عنوان : حفظ ارزشهاي انساني و جلوگيري از فساد، رهاورد انقلاب و دفاع مقدس
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 2 دي 1361
تاریخ قمری : 7 ربيع الاول 1403
جلد : 17
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
بزرگترين جنايت امريكا و خيانتكاران داخلي
شما امروز مرا خوشحال كرديد. البته من اطلاع داشتم كه مغزهايي كه نگذاشتنددرزمان سابق هيچ رشد بكنند، رشد كردند، لكن تفصيلش را در اين بخش اطلاع صحيح نداشتم و حالا بسيار خوشحال شدم و بايد اظهار تشكر كنم از اين جوانهاي عزيزكه براي ميهن خودشان ، براي اسلام افتخار ان شاءالله ، درست مي كنند و كردند. و ما هرقدمي كه پيش مي رويم ، بيشتر مطلع مي شويم كه چه خيانتهايي به اين كشور شده است ؛چه جنايتهايي امريكا و امثال او به ما كرده اند، منتها با دست همين جنايتكاراني كه درداخل بودند. و بزرگتر جنايتي كه كردند همين معناست كه نگذاشتند اين جوانهاي ما رشدبكنند. اگر از اولي كه ارتش درست شده بود، يك ارتش اسلامي بود و تحت نظر اسلام بود و تعهدات اسلامي را داشتند، حالا وضع ما غير از اين وضعها بود، لكن نگذاشتند. مع ذلك ، خداي تبارك و تعالي سايه عنايتش را بر سر اين ملت انداخت كه در بين راه رسيديم به اين كه جلوي آن مسائل را بگيريم و امروز كشور ما همه چيزش يك كشوراسلامي شده است . و البته باز هم در نيمه راه هستيم كه بيشتر بشود.
و من اميدوارم كه آقايان با دلگرمي و توجه به اينكه خداي تبارك و تعالي به آنها اجرخواهد داد، [بدانند كه ] اين يك عبادت است ، اينكه شما انجام مي دهيد يكي از عبادات بزرگي است كه انجام مي دهيد و براي خدا باشد تا اينكه خداي تبارك و تعالي به شما دراينجا و در آنجا اجر عنايت كند، تحت عنايتش باشيد. و اين كار را كه شما داريد انجام مي دهيد و ان شاءالله ، بعدها هم تكميل خواهد شد، اين كار در نامه هاي عمل شما ثبت مي شود و در دنيا هم در همه جا ثبت خواهد شد.
حفظ ارزشهاي انساني ، دستاورد انقلاب و دفاع مقدس
و ما در عين حالي كه در اين جنگ ، خيلي جوانهاي عزيز از دست داديم و خيلي شخصيتهاي عزيز از دست داديم و اين همه جنايات واقع شده است كه انصافا اين جنايت اخير دزفول يكي از بزرگترين جناياتي بود كه اينها كردند، در عين حالي كه ما اين قدرجنايت برمان واقع شد، مع ذلك ، آن چيزي كه كشور ما دريافت كرد بسيار ارجمندتر وعزيزتر از اين است كه ما صدمه خورديم . و اما صدمات افرادي كه البته جبران نمي توانيم بكنيم ، لكن ان شاءالله ، بعدها به جاي آنها اشخاص ديگري بيايند كه بهتر جبران كنند.صدمات - فرض كنيد كه - خراب كردن و اينها جبران مي شود؛ آنها چيز مهمي نيستند،جبران مي شوند، لكن ما در ازاي او بايد ببينيم چه دريافت كرديم ؟ بايد فكر اين را بكنيم .
آنهايي كه بدبين اند، نشسته اند آنجا و هي روي آن نقطه هاي ضعف دست مي گذارند، انگشت مي گذارند چقدر كشته شده ، چقدر نمي دانم مريضخانه [پر] شده ،چقدر معلول شده اند. ما همه اين را مي دانيم [كه ] چقدر از ما كشته شده ، چقدر معلول داريم ، چقدر مستمند داريم ، لكن آن طرفش را ملاحظه نمي كنند كه ما چي دريافت كرديم در مقابل اينها. خوب اشكال به اينكه ما جنگ كرديم و معلول داريم ؛ ما كه ابتداي به جنگ نكرديم ، ديگران ابتدا كردند.
اگر آقايان توقع دارند كه خوب شما چرا با امريكا در افتاديد كه اين جنگها واقع بشودو اين بساط بشود، ما مي دانيم كه در افتادن با امريكا و همه قدرتها اين توابع را دارد، لكن اين اشكالي است كه ما بايد، اين آقايان بايد به خود پيغمبر بكنند كه چرا با "ابوسفيان "هادرافتادي تا عمويت (1) را بكشند؟ تا آن افراد به آن بزرگي را بكشند؟ خوب ، تو همتسليم مي شدي تا آنها [كشته نشوند] گوشه خانه ات مي نشستي ! به اميرالمومنين هم اين اشكال وارد است . اشكالي كه آقايان مي كنند اگر وارد باشد به ما، به او هم وارد است ؛خوب ، شما چرا با معاويه مخالفت كردي ؟ خوب ، همه گفتند معاويه را بگذارد درحكومت شام باقي باشد و از او عفو بشود و چرا گفتي كه من يك ساعت ظالم رانمي گذارم سر جاي خودش بنشيند؟ خوب ، اسباب اين شد كه اشخاص بزرگ را، مثل "عمار"(2) را اينها و چندين هزار جمعيت را به كشتن دادي ! اين منطق اگر درست باشد، به حضرت سيدالشهدا - سلام الله عليه - هم وارد است . همان طوري كه آن وقت به او اشكال مي كردند؛ خوب ، شما در مدينه آسوده نشسته بودي ، چرا پا شدي ، راه افتادي با اين جمعيت كم در مقابل يك حكومت جبار؟! خوب اگر بنا باشد كه همه انبيا در تاريخ اشتباه كرده اند به منطق اين آقايان ، همه بايد با قلدرها بسازند، ما هم اشتباهي كه انبيا كرده انداعتراف به آن مي كنيم كه ما هم مثل انبيا اشتباه كرديم ! و اگر مسئله اين نيست ، مسئله ،مسئله انسانيت است ؛ ارزشهاي انساني است ، مسئله ، مسئله جلوگيري از اين جناياتي است كه دارند قلدرها به بشر مي كنند، به انسانها مي كنند، تباهي انسانهاست ، مسئله ، به تباهي كشيدن افراد ارزشمند است ، اگر مسئله اين است ، ما پيروز هستيم ؛ براي اينكه شماهمين مطلبي را كه الان براي من راجع به فعاليتي كه اين عزيزان ما كرده اند، همين مطلب اگر چنانچه اين مسائل واقع نشده بود و ماها همه توي خانه نشسته بوديم و امريكا هم داخل اين كشور حكمفرمايي مي كرد، تا ابدهم چنين چيزي واقع نمي شد و همه بايد هي دست به سينه امريكا بايستند و چاپلوسي كنند تا اينكه نان به آنها بدهند، تا اينكه اسلحه به آنها بدهند. تا اينكه مهمات به آنها بدهند، آن هم مهمات به ما كه نمي داد، مي آورد همه را اينجا انبار كرده بود؛ براي اينكه اگر يك وقتي يك جنگي بشود، براي خودش اينهاباشد؛ ابدا به ما چيزي نرسيده بود. همه منافع ما را برد، براي خودش اينجا پايگاه درست كرد. منتها خداي تبارك و تعالي مرحمت فرمود و آن پايگاههايي كه او براي خودشدرست كرده بود، به دست ما افتاد. اينها همه اش هم غنيمت است ، غنيمت جنگي است ،خدا به ما داده است ، منتها با دست خودشان آمدند تسليم ما كردند.
در هر صورت ، ما بايد فكر كنيم كه اين دو مطلب را در ترازو بگذاريم در ميزان بگذاريم ، مسئله اينكه چي داديم از دست و مسئله اينكه چي به دست آورديم . مسئله اينكه چي از دست داديم ، ما قبول داريم كه خيلي اشخاص بزرگوار، خيلي اشخاص فعال و خيلي جوانهاي عزيز را ما از دست داديم و بسياري هم معلول از دست داديم - يعني ،معلول شدند اشخاص ما- و بسيار زنها بيوه شدند - عرض مي كنم - اينها را همه ما مي دانيم .خرابي زياد واقع شده در اين كشور، همه اينها هست . اما آنكه به دست آورديم آن را چرافكر نمي كنيم ؟ بايد فكر كنيم كه آن چيزي كه ما به دست آورديم اين است كه ما يك رژيمي كه اسلام را داشت به تباهي مي كشيد، جوانهاي ما را عشرتكده اي كرده بود، ملت ما را رسانده بود به آنجايي كه جز اينكه يك كارهاي زشتي بكنند يا مصرف [كننده ]باشند براي خارج ، جز اين كاري از آنها نيايد، اين مسئله را خدا به ما عنايت كرد كه همه ملت با هم احساس كردند كه ديگر نبايد از حالا آنطور باشد و از اين منجلاب بيرون آمدند. آنچه ما [به ] دست آورديم اين است كه ما اسلام را در اينجا زنده كرديم .
پيشتر اسمي از اسلام بود و ليكن اسلام اصلش نبود؛ يعني ، اصلش دعوا با اسلام بود،مي خواستند اسلامزدايي كنند؛ از بين ببرند همه اين چيزها را، منتها با تدريج از اول نمي توانستند بگويند ما قبولش نداريم ، مي گفتند ما قبولش داريم ، لكن پايه ها را. هي مي زدند؛ يكي يكي مي زدند. احكام اسلام را از بين برده بودند. همه كارهايي كه كردنداينطوري بود. و بحمدالله ، الان مردم اسلام را در اين كشور مي بينند و مي بينند كه همه آن فسادهايي كه در خيابانها و در كاباره ها و اينها بود، اسمي از آنها نيست .
از آن ور، نجات دادند اين جوانهايي كه همه را رو به تباهي بردند. الان همه فعال شده اند. الان مي دانند كه بايد در مقابل امريكا بايستند، بايد در مقابل زورگويي بايستند،بايد خودشان استقلال داشته باشند. اين را اگر نبود الا همين را كه ما به دست آورديم ،كافي بود، لكن بحمدالله بسياري از امور به دست آمده ؛ من جمله همينهايي كه شمامي گوييد كه خود اين آقايان چيزهايي كه نمي شد فكر كنيد كه اينها درست كنند و يا فكراين مسائل را نمي كردند، خود آقايان اين كار را كردند و اميدواريم كه بعدها ان شاءالله ،بيشتر و بالاتر انجام بدهند. و خداوند ان شاءالله ، به همه شما به همه ما توفيق بدهد كه به اين ملتي كه تاكنون زير سلطه اجنبي وزير سلطه و چكمه رژيمهاي فاسد بود، نجات بدهيم ومردم را آزاد كنيم و مشغول كار خودشان بشوند. ان شاءالله ، همه نقيصه ها تمام مي شود. وشما اميدوار باشيد به فضل خدا. همه اين مسائل تمام مي شود. و شما سرفرازيد پيش خداي تبارك و تعالي و پيش عالم . خداوند همه تان را حفظ كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
1- حضرت حمزه بن عبدالمطلب ، شهيد بزرگ جنگ احد. 2- عمار ياسر از اصحاب بزرگ پيامبر كه در ركاب حضرت علي "ع " در جنگ صفين به وسيله لشكريان معاويه به شهادت رسيد.
بزرگتر کوچکتر