عنوان : امتحانات الهي در زندگي انسان و بيان بزرگترين آنها
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 7 دي 1359
تاریخ قمری : 20 صفر 1401
جلد : 13
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
ملازم بودن وجود انسان با امتحان
بعضي وقتها انسان متحير است كه با اين منظره هايي كه مواجه است چه بگويد. من الان در مقابلم عكسهايي از شهدا مي بينم ، و در آن تابلو نوشته بود كه خانواده هاي شهداي دزفول آمده اند و جمعي هم از عشاير محترم خرم آباد و از اهالي خرم آبادآمده اند، و در آن كنار هم كودكان موسويه تهران آمده اند. و با ديدن اين منظره ها چه بايد بگوييم ؟ انسان در اين دنيا، هر انساني كه باشد از انسانهاي بزرگ - مثل انبيا و اوليا - تاهر جا كه برسد، مورد امتحان است . امتحان ملازم با وجود انسان است و هيچ انساني بدون امتحان نخواهد در اين عالم زيست كند. گاهي امتحان به خوف ، به جوع ، به نقص در اموال و انفس ، به نقص در ثمرات و امثال اينهاست ، كه الان در مراكزي كه جنگزده است بسياري از اينها تحقق دارد. و اين يك امتحاني است كه از شما آقايان كه در دزفول و در اهواز و سوسنگرد و ساير محالي كه مورد تعدي كفار شده است واقع شده ايد. اين يك امتحاني است الهي براي آزمايش ما و شما. گاهي امنيت مورد آزمايش است . انسان را گاهي به ناامني و خوف امتحان مي كنند و گاهي به امنيت و اطمينان ، گاهي به نقص درثمرات و انفس . جوانها را از انسان مي گيرند، برادرها را مي گيرند، و بچه ها و زنها را به اين راه امتحان مي كنند. و گاهي به زياد كردن ثمرات ، زياد كردن اموال ، توسعه دادن و امنيت اعطا كردن امتحان مي كند. بشر در امتحان واقع است . با ادعاي اينكه من مومن هستم رهانمي شود. پيغمبرهاي بزرگ امتحان شدند. ابراهيم خليل - عليه السلام - در آن قضيه حيرت انگيز امر به اينكه بايد اولادت را ذبح كني امتحان شد. (1) پيغمبرهاي بزرگ ،اولياي بزرگ امتحان شدند. حضرت سيدالشهدا - سلام الله عليه - امتحان شد. اولاد واحفاد(2) او هم امتحان شدند و همه ماها هم امتحان مي شويم . و همه بشر هم امتحان خواهند شد. و امتحان به امنيت و دارايي و ثروت و رياست و امثال ذلك بزرگتر است ازامتحان در نفس ، اولاد و انفس . چه بسا اشخاصي كه ادعا مي كنند كه ما مومن هستيم ، لكن وقتي كه امتحان مي شوند معلوم مي شود كه فقط ادعا بوده . و چه اشخاصي كه ادعامي كنند كه ما طرفدار ضعفا هستيم لكن وقتي كه امتحان مي شوند از امتحان درست درنمي آيند. و چه اشخاصي كه ادعا مي كنند كه اگر [براي ] ما صفحه جنگ پيش بيايدپيشقدميم ، و در وقت عمل از امتحان درست در نمي آيند. شما دزفوليها و اهوازيها وسوسنگرديها امتحان داديد و خوب از امتحان بيرون آمديد.
پيروزي در امتحان و بشارت به صابرين
اين عكسهايي كه الان در مقابل من هست و موجب تاثر و تاسف ، اين سند امتحان شماست و سند افتخار شما. خداي تبارك و تعالي مي فرمايد: بشر الصابرين (3) آنهايي كه صبر مي كنند، به آنها بشارت بده . آنهايي كه در مصيبتها، در نقص ثمرات ، در نقص انفس ، در نقص اولاد، صابر هستند و مي گويند كه : انا لله و انا اليه راجعون ما از خدا هستيم و به او برمي گرديم ، از او هستيم و به او رجوع مي كنيم . جوانهاي ما از خدا هستند و در راه خدافداكاري كردند و به خدا مراجعت مي كنند. انسان اگر هر چه دارد بفهمد كه از خداست ،اگر زندگي دارد خدا به او داده است ، و اگر اولاد دارد خدا به او اعطا كرده است ، و اگرثروت دارد خدا به او اعطا كرده است ، و همه چيز را خداي تبارك و تعالي عطا فرموده است ، اگر دل انسان به اين معنا ايمان بياورد و اطمينان به اين معنا داشته باشد، چيزي كهامانت الهي است ، به خدا برگردانده . اولادها اماناتي هستند از خدا، زن و فرزند امانتهايي هستند از خدا، داراييها امانتهايي هستند از خدا و به او رد شده است . و ما از خدا هستيم وبه سوي او رجوع مي كنيم . اگر امتحان را درست داديم و همان طوري كه اوليا و انبياامتحان دادند ما هم به آنها اقتدا كرديم ، مورد آن بشارت هستيم كه خداي تبارك و تعالي مي فرمايد و به آنها رحمت مي فرستد، مغفرت مي فرستد و آنها را اصحاب هدايت (4)مي داند. اين امتحان آسان تر است از آن امتحانهايي كه دولتمردان را خدا امتحان مي كند.چه بسا از اين روساي جمهوري كه در دنيا هستند، مدعي احترام به حقوق بشر هستند.قبل از رسيدن به مقام رياست جمهور مدعي آزاديخواهي ، مدعي دوستي با بشر، مدعي خواستاري رفاه بشر هستند. لكن وقتي كه مي رسند به مسند و امتحان مي كند خداي تبارك و تعالي آنها را، نمي توانند از امتحان بيرون بيايند. به جاي طرفداري از حقوق بشر، بشر را به تباهي مي كشند. به جاي طرفداري از ضعفا، ضفعا را به هلاكت مي رسانند.همان طوري كه در آن طرف بشرالصابرين است به رحمت و مغفرت و حيات ابدي ، براي اينها هم بشارت به عذاب اليم است : بشارت به ننگ است .
لزوم امتحان و ناكافي بودن صرف ادعا
بايد امتحان بشويم . مجرد دعواي اينكه من خداخواه هستم ، من آزاديخواه هستم ،من حقوق بشر را مراعات مي كنم ، من اگر به رياست جمهوري ، به حكومت ، به نخست وزيري ، به رئيس مثلا قبيله ، به رياست عشاير برسم با مردم رفتار خوب مي كنم ومردم را به آزادي و رفاه دعوت مي كنم و خودم هم همين طور هستم ، مجرد دعواپذيرفته نيست . وقتي كه داده شد آن منصب به آن شخص ، رسيد به آن منصب ، آن وقت است كه مطالعه در حال او بايد كرد كه آيا مثل كارتر هست يا مثل علي بن ابيطالب . بامستضعفين و مستمندان آن مي كند كه علي بن ابيطالب - سلام الله عليه - كرد، يا آن مي كندكه كارتر كرد. يا آن مي كند كه استالين (5) كرد. آنها هم همه مدعي هستند. استالين هم مدعي اين بود كه براي مردم مي خواهد كار بكند و مردم را به طور آزاد، مساوي نگه دارد، لكن وقتي كه به مقام رياست رسيد فوج فوج مردم را فاني كرد و از بين برد. كارترهم همين ادعاها را مي كند كه ما براي بشر آزادي مي خواهيم و رفاه مي خواهيم و بشردوست هستيم ، لكن وقتي كه به مقامش رسيدند ديديم كه آن طور بودند، كردند با بشرآنچه را كردند. صدام هم ادعاي اين را مي كند كه من مي خواهم كه عرب را چه بكنم و باعرب چه بكنم . لكن وقتي كه امتحان پيش آمد، اعراب را آن طور در خوزستان به كشتن داد كه مغول نكرده بود. و اگر مهلت داده بشود به او، با عراق و ايران و هر جا دستش برسد آن كند كه مغول با ايران كرد. ادعا نمي شود كرد كه من ادعا كنم كه من يك ملايي هستم و مردم دوست هستم . وقتي كه رسيدي به منصب ، آن وقت ببين چه هستي . آن وقتي كه امثال آقاي نخست وزير(6) در حبس بود و زجر بود، ادعاي اين معنا را البته دردل داشت كه اين حكومت بد است ، و اگر من به رياست برسم چه خواهم كرد. اگر درذهنش بوده لكن الان در معرض امتحان است . الان همه اين روسا، رئيس جمهور،نخست وزير، رئيس مجلس ، روساي دادگاهها، روساي همه استانها، حكومتها،فرماندارها، استاندارها، همه اينها در معرض امتحان اند. و اين امتحان از امتحان در نقص اولاد و انفس بالاتر است . امتحان مردم به رياست ، به رياست در هر مقام ، به رسيدن به هرمقام ، اين امتحان سختتر است از امتحان در نقص اولاد و انفس . و مشكلتر است كه انسان بتواند از اين امتحان نجات پيدا بكند، و درست امتحان بدهد در معرض اعمالي كه مي كند و در پيشگاه خدا آبرومند باشد. روسا هر جا هستند، در هر كشوري هستند،دولتمردان در هر كشوري كه هستند و در هر جا كه هستند بايد بدانند كه رسيدن به اين مقام ، امتحاني الهي بوده است و سخت امتحاني است . خودشان توجه كنند به اينكه قبل ازرسيدن به اين مقام و بعد از رسيدن به اين مقام ، چقدر در حالشان تفاوت حاصل شده است . قبل از رسيدن به اين مقام به روساي جمهوري كه سابق بودند، به نخست وزيراني كه سابق بودند، به وكلاي مجلسي كه سابق بودند، به استاندارهايي كه سابق بودند، به دادگاههايي كه در سابق بودند، قبل از رسيدن خودشان به اين مقامات به آنها اشكال داشتند و آنها را تقبيح مي كردند. الان كه خودشان رسيدند آيا همان نقشه را عمل مي كنندكه آيندگان ، آنها را تقبيح كنند؟ يا خير، وقتي كه به مقام رسيدند رفتاري مي كنند كه همان طوري كه بعد از هزار و چهارصد سال نسبت به اميرالمومنين مردم نظر مي دهند؟ همان كه بعد از اينكه مقام رياست داشت - به حسب اصطلاح شما - تمام ايران و عراق و مصر وجاهاي ديگر در زير سلطه او بود، رفتارش با مردم آن طور بود كه هيچ كس نمي تواند آن رفتار را داشته باشد. در خطبه جمعه ، گاهي كه يك وقتي كه در خطبه جمعه آمده بودند ومنبر بودند، دامنشان را حركت مي دادند براي اينكه پيراهن را شسته بودند. و پيراهن عوضي نداشتند. (7)
بيدار بشويم ما! دولتمردان بيدار بشوند! استاندارها بيدار بشوند! دادگاهها بيداربشوند! ما دعوي شيعه گري را مي كنيم . ادعا هست كه ما شيعه و تابع هستيم . در مقام امتحان ، باز شيعه هستيم ؟ تبع هستيم آن طوري كه او هست ؟ به اندازه اي كه وسعت وجودي ما هست تبعيت مي كنيم ؟ با دوستانمان ، با رفقايمان ، با همكيشانمان ، با بشر آن طور رفتار مي كنيم ؟ آن شخصي بود كه وقتي يك خلخال (8) را از پاي يك ذميه (9) يايهودي يا نصارا بوده است بيرون آورده بودند اشرار - قريب به اين معنا - فرموده است كه اگر انسان بميرد براي اين ننگي كه واقع شده و اين چيزي كه واقع شده است ، خيلي بعيدنيست . (10) ما هم مدعي هستيم كه شيعه هستيم . روسا و دولتمردان بيدار بشوند! مخاصمهرا ترك كنند! اين منظره ها را ببينند. اين جوانهايي كه خون خودشان را در راه اسلام داده اند ببينند. اين جوانهايي كه شما را به اين مقام رسانده اند ببينند، و دست ازمخاصمات (11) بردارند، آتش بس كنند. در محضر خداست ، همه ما در محضر خداهستيم و همه ما خواهيم مرد، و همه ما خواهيم حساب پس داد. بيدار بشويد ملت ! بيداربشويد دولت ! همه بيدار باشيد! همه تان در محضر خدا هستيد. فردا همه بايد حساب پس بدهيد. از روي خون شهداي ما نگذريد بدون نظر! و براي مقام دعوا نكنيد باهم . ما همه كه به صدام اين طور نفرين مي كنيم و ننگ نثارش مي كنيم ، مبادا خودمان آن طور باشيم .در حال خودمان مطالعه كنيم ، وقتي كه خلوت هست خودمان را آزمايش كنيم كه ما اگر به مقام رسيديم آيا همان طوري كه صدام مي كند، ما هم همان طور خواهيم كرد، يا شبيه به او؟ يا ما شبيه به خليفه رسول الله عمل مي كنيم ؟
سخت ترين آزمايش الهي
حكومت كردن بر يك جامعه اي ، بزرگترين آزمايشي است كه خداي تبارك و تعالي از بشر مي كند. حكومت كردن اگر حكومت كردن اسمش باشد، باصطلاح حكومت كردن بر يك همچو جامعه اي كه خون خودش را در راه اسلام و در راه كشور اسلامي دارد مي دهد، و جوانان برومندش را دارد فدا مي كند؛ از كارهاي بسيار مشكل و ازامتحانات بسيار مشكل است . اي روسا! شماها در معرض امتحان درآمده ايد، و اعمال شما دقيقا تحت نظر خداي تبارك و تعالي است . توجه بكنيد به اين ملتي كه به اين طورهمراهي با شما مي كند. اي پاسداران ! اي ارتشيان ! اي ژاندارمري ! و اي ساير قواي مسلح نظامي و انتظامي ! و اي روساي هر جا كه هستيد، هر قبيله كه هستيد و اي همه استاندارهاي سرتاسر كشور! در معرض امتحان هستيد. مبادا با خون اينها براي خودتان بخواهيد مقامي درست كنيد. خدا نكند كه شماها بخواهيد ديگران ، خون خودشان را بدهند و شمامقامتان بالاتر برود. خدا نكند كه يك همچو حيواني در باطن شما باشد و شما خيال كنيدانسانيد. بشر در معرض امتحان است . احسب الناس ان يتركوا ان يقولوا آمنا و هم لا يفتنون (12) شماگمان مي كنيد، مردم گمان مي كنند كه همين كه گفتند من مومنم رهايشان مي كنند؟امتحانشان نمي كنند؟ همين كه گفتيد ما آزاديخواهيم رهايتان مي كنند؟ بر مسند مي نشانندتا بفهمند كه راست مي گوييد يا نه و بفهمانند. به مجرد اينكه ادعا كرديد كه من براي اين ملت و براي اين كشور خدمتگزارم ، رها مي شويد؟ امتحان خواهيد شد و در امتحان هستيد. از من طلبه تا تمام افراد اين مملكت و تمام افراد بشر و تمام انبيا و اوليا، همه درمعرض امتحان اند، به ادعا و گفتار رها نمي شوند. فرموده است كه : "سابقين را ما امتحان كرديم تا اينكه معلوم بشود كي مومن است و كي منافق ". (13) همه گروهها، همه مردمي كه در اين مملكت يا در راس امور هستند، يا در بازار هستند، يا در كشاورزي هستند، يا دركارخانه ها هستند، يا گروهكهاي مفسد هستند، همه بدانند كه در محضر خدا هستند و درمعرض امتحان . در گفتار، بسيار آسان است كه انسان ادعا كند كه من چه هستم و چه هستم ، لكن همان معنايي را كه ادعا مي كند در همان امتحان مي شود. همان شخصي كه مي گويد من بشر دوستم در همان معنا امتحان مي شود. همان شخصي كه مي گويد كه من طرفدار حقوق بشر هستم در همان معنا امتحان مي شود. اگر در آن مقامي كه رسيد، با آن وقتي كه قبل از آن مقام بود هر دو مساوي است و نفسش يك طور است و رياست براي او سنگيني نمي كند؛ اين شيعه علي بن ابيطالب است و پيرو او، و از امتحان روسفيد بيرون آمده . من خجالت مي كشم وقتي كه شماها را مي بينم كه از خوزستان و خرم آباد و ازجنوب و از غرب آمده ايد، و آن همه رنج ديده ايد، و آن همه جوانهاي شما شهيدشده اند، و آن طور خانه هاي شما خراب شده اند. و وقتي كه بياييد در اينجا ببينيد اوضاع ، طور ديگري است ، سر خون شما دعواست .
عالم ، محضر خداست
قلمهاي در روزنامه ها، دستهايي كه اين قلمها به دستشان است ، آنهايي كه در راديو -تلويزيون و در ساير جاها سخنراني مي كنند همه مورد امتحان خدا هستند. آن وقتي كه قلم به دست مي گيريد بدانيد كه در محضر خدا، قلم دست گرفته ايد. آن وقتي كه مي خواهيد تكلم كنيد بدانيد كه زبان شما، قلب شما، چشم شما، گوش شما در محضرخداست . عالم محضر خداست . در محضر خدا معصيت خدا نكنيد. در محضر خدا با هم دعوا نكنيد سر امور باطل و فاني . براي خدا كار بكنيد و براي خدا به پيش برويد. اگر ملت ما براي خدا و براي رضاي پيغمبر اكرم به پيش برود، تمام مقاصدش حاصل خواهد شد.خداوند ما و شما را از اين امتحان بزرگ ، سرافراز و روسفيد بيرون بياورد. خداوند تمام افراد ملت ما را آبرومند كند. خداوند اين نهضت را متصل به نهضت امام زمان - سلام الله عليه - بكند. خداوند دشمنان ما را هدايت كند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
1- اين داستان در سوره صافات ، آيات 100 تا 107 ذكر شده است .
2- احفاد: فرزند زادگان ، نوادگان ، نبيرگان ، جمع حفد.
3- سوره بقره ، آيه 155. 4- اشاره است به آيه 157، سوره بقره : ((اولئ عليهم صلوات من ربهم ورحم واولئ هم المهتدون )) آن گروهند مخصوص به درود و الطاف الهي و رحمت خاص خداوند، و آنها به حقيقت به سوي خدا هدايت يافتگانند. 5- جوزف استالين ، رهبر اتحاد جماهير شوروي - پس از مرگ لنين - او در دوران حاكميت خود، ميليونها تن ازمخالفان حزب كمونيست را كشت و يا به زندانهاي مخوف فرستاد ويا به سرزمين سردويخبندان تبعيد كرد.
6- شهيد محمد علي رجايي . 7- الغارات ، ثقفي ، ص 62.
8- خلخال : حلقه فلزي كه زنان براي زينت به مچ پاي خود مي اندازند.
9- زن غير مسلمان كه تحت الحمايه حكومت اسلامي است .
10- نهج البلاغه ، خطبه 27 "صبحي صالح ". 11- دشمني ها . 12- سوره عنكبوت ، آيه 2.
13- اشاره است به آيه 101، سوره توبه : "وممن حولكم من الا عراب منافقون و من اهل المدينه مردوا علي النفاق لاتعلمهم نحن نعلمهم سنعذبهم مرتين ثم يردون الي عذاب عظيم " آگاه باشيد بعضي از اعراب اطراف مدينه منافق اند و باشما مسلمين خدعه مي كنند و بعضي از اهل شهر مدينه هم منافق وبر نفاق ماهر وثابت اند و شما از نفاقشان آگاه نيستيد، مابر سريرت ناپاك آنها آگاهيم و آنان را دوبار عذاب مي كنيم "يعني در دنيا قبل از مرگ و در برزخ بعد از مرگ " وعاقبت هم به عذاب سخت ابدي دوزخ باز مي گردند.
بزرگتر کوچکتر