون بوده ؛ مركز تبليغات اسلام بوده است . اينها ان شاءالله تدبيرمي شود.
[سخنگوي انجمن : چون به اصطلاح ضد انقلاب ، از همين مسئله سوءاستفاده مي كند. ]
امام : بله مي دانم اينها را، مي دانم اينها را.
پانویس :
بزرگتر