صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - اهميت قضاوت در اسلام - صبح 19 فروردين 1360

عنوان : اهميت قضاوت در اسلام
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 19 فروردين 1360
تاریخ قمری : 3 جمادي الثاني 1401
مکان : تهران ، جماران
جلد : 14

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
اهميت امر قضا و مشكلات آن
اين كاري كه شما در آن دخيل هستيد، چه آقاياني كه مقام قضاوت را دارند و چه آنهايي كه مقام دادستاني را دارند و چه آنهايي كه سرو كارشان با زندانيها و با اين نحوزندانيهاست ، اين كار، كار بسيار مشكلي است و ارزنده . اما مشكل است براي اينكه مسئله قضاوت هميشه اين طور است كه يك طرف ناراضي است ، همچو نيست كه دو نفر آدمي كه با هم اختلاف دارند، اگر قاضي تشخيص داد كه يكي از اينها مجرم است ، مجرم هم روي موازين اسلامي تصديق و صحبتي نكند. لااقل شايد در تمام افرادي كه محاكمه مي شوند و اينها محكوم مي شوند محكومين ناراضي اند؛ چه محكوميت بحق باشد كه ان شاءالله ، هست و چه - خداي نخواسته - محكوميت بناحق باشد. خوب ، آنكه بناحق است صحيح است كه ناراضي باشد، اما مسئله ، مسئله مشكلي است . شمايي كه متكفل اين امر هستيد و سروكارتان با يك همچو وضعيتي هست كه در مقام قضاوت آن طوري است ، بعدش هم وقتي منتهي مي شود به حبس ، وضعش آن طوري است كه شما داريدمي گوييد، كار بسيار مشكلي است ، لكن ارزنده است . مي ارزد به اينكه انسان در كارهاي مشكل كه وارد مي شود، به اشكالاتش هم يك قدري تن بدهد.
من الان نمي توانم يك مسئله همچو شسته و رفته اي عرض كنم ، لكن آني كه من عرض مي كنم راجع به همه قضات كه لابد اكثرا روحانيين هستند ديگر يا همه ، يك مطلبي كه راجع به قضاوت من عرض مي كنم ، اين است كه مسئله قضاوت يك مسئله اياست كه در اسلام شايد در راس مسائل باشد و سروكارش با جان مردم است ، با مال مردم است ، با نواميس مردم است . اين از مسائل بسيار مشكل و حلش هم بسيار مشكل . وشرايط قاضي هم خيلي زياد [است ] و ما امروز آن قدر قاضي كه داراي همه شرايط باشدنداريم ، ولي خوب ، مشغول اند به اينكه ان شاءالله تهيه كنند. لكن آنهايي كه حالا متكفل هستند و تشخيص داده شدند، چه در قم و در تهران ، به اينكه صلاحيت اينكه رسيدگي بكنند دارند، اينها بايد بسيار توجه به اين معنا بكنند كه امروز آنكه هدف اولي است ،روحانيت است . براي همه اين دستجات آنكه هدف اولي است كه مي خواهند در جامعه اينها را منزوي كنند و كنار بگذارند روحانيين اند.
چنانچه اين قضاتي كه سر و كارشان با مردم و با مجرمين است ، آنها هم اهل اين هستند كه داد و قال بكنند و اظهار نگراني بكنند و اين مسائلي كه مي گوييد، اگر بنا باشد- خداي نخواسته - يك وقت يك جايي يك خلافي واقع بشود، خوب ، اين خلاف راآنها دامن مي زنند، تبليغ مي كنند و چه مي كنند، زياد جلوه مي دهند؛ اين طور نيست كه يك مردمي باشند متعهد به اسلام باشند كه نخواهند دروغ بگويند. همين ديشب ياديروز بود كه يك آقايي به من گفت كه من رفتم منزل فلان شخصيت ، وقتي از پيش آن شخص بيرون آمدم ، بعضي از اشخاصي كه در دفتر اين آقا بودند گفتند كه شكنجه شده ،اگر بخواهيد ببينيد اينجا يكي هست . ايشان گفتند بله من مي خواهم ببينم . ايشان گفتند كه من رفتم ديدم كه يك شخصي روي [بدنش ] را باز كرد آنجا، گفت كه اينها با سيگارهست و من را داغ كردند، من را چه كردند و اسم فلان آدم هم با همين سيگار رويش ثبت بود. اسم يكي از مقامات محترم قضايي ، اسم او را مي گفت . آن شخص مدعي بودكه اينها را با سيگار اين جوري كردند و من را شكنجه كردند و داغ كردند و آن اسم هم رويش بود؛ يعني ، آن اسم را به قول او با سيگار آنجا نوشته بودند. ايشان گفتند كه من ابتدائا به نظرم آمد كه خالكوبي كردند. بعد با او صحبت كردم گفتم كه كي شما را گرفت .گفت كه يك دسته اي تو بيابان آمدند و يك اتومبيل بود و من را گرفتند و شكنجه كردندو چه گفتند. خوب شناختي آنها را؟ گفت نه ، سر و كله شان را بسته بودند آنها. گفتم كهكجا شما را شكنجه دادند. گفت كه توي همان اتومبيل اين شكنجه را دادند و آنها پاسداربودند. گفتم خوب ، تو كه مي گويي سر و كله شان بسته بودند، از كجا مي گويي پاسداربودند، شايد رفقاي خودت بودند. گفت ، ماند و نتوانست جواب بدهد. بعد من گفتم كه تو از اين منافقين هستي و اينجا آمده اي شكايت مي كني . پاشو برو، والا من پدرت رادرمي آورم ؛ پا شد رفت . اينها يك همچو وضعي دارند. بلكه من شنيده ام از يك نفر آدم كه در [محكمه ] قضايي بود كه در فلان جا - حالا يادم نيست ، مثل اينكه شيراز ايشان گفت - كه بعضي از اينها آن رفيق خودشان را بيهوش مي كنند و شكنجه مي كنند، براي اينكه بگويند شكنجه ما داريم . شما سروكارتان با يك همچو مردمي است . شما بخواهيدكه هيچ ناملايم نداشته باشيد، در يك همچو مسائل مشكلي ، اين را نمي توانيد، نمي شوديك همچو چيزي . شما مشكلات زياد داريد و اين مشكلات هم بسياريش تحميل مي شود به روحانيين كه اينها هستند كه چه مي كنند. شايد زياد از اين ور آن ور اين طورشكايات مي آيد و بسياريش هيچ اصلي ندارد، ممكن هست تويش هم يك چيزي باشدو همين طور دادستانيها، آنها هم بالاخره ناراضي درست مي كنند، براي اينكه قاضي به حق هم باشد، آن طرف ناراضي مي شود، وقتي ناراضي شد، داد و قال مي كند؛ آن وقت ،اين مال اشخاص عادي است . اما آنهايي كه از اول انقلاب مي خواستند كه يك مسائلي براي خودشان باشد، در انقلاب كاري نكرده بودند، لكن مي خواستند بهره برداري كنند،و حتي - مثلا - رئيس جمهور بشوند، خوب ، نشدند، بعدش شروع كردند به كارهايي كه همه مي دانيد. شما سروكارتان با يك همچو اشخاصي هست كه در همه جا توطئه است ؛در حبس هم توطئه است ، در بيرون حبس هم توطئه است ، در جبهه ها هم الان هست ،همه جا هست اين مسائل ، منتها شما در يك محيط محدود هستيد و آنها هم در آن محيطمحدود تمام همشان اين است كه وضع زندان را به آن طوري كه مي گوييد، بكنند.
بيان نمودن مسائل و گرفتاريها براي مردم
من اعتقادم اين است كه شماها اينكه در يك جاي محدودي كه خودتان نشسته ايد ويكي هم من هستم كه با شما نشسته ام ، اين مسائل را بگوييد، اين مسائل بايد در جامعه به مردم عرضه بشود؛ يعني ، به شماها نسبت زياد دادند و من مكرر از بعض آقاياني كه مي شناسند شماها را، [شنيدم كه ] شماها را تطهير كردند، گفتند دروغ است اين حرفها.خوب ، شما پيش من مي گوييد كه دروغ است اين حرفها، خودتان هم پيش من اين شكايات را داريد؛ لكن جامعه نمي داند. آنها بين مردم پخش مي كنند به هر طوري كه مي خواهند، مع الاسف ، بعضي مقامات هم باور مي كنند؛ همين باور، دامن زده مي شود به آن . شما در يك محيطي هستيد كه با اين گرفتاريها مواجه هستيد، لكن گرفتاريتان را به مردم نمي گوييد؛ آنها كه براي شما گرفتاري پيش مي آورند آنها مي روند داد و قال مي كنند و عكس مسئله را نشان مي دهند؛ بعضي از شما را يك آدم كذا و كذا نشان مي دهند. در صورتي كه من از اشخاص مورد اطمينان ، من جمله آقاي محمدي ، (1)شنيده ام كه اشخاص بسيار متعهد و مسلم [دارند خدمت مي كنند]، اما خوب ، بين من وايشان است اين حرف ، شما هم در يك همچو محيط كوچك داريد اين حرفها رامي زنيد. من آني كه مي گويم اين است كه كار مشكل است ، لكن بايد شما يك قدري مقاومت داشته باشيد. البته من نه اينكه خودم مقاومتي دارم ، اما ميل دارم شما داشته باشيد. شما الحمدلله جوان هستيد و باز آن مقاومت جواني را داريد. در اين مشكلات هركس زيادتر گرفتار باشد و مقاومت كند زيادتر پيش خدا آبرو دارد، اجر دارد. البته شماالان گفتيد كه اين قدر كار زياد هست كه به آن نتوانستيم برسيم ؛ لكن اين مقداري هم كه رسيده ايم اين همه صداها بلند شده است . من هم مي دانم اين معنا را، من هم مي دانم كه آن كه قاضي است ، آن كه رئيس محبس است ، آن كه دادستان است ، آن كه وكيل مدافع است ، همه اينها گرفتاري دارند؛ هر كدام به اندازه يك مقداري كه سعه شعاعشان تا آن اندازه است ؛ لكن مردمي كه در خارج هستند نمي دانند. آن مردم خيال مي كنند كه همچوكه يك كسي رفت در حبس ، اول شروع مي شود به كتك زدن و داغ كردن و چه كردن وبعد هم تا آخر همين طور. شما هم از اين طرف مي گوييد كه اين مسائل هيچ نيست درآنجا؛ بلكه آنها دارند ما را داغ مي كنند و ما را شكنجه مي دهند. آنها پاسبانها را دارندكتك مي زنند و پاسبانها به آنها حرفي نمي زنند. اين مسئله بايد براي مردم روشن بشود،بايد گفته بشود به مردم . آن آقاياني كه آمدند و حبسها را ديدند باز تا حالا نيامدند پيش من كه مسائل را به من درست بگويند. جسته و گريخته من بعضي وقتها از - مثلا - اشخاص محترم مي شنوم كه مسائل ، مسائل دروغ بوده ، اين طور نبوده ؛ بله گاهي اتفاق افتاده است براي كساني كه در حبس كذا بوده اند، يك همچو چيزهايي گاهي اتفاق افتاده . وقتي شماگرفتار يك جمعيتي هستيد كه خودشان خودشان را بيهوش مي كنند و داغ مي كنند براي اينكه گردن شما بگذارند و وقتي شما گرفتار يك جمعيتي هستيد كه بچه هاي كوچكشان در خيابانها مي آيند و فرياد مي زنند، براي اينكه مردم را وادار كنند كه با آنها مقابله كنند،توقع اين را نداشته باشيد كه آرام و راحت در آنجا باشيد. شما بايد توقع اين را داشته باشيد كه هر روز همين بساط را داشته باشيد و زيادتر از اين هم داشته باشيد. لكن كار،يك كار مهم شريفي است ؛ براي اينكه هم قضاوت در عين حالي كه بسيار شغل مهم شريفي است ، لكن خوب ، خطر براي قاضي دارد و مسئله خطرناكي است و هم زندانباني و رئيس زندان شدن و پاسدار در زندان شدن و اينها هم همه اش از چيزهاي مشكل است .سر و كار با يك عده اي كه به هيچ چيز پايبند نيستند، آنهايي كه مي خواهند اصل و اساس را از بين ببرند، سروكار با اينها هست ، وقتي سروكار با اينها هست ، با آنهايي كه به اين انقلاب اسلامي هيچ عقيده نداشتند و نخواهند داشت و اين انقلاب اسلامي را مضر به حال خودشان و اربابانشان مي دانند، شما سرو كارتان با اينهاست ، توقع اين را نداشته باشيد كه آنها مثل يك اشخاص عادي با شما رفتار كنند.
زندان محل تربيت افراد مجرم
اين مسائل واقع مي شود. لكن شما كوشش كنيد كه همين طوري كه مي گوييد كه مارفتارمان خوب است ، رفتار را خوب كنيد با اينها. آنهايي كه مي شود واقعا آنها راموعظه شان كرد، نصيحت كرد، از بين آنها ببريد يك جاي ديگر نصيحت شان كنيد؛اشخاص بيايند، روحانيون بيايند، با آنها صحبت كنند، خودتان صحبت كنيد، بلكه اينهاتربيت بشوند. محبس يك جايي است كه تربيت بايد بشوند مردم در آن محبس اسلامي .من آن وقتي كه در حبس بودم ، اين اشخاصي كه در آنجا زندانبان بودند مي آمدند پيش من مي نشستند صحبت مي كردند. يك دفعه كه من ديدم يكي جايي صدا بلند شد و مثل اينكه يك شكنجه اي در آنجا بود - شكنجه ها را اگر بود جاهاي ديگر مي بردند، مثل اينكه آنها مي خواستند به من هم بفهمانند كه اينها هم هست در كار - من بعدش كه آمدندآنجا، گفتم آقا اين چه بساطي است كه شما درست كرديد. زندان بايد تربيت كنداشخاص را، بايد يك مكتب باشد زندان . وقتي مي آيند آنجا اگر يك دزدي است ،دزدي اش را از او بگيريد و بيرونش بفرستيد؛ تربيتش كنيد. البته آنها عذر آوردند كه نه اصلش شكنجه اي در كار نبود و يك پاسباني چه كرده بود، يك سيلي به آن زدند وفلان ، ولي دروغ مي گفت . در هر صورت ، زندان اسلامي بايد روي همان موازين اسلامي باشد. هماني كه وقتي كه به شخص اول اسلام ، حضرت امير، ضربت مي زند، بعدكه مي بردندش ، سفارش مي كند كه اين را از همان غذايي كه خودتان مي خوريد بدهيد وهمان طور چه بكنيد. (2) وقتي مواجه بشوند اينها با يك اخلاق صالح و خوبي ، يك دسته شان كه توطئه گرند و اينها كه اصلا دنبال اين مسائل نيستند؛ اما يك دسته ديگركم كم آرام مي شوند، كم كم همان طوري كه گفتيد بعضيهايشان تربيت شدند، تربيت مي شوند و بايد اينها را با اخلاق خوب و با رفتار خوب و اينها تربيت كرد و كار، كار بسيارمشكلي است ؛ هر كه باشد در مي رود. لكن من دعا مي كنم كه شما مقاومتتان زيادتر باشدو رفتارتان هم ان شاءالله ، همان طوري كه تا حالا هست ، خوب باشد با آنها.
و اينهايي كه مي گوييد بايد گفته بشود به مردم . شما بياييد پيش من بگوييد، هيچ اثري ندارد. فرض كنيد من هم اعتقادم اين شد، اما در اين جامعه است كه آنها سمپاشي مي كنندو شما حق خودتان را بيان نمي كنيد. اينها باطل خودشان را دارند منتشر مي كنند،همانطوري كه مي گوييد، جوري مي كنند كه ديگر پاسدار نخواهد آنجا بماند و بگويد كه خوب ، ما را اينها دارند اينجا كتك مي زنند، مردم هم از آن طرف مي گويند كه ماشكنجه گر هستيم . يك همچو مواجهه اي الان هست بين اشخاصي كه مي خواهند اصل اين نهضت اسلامي و انقلاب اسلامي را در بين همه جامعه ها از بين ببرند و مشوه كنند وبدنام كنند. وقتي انسان با اينها مواجه شد، خوب ، بايد خيلي با استادي عمل بكند كه اينهاخيلي دستشان يك مسئله نيايد. البته كار، كار بسيار مشكلي است و ان شاءالله ، اجر داريددر اين كار. و من اميدوارم كه خداوند به شما قدرت بدهد كه در مقابل اين ناملايماتي كه هست شما پايدار باشيد، لكن باز هم تكرار مي كنم ، من به هر يك از اين آقاياني كه آمدند و مطالبي كه عمل كردند و به من گفتند، گفتم اين فايده ندارد، بايد برويد عرضه كنيد به مردم ، بگوييد بيايند بگويند، بگوييد مسائل اين است ، بيايند خلافش را بگويند وبيايند مردم ببينند. اشخاص بيايند ببينند، از مقامات اشخاص را بفرستند بيايند ببينند اين جاها را. اشخاصي كه از خارج مي آيند بيايند ببينند اين زندانها را، بيايند ملاحظه كنندمسئله چه جوري است و از آن طرف ببينند اينها چه دارند مي گويند. اميدوارم كه ان شاءالله ، اين امور بتدريج درست بشود و دلهاي خودتان را قوي كنيد كه شما پيروزهستيد ان شاءالله .
پانویس :
1- آقاي محمدي گيلاني ، رئيس و حاكم شرع دادگاههاي انقلاب اسلامي . 2- بحارالانوار، ج 42، ص 206، ح 10.



بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 174,653,398