عنوان : ضرورت حفظ مكتب و نظام اسلامي - اهميت وظيفه پاسداران
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 2 مهر 1358
تاریخ قمری : 2 ذي القعده 1399
جلد : 10
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
حفظ مكتب و حفظ كشور
ما و شما دو مسئوليت داريم : يك مسئوليت كوچك ، و يك مسئوليت بزرگ .مسئوليت كوچك حفظ كشور، حفظ نظام و پيشبرد نهضت و رعايت جهات نظمي وتربيتي افراد [است ] كه اين مهم است ، لكن كوچكتر از آن دومي است . دوم ، حفظمكتب و چهره اسلام . ما اگر چنانچه در آن امر اول پيش ببريم ، البته پيشبرد بزرگ است . واگر شكست هم بخوريم ، شكستش هم بزرگ . لكن با حفظ چهره اسلام و حفظ مكتب ،شكست آخري براي ما نيست . شكست همان در فعاليتهاي نظامي و فعاليتهاي انتظامي است . اگر چنانچه چهره اسلام را ما حفظ بكنيم و در آن شكست نخوريم ، براي ما درعاقبت پيروزي است . شما وقتي ملاحظه كنيد از زمان پيغمبر اكرم - صلي الله عليه و آله وسلم - و زمان خلافت حضرت امير - سلام الله عليه - جنگهاي زيادي شده است ، و جنگهاهم همه جنگهاي اسلامي ، براي تربيت جامعه بودند. يك جنگ ، ما در اسلام نداريم كه از اين مطلب كه براي ساختن جامعه باشد و جلوگيري كردن از كساني كه نمي خواهندبگذارند جامعه ترقي بكند، در اسلام نداريم همچو جنگي . پيغمبر اسلام جنگهاي متعددي كردند، و در بعضي از جنگها شكست خوردند، در عين حالي كه شكست خوردند، مكتبشان شكست نخورد؛ مكتب محفوظ بود. حضرت امير - سلام الله عليه -در بعضي از جنگها شكست خوردند، حتي در جنگ با معاويه بالاخره شكست با ايشان بود، آنها با حيله ايشان را شكست دادند، مع ذلك چون مكتب محفوظ بود، شكست نخورد؛بلكه پيروز شد در آخر، الان پيروزي او معلوم است . همه ملتهاي اسلامي به او توجه دارند. و معاويه قبلا اگر بعض از برادرهاي اهل سنت ما نمي خواستند راجع به معاويه مثلاچيزي بگويند، لكن حالا ديگر معلوم نيست اينطور باشد. معاويه ديگر اينقدر رسوا شده است كه مسلمين ديگر او را قبول ندارند. پس در عين حالي كه در جنگ صفين ،اميرالمومنين بالاخره شكست خورد، لكن پيروز شد؛ براي اينكه مكتب محفوظ بود. ومعاويه هم ماهيتش معلوم شد براي آن اشخاصي كه نمي دانستند، ماهيتش معلوم شد،منكشف شد. و همين طور حضرت سيدالشهدا - سلام الله عليه - خوب ، در كربلاتشريف آوردند، و جنگ بين يك عده كم با گروههاي زياد كه به قتل ايشان و اسارت اهل بيت ايشان ، و به شكست منتهي شد؛ لكن در عين حال يزيد را شكست داد. اين يزيددر دنيا مفتضح شد، به طوري كه ديگر نشد باقي بماند، براي اينكه مكتب محفوظ بود.مكتب ، مكتب توحيدي و اسلامي بود، و اسلام محفوظ بود، از اين جهت شكستي نبود.
شكست واقعي ، شكست اسلام
الان ما در يك وضعي واقع هستيم كه سر دو راهي ما واقع شده ايم كه ممكن است كه خداي نخواسته ما در مكتبمان شكست بخوريم . اگر فرض بكنيد كه ما در اين مبارزه اي كه ملت ما با محمدرضا، بلكه با همه كشورهايي كه با او همراه بودند، در اين مبارزه مافرض كنيم كه خداي نخواسته ملت ما شكست خورده بود، اين يك شكستي بود كه دنبالش باز پيروزي بود. و اگر هم شكست خورده بوديم ، به نظر من خيلي غصه نداشت ؛براي اينكه ما مكتبمان محفوظ بود، و با محفوظ بودن مكتب بالاخره حق بر باطل غلبه مي كند. اما ما الان سر يك دوراهي واقع شده ايم كه ممكن است با دست ما اسلام آن چهره زيبايي كه دارد، در پيش كشورهاي خارجي يا دشمنهاي داخلي ، آن چهره اش به طور ديگري نمايش پيدا بكند، كه مكتب ما شكست بخورد. آنهايي كه ما هميشه مي گفتيم مكاتبشان انحرافي است ، و اسلام است كه مي تواند يك مكتبي داشته باشد كهبسازد جمعيتها را، و گروهها و ملتها را بسازد و اسلام مكتب انسان ساز است ، انسانها را ازقوه به فعليت مي آورد، اين حرفها را ما مي زديم و مي زنيم ، خوف اين است كه اگرچنانچه در اعمال ما يك نحوي مشاهده بشود كه برخلاف آني است كه ما ادعا مي كنيم ،دشمنهاي ما پاي ما حساب نكنند، پاي اسلام حساب كنند بگويند پاسدارهاي اسلامي ،ملاهاي اسلام ، نظامي اسلامي ، اينطور عمل مي كنند. پي بهانه هستند آنها كه يك خلاف ببينند و آن خلاف را علم كنند، با اضافاتي صد چندان ؛ و به خيال خودشان ما را معرفي كنند در جوامع به اينكه جمهوري اسلامي كه اينها مي گفتند اينطور بود كه الان مردم ازگرفتاري آن رژيم سابق خلاص شده اند و به گرفتاري اين رژيم افتاده اند. الان دارند اين حرفها را مي زنند، در عين حالي كه بهانه هايشان كم است .
انقلاب ايران ، انقلاب سفيد
در عين حالي كه در اين انقلابي كه ملت ايران كرد از همه انقلابهاي دنيا آرامتر و سفيدبود. يك انقلاب "سفيد" بايد اسمش را گذاشت ؛ نه مثل انقلاب محمدرضا؛ يعني آنقدري كه ما از دست داديم چند صد مقابل آن به دست آورديم ؛ لكن نه آني كه مي خواهيم . آني كه مي خواهيم باز به دستمان نيامده است . آني كه به دست آورديم اين است كه موانع را از سر راه به طور عمده برداشتيم . يك مقداري هم هست .
عمل خلاف مسئولين
لكن چنانچه ما امروز يك كاري بكنيم كه گفته بشود كه آن وقت رژيم سلطنتي بود واين كارها را مي كرد، حالا هم كه جمهوري اسلامي است و اسلام است و دم از قرآن مي زنند و دم از اسلام مي زنند و دم از ايمان مي زنند، حالا هم همان است . منتها لفظش فرق كرده است ؛ معنا همان معناست . الفاظ تغيير كرده است ، به جاي رژيم سلطنتي رژيم جمهوري گفته شده است ، لكن عمل همان عمل است و برنامه همان برنامه . اين يك مسئوليت بزرگي است گردن من و آقا، گردن آقا و شماها هم هست ، و گردن همه ملت .يعني هركس الان در پوشش جمهوري اسلامي هست اين مسئوليت را دارد. مسئوليت ، مسئوليت شخص نيست . اگر مسئوليت شخص بود چيزي نبود. اگر مسئوليت آقا بودچيزي نبود. فرض كنيد كه آقاي لاهوتي (1) هم متهم بشوند، يا من متهم بشوم ، و يا آقاي ابوشريف (2) متهم بشوند، اين چيزي نيست . مسئله اتهام مكتب است . مكتب ما را اينهامتهم مي خواهند بكنند؛ به اشخاص كار ندارند. آنها آن چيزي را كه برخلاف مقصدشان بوده است و آن چيزي كه خودشان را براي آن شكست خورده يافتند، آن عبارت ازمكتب ما بود. مكتب ما اينها را شكست داد. مكتب ما يك مكتبي بود كه اين جوانها راعرضه داشت ؛ همين جوانها مي گويند كه شهادت را براي ما بخواهيد. اين مكتب بود،فرد نمي شود كه ، افراد نمي شود كه ، مردن را بخواهند براي يك اموري كه مربوط به زندگي است ! اين اصلا معقول نيست يك همچو چيزي كه شما بگوييد كه من كشته بشوم براي اينكه مثلا فلان چيز، فلان كالا، ارزان بشود يا گران بشود. اين پيش اشخاص مطرح نيست . آني كه مطرح است عقايد مردم است . اين ، عقيده است كه انسان را مي كشد به اين طرف و آن طرف . آن عقيده بود كه حضرت سيدالشهدا را با چند نفر، با چند عددمعدود، كشاند در مقابل يك امپراتور خبيثي كه همه عده و عده (3) را داشت ، لكن نه آدم بود، نه ايمان داشت . اينكه سيدالشهدا را كشاند به آنجا مكتب بود كه كشاند به آنجا؛اتحاد و عقيده بود كه كشاند به آنجا. و همه چيزش را داد در مقابل عقيده ، در مقابل ايمان ؛ و كشته شد و شكست داد؛ طرف را شكست داد. اگر خداي نخواسته در اين نهضتي كه شما كرديد يكوقت كاري ما و شما انجام بدهيم ، روحانيون و پاسداران هر دوطايفه پاسدار هستند؛ پاسدار اسلام . همه ملت ، پاسدار اسلام بايد باشند: كلكم راع (4). همه بايد مراعات كنيد، همه تان "راعي " هستيد، همه مردم ، و همه هم مسئول هستند؛ يعني همه بايد همان طوري كه يك شباني يك گله اي را مي برد و رعي (5) مي كند و مي چراند وبه جاهاي خوب بايد ببرد، مسئول اين است كه اين را به جاهاي خوب و به علفچراهاي خوب ببرد و به آبهاي خوب ، و مسئول است پيش صاحبان او به اينكه چرا نبردي ؟
امر به معروف و مسئوليت همگاني
همه ما آن حال را داريم ، مسئوليم در مقابل خدا و در مقابل وجدان . و همه مان بايدمراعات بكنيم ؛ يعني نه اينكه مراعات خودمان را؛ من مراعات همه شما را بكنم ؛ شما هم هر يك مراعات همه را. يك همچو برنامه است كه همه را وادار كرده كه به همه "چرا"بگوييم ، همه را. به هر فردي ، لازم كرده به اينكه امر به معروف كند. اگر يك فردخيلي به نظر مردم مثلا پايين يك فردي كه به نظر مردم خيلي اعلا رتبه هم هست ، اگر ازاو يك انحرافي ديد، بيايد - اسلام گفته برو به او بگو نكن - بايستد در مقابلش بگويد اين كارت انحراف بود نكن . مي گويند عمر گفت - در وقتي كه خليفه بود - كه من اگر چنانچه خلافي كردم به من مثلا بگوييد و چه بكنيد. يك عربي شمشيرش را كشيد گفت ما با اين مقابل تو مي ايستيم . اگر تو بخواهي خلاف بكني ، ما با اين شمشير مقابلت مي ايستيم . (6)
تربيت اسلامي اين است كه در مقابل اجراي احكام خدا و در مقابل راه انداختن نهضتهاي اسلامي ، هيچ ملاحظه از كسي نكند. اين آقاست اين غير آقا، اين پدر است اين پسر است ، اين رئيس است ، اين مرئوس است ، ابدا اين مسائل نباشد در كار. مسئله اين باشد كه اين آيا به طريق اسلام دارد عمل مي كند يا نه . به طريق اسلام عمل مي كند، هرفردي باشد بايد از او قدرداني كرد و تشويق كرد و محبت به او كرد. برخلاف اسلام كه باشد، هر فردي مي خواهد باشد، يك روحاني عاليمقام باشد، يك آدمي باشد كه مثلاراس باشد، يك سركرده باشد، وقتي ديدند برخلاف مسير دارد عمل مي كند، هر يك ازافراد موظفند كه به او بگويند كه اين خلاف است ، جلويش را بگيريم . همه ما الان موظفيم به اينكه اعمالي كه خودمان مي كنيم يك اعمالي نباشد كه چهره انقلاب ما رامشوه كند؛ غير از آنطور كه خدا مي خواهد عرضه بكنيم . اهميت وظيفه پاسداران
الان شما اسم شريف پاسداري برايتان ثبت است ؛ پاسدار اسلام ، پاسداران انقلاب اسلامي ، پاسدار انقلاب اسلامي ، لفظ نيست ، واقعيت است ، يك واقعيتي است . اين واقعيت است كه شما هر جا اگر يكي پيدا بشود و برخلاف مسير اسلام بخواهد يك كاري بكند و يك گروهي چه بكند، اين واقعيت است كه شما را مي كشاند آنجا، حركت مي كنيد به آنجا، آن فتنه را خاموش مي كنيد. اين يك واقعيتي است كه چنانچه ما اسممان پاسدار بود و واقعيتمان پاسدار اينكه خودمان را، از خودمان پاسداري بكنيم كه برخلاف مسير اسلام حركت نكنيم . از پاسدار وقتي برخلاف پاسداري يك چيزي ديده بشود،نمي گويند اين آقا اين كار را كرده ؛ مي گويند پاسدارها اينطوري هستند. و اين يك مسئوليت بسيار بزرگي است كه به عهده تان هست ، به عهده ما هم هست . ما هم ، در بين ماهم ، اين مسئله است كه اگر يك اهل علمي خداي نخواسته يك خلافي بكند، مي گويندآخوندها اينجورند، مي روند سراغ آخوندها. اگر يك كميته اي يك كاري بكند،مي گويند اين كميته ها، كميته هاي اسلام اينطوري است . دشمنها ايستاده اند كه از"شخص " مطلب را ببرند بالا، برسانند به "نوع "؛ از آنجا ببرند بالا برسانند به "اسلام ".دشمنهاي ما اينطوري ؛ اين كاره اند، فكر اين مطلب هستند؛ يعني آن مركزي را كه از آن ترسيده اند مي خواهند بكوبند؛ و آن اسلام است ، آن را مي خواهند بكوبند. گاهي به اسم معممين مي كوبند؛ گاهي به اسم پاسدارهاي اسلامي ؛ گاهي به اسم كميته هاي اسلامي ؛گاهي به اسم دادگاههاي اسلامي ، اينطوري .
هوشياري در مقابل غرض ورزان
ما موظفيم كه بهانه دست اين اشخاصي كه غرض دارند ندهيم . هر يك خودمان را مواظبت كنيم و پاسداري از خودمان بكنيم ؛ و هر يكمان از رفقا فرض كنيدپاسداري بكند. آقا خودش را حفظ بكند؛ و مامور حفظ شما و شما و شما هم هست .نه اين است كه مامور است [براي ] خودش ؛ مامور است خودش نماز بخواند؛ نخير مامور است كه شما را وادار كند به نماز خواندن ؛ من را وادار كند به نمازخواندن ، همه ماموريم . خودش فقط مثلا بدگويي به مردم نكند بي جهت ؛ اين خودش هست ؛ اگر شما هم كرديد، اين مكلف است ؛ يعني تكليف الهي دارد به اينكه جلوتان را بگيرد. امر به معروف و نهي از منكر دو اصلي است در اسلام ، كه همه چيز را مي خواهد اصلاح كند؛ يعني با اين دو اصل مي خواهد تمام قشرهاي مسلمين را اصلاح بكند. به همه ماموريت داده ، به همه ، به تمام افراد زير پرچم ماموريت داده كه بايد وادار كنيد همه را به كارهاي صحيح ، و جلوگيري كنيد از كارهاي فاسد.اينطور نيست كه شما فقط يك ماموريتي داريد، و آن اين است كه خودتان يك كارهاي خوبي بكنيد، از كار بد احتراز كنيد. ماموريت زيادتر از اين است ، خودتان و همه را، هم خودتان ، هم همه را. و هيچ فرقي هم بين قشرها در اين امر نيست كه همه بايد اطاعت خدا بكنند و همه بايد حفظ اين پاسداري را بكنند، مهم اين است . پاسداري خيلي شريف است ، براي اينكه خدمتگزاري به اسلام است ؛ حفظ اسلام است . و مسئوليتش خيلي زياد است ، براي اينكه اگر خداي نخواسته پاسدار برخلاف مقررات پاسداري وبرخلاف مقررات پاسداري اسلامي عمل بكند، يكوقت مي بينيد كه با قلم اشخاصي كه مي خواهند چهره اسلام را وارونه نشان بدهند، آنها به فعاليت مي افتند و بهانه دستشان مي آيد و اسلام را بد معرفي مي كنند، و مكتب ما خداي نخواسته يكوقت شكست بخورد. اگر مكتب ما شكست بخورد، رفتيم تا آخر؛ تمام شده ديگر كار. اگر در اين زمان ، در اين زماني كه اين نهضت پيدا شد و اين قلدرها را، اين چپاولگرها را، همه راخارج كرد و بيرون كرد همه را، اگر به جاي او يك غارتگر و چپاولگر به حدود خودش بنشيند، نهضت ما از بين مي رود، و مكتب ما شكست مي خورد. و اين به عهده من وشما و همه است ؛ بايد حفظش بكنيم .
نسيم اسلام در ايران
من از خداي تبارك و تعالي مي خواهم كه هميشه نظير اين آقاي ابوشريف را - كه كمديدمشان اما خوب ديدمشان - و اين آقا(7) كه نور چشم من است و سابقه دارم با ايشان سالهاي طولاني ، و اينقدر رنج ديده است از اين رژيم فاسد كه الان كسي به من گفت ايشان باز آثار آن شكنجه ها در بدنش هست ، و مقاومت كرده اين آقا را قدرش را بدانيد،اين يك آدم معمولي نيست ، يك آدم زايد بر معمول است . و من اميدوارم كه با همت همه شما ان شاءالله اين نهضت پيش برود و اين چهره اسلام خوب نمايش پيدا كند. يعني مايك متاعي داريم كه اين متاع را چنانچه عرضه بكنيم ، همه عالم قبول مي كنند.نمي گذارند اين متاع را ما عرضه بداريم ، نگذاشتند. سالهاي طولاني نگذاشتند كه ماعرضه كنيم اين متاعي كه داريم ؛ و آن اسلام است . الان يك خرده ، يك بادي از اسلام آمده است يك نسيمي از اسلام در اين مملكت آمده است ، الان از هر جا مي آيندمي گويند كه همه عاشق ايرانند. همين الان يك آقايي ، كه رفته بود در يك محلي درخارج ، آمده بود مي گفت كه در آن جلسه اي كه ما بوديم و پنجاه و چند نفر از اشخاصي -كه روشنفكرهاي آنها و از علماي آنها بودند - همه شان اظهار مي كردند كه ايران چطور،ما چطور هستيم . و [با] ملتها با هركس كه تماس گرفتيم همه اسم از ايران مي بردند، وقضيه ايران چطوري است . نظر دارند الان به ايران . الان چند نفر هم از بنگلادش بود كه آمده بودند اينجا، اينها هم همين طور مي گفتند كه ملت ما همه توجه به اينجا دارند وچشمشان به اينجاست .
همه عالم الان چشمشان را دوخته اند كه ببينند ما چه مي كنيم ؛ ما راست گفتيم كه حكومت عدل اسلامي ؛ يا خداي نخواسته خلاف گفتيم و خودمان هم غير اسلامي هستيم و غير عدل اسلامي . باز اگر اينطور حساب بكنند كه اينها غير اسلامي اند، باز يك چيزي بود؛ اما بگويند كه اسلام اين است ، شكست آن است كه بگويند كه اسلام اين است كه اينها پاسدارهايشان هستند و اينها هم آخوندهايشان .
خودتان را حفظ كنيد برادرهاي من . توجه كنيد به اينكه مسئوليت زياد است ، و بايدخودتان را حفظ كنيد، و همه تان بايد خودتان را حفظ بكنيد. توجه داشته باشيد به اينكه مكتب را حفظش كنيد. و شما كه روساي پاسدارهاي جاهاي ديگر هم هستيدپاسدارهاي خودتان را توجه بدهيد به اين مسائل كه آنها هم حفظ كنند. تا ان شاءالله يك كشوري پيدا بشود، يك كشور اسلامي ، كه هر جايش پا بگذاريم بوي قرآن كريم وپيغمبر اسلام باشد. خداوند همه تان را ان شاءالله حفظ كند.
پانویس :
بزرگتر کوچکتر