عنوان : پيشگامي بازار در نهضتهاي اسلامي و لزوم حمايت بازار از دولت در قضيه جنگ
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 10 بهمن 1361
تاریخ قمری : 15 ربيع الثاني 1403
جلد : 17
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
بازاريان ، اقشار متعهد به اسلام
متشكرم از اينكه امروز مواجه هستم با قشر متعهد اسلامي نمايندگان سراسر كشور ازاصناف و بازرگانان . و من امروز بايد يك مقدار راجع به بازار صحبت كنم ، يك مقدارهم راجع به دولت . آنكه راجع به بازار است ، همه مي دانيم ، مي دانيد كه بازار يكي ازقشرهاي عظيم متعهد به اسلام و در هر غائله اي كه براي اسلام پيش آمده است ، اين بازاراست كه پيشقدم است . در قضيه تنباكو و حكم مرحوم ميرزاي شيرازي (1) - اعلي الله مقامه - اين بازار بود كه همراهي كرد و منتهي به قيام شد. بعضي از بازرگانان اصفهان ، ازقراري كه نقل شده است ، يكي از بازرگانهاي معتبر بوده است ، تمام تنباكوهايي كه داشته است و آن وقت تاجر تنباكو هم گفته مي شود بوده است ، پس از حكم ميرزا، آورد درميدان شاه و آتش زد؛ و مشابه او بازارهاي ديگر در تاييد حكم ميرزا در آن وقت قيام كردند، حتي شهيد هم دادند. و پس از آن ، در طول مشروطيت و استبداد به صورت مشروطيت ، باز در هر زمينه ، اين بازار است كه پيشقدم است و همراه با ساير قشرهاي ملت از كارگران و كشاورزان و امثال اينها، مجاهده كرده است و مشكلات را تحمل كرده است و در پيشبرد مقاصد اسلام آنچه كه توان داشته است ، عمل كرده است . و در اين پنجاه سال سياه كهتاريخ ايران را سياه كرد، سياهتر از رژيمهاي سابق كرد، فشار بر بازار بسيار بود و بيشتر بودو از بازار، آنها خيلي وحشت داشتند و لهذا يك وقت هم بناي بر اين گذاشتند كه اين سقفها را خراب كنند؛ از زير اين سقفها خوف داشتند، لكن موفق نشدند. و در اين نهضت ، بازار يك حظ وافر در امور داشت از تعطيليهايي كه كرد، از اعتصاباتي كه كرد،البته ساير قشرها هم سهيم بودند، لكن بازار هم يك قشر عظيم سهيم در اين امر بود. و دراين جنگ هم ، بازار هم در جبهه فرستاد و هم در پشت جبهه خدمت كرد. و الان هم باز،بازار است كه خدمت مي كند و از اسلام عزيز و از جمهوري اسلامي نگهداري مي كند.
ميرزا، يك آقاي مرجع بود در يك دهي از عراق ، او نمي توانست كه خودش ياطلبه هايي كه آنجا دارند بسيج كنند براي مقابله با آن سلطنت استبدادي . او حكمي فرمود، علماي بلاد هم نمي توانستند خودشان راه بيفتند و اين استبداد سياه را بشكنند.اين بازار و ملت بود كه پشتيباني از مراجع خودشان مي كردند، از علماي خودشان مي كردند و آنهايي كه به راه استبداد مي رفتند، آنها را به زمين مي زدند. و در همين نهضت و در همين قضايايي كه همه شاهد بوديد و شاهد بوديم ، باز، بازار است كه تعطيلات طولاني كرد و با تعطيلات طولاني و تظاهرات و اعتصابات و چيزهاي ديگر ازاين نهضت پشتيباني كرد. البته ساير قشرها هم همه بودند و خداوند همه را تاييد كند. اين بازار است كه از اول ، پشتوانه احكام اسلام بوده است و حالا هم هست و ان شاءالله بعدهاهم خواهد بود. و اميدوارم كه دولت توجه عميق خاص بكند به بازار و آنچه كه از دست او برمي آيد به اين قشر متعهد خدمت بكند.
متصديان امور، متعهدان به اسلام و خادمان به ملت
آن چيزي كه مربوط به دولت است ، بايد من عرض كنم ، و شما هم مي دانيد و شايدبعضيها كمتر بدانند، بعضيها بيشتر. آن شناختي كه من از اين متصديان امور دارم كه بعضي از آنها سالهاي طولاني با آنها بوده ام و از نزديك ملاقاتشان مي كرده ام ، و بعضي ديگرهم كه در طول اين خدمتي كه مشغول بودند با آنها آشنا شدم . ما يكي از اينها را، البته بهطور اجمال كه مزاحم شما نشوم ، به شما عرض مي كنم . شما اگر گمان بكنيد كه در تمام دنيا، رئيس جمهورها و سلاطين و امثال اينها، يك نفر را مثل آقاي خامنه اي پيدا بكنيد كه متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار، و بناي قلبي اش بر اين باشد كه به اين ملت خدمت كند، پيدا نمي كنيد. ايشان را من سالهاي طولاني مي شناسم ، و در آن زماني كه اول نهضت بود ايشان وارد بود و به اطراف براي رساندن پيامها تشريف مي بردند، و بعد از اين هم كه اين انقلاب به اوج خودش رسيد، ايشان حاضر واقعه بود همه جا، تا آخر و حالا هم هست . يك نعمت خدا به ما، اين است كه داده .
مجلسمان را شما ملاحظه كنيد، بسياري از آنها را من از نزديك مي شناسم ؛ يعني سابقه طولاني دارند، مثل رئيس مجلس (2) و بسياري از آقايان ديگر، و آنها را با تعهد وتعهد به اسلام و خدمتگزاري و هرچه توان دارند، آنها را مي شناسم . و در اين طول مدتي كه مجلس برپاست مي دانم كه همه اينها خدمتگزارند؛ در بين آنها من نمي توانم يكي راپيدا كنم كه بتوانم بگويم كه اين ، تعهد به اسلام ندارد. البته اختلاف سليقه ، اختلاف ديد،اختلاف اجتهاد در هر قشري هست ، در علما هم هست ، در مجتهدين هم هست ، در شماآقايان هم هست كه اختلاف سليقه داريد، اختلاف ديد داريد، لكن همه مشترك اند دراينكه خدمتگزارند و همه مي خواهند خدمتگزار باشند. و در بين آنها من حتي يك نفر رانمي توانم بگويم كه اين يك نفر به اسلام خيلي علاقه ندارد، همه شان علاقه مندند بااختلاف سليقه اي كه دارند و شوراي نگهبان ، اين فقهايي كه در آنجا هستند تمامشان رامن از نزديك سالهاي طولاني مي شناسم ، كه بايد بگويم اينها را من بزرگ كرده ام ، آنهاهم كه حالشان معلوم است . و اما دولت ، آنها را هم بعضي از آنها كه سالهاي طولاني من باآنها آشنا بودم ، بعضي از وزرا و بعضي از آنها را در اين مدتي كه متصدي خدمت بودند،با آنها آشنا شدم و آنها را شناختم ، اينها هم همه شان مي خواهند خدمت بكنند. شما گمان نكنيد كه در بين آنها، يكي پيدا بشود كه نخواهد خدمت بكند. و آنچه كه توان دارنداينها، هم توان خودشان را انجام مي دهند و آن قدر كه قدرت دارند عمل مي كنند. قوه قضائيه هم كه معلوم است اشخاصش ، من از اول آشنا بودم به بسياريشان و الان هم اشخاص معتبري در آنجا هستند، متعهدي هستند، ولكن من تفصيل ديگر نمي خواهم بدهم .
قضيه جنگ ، گرفتاري مهم دولت
من مي خواهم حالا به شما آقايان گرفتاري ؛ بعض گرفتاريهاي اينها را، نه همه را،بعض گرفتاريهايي كه دولت الان با آن مواجه هست عرض كنم تا ببينيد كه با اين گرفتاريها الان هم بسياري از كارها را انجام داده اند، و در سرتاسر كشور خدمتهايي كرده اند كه در اين پنجاه سال نشده است . اين آيا سزاوار اين نيست كه ما تقدير كنيم ازآنها و تشكر؟ يك قضيه الان قضيه جنگ است . شما شايد بعضيتان بدانند كه جنگ درهر روز چقدر خرج دارد، چقدر مهمات مي خواهد، چقدر مخارج روزانه است براي جنگ . نفس جنگ امروز در هر روز بيشتر از چند صد ميليون خرج دارد. پهلوي اين بگذاريد آن خرابيهايي كه در جنگ به ما وارد شده است و آن جناياتي كه رژيم بعث براين ملت ضعيف كرده است . دنبال آن جنايات ، آواره هايي كه جنگي هستند، و بالغ بربيشتر از يك ميليون ، دو ميليون هست - كه حالا من عددش را خيلي نمي دانم - آنها هم يك چيزي هست كه دولت بايد درست كند كارشان را. پهلوي اين بگذاريد آوارگاني كه از عراق ، از ايرانيهايي كه سابق در عراق بودند و زندگي در عراق مي كردند، بيرون كردندو دولت متكفل امور آنهاست ؛ آواره هايي كه از افغانستان الان در ايران هستند ومشكلات زيادي دارند آنها هم . اين خرابيهايي كه بخواهند ترميم بكنند - البته ملت خيلي كمك مي كند در همه اين امور لكن اين طور نيست كه كمك ملت كافي باشد، اين مقداراز كمك كه كردند - دولت هست كه متكفل اين امور هست و مسئول اين امور هست ، هرروز مواجه با يك مشكلات عظيم است . مي خواهد كه كاميون براي جنگ بفرستد راجع به خواربار كه بايد از اينجا به آنجا ببرند گرفتار است ، بخواهد خواربار را بفرستد راجع بهجنگ گرفتار است ، مع ذلك با تمام قوا جنگ را مقدم مي دارد. الان گرفتاري دولت به قدري است كه اين بودجه هايي كه ملاحظه مي كنيد اينها نمي تواند كار دولت را درست كند، اين ملت است كه بايد درست كند.
لزوم پشتيباني همه اقشار در قضيه جنگ
حالا من عرض مي كنم به شما، ما فرض مي كنيم كه حضرت امير - سلام الله عليه -امروز در ايران بود و رئيس دولت بود و ملاحظه مي كرد كه يك جمعيتي ، صدام وآنهايي كه با او موافقند، يعني همه دولتهاي دنيا به استثناي بعضي ، اين هجوم كرده است به ايران و خرابي كرده است و نفوس مردم را تلف كرده است و آواره كرده است و غارت كرده است و خرابي . حضرت ببينند كه الان اسلام و ملت اسلام و اعراض و نفوس ملت اسلام در خطر اين است كه اين ياجوج و ماجوج بريزد به ايران و همان كاري را كه دراهواز كرد و خرمشهر كرد در تهران بكند و در مشهد بكند و در اصفهان . اگر حضرت احساس اين معنا را كرد، چه مي كرد؟ مي نشست موعظه مي كرد؟ مي گفت كه خودم تنهادرست مي كنم ؟ پول نداشت ، كافي نبود، ماليات تنها كافي نبود، چه بكند؟ حضرت آن وقت حكم مي كرد به اينكه مردم به حسب توانشان ، مستضعفين ، طايفه كم درآمد، اينهاكنار و طايفه هايي كه پردرآمدند، صد ميليون مثلا اينها هرسال درمي آورند و بيشتر وخصوصا آنهايي كه كاري به كار اين مسائل ندارند، البته نوع بازرگانان اين جور نيستند،نوع تجار اين جور نيستند، نوع كسبه اين طور نيستند، اما در بينشان خوب اشخاصي هست ، شما هم مي شناسيد كه يك معامله چند صد ميليوني مي كند و در آن معامله هم بيشتر از صد ميليون نفع مي برد و حساب و كتابي هم در كارش نيست . اميرالمومنين با اين كشوري كه در معرض خطر است چه مي كرد؟ همه افراد را مي فرستاد جنگ . با فشار،اموال اشخاصي كه ثروتمند بودند و اينها را مي گرفت و مي فرستاد و اگر نمي رسيد عباي خودش را مي داد، عباي من را هم مي داد، كلاه شما را هم مي داد براي حفظ كشوراسلام ، براي حفظ نواميس خود اين مردم . شما مي دانيد كه اگر خداي نخواسته صداميك وقت دستش به تهران برسد چه خواهد كرد؟ براي شما اموال مي گذارد؟ براي شمااعراض (3) مي گذارد؟ براي شما نفوس مي گذارد؟ مي دانيد چه خواهد كرد؟ مي دانيد كه خطر دارد الان ؟ خطر، صدام قابل آدم نيست ، اما صدام و آنهايي كه پشتوانه او هستند،دولتهايي كه پشتوانه او هستند، آنهايي كه كمك مي كنند به آنها، قدرتهاي بزرگي كه اسلحه مي دهند، قدرتهاي بعد از او كه آدم مي فرستند، تجهيزات مي فرستند و افرادمي فرستند، خوب ، يك همچو خطري الان براي ايران هست . آيا در يك همچو خطري كه ، متوجه همه است ، نه متوجه يك قشري ، خطر خوزستان متوجه همه جاي ايران است ، خطر خرمشهر و آبادان و - عرض مي كنم كه - آنجاهايي را كه آنها آن وقت درتصرف داشتند و آن كردند كه مغول نكرده بود در طول تاريخ ، اين متوجه به همه است .انصاف است كه در يك همچو وقتي احتكار بشود، اين ملت را در مضيقه بگذارند؟انصاف است كه در يك همچو وقتي گرانفروشي بشود كه دولت به جان بيايد و نتوانددرستش بكند، يا بايد كمك كرد به اين دولت ؟ تكليف نداريم ما كه كمك مي كنيم تكليف شرعي . اين اصناف محترم ، اين بازاريهاي محترم ، اينها مي توانند مبارزه كنند باگرانفروشي ، با اينكه اجناس را به قيمت ارزانتر بفروشند. آن مقدار كه گيرشان آمده ، اگراجناس را به قيمت ارزان بفروشند، محتكرين كنار مي روند، نمي توانند نگه دارند، يامحتكرين را بروند خود اصناف بروند آنجا، به آنها بگويند آقا چرا اين كار را مي كنيد؟خوب ، در يك همچو وقتي كه همه چيز ما، در معرض خطر است ، ما حق داريم كه بنشينيم هي گله كنيم از كه اينكه مثلا فلان چيز كم است ، فلان چيز زياد است ؟ خوب نمي تواند. مسئله بالاتر از اين معنايي است كه من و شما خيال كنيم ؛ مسئله ، مسئله امريكااست نه مسئله صدام . مسئله فرانسه هست ، مسئله شوروي است .
حمايت بازار از دولت در امر جنگ
خوب ، ما بايد، اين ملت ما تا حالا مقاومت كرده و خداوند ان شاءالله حفظشان كند، واز اين بعد هم مقاومت كرده است و مي كند و بايد هم زيادتر مقاومت كند. شما بسياريتان يادتان هست اين جنگ دوم را، ما كه داخل جنگ نبوديم ، طرف جنگ نبوديم ولكن وقتي كه اينها ريختند به ايران و ايران هم هيچ نتوانست كاري بكند و آن ارتش شاهنشاهي و آن حرفهايي كه رضاخان مي گفت ، معلوم شد همه اش پوچ بود، اينها وقتي وارد شدند،با اينكه آنها هم كاري به مردم نداشتند، همين وارد شدند، اما ديديد كه ارزاق چه جوربود؟ ديديد كه هيچ ناني پيدا نمي شد؟ ديديد برنج نبود؟ هيچ نبود، جيره بندي بود، آن هم با آن قيمت گران در بعضي اجناس . ما امروز در جنگ هستيم آقا، شوخي نيست .مسئله جنگ شوخي نيست ، خرج جنگ شوخي نيست ، مقاومت در مقابل جنگ شوخي نيست ، يك لشكر را يا چندين لشكر را تجهيز كردن براي مقابله ، اينها يك اموري است كه دولت گرفتارش هست و دارد خدمت مي كند. ما اين دولتي كه خدمت مي كند بايدتقديرش بكنيم ، كمكش بكنيم . چهار نفري كه توجه ندارند، يك چهار نفر ديگري هم كه منافق هستند مي آيند هي به او يك چيزي مي گويند، به آنها يك چيزي مي گويند،ناراحتي ايجاد مي كنند در مردم . خدا مي داند كه با اين جنگ و با اين وضعي كه الان براي ايران هست ، و آن محاصره اقتصادي كه هست و آن كمكها و كارشكنيهايي كه هست وآن تبليغات سوئي كه بر ضد شما و بر ضد اسلام هست ، مع ذلك دولت ايستاده و داردخدمت مي كند، اين اعجاز است . بايد ما كمكش بكنيم . زير بغلش را بگيريم تا بتواند كاربكند. بايد اشكالاتي كه هست ، من مي دانم ، خود آنها هم مي دانند كه اشكال زياد است ،اما چه كنند اينها؟ خوب اشكال خيلي زياد است ، اما چه بكنند؟ بگويند كه رها، هر كس هر كار مي خواهد بكند؟ خوب ، يك عده اي هستند كه وارد مي كنند و به قيمتهاي چندين مقابل مي فروشند، يك عده اي هستند كه احتكار مي كنند، يك عده هست نمي كنندخوب ، اين بيچاره دولت چه بكند؟ جنگ را رهايش كند، مي شود؟ آوارگان را رها كندمي شود؟ مستضعفان را رها كند، مي شود؟ شما ببينيد در همين بساطي كه الان براي ملت ما پيش آمده است و دولت هم آن قدر در مقابل اينها مقاومت كرده ، چقدر ساختمان كرده براي مردم ، چقدر راهسازي كرده براي مردم . من مكرر به اينها گفتم كه آقا اينكارهايي را كه مي كنيد، بياييد بگوييد؛ بياييد به مردم بگوييد تا توجه پيدا كنند. خوب شماهم خيلي مي دانيد، اكثر شايد بدانند كه در آنجاهايي كه هيچ برايشان كار نشده بود، نه آب داشتند، نه زمين داشتند، نه راه داشتند، هيچ نداشتند، نه طبيب داشتند، الان همه اينهاتا يك حدودي كه قدرت داشته دولت ، عمل كرده و خوب عمل كرده است . بنابراين ، مابايد از يك همچو دولتي كه نمونه است ، شما خيال مي كنيد كه صدام اين طوري عمل مي كند؟ صدام هم مبتلاي به جنگ است ، همه هم به او كمك مي كنند. اما بپرسيد ازآنهايي كه از عراق مي آيند ببينيد چه مي كند او، بپرسيد از اين آقايان عراقي كه آمدند وفرار كردند آمدند، دارد چه مي كند با اين مردم ، اين حبسهاي او و اشخاص اخيار را درحبسهايش چه مي كند. بنابراين ما دو طرف قضيه را بايد ملاحظه كنيم . از آن طرف بازاررا ما بايد حفظش بكنيم با تمام قوا، همه مان موظفيم . بازار است كه ما را نگه داشته ، همه را نگه داشته ، از آن طرف ، بازار بايد دولت را حفظ كند. اگر رها كند چه بكند دولت .آقاي موسوي (4)، نخست وزير يك كاسب است ، مثل شما كاسب بوده ديگر، پدرش هم الان ظاهرا كاسب است . خوب ، آن كه چيزي ندارد كه خودش بدهد، وزيرهاي ديگر هم همه از همين قبيل اند. دولت خودش كه چيزي ندارد. دولت مي خواهد دفاع از جان شما،از ناموس شما، از مال شما، از حيثيت شما بكند. خوب ، ما خودمان بايد اين كار را تكفل كنيم ، و آن مقدار كه مي توانيم ، اينهايي كه سرمايه هاي كلان دارند. اگر يك وقتي شماشنيديد كه اين آقايان بعضي مي گويند تروريست اقتصادي و محتكرين را مي گويند،محتكرين را مي گويند، عامه بازار محتكر نيستند، متعهدند آنها؛ آنها خلاف شرع نمي كنند. يك دسته هستند كه هم نق مي زنند، هم كاري به اين كارها ندارند، هم مال مردم را احتكار مي كنند و گران مي فروشند و بازار سياه درست مي كنند، يك دسته انداينها. اين طور نيست كه به بازار كسي جسارت كند؛ من تا حالا از هيچ كس نشنيدم كه دربازار يك حرفي زده باشد. خوب ، اين بازاري است كه بازار مسلمين است ، اين بازارياست كه از اول تا حالا خدمت كرده و حالا هم خدمت مي كند، بعدها هم خدمت خواهدكرد. بنابراين ، ما هم در گرفتاريهاي دولت بايد ملاحظه كنيم ، هم گرفتاري مستضعفين وبيچاره ها را بايد ملاحظه بكنيم ، هم گرفتاري اين آواره هايي كه آمدند و الان هستند. ماكه نمي توانيم اين آواره ها را، خصوصا اين آواره هايي كه از خود ما هستند، از اهوازآمدند، از - عرض بكنيم - خرمشهر آمدند، از اين بلادي كه مورد تعدي واقع شده است آمدند، از خوزستان آمده اند، بالاخره از جاهاي ديگر هم آمده اند، و همين طورميهمانهايي كه داريم ، خوب افغاني هستند، مسلمان هستند، يا فرض كنيد كه عراقي هستند، يا بيچاره ها را از خانه هايشان دور كردند، مالشان را بردند، خودشان را فرستادنداينجا. خوب ، بايد چه كرد با اينها؟ نبايد اينها را پذيرايي كرد؟ ما مسلمانيم ، آنها هم مسلمانند. ما بايد از آنها پذيرايي كنيم . خدمت كنيم به آنها، و اين دولت است كه دارداين كارها را مي كند. عمق كار دولت را ما نمي توانيم درست بفهميم ، تا يك دولت نيايدبنشيند، تا بعضي از آقايان محترم اصناف نروند پيش دولت بنشينند، از اين نمايندگان ،دولت برايشان تشريح كند كه ما گرفتاريمان چي هست ؛ آن قدري كه آنها گرفتاري دارندما تصورش را نمي توانيم بكنيم . بنابراين ، ما دو طرف قضيه را بايد ملاحظه كنيم . يعني ازهمه ابعاد ما بايد توجه بكنيم به مسائل و مشكلاتمان ، و اسلام همه ما را مسئول قرار داده .وقتي اعراض و نفوس مسلمين در معرض خطر است ، براي همه ما واجب است كه اگر به اندازه كافي ندارند آنها جمعيت ، پاشيم برويم ؛ آن كه مي تواند بايد پا بشود برود. براي همه واجب است كه حالايي كه يك عده اي داوطلب شدند و بحمدالله زياد هم هستند ورفتند و تو جبهه ها هم الان ، الحمد لله خوب است ، لكن پشت جبهه مشغول باشند به تاييد دولت ، مشغول باشند به اينكه دولتي كه در هر ماه چند صد ميليون خرج جنگ فقطمي كند، هر روز هر روز چند صد ميليون خرج جنگ را دارد دولت ، از آن طرف هم عايدي دولت مهمش نفت بود كه نفت را حالا نمي گذارند ما استخراج كنيم زياد.نمي شود هم نفتي كه مال نسلهاي آينده است همه اش را درآورند و حالا خرج كنند وچهار روز ديگر زندگي نتوانند بكنند. باقي اش اين است كه خوب مردم كمك كنند، خيرخواه ها كمك كنند، ما نصيحت مي كنيم ، استدعا مي كنيم از آنها كه كمك كنيد به اين دولتي كه مشغول گرفتاري اش هست و آن همه گرفتاري دارد. دولت هم بايد به شماكمك كند، طرفيني است قضيه ، يك طرف را نبايد حساب كرد. از آن طرف دولت آن مقداري كه مي تواند بايد خدمت كند، آن قدري كه توان دارد بايد خدمت كند به بازار وبه مستمندان و به ديگران . از آن طرف هم آقايان همه بايد خدمت بكنند. منتها اينكه حالامن دارم مي گويم ، به گوش يك عده زياد اما كم مايه ، كم سرمايه ، به گوش آنها مي رود،اما يك عده اي هم هستند كه سرمايه هاي هنگفت دارند، آنها اين حرفها را خيلي گوش نمي دهند. حساب آنها با خداي تبارك و تعالي است . ان شاءالله خداوند همه شما را تاييدكند، موفق باشيد و همه و همه ما و دولت ، همه دنبال اين باشيم كه اسلام را پياده كنيم واحكام اسلام را. و اميدواريم كه پيروز بشويم و پيروز مي شويم . و خداوند شما همه راحفظ كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
1- آقاي ميرزاحسن شيرازي "متوفي 1312 ه . ق . " كه با فتواي معروف خود، موجب الغاي قرارداد منعقده بين ناصرالدين شاه قاجار و شركت انگليسي "رژي " شد. كه بر طبق آن ، امتياز توتون و تنباكوي ايران به مدت پنجاه سال به آن شركت واگذار شده بود. 2- آقاي اكبر هاشمي رفسنجاني . 3- جمع عرض : آبرو. 4- آقاي ميرحسين موسوي .
بزرگتر کوچکتر