عنوان : حكومت در اسلام و اديان توحيدي و تفاوتهاي آن با مكاتب غير توحيدي
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : ساعت 10 صبح 15 تير 1359
تاریخ قمری : 23 شعبان 1400
جلد : 12
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
تربيت انسان ، مقصد عالي اسلام و مكاتب توحيدي
اولا از آقاياني كه زحمت كشيدند و تشريف آوردند در اين محل تنگ و زحمتزا،تشكر مي كنم و توفيق و سعادت همه را از خداي تبارك و تعالي مسئلت دارم . وضع اسلام در همه ابعادي كه دارد با وضع حكومتهاي ديگر بلكه با وضع اديان ديگر، آنچه كه الان در دست است مغايرت دارد. در تمام دوران بشريت آنقدر كه تاريخ به ما اطلاع مي دهد، هيچ حكومتي و هيچ ديانتي مثل ديانت اسلام و حكومت اسلام نبوده است وبعدها هم نخواهد بود.
اسلام يك حقيقتي است كه انسان را در تمام ابعادي كه دارد، چه از بعدهاي مادي وچه بعدهاي معنوي تا برسد به آنجايي كه "آنچه در وهم تو نايد آن شود" در همه اين ابعاد نظر دارد و طرح تربيتي . شما به حكومتهاي دنيا - غير اديان - وقتي كه نظر بكنيد، چه حكومتهاي شرق و غرب و چه حكومتهايي كه در بين شرق و غرب هستند، هيچ حكومتي را نمي بينيد كه با كيفيت بارداري زنها كار داشته باشد، با بچه هاي شيرخوار كارداشته باشد، با كيفيت ازدواج كه چه وقت باشد، چه وقت نباشد كار داشته باشد، بابچه هاي كوچكي كه در دامن مادرشان هست و تكليف پدر و مادر، با آنها كار داشته باشد؛ بلكه هيچ حكومتي با اخلاق افراد هم كار ندارد، الا آن چيزي كه به حكومت ضرربزند. نظر حكومتهاي دنيايي اين است كه يك كسي مخالفت با نظم نكند، مخالفت باحكومت آنها نكند، بيرون نيايد و عربده بكشد و بخواهد نظم را به هم بزند. تا اين حدودكار دارند آنها. اما در باطن منزلها چه مي گذرد غير از توطئه ها، كه اين هم مربوط به نظام است ، اين آدم در خانه خودش چه مي كند، ابدا كاري به اين ندارد. هر كاري مي خواهدبكند. آزادي كه حكومتهاي مادي به مردم مي دهند غير از آن آزادي است كه حكومتهاي معنوي و خصوصا اسلام به جامعه مي دهد. طرز حكومت اسلام با سايرحكومتها در تشكيلات ، طرز نيروهاي مسلح اسلامي با ساير نيروهايي كه غير اسلامي هستند، همه اينها فرق دارند. اسلام از قبل از اينكه شما ازدواج بكنيد، با ازدواج شماسروكار دارد. مي خواهد نتيجه اين ازدواج يك انسان سالم باشد. مثل حيوانات نباشد كه به طور هرج ومرج هر كاري مي خواهند مي كنند. از قبل از ازدواج قوانين اسلام هست كه چه شخصي را زن قبول كند به ازدواج و چه زني را مرد قبول كند براي ازدواج . اوصاف مرد، اوصاف زن ، اينها مطرح هست در اسلام . در هيچ حكومتي اين مطرح نيست كه مرداوصافش چه باشد، زن اوصافش چه باشد. در اسلام اين مطرح است ، وقت ازدواج چه وقت باشد، بعد از ازدواج چه روابطي بين زن و مرد باشد. وضع زندگي زن و مرد با هم چه جور باشد. وقتي كه زن و مرد با هم خلوت مي كنند وقت اين خلوت چه وقت باشد.همه اينها براي اين است كه مي خواهد مقصد عالي اسلام و همه مكتبهاي توحيدي اين است كه انسان درست بشود. اين انسان اگر سرخود باشد و مهار نداشته باشد، از همه حيوانات درنده تر و موذيتر است .
اشتباه انسان در رسيدن به كمال مطلق
شما مي بينيد كه اين جناياتي كه الان بر بشر واقع مي شود از طرف اين قدرتهاي بزرگ ، كه به خيال خودشان اينها تربيت شده هم هستند، [مي باشد]. اين جناياتي كه ازطرف اين دولتها بر بشر و بر همجنس خودشان وارد مي شود در طول تاريخ از هيچ حيواني ، درنده اي واقع نشده است . حيوان درنده هم طعمه مي خواهد، آن طعمه كه دستش آمد و شكمش سير شد ديگر نمي خواهد يك عده از حيوانات را استثمار كند وتحت سلطه در آورد.
اين انسان است كه سير نمي شود؛ اين انساني است كه هواهاي نفسانيه اش آخر ندارد، چنانچه يك مملكت را به او بدهند، دنبال يك مملكت ديگر است ، آن مملكت را هم كه گرفت دنبال يكي ديگر است . اينطور نيست كه حدود داشته باشد آمال انسان . هرچه كه يافت دنبال ايني است كه آني كه نيافته او را هم بيابد. انسان اگر به حال خودش باشد درشهوت غيرمتناهي است آمالش و در غضب هم غيرمتناهي است و در حس سلطه جويي هم غيرمتناهي است . شما گمان نكنيد كه اگر منظومه شمسي را تمامش را يك انساني به دست بياورد باز بنشيند كه خوب بس است ، مي گويد يك منظومه ديگري برويم ببينيم چه خبر است . شما مي بينيد كه الان دنبال اين هستند كه به مناطق ديگري كه غير زمين است ؛ به سيارات ديگر هم دست بيابند. اينطور نيست كه اگر دست يافتند به يك سياره اي ، دنبال سياره ديگر نباشند. اينطوري انسان خلق شده است ؛ غيرمتناهي درغضب ، غيرمتناهي در شهوت ، غيرمتناهي در خودخواهي .
هيچ چيز انسان را سير نمي كند مگر اينكه تربيت بشود كه با اين تربيت به منتها سيري كه در اين سير آن منتها تمام چيزهايي است كه انسان مي خواهد، و آن رسيدن به كمال مطلق [است ]. به كمال مطلق . اگر رسيد اين طمانينه برايش حاصل مي شود.
همه در پي كمال مطلقند
اطمينان قلوب به رسيدن به خداست ، به غير او هيچ آرام نيست قلوب . خودشان هم ملتفت نيستند كه اين نفس توجه به كمال مطلق دارد، منتها كمال را گم مي كنند. نفس انسان متوجه به اين است كه برسد به كمال مطلق . تشخيص اينكه اين كمال است ، آن كمال است ، آن كمال است ، اين اشتباه در اينجاهاست . يك كسي علم را كمال مي داند،دنبال علم مي رود.
يك كسي قدرت را كمال مي داند، دنبال قدرت مي رود. همه اينهايي كه دست و پامي زنند در دنيا، دنبال اينند كه كمال مطلق را پيدا كنند؛ يعني ، همه دنبال اينند كه خدا راپيدا كنند، متوجه نيستند خودشان .
اسلام هدايتگر انسان به سوي كمال مطلق
اسلام آمده است راه را نشان مي دهد، سرگردانيها را از بين مي برد و راه را نشانمي دهد كه اين راه بايد رفت . اسلام نيامده است كه سلطه پيدا كند بر اين مملكت و آن مملكت و آن مملكت . اصلا مطرح نيست پيش اسلام سلطه جويي . مطرح نيست پيش اسلام غلبه به يك قومي و زير بار قرار دادن و به استعمار كشيدن آنها، هيچ مطرح نيست پيش اسلام .
اسلام اگر ارتش دارد براي اين دارد كه اين ارتش مردم را بياورد براي هدايت ، نه ارتش برود يك جايي را بگيرد. ارتش مي خواهد قلوب را جلب كند. اسلام آمده است كه قلوب يك انسان را، قلبهاي انسانها را كه سرگردان هستند و كمال مطلق [را] دنبالش هستند و نمي دانند كجاست ، اين سرگردانها را مي خواهد هدايت كند؛ راهنمايي كند به آن راهي كه به آنجا مي رسند. در قرآن و در نماز مي خوانيد: اهدنا الصراط المستقيم . (1) يك راه مستقيمي هست كه اين راهي است كه انسان را به كمال مطلق مي رساند و آن سرگرداني كه از براي انسان است از بين مي رود و بشر اين راه مستقيم را اگر خودش بخواهد طي كند نمي تواند، اطلاع بر آن ندارد؛ خداست كه اطلاع دارد بر اين راه مستقيم ؛ يعني ، آن راهي كه انسان را از اين آشفتگيها و از اين حيرتها بيرون مي آورد ومي فرستش طرف يك راهي كه منتهي اليهش خداست .
ما از خدا در نمازهايمان مي خواهيم كه خدا هدايت كند ما را به راه مستقيم ، نه راه كج و نه راه از اين طرف كج ، راست و چپ ؛ غيرالمغضوب عليهم و لاالضالين . (2) اينها راههايشان علي حده است و هرچه جلو بروند دور مي شوند از آن مقصد. ارتش اسلام ، ارتش هدايت است . سردارهاي صدر اسلام اساتيد اخلاق بودند، كساني بودند كه مردم را درهمان حالي هم كه جنگ مي كردند، هدايت مي كردند، با اسم خدا شروع مي كردند،دستور بود كه تا آنها، تا آن مقابلهاي ما شروع نكنند، شما بايستيد؛ شروع هم اينطور نبودكه همان طور كه آنها مي خواستند اينها را مغلوب كنند و يك غنيمتي به دست بياورند ويك كشوري را بگيرند اينها هم آنطور باشند. خير، اينها مي خواستند قلوب را به دستبياورند. ارتش اسلام هر جا رفته است و سردارهاي اسلام هر جا پا گذاشتند، همان جايي كه پا گذاشتند اول مسجد درست كردند. وقتي به قاهره رسيدند اول خط كشيدند براي مسجد و همه جا اينطور بود؛ مسجد مطرح بود، معبد مطرح بود و ارتش اسلام براي آبادكردن مساجد و محرابها كوشش مي كردند.
و پيغمبرها براي همين آمده بودند كه مردم را هدايت كنند به آن راهي كه مي رسند، به آن كمال مطلق و از اين حيرتها و از اين سرگشتگيها نجات پيدا مي كنند، براي نجات انسان است از اين ظلمت طبيعت به نور، بلكه از حجابهاي نور و ظلمت براي ماوراي اينها. در دعاي شعبانيه مي خوانيد: الهي هب لي كمال الانقطاع اليك و انر ابصار قلوبنا بضيا نظرها اليك حتي تخرق ابصار القلوب حجب النور؛ (3) ما را هدايت كن به آنجايي كه ديدگان قلوب ما،چشمهاي قلب ما، حجابهاي نوراني [را] هم از بين بردارد، به تو برسد. اسلام آمده است كه انسان را از اين ضلالتي كه دارد، از اين حجابهايي كه دارد، حجابهايي كه بالاتر از همه حجاب خودبيني است ، خودگنده بيني ، [خارج كند]. تا انسان يك چيزي دستش مي آيديك غروري در او پيدا مي شود، خودش را بزرگ مي بيند، اسلام آمده است كه سركوب كند اين غرور را. مادامي كه انسان خودش را مي بيند نمي تواند به آن راهي كه راه هدايت است دست پيدا بكند، بايد پا بگذارد روي اين ؛ اول امر اين است كه پا بگذارد روي اين شهواتي كه دارد، هواهاي نفسانيه اي كه دارد.
اسلام مصلحت خواه ملتها
و ارتش اسلام براي اين آمده است كه مردم را صيد كند و قلوب آنها را به دست بگيرد، نه مردم را بخواهد [كه ] جهات مادي به دست بياورد. هيچ جنگي در دنيا كه بين انبيا بوده و غيرشان ، نبوده است الا اينكه مي خواستند اين سركشها را آرام كنند، انانيتها رابكوبند. خداي تبارك و تعالي وقتي به حضرت موسي و هارون امر مي فرمايند، مي فرمايند: برويد اين فرعون را نصيحت كنيد شايد به راه بيايد. مطرح اين است كه فرعونها، آنهايي كه همه شان نفس فرعوني دارند، خيال نكنيد كه هم يك شخصي يايك اشخاصي بودند، فرعون بودند. انسان تا تربيت اسلامي يا تربيت مكاتب توحيدي پيدا نكند، اين فرعونيت در باطنش است ، شيطنت هم در باطنش هست ، خودخواه است و اسلام براي اين آمده بود كه اين خودخواهيهايي كه مانع از وصولند، مانع از رسيدن به آن هدايت مطلقند، از پيش پاي مردم بردارند. در نقل است كه پيغمبر اسلام ديد يك عده اي را گرفته اند، اسير كرده اند دارند مي آورند، فرمود: كه ما بايد با زنجير اينها را به بهشت ببريم . آنقدر پيغمبر غصه مي خورد به اينكه اين مردم هدايت نمي شوند، كه خدابه او تسليت مي فرمايد كه فلعلك باخع نفسك علي آثارهم ان لم يومنوا بهذا الحديث اسفا. (4) قضيه ،قضيه ايمان است نه قضيه گرفتن يك جايي و سلطه پيدا كردن به يك كشور است ، قضيه اين است كه ايمان بياورند.
جمهوري اسلامي بايد مشي اش اين باشد كه هدايت كند مردم را. خدا ان شاءالله اين منحرفيني كه الان در كشور ما و ساير كشورهاي اسلامي هستند هدايت كند كه اينها به راه بيايند. اسلام مي خواهد كه مردم بيايند در تحت لواي او و آنها را از اين گرفتاريهايي كه دارند و سرگشته اند و حيرانند و اين ور و آن ور مي زند براي پيدا كردن كمال و خودشان هم ملتفت نيستند كمال مطلق چي هست ، آمده است اينها را از اين سرگردانيها بيرون بياورد؛ همه را به يك راه مستقيم هدايت كند و تاآخر برساند. چرا از اين اسلام فرارمي كنند؟ در اسلام هر چه هست براي صلاح حال ملتهاست ، براي صلاح حال بشر است .اسلام مي خواهد اينهايي كه منحرف هستند اينها را برگرداند به يك راه راستي ، به يك راه سلامتي ، همه با هم برادر باشند، همه با هم دوست باشند، محبت داشته باشند، مثل اهل بهشت باشند كه اخوانا علي سرر متقابلين ؛ (5) برادرند همه ، هيچ حقد و حسدي آنجا ديگرنيست ، شستشو شده اند؛ اگر - خداي نخواسته - هم جهنمي باشيم در جهنم شستشومي شود، جهنم راه بهشت است . اسلام آمده است كه همه اين گرفتاريهايي كه در بشرهست زايل كند و همه را به راه راست و با برادري ، با برابري ، با خوشي اينها را ببرد، راه ببرد همان طوري كه چوپان گوسفندهاي خودش را راه مي برد، همان طور كه چوپان علاقه دارد كه اين گوسفند در يك جاي خوبي چرا بكند. مي گويند پيغمبرها غالبا يا همه چوپاني هم كرده اند.
چرا اين گروههاي منحرف از آغوش اسلام كنار مي روند؟ بيايند ببينند كه اسلام چه مي گويد. و از اولي كه بشر مي خواهد ازدواج كند همراهش هست كه اين بچه اي كه مي خواهد از اين بشر توليد بشود، يك بچه خوبي باشد، بعد هم در دامن مادرش اينطور،بعد هم در دبستانش اينطور، بالا و پايين تا آخر. اسلام مي خواهد شما را هدايت كند به يك راه راستي . اسلام اينطور نيست كه بخواهد به شما يك سلطه اي پيدا كند و يك آقايي بفروشد، خير. پيغمبراكرم كه شخص اول بود و بنيانگذار اسلام و بنيانگذار هدايت مردم ، سيره اش را برويد ببينيد چه جور بوده . آيا هيچ وقت سلطه جو بوده ؟ وقتي با همين اشخاصي كه رفقايش بودند، دوستانش بودند، ديگر سياه و سفيد و اينها مطرح نبود،نشسته بودند همه با هم ، دور هم مي نشستند؛ يكي آنجا بنشيند يكي پهلويش ، بالا و پايين باشد، اين هم نبوده . از اول بنا بوده است كه يك اخلاق صحيح انساني ، آنكه براي انسان صالح است ، آن را تربيت كنند به آن اخلاق ، و تربيت كنند به آن عقايد و تمام اعمالي كه دستور داده اند همه اش براي اين است كه ، اين را تربيت كنند كه به آن مقصدي كه به حسب فطرت دارد؛ فطرت الله التي فطر الناس عليها. (6) اين فطرت توحيد است ، فطرت خداجويي است كه در همه هست ؛ كافر هم كه دارد مي رود دنبال اينكه يك چيزي پيدابكند، خودش ملتفت نيست ، اين دنبال كمال مطلق است ، اين را كمال خيال كرده است .هر كس هر عملي انجام مي دهد براي اين [است ] كه آن را يك چيز خوبي مي داند، يككمالي مي داند. اين دزدهاي سرگردنه هم اين را يك كمالي مي دانند كه بروند دزدي بكنند، به هم فخر مي كنند. همه دنبال كمالند، همه دنبال خدايند، ملتفت نيستند. بشرخداخواه هست ، لكن اعوجاجات نمي گذارد، فطرتها را خاموش مي كند.
ارتش ، نيروي اسلامي هدايتگر
شما برادران ارتشي ، نيروهاي دريايي كه امروز اينجا تشريف آورديد، بعضيهايتان توجه داشته باشيد كه شما امروز لشكر پيغمبر اسلام هستيد. لشكر امام زمان - ارواحنا فداه - هستيد. الان نظر دارد او به شماها، نامه اعمال شما به او عرضه مي شود به حسب روايات ،طوري باشد كه نامه ها وقتي عرضه مي شود ايشان را متاثر نكند. نيروهاي ما نيروهايي باشند كه مردم را بخواهند هدايت كنند به انسانيت . فرق مابين نيروي توحيدي و نيروي طاغوتي همين است ؛ نيروي طاغوتي مي خواست تو سر مردم بزند، از مردم فاصله مي گرفت . توجه داشته باشيد كه هر چه قدرت پيدا كنيد شما، به اندازه محمدرضا پيدانمي كنيد و حالا او در يك بستري خوابيده است كه مرگ براي او عروسي است . دنيا اين است ! و آنهايي كه اهل معرفت خدا هستند هر چه نزديكتر به آن عالم بشوند ابتهاجشان زيادتر مي شود، كمالشان زيادتر مي شود. كوشش كنيد كه ارتش اسلامي باشيد، نيروي اسلامي باشيد، نيرويي باشيد كه بخواهيد با اين نيروي خودتان اشخاصي هم كه خلاف مي كنند اينها را تربيت كنيد، ضربه ، ضربه تربيتي باشد؛ ضربه علي يوم الخندق افضل من عباده الثقلين ، (7) اين روايتي است از رسول اكرم . ضربه ، يك ضربه بود، يك دست بالا بردن وفرود آوردن و يك نفر آدم را در "يوم الخندق " كشتن . البته از جهت سياسي اين ضربه ،ضربه اي بود كه اسلام را از شر كفار نجات داد. ولي [مهمتر] از آن جهت ، جهت معنوي اش است . اين دست بالا مي رود و پايين مي آيد. يكوقت آدم خيال مي كند منم كه اين كار را مي كنم ، من بودم كه اين كردم ، من بودم كه اين جور كردم ، اين شيطان است . يكوقت اين را قدرت خدا مي داند، خودش را هيچ مي داند، براي خودش چيزي قائل نيست ، اين دست را از خدا مي داند، شمشير را هم از خدا مي داند.
نهراسيدن از دشمن با تمسك به خداوند
هيچي ما نداشتيم ، ما قبل از چند سال پيش از اين هيچ بوديم . آني كه ما را هست كرد وهمه چيز به ما داد و همه قدرتها [را] داد و زمين را به اين وسعت در اختيار ما گذاشت وآسمان و زمين را در اختيار ما و براي منافع ما گذاشت خدا بود. ما خودمان كه چيزي نبوديم ، چيزي نداشتيم ، حالا هم هيچ هستيم . بفهميم اين را كه ما چيزي نيستيم ، هرچه هست اوست . هي نگوييد كه فلان اين كار را كرد، خير، اينها حرف است ، مبداء مطلب راپيدا بكنيد. آنكه انجام داده كارها را، آنكه شما ملت ضعيف را غلبه داد بر يك همچوقدرتهاي بزرگي ، آن او بود. تا تمسك به او داريد از هيچ چيز، از هيچ آسيبي نترسيد.كسي كه به خدا متمسك است از هيچ چيز نمي ترسد؛ براي اينكه ، آخرش اين است كه انسان را بكشند، آخرش شهادت است ، از اين ترسي ندارد.
جوانهاي ما از باب اينكه از شهادت ديگر ترسي نداشتند، بلكه اقبال مي كردند،استقبال مي كردند از شهادت ، اين قدرت را پيدا كردند كه همه به هم دست دادند و اين مملكت را نجات دادند. مي خواهيم مملكت نجات پيدا بكند از شرك ، نجات پيدا كند ازاين الحادها، همه بيايند، همه با هم وارد بشوند در اين مكتبي كه براي خداست و شما راهدايت به روي خدا، به طرف خدا مي كند. نرويد اين طرف و آن طرف ، هيچ جا بهتر ازقرآن نيست .
هيچ مكتبي بالاتر از قرآن نيست . اين قرآن است كه هدايت مي كند ما را به مقاصدعاليه اي كه در باطن ذاتمان توجه به او هست و خودمان نمي دانيم . شما ارتش عزيز ايران ،شما نيروهاي انتظامي ايران ، از هر طبقه اي كه هستيد شما امروز، تمام نيروهاي شما امروزنيروي امام زمان - سلام الله عليه - است . كوشش كنيد كه رضاي او را به دست بياوريد.توجه كنيد به اينكه شما الان مستخدم او هستيد و همه هستيم . كوشش كنيم همه كه رضاياو به دست بيايد كه رضاي او رضاي خداست و اگر آن به دست آمد ما آسيب ديگرنمي بينيم و خوفي از چيزي نداريم .
ان شاءالله خداوند به همه شما سلامت ، عزت ، قدرت عنايت كند و شماها را غلبه بدهدبر شياطيني كه در باطن خودتان و خودمان هست . غلبه بدهد بر همه اشخاصي كه بر ضداسلام ، برضد اين هدايت كه هدايت خودشان هم هست بر همه غلبه بدهد.
و السلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
1- سوره فاتحه الكتاب ، آيه 5.
2- سوره فاتحه الكتاب ، آيه 7. 3- مناجات شعبانيه : "خداوندا به من نهايت گسستن از خويش را براي پيوستن به خودت عطا فرما؛ و چشمان قلبهاي مارابراي نگريستن به سوي خود به نور خودت روشن فرما، تا چشمهاي قلوب ما، حجابهاي نوراني را هم از ميان بردارد". 4- سوره كهف ، آيه 6: "اي رسول ! نزديك است كه اگر امت تو، به قرآن ايمان نياورند جان عزيزت را از شدت حزن و تاسف بر آنان هلاك سازي ".
5- بخشي از آيه 47 سوره حجر: "باهم برادر و دوستدار هم ؛ و روبه روي يكديگر بر تخت عزت بنشينند". 6- بخشي از آيه 30 سوره روم : "فطرت خداوند، همانكه انسانها را بر آن ذات آفريد". 7- حديث نبوي ، بحارالانوار، ج 39، ص 1 : "يك ضربت شميشر علي "ع " در روز خندق "جنگ خندق " از عبادت جن و انس برتر است ".
بزرگتر کوچکتر