صحیفه امام خمینی ره - مصاحبه - دخالتهاي امريكا در ايران - نهراسيدن از تهديدات امريكا - 28 آذر 1358

عنوان : دخالتهاي امريكا در ايران - نهراسيدن از تهديدات امريكا
نوع : مصاحبه
تاریخ شمسی : 28 آذر 1358
تاریخ قمری : 29 محرم 1400
جلد : 11

متن :
سئوال : [تا سه روز ديگر يك سال از آخرين ديدار با شما در پاريس مي گذرد. ]
امام : بله
-[ و در اين سال چيزهاي زيادي گذشت . ]
-الحمدلله . ان شاءالله . . . اميدواريم از اين به بعد هم چيزهاي زيادي بگذرد.
-[در نظر شما مهمترين چيزي كه در سال گذشته رخ داد چه بود و چه رويدادهايي را انتظار مي كشيد؟]
-بسم الله الرحمن الرحيم : مهمترين چيزي كه در سال گذشته براي ملت ما حاصل شد، قطع ايادي ابرقدرتها از كشور و قطع ظلمي كه بر اينها در سالهاي طولاني مي شد، آن بزرگترچيزي بود كه بر ما گذشت . و بزرگتر چيزي كه ما آرزو داريم اين است كه در اين سال ان شاءالله ممالك اسلامي به ما متصل بشوند و ملتهاي مسلمين بيدار بشوند و متوجه به اين بشوند كه اين تبليغاتي كه ابرقدرتها كردند و خودشان را آسيب ناپذير معرفي كردند، اينهاحقيقت نداشته است . ديدند ملتها كه ملت ما بزرگتر آسيب را به بزرگتر رژيم وارد كرد والان هم مشغول است كه آسيبها را پشت سر آسيب ها وارد كند و آن بت بزرگي كه براي دنيا درست كرده بودند، (1) ملت ما شكست آن را و مي شكند. آرزوي بزرگ ما اين است كه ملتهاي ديگر هم با ما متصل بشوند و همانطور كه اسلام دستور داده است كه مومنين اخوه هستند، (2) همان مسائل در پيش روي ملتها باشد. البته من از دولتها بايد بگويم مايوسم . لكن ملتها اينطور نيستند. ملت مصر يك حكم دارد و آقاي سادات (3) هم يكحكم . و همينطور ساير ملتها نسبت به دولتها. كمي از دولتها هست كه اميدي به آنها هست و الا اكثرا اميد بر آنها نيست . و ما آرزوي بزرگمان اين است كه ملتها اين معنايي كه درايران واقع شد و ديدند آن چيزهايي كه به نظرشان امكان نداشت تحقق پيدا كرد، آنها هم توجه داشته باشند كه غيرممكنها با اراده ملتها، اراده اي كه تبع اراده خداست ، اراده اي كه براي خداست ، غيرممكنها ممكن مي شود و محالها واقع .
-[در سال گذشته چيزهاي زيادي رخ داد و چيزهاي زيادي هم شنيديم و الان كه من آمدم اينجا، مي بينم مشكلات زيادي در عين پيروزيهاي زياد در كشور ايران موجود است . مثلا اجانب ، تبليغات ، حمله تبليغاتي و حمله هاي ديگري مي كنند و ممكن است كه يك وقت منجر به حمله نظامي هم بشود. كمااينكه حمله هاي اقتصادي هم دارند به ايران و در آينده چيزهاي زيادي رخ خواهد داد. آيا ممكن است در مورد آينده سوالي از شما بكنم و آن اينكه شما درباره روابط با امريكا چه در نظر داريد. مثلا، من باب مثال در روابط با امريكا و مثلا درباره مسائل و مشكلات ديگري كه متوجه ملت ايران و انقلاب ايران خواهد شد، شما چه در نظر داريد و مي خواهيد چه عملي انجام بدهيد؟ ديروز كارتر چيزي گفت كه شبيه به تهديد جنگ بود كه اين تهديد اول ايشان نيست . ]
-پشت سر هر انقلابي در عالم اينطور آشفتگيها هست . و من بايد بگويم كه انقلاب ماانقلاب بزرگي بوده است و در حد خودش بالاترين انقلاب بوده است . با وضعي كه حاضر است و ما شاهد بوديم و پشت سر آن آشفتگيهايش ناچيز است . آنطوري كه انقلابهاي ديگر بودند كه بعد از پنجاه سال ، شصت سال ، بعد از چند سال باز گرفتارهستند، ما آن گرفتاريها را نداريم . و مهم هم اين است كه انقلاب ما اسلامي است و ملي .ملت مسلم قيام كرده است براي اسلام و هر قيامي كه اينطور باشد پشت سرش آنطورخونريزيها، آنطور وحشيگريها پيدا نمي شود. شما مطلع هستيد كه در اين انقلابات يك ميليون و يك ميليون و نيم مقتول داشتند. پس از پيروزي ، فلان كسي كه پيروز شده است مي گويد من تا اين سيگار را كشيدم هر چه مي توانيد بكشيد. و آنطوري كه الان براي من يعني چند روز پيش از اين ، صورت آوردند از ممالكي كه در آن يك انقلابي واقع شده وصورتي كه از حبسيها دادند، از مقتولين و اينها دادند عددها، عددهاي زيادي مثل يكميليون ، يك ميليون و نيم ، دو ميليون بود. و كشور ما بعد از اينكه انقلابش پيروز شد، يك نفر هم حتي بيگناه كشته نشد. آن اشخاصي كه در محكمه بردند و ثابت شده است به اينكه اينها مفسد بوده اند و فساد ايجاد كرده اند و قتل عامها كرده اند، امر به قتل عامهاكرده اند، آنها يك عده معدودي بودند كه بعد از اينكه محاكمه شدند به جزاي خودشان رسيدند. بعد از انقلاب ما، يك آزادي داده شد. تمام مرزها باز و تمام فرودگاهها باز وتمام احزاب و تمام نويسندگان آزاد. در صورتي كه بعد از انقلاب ، شما مي دانيد كه تمام اينها به روي دنيا بسته مي شود. انقلاب ما، غير از انقلاب جاهاي ديگر است . انقلاب وقتي متكي بر اسلام شد و ملت متعهد به اسلام بودند اين انقلاب نمي تواند آنطورخسارت را داشته باشد. ما هر چه خسارت ديديم در حالي بوده است كه با شاه ، شاه مخلوع و دارودسته او برخورد داشتيم و حالا هم هر چه مقتول هست آنهايي هستند كه آنها دارند جنايت مي كنند و باز هم ناچيز هست ، چيزي نيست در نظر ما. اما قضيه تشرهاي آقاي كارتر. نمي دانم شما اين مثل را مي دانيد. من حيفم مي آيد كه مثل بزنم به شير، كه مي گويند وقتي كه مقابل يك دشمن مي ايستد هم فرياد مي زند و هم از آن طرفش چيزي بيرون مي آيد و هم دمش را حركت مي دهد. فرياد مي زند براي اينكه طرف را بترساند. مي ترسد، از اين جهت از او چيزي هم صادر مي شود. دمش را حركت مي دهد براي اينكه ميانجي پيدا كند. آقاي كارتر را من حيفم مي آيد كه بگويم شير، لكن يك موجودي است كه همين كارها را دارد مي كند. اين هياهو و اين فريادها و آن ترساندن ماها را از اقدام نظامي ، و دخالت نظامي ، اينها كهنه شده است و لهذا يك دفعه يك چيزي مي گويد فورا بعدش يك چيزي ديگر مي گويد خلاف آن . اينها همان فريادهايي است كه آن حيوان مي زد براي اينكه بترساند طرفش را. الان ملتهاي اسلامي وملتهاي غيراسلامي هم توجهشان به اينجاست و دلهايشان با ماست . شما اين را بدانيد كه اگر چنانچه سرنيزه سادات از روي مصر برداشته بشود، ملت مصر با ماست . براي اينكه مااسلام را مي خواهيم ، مصر هم اسلام را مي خواهد. ما مي خواهيم يك حكومت اسلامي باشد، ملت مصر هم همين را مي خواهند. ما مي خواهيم يك ملت اسلامي باشد، ملتعراق هم همين را مي خواهند، ملتهاي ديگر هم ، تركيه هم همين را مي خواهد. هر جا كه مسلم است ملتش مايل است كه يك رژيم اسلامي ، يك رژيم عدل باشد. بلكه اگر ماتبليغاتمان برسد به دنيا و ما به مردم دنيا حالي كنيم كه اسلام چه چيز است . اسلام اصلاشناخته نشده است . تا حالا اصل اسلام شناخته نشده است . كسي نمي داند چيست . تاحكومت مي گويند، به نظرشان حكومت محمدرضا مي آيد و سادات و كارتر مي آيد. تارژيم گفته مي شود، اين رژيمها به نظرشان مي آيد. ما هر چه هم بخواهيم به آنهابفهمانيم ، تا نتوانيم درست پياده كنيم آن چيزي را كه موافق رضاي خدا و رسول خداست ، نمي توانيم ادعا كنيم كه ما يك رژيم اسلامي داريم . ما الان در آستانه اين واقع شده ايم كه يك رژيم اسلامي متحقق بشود و ان شاءالله متحقق بشود. لكن اگر دنيا بفهمدكه اين اسلام چيست ، حكومت اسلام چه جوري است ، چه وضعي دارد، حاكم اسلام ورئيس اسلام با محكومين و با اشخاصي كه به آنها حكومت مي كند چه وضعي داشته اند،سردارهاي اسلام در صدر اسلام با مردم چه وضعي داشته اند، سرداري كه يك نفر آدم بازاري ، سوقي به او فحاشي مي كند، نشناخته و بعد او راه مي افتد مي رود بعد به اومي گويند كه اين مالك اشتر ظاهرا بود، فهميدي چه كردي ؟ فهميده و مي دود دنبالش كه مي بيند رفته مسجد. مي گويد كه من آمدم مسجد دعا كنم براي تو. اين يك فرم حكومتي است كه دنيا نديده است . يعني تا حالا در دنيا نشده است پياده بشود. زمان حضرت امير وزمان پيغمبر اكرم و خلفا يك مقداري ، آنطوري كه مي خواستند يك مقداري شد و الاآنطوري كه آنها مي خواستند نشده است تا حالا. بعد از آن هم كه بني اميه آمدند وبني عباس آمدند و حكومتهاي ايراني و نمي دانم بومي و اينها بودند كه ديگر بدتر شدمصيبتها. اگر بتوانيم و شما نويسنده هايي كه مسئول هستيد، همه شما مسئول هستيد، همه نويسندگان اسلام مسئول هستند، همه گويندگان اسلام مسئول هستند كه معرفي كننداسلام را به مردم . حكومت اسلام را معرفي كنند به ملتهاي خودشان كه حكومت اين است وضعش . نه آني كه محمدرضا داشت و نه آني كه سادات دارد و نه آني كه سايرسران قوم دارند. آنها اصلش اجنبي است از اسلام . ربطي به اسلام ندارد. اگر ما معرفيكنيم اسلام را به دنيا، همه دنيا با ما موافق مي شوند. همه قلوب دنيا مي خواهند عدالت باشد، اين جور عدالتي كه در اسلام هست . لكن خوب ، ما يك اشخاص ، ملت ضعيفي هستيم . تبليغات نداريم در دنيا. دنيا بر ضد ما دارد تبليغات مي كند. همه قلمهاي خارج به ضد ماست . همه راديوهاي خارج تبليغات برخلاف ما مي كنند. مع ذلك يك معجزه اي است كه در عين حالي كه همه دارند برخلاف عمل مي كنند باز هم اين قافله دارد جلومي رود و جلوتر خواهد رفت . پس اين معنا كه شما مي گوييد كه تشر زده آقاي كارتر و مارا خواسته بترساند، اين نظير همان تشري است كه آن حيوان مي زند و ما هم بنا نداريم بترسيم . يك قومي مي ترسند كه برايشان مردن يك مسئله باشد. شما يك مقداري باشيدتوي اين مردم . همينهايي كه اينجا الان فرياد دارند مي زنند. يك مقداري توي اينها باشيدببينيد كه اينها منطقشان چيست ؟(4) اينها مي گويند كه ما مي خواهيم كه شهيد بشويم . همين امروز كه در روزنامه من ديدم اين عيال مرحوم آقاي مفتح (5) مي گويد كه ما افتخارمي كنيم كه يك شهيد داديم . يك مردمي كه بانوانش اينطور باشند كه به شهادت سرپرستشان آن هم يك چنين سرپرستي افتخار بكنند و بسياري از اين زنها كه جوانشان را از دست دادند مي آيند پيش من مي گويند كه ما باز هم داريم . باز هم داريم كه تقديم كنيم . يك چنين ملتي را آقاي كارتر از نظامي مي ترساند؟! از نظامي بايد خودش رابترساند كه به آن طرف اعتقاد ندارد. آنهايي كه دعا را مي خواهند وسيله رياست قراربدهند، ناقوس را مي خواهند وسيله و بلندگويشان باشد براي رياست . ما از چه مي ترسيم ؟مايي كه معتقديم كه از اينجا كه برويم به يك جاي بهتر مي رسيم چرا بايد بترسيم ؟ پس مااز نظاميشان نمي ترسيم . ما مهيا هستيم ، تا آن اندازه كه مي توانيم مقابله كنيم . اگر نتوانستيم شهيد مي شويم . كاري نيست اين . اولياي ما هم همين طور بودند. لكن من به شما مي گويم كه اصلا اين اسلحه پوسيده است . اين اسلحه ، اينكه ما مداخله نظامي مي كنيم ، يكاسلحه پوسيده اي است كه سابقا اگر يك چنين چيزي مي گفتند در ايران ، خوفي بود. اماايران الان از اين چيزها خوفي ندارد و اين اسلحه پوسيده است . اصلا اسلحه در دنياپوسيده است . مسخره مي كند دنيا اين حرف را. اين حرفي كه ما مداخله نظامي مي كنيم .اين حرفي است كه دنيا مسخره اش مي كند. لكن حالا اگر ديوانگي كردند و يك چنين كاري كردند ما هم حاضريم . ما ابايي از اين نداريم . البته ما حتي الامكان مي خواهيم كه بشر انسان باشد و مثل سباع (6) به هم نريزند. اما اگر سباعي به ما حمله كرد ما دفاع مي كنيم تا آن حد كه مي توانيم . اما قضيه اقتصادي و اينها. اينهم همانطور است . از همان قماش است كه كهنه شده اين اسلحه ها. آقاي كارتر خيال مي كند كه ماها از دنيا اصلا بي خبرهستيم ، هيچ اطلاعي از دنيا نداريم . ايشان را هم به آنطور حالا مي شناسيم كه ابرقدرت هست و داراي كذا و چقدر نمي دانم لشكر و چقدر سلاح و امثال ذلك و همه دنيا هم . ماعقيده مان مثلا اين است كه تا ايشان بگويند كه "محاصره اقتصادي " در دنيا به روي ما بسته مي شود. اين هم از آن خيالاتي است كه ايشان كردند پيش خودشان . در آن كاخ سفيدقهوه خوردند و يا اگر مي خوردند و پاهايشان را روي هم انداختند اين فكر را كردند. ماپيشمان اين حرفها مطرح نيست . ما اين را گفتيم كه ما خودمان از اين زمين خدا، روزي خودمان را درمي آوريم . و علاوه كي گوش مي دهند مردم به اين حرفها؟ دولت خودشان هم در يكي دو دفعه تا حالا دو سه دفعه تا حالا گفته اند كه اين حرف صحيح نيست ،محاصره اقتصادي صحيح نيست ، بكلي نمي شود. ممالك ديگر هم كه تابع ايشان نيستند.بلي آقاي سادات تبعيت دارد، تابع است . او چشم و گوش بسته مثل شاه ما تسليم است . ومن چقدر بايد تاسف بخورم كه يكي كه در يك مملكت اسلامي دارد مي گويد "من راس اين مملكت هستم " با دو نفر كه هر دو دشمن اسلام هستند، دشمن اسلام هستند نه دشمن يك طايفه اي ، رژيم اسرائيل دشمن اسلام است نه دشمن ما، نه دشمن شما. كارترهم برادر اوست . اينها سر يك ميز بنشينند و با هم معاهده كنند بر ضد اسلام وما بنشينيم گوش كنيم . ملت مصر هم بنشيند گوش كند. شما نويسنده ها هم بنشينيد گوش كنيد. اين چقدر تاسف دارد و چقدر من بايد متاسف باشم به اين وضع اينكه اينها يك چنين پيوندهايي دارند با دشمنهاي اسلام . با كساني كه به روي مسلمين آتش كشيدند.اينها بنشينند با هم سر يك ميز و با هم قرارداد كنند بر ضد مسلمين (7) و از آن بدتر اينكه همه مسلمين بنشينند نگاه كنند. دولتهاي اسلامي هم بنشينند نگاه كنند. ملتها هم بنشينندنگاه كنند.
-[من يك چيزهايي دارم احساس مي كنم و مي بينم كه از داخل نهضت است ، از داخل ايران است و ازخارج نيست . مثل قضاياي آذربايجان و اكراد و كردستان كه شكل مسلح گرفت و مثلا قضيه دانشجوياني كه اين گروگانها را گرفتند. اين از داخل ملت شروع شد. مثلا آيا دولت ايران با اينها موافق بود و آيا باآنها همكاري مي كرد و دلش مي خواست يك چنين چيزي بشود؟ من مي خواهم راي امام را ببينم درباره قضايايي كه در داخل كشور و از اندرون آن بروز مي كند و تراوش مي كند نه آن چيزي كه ازخارج مي آيد، چه نظري شما داريد و چه تفسيري بر اين قضايا داريد؟ حكومتهايي آمدند و رفتند.وزير خارجه اي آمد، وزير خارجه اي رفت . (8) چيزهاي ديگري هست احتمال مي دهم يك فشارهاي اقتصادي داخلي هم باشد كه ما اطلاع نداريم اين تغييراتي كه دارد مي شود. نظر امام ، تفسير امام براي قضايا چيست ؟ اينها از كجا مي شود؟ ]
-قضايايي كه در ايران واقع شده است اينها ريشه اش از خارج و يك مقداري هم ازريشه هايي كه رژيم سابق دارند و طرفدارانشان است . امت اصيل ، نه كرد و نه آذربايجاني با ما مواجه نيستند. البته يك تبليغاتي در كردستان همان اشخاص خارجي كردند كه خيال كردند كه يك تفرقه اي بين مثلا اكراد و غيراكراد، بين اقليتهاي اينجا و غير آن هست . واين براي اين است كه اسلام را درست نمي گذارند ما معرفي كنيم . من اميد اين را دارم كه اگر اسلام آنطوري كه ما مي خواهيم در اينجا تحقق پيدا كند، پياده بشود، نه كرد و نه لر ونه ترك و نه ساير قشرها كه هستند هيچيك از اينها اصلا نخواهند كه خودشان علي حده باشند. علي حده بودن روي اين زمينه است كه يك دولت مركزي بخواهد بر آنها يك تحميلاتي بكند. مثل همين است كه اول هم گفتم كه تا گفته مي شود رژيم ، دولت و اينها،مردم توي ذهنشان همان رژيم سابق و همان دولتهاي سابق مي آيد كه در تهران نشسته بودند و تحميل مي كردند به همه قشرهاي ايران زور مي گفتند و آنها را محروم مي كردندو تمام ذخايرشان را به ديگران مي دادند و در خوزستان مردم گرسنگي مي خوردند ونفت زير پايشان براي خارج صادر مي شد. اينها اگر حكومت اسلامي را ببينند و بدانند كه چه خواهيم كرد و چه ميل داريم انجام بدهيم ، آن روزي كه حكومت اسلامي پيدا بشودتمام اين قشرهايي كه هستند اين مسائل پيش آنها ديگر طرح نمي شود. طرح اينكه مامي خواهيم خودمان حكومتمان باشد. ما مي خواهيم شهرداري ، خودمان باشد. اينهاروي اين زمينه است كه از دولتهاي سابق ضربه خوردند. آن ضربه اي كه از دولتهاي سابق خوردند و تلخي اي كه در ذايقه همه قشرها هست اين اسباب اين شده است كه اينها خيال كنند كه اين حكومت اسلامي هم مثل حكومت شاهنشاهي است . همانطور كه حكومت شاهنشاهي همه ذخاير را مي برد و كردستان در حال فقر بود و عرض بكنم كه بيمارستان نداشتند و دانشگاه نداشتند و هيچ چيز، و فرض كنيد كه بلوچستان هم همينطور، بختياري هم همينطور، اينطور بود. الان هم كه مي شنوند حكومت ، اصلا در ذهنشان بيش از آن حكومتي كه در رژيم سابق بود، نمي آيد. از اين جهت اين حرفها را مي زنند و ما هم گفتيم كه ما الان حرفهاي همه شما را مي شنويم تا وقتي فهميديد حكومت چيست . وقتي گفتيد حكومت ، ديگر خودتان هم حرفتان را پس مي گيريد و ما در داخل از خود ملت ، ازخود داخل چيزي نداريم . ملت همه شان با ما هستند. آنهايي كه الان صدا درمي آورند دراين قشرها، اينهايي اند كه از خارج الهام مي گيرند نه از داخل . و آنها هم بسيارشان متوجه مسائل نيستند و بعضيشان هم البته كذا هستند. والا نه اين است كه ما، شما خيال كنيد كه درداخل با يك مشكلاتي الان مواجه هستيم و مردم در داخل نمي گذارند چه بشود نه ،مسائل اينطور نيست . البته يك قضيه كه واقع مي شود قلمهاي دشمنهاي ما به راه مي افتد ويك قضيه كوچكي را بزرگش مي كنند الي ماشاالله . يك قضيه در آذربايجان مثلا پيش مي آيد، قضيه جزئي كه قابل ذكر خيلي نبود. آذربايجان مخالفتي با اسلام نداشت . اين رادر خارج بزرگش مي كنند و در راديوها سر و صدا درمي آورند كه حكومت آذربايجان چه مي خواهد بشود و جمهوري آذربايجان چه و اين حرفها نيست در كار. اين حرفهاتبليغات است همه اش ، واقعيت ندارد. شما الان مي بينيد بازارهاي ايران باز است و هيچ خبري نيست . همه جا صحيح و سالم و مثل آن نهضتها و آن انقلابات نيست كه الان انقلابي باشد. ما انقلابمان باز يك سالش نشده است و انقلابي كه باز يك سال نشده است و پيروزي اش چند ماه است ، شما متوقعيد كه تا اين سد شكسته شد تمام امور همچه آسوده و راحت است . خوب ، يك سي و پنج ميليون حبسي از حبس بيرون آمدند، مايك محبس داشتيم ايران اسمش بود. سي و پنج ميليون جمعيت هم توي آن محبوس بودند. اختناقها بود و فشارها بود. يك دفعه يك سدي شكسته شد سي و پنج ميليون ريختند بيرون . شما مي خواهيد سي و پنج ميليون كه بيرون مي ريزند، تويشان هم يك عده اي هستند كه اينها جاهل هستند. يك عده اي هم هستند كه آنها ملهم از خارج هستند. شما مي خواهيد كه فورا همه سر و صداها بخوابد و اينها. شما خاطر جمع باشيد كه اين سر و صداها چيزي نيست و يك چيزي كه پيش ما يك اهميتي داشته باشد نيست .اينها مثل همان سر و صداهاي آقاي كارتر است ، كه هيچ خبري نيست در اينجا. دشمنهاي ما براي ما خبر خيال مي كنند، مي خواهند درست بكنند. و اما قضيه اينجايي كه شمااسمش را سفارت مي گذاريد و ما اسمش را جاسوسخانه مي گذاريم ، اين قضيه را يك دسته از جوانهاي ما رفتند و آنجا را گرفتند و ديدند كه محل جاسوسي است اينجا. اصلايك سفارتخانه نيست ؟ با اسم سفارتخانه يك محلي را درست كردند براي جاسوسي وتوطئه در منطقه نه توطئه تنها براي ايران . اينها هم كه ديدند در آنجا هستند، آنها هم جاسوس هستند، اصلا مامور سياسي ، ما در ايران برايمان ثابت نيست كه يك مامورسياسي امريكا داشته باشد. امريكا ما را يك دولت سياسي نمي دانسته كه يك مامورسياسي بخواهند بفرستند. دولت اينجا هم آن وقتي كه بود، رژيمي كه بود نوكرش بود، هر كاري مي خواست مي كرد. مي خواست چه كند؟ يك ديپلمات بياورد اينجا. مگرمواجه بود با يك مملكتي كه مثل خودش بود؟ يك مملكتي بود كه در قبضه او بود وهمه چيز آن دست او بود. اين ديگر ديپلمات نمي خواست . اين اينجا مي خواست كه يك مركزي درست بكند و عمده نظرش خارج بود. دشمنان خارجي او بود. عمده نظر آقاي كارتر در اين محل كه اين چيزها را درست مي كرد شوروي بود نه اينكه ايران برايش يك چيزي بود. خوب ، ايران در مشتش بود. كاري به او نبود. عمده نظر اين بود كه اينجاپايگاهي درست كنند. در مقابل يك قدرت بزرگي پايگاه نظامي درست كرده . پايگاه همه چيز و پايگاه جاسوسي هم درست كرد، كه اين مركز است جوانهاي ما رفتند، كشف كردند كه مركز، مركز جاسوسي است . افراد، افراد جاسوس و يك موجودي كه ، يك انساني كه ، يك آدمي كه ديپلمات باشد و عرض بكنم كه از اجزاي سفارتخانه - به اينكه سفارت باشد معلوم نيست - در اينجا باشد. بنابراين همه ملت ما هم دنبال اينها هستند.دولت هم نمي توانست خلاف بكند. دولت اينجا هم ، ملت هست ، همه چيز دست ملت است . دولت هم مخالفت نمي كرد براي اينكه دولت هم وقتي ببيند كه يك مركزي مركزجاسوسي است كه نمي تواند بپذيرد كه به عنوان يك مركز ديپلماتيك . وقتي اينطور شدراجع به آن را نگذاريد پهلوي آن شلوغهايي كه كرده اند، آنها يك مسائلي است ، اين مسئله ديگر است اين يك مسئله ملي است كه ملت ما همه شان با هم موافق اند در اينكه اين لانه بايد از بين برود. و ما ديگر اجازه اين را نمي دهيم كه در مركز ما، در محل ما يك مركز جاسوسي براي جاهاي ديگر بشود. اين اجازه را نخواهيم داد. ملت هم نخواهدداد. دولت هم نخواهد داد. پس قضيه گرفتن جوانها آنجا را، اين را حساب نكنيد كه اينهم جزو شلوغيهاست . اين اساسي است كه براي رهايي يك ملت است نه اينكه جزوشلوغيهاست كه شما كردستان را يا چيز را يك چيز حساب مي كنيد. آذربايجان را اينجا،همرديف او، رديف او نيستند. يك مسئله است آن يك مسئله است ، آنها هم چيزي نيست . نه اهالي كردستان با ما مخالفند و نه اهالي آذربايجان . همه شان اعلام همبستگي به جمهوري اسلامي كردند. آخر چطور امكان دارد اين معنا كه يك طايفه اي از مسلمين بااسلام بد باشند، يك طايفه اي كه مي روند نماز مي خوانند، يك طايفه اي كه قبله شان مكه است ، يك طايفه اي كه كتابشان قرآن است همه اينها را بگويند لكن شمشير بكشند برروي اسلام ؟ اين معقول نيست يك چنين چيزي . آنها كه اين كارها را مي كنند يك اشخاصي هستند كه اغفال مي كنند يك دسته اي را. توجه به مسائل ديگر نمي گذارند پيدابكنند. اينها هم مهم نيستند. اينها چيزي است كه قابل حل است و شما از اين جهت هم متاسف نباشيد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
1- ايالات متحده امريكا.
2- اشاره به آيه 10 سوره حجرات .
3- محمد انورسادات ، رئيس جمهور مصر. 4- اشاره به جمعيتي كه از شهرهاي دور و نزديك براي ديدار با امام خميني به قم آمده و در كوچه هاي اطراف منزل امام اجتماع كرده بودند.
5- شهيد محمد مفتح كه همراه محافظينش به دست گروهك تروريستي فرقان به شهادت رسيد. 6- سباع : درندگان . 7- قرارداد منعقده بين انورسادات ، رئيس رژيم مصر، و مناخيم بگين ، نخست وزير رژيم اشغالگر قدس ، دركمپ ديويد امريكا. براساس اين قرارداد، رژيم اسرائيل از سوي دولت مصر به رسميت شناخته شد.
8- استعفاي آقاي صادق قطب زاده و انتصاب آقاي ابراهيم يزدي به جاي او.



بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 174,660,545