عنوان : نقش راديو و تلويزيون در اصلاح يا افساد مملكت
نوع : بيانات
تاریخ شمسی : 28 تير 1358
تاریخ قمری : 24 شعبان 1399
جلد : 9
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
ويژگيهاي انسان در رابطه با ديگر موجودات
انسان اينطور خلق شده است كه به حسب تمام اموري كه در خارج هست ، هرچه درخارج هست ، خداوند يك روزنه اي در انسان قرار داده كه اتصال به او پيدا مي كند.چشم ، ديدنيها را؛ گوش شنيدنيها را؛ و همين طور عقل ، مافوق طبيعت را. انسان يك موجودي است در رابطه با تمام موجودات خارجي به واسطه قدرتي كه خدا به او داده است و روزنه هايي كه برايش قرار داده كه با خارج اتصال پيدا بكند. اين موجود مي توانداتصال پيدا بكند و از همين روزنه ها مي تواند كسب فضيلت كند و احيانا از همين روزنه هافسادها در باطن انسان موجود بشود. از راه چشم ، از راه گوش ، از راه زبان ، اين عثوري (1)كه هست ، مي شود كه يك انسان از اين راهها فضايل را و چيزهايي كه مصالح براي يك جامعه است ، براي خودش هست ، ادراك كند و پس بدهد و مي شود كه يك انسان هم به واسطه انحرافاتي كه دارد عكس اين باشد.
اهميت نقش ارتباطي تلويزيون
اين رسانه هايي كه ما الان داريم ، چه مطبوعات و مجلات و روزنامه ها و چه سينماها وتئاترها و امثال ذلك و چه راديو و چه تلويزيون ، در اينها آني كه از همه اين دستگاههابيشتر رابطه با انسان دارد تلويزيون است . از دو جهت : يك جهت اينكه مطبوعات هرچه هم تيراژش زياد باشد اولا به اندازه سطح يك مملكتي نيست و ثانيا همه افرادنمي توانند استفاده كنند، براي اينكه الان تقريبا نيمي از جمعيت ما سواد خواندن ندارند تااينكه از مطبوعات و نوشته ها استفاده كنند. سينماها در يك محيط محدود مي توانند كارخودشان را انجام بدهند. راديو هم در همه جا هست ، در همه چيز هست لكن فقط از راه سمع است . [اما] آن چيزي كه در همه كشور، يعني آن دهاتي كه توي خانه خود نشسته درمرز و هيچ سواد هم ندارد، لكن چشم و گوش دارد، اين از راديو تلويزيون استفاده مي كند. هم استفاده سمعي مي كند، هم استفاده بصري ، يعني راديو فقط استفاده سمعي دارد، راديو - تلويزيون استفاده سمعي و بصري دارد، هم آن آدم نقشه ها را مي بيند و هم طرحها را مي بيند و هم مي شنود. بنابراين راديو تلويزيون از تمام رسانه هايي كه هست حساستر است . راديو تلويزيون مي تواند يك مملكت را اصلاح كند و مي تواند به فسادبكشد. اين را نه روزنامه مي تواند، نه سينما مي تواند، نه تئاتر مي تواند، نه تبليغات لفظي كه در منابر است مي تواند؛ براي اينكه اينها همه شعاعشان محدود است . راديو شعاعش مثل تلويزيون است ، لكن فقط سمعي است . تلويزيون هم سمع است و هم بصر.
اهميت تبليغات راديو و تلويزيون
تبليغات تلويزيون مي تواند از راه سمع مردم را يا تربيت كند؛ يا اينكه منهدم كندانسانيت آدم را؛ و از اين جهت مسئوليت راديو تلويزيون و افرادي كه آنجا را اداره مي خواهند بكنند از همه قشرهاي ديگر بيشتر است و اثر تبليغات آنها هم از همه بيشتراست . يعني اگر راديو تلويزيون صحيح ما داشته باشيم ، در تمام كشور اين مسائل صحيح منتشر مي شود و عامي و غيرعامي همه از[آن ] استفاده مي كنند. و چنانچه اين راديوتلويزيون ، خداي نخواسته يك انحرافي داشته باشد همه جمعيت را منحرف مي كند.الان هم مي بينيد كه قضيه راديو تلويزيون يك چيز عمومي شده است ، . . . چيزي است كه الان در سطح عمومي است .
تمام اين رسانه ها بايد مربي اين جامعه باشند. از اول هم اينها كه درست شد براي تربيت درست شد. فرض كنيد كه براي تربيت درست نكرده اند؛ اما اين آلات تربيتاست . روزنامه و مجله بايد مربي باشد براي آنهايي كه روزنامه خوانند. سينما بايد مربي باشد براي آنها[يي ] كه در سينما وارد مي شوند. تئاتر هم همين طور. و تلويزيون و راديوهم از همه بالاتر. اينها بايد يك دارالتبليغي ، يك دستگاه سازنده باشد كه به وسيله اينهايك مملكت ، افرادش يك افراد امين صالح ، يك افراد ملي - اسلامي بشود.
وضعيت رسانه ها در زمان سابق
مع الاسف در زمان سابق كوشش كردند كه همه اينها را منحرف كنند؛ تمام اينها.مطبوعات را ديدند و ديديم . سينماها را همين طور؛ راديو را همين طور؛ هم را از آن راهي كه بايد سازنده يك مملكتي باشد، سازنده يك ملتي باشد، منحرف كردن و همه را بر خلاف مسير درست كردند. يعني روزنامه ها چيزهايي كه مي نوشتند بر خلاف مسيرملت بود. راديوها هم چيزهايي كه پخش مي كردند، تلويزيونها هم همه آنها بر خلاف مسير مصالح ملت بود.
الان كه يك مملكتي شده است آزاد و كسي نمي تواند به ديگري تعدي بكند و شماآزاديد در اينكه تبليغات بكنيد و همه آزادند كه در روزنامه ها و در راديوها و در همه جاتبليغاتشان را بكنند، بايد به فكر اين معنا باشيد كه اين دستگاه را متحول كنيد به يك دستگاه سازنده انساني ، انسان بسازيد، از باب اينكه در طول مدت پنجاه سال نگذاشتندانسان درست بشود.
هراس غربي ها از انسانيت
اروپاييها و امريكاييها از انسان مي ترسند كه در يك مملكتي آدم باشد، وقتي آدم دريك مملكتي باشد اينها جلويش را مي گيرند، كوشش كردند به اينكه نيروهاي انساني مارا نگذارند رشد كنند، با هر طوري كه توانستند تبليغات كردند؛ از خارج و داخل .روزنامه هاي ما را منحرف كردند، مراكز فحشا درست كردند، مراكزي كه بايد مركزتربيتي باشد متبدلش كردند به يك مركز خلاف تربيت ؛ مثل سينماها، سينماهاي آن زمان - الان كه من اطلاعي ندارم - متبدل شده بود به يك چيزي كه وقتي ده روز، بيست روز، يك ماه ، جوان مي رفت در آنجا، يك جوان فاسد از كار در مي آمد. مراكز فحشا راديديد شنيديد لابد، سرتاسر مملكت خصوصا تهران مراكز فحشا درست كردند مراكزشرابفروشي بيشتر از كتابفروشي در تهران مي گفتند و همه جا معتمد بودند به اينكه نگذارند اين مملكتهاي شرقي ، و خصوصا اينجاهايي كه منابع نفتي دارد، نگذارند اينهايك رشد انساني بكنند. [براي ] اين رسانه هايي كه مي توانستند اين كارها را انجام بدهندماموريني خودشان گذاشتند. رو سرشان ماموريني گذاشتند كه اينها را به عكس آني كه بايد باشند درست كردند. همه مصيبتهاي ما و شما همين است كه نداشتيم انساني كه بتواندكار را بكند، اگر بودند در اختناق بودند؛ در حبس بودند؛ در تبعيد بودند. و آنهايي كه موافق خودشان بودند سركار بودند و سر ادارات . خصوصا رسانه هايي كه موثر بايدباشند.
وظيفه همگاني در سازندگي و تحول
امروز كه مملكت دست خود شما و مقدراتش دست شماها هست ، هر كس در هرمحلي كه هست بايد يك سازندگي ، يك تحول ، ايجاد كند. تحول به اين معنا كه راديوتلويزيون در زمان طاغوت كارهاي طاغوتي مي كرد. نصف كارش به اين مي گذشت كه جوانهاي ما را تضعيف كند به واسطه موسيقي . موسيقي تضعيف مي كند روح انسان را.موسيقي اسباب اين مي شود كه انسان از استقلال فكري مي افتد. نصف كار راديوتلويزيون قضيه موسيقي بود؛ يا نمايش دادن يك صحنه هايي كه جوانهاي ما را به فسادمي كشيد. وقتي جوان آمد رفت بيرون ، سينما مي رود مي بيند كه آن بساط است ، از راه سمع و بصر در اينجا آن بساط است ، وقتي منزل مي آيد تلويزيون را باز مي كند مي بينداين طور، وقتي مجله را باز مي كند مي بيند اين طور، وقتي روزنامه را مي خواند مي بينداين طور است ، وقتي تبليغات آنها را مي بيند، مي بيند اين طور است ، مي خواهد چه بشوديك مملكتي ؟ اگر اين طور شد، جوانهاي ما چه بشوند؟ اينها همين مي شوند كه ديديد كه به كلي مملكت ما از بين رفت . آثار تخريبي موسيقي
اگر شما علاقه داريد به اسلام ، علاقه داريد به كشور، علاقه داريد به ملت خودتان ،اين دستگاهي كه دست شما هست - همه دستگاهها كه نمي تواند همه دخالت بكنند - هركسي آنجايي كه دارد، اين دستگاهي كه دست شماهاست اين دستگاه را اصلاحش كنيد؛يعني غربي نباشيد، غرب زده نباشيد، كه حتما بايد بين اين خبر و اين خبر، موسيقي باشد،اين غربزدگي است ، يك طرح ديگري درست كنيد، يك چيز ديگري . اخبار رازيادترش كنيد، يك كارهايي بكنيد كه موسيقي را تركش كنيد. شما خيال نكنيد كه موسيقي يك چيزي است براي يك مملكت مترقي . موسيقي خراب مي كند دماغ بچه هاي ما را؛ مغز بچه هاي ما را فاسد مي كند. دائما تو گوش يك جوان موسيقي باشد،اين ديگر به كار نمي رسد؛ اين ديگر نمي تواند فكر جدي بكند. اينكه ما مي گوييم كه اينها را از بين ببريد و مكرر من گفته ام ، شايد تا حالا ده مرتبه بيشتر من به آقاي قطب زاده (2) گفته ام كه آقا اين را برداريد از آن ، مي گويد نمي شود. من نمي دانم اين "نمي شود" يعني چه ؟ چرا نمي شود؟ شما به عرض من گوش بكنيد. من عرض مي كنم كه اگر ما يك كاري كه صلاح ملتمان است بكنيم ، غربيها يا غرب زده ها بيايند به ما اشكال بكنند و بگويند كه اينها كهنه پرستند، ما بايد دست برداريم برويم سراغ آنها؟ يا نه ، ما بايدمصلحت خودمان را ملاحظه كنيم . ما بايد ملاحظه كنيم به اينكه اين دستگاهي كه بايدمعلم جمعيت باشد، بايد مربي جمعيت باشد، بايد سازنده باشد، انسان جوري بار بياوردكه در فكر مقدرات خودشان نباشند، دنبال اين باشند كه بنشينند اينجا، و عرض بكنم كه اين مسائل را از سمع و بصر تحويل بگيرند، و باطنشان اصلا بعد از چند روز خراب بشود،تهي بشود. اينجا بايد مسائل آقا، مسائل تلويزيون و راديو مسائل جدي بايد باشد نه مسائل هزل ! (3) مسائل موسيقي ، مسائل هزل است ، نه مسائل جدي . شما بايد مسائلتان مسائل جدي [باشد]. شما مي خواهيد يك مملكت درست بكنيد. كسي كه مي خواهدمملكت درستكند، بايد مسائلش جدي باشد، نه مسائل شوخي و هزل باشد. اگر - چنانچه - فيلم مي گذاريد، فيلم جدي سازنده ؛ نه يك فيلم خراب كن كه جوانهاي ما را به خرابي بكشد- مثل زمان سابق - و آنهايي كه مي خواستند اصلا جوانهاي ما را [منحرف سازند]. اگر -چنانچه - مقاله مي گوييد مقاله اي باشد كه سازنده باشد. اگر - چنانچه - فرض كنيد كه يك چيزي بايد باشد مارش باشد، كه ضايع نكند؛ تقويت بكند؛ نه موسيقي باشد كه خراب مي كند جوانهاي ما را، خدا مي داند كه خراب مي كند!
از برچسب كهنه پرستي نهراسيد
توجه داشته باشيد شما بايد كارهايتان "جدي " باشد؛ يعني مملكت بايد با جد،كارهاي خودش را الان اصلاح كند. يك مملكت آشفته ريخته درهمي كه همه چيز ما رااز بين بردند و رفتند. الان قرضهايي كه به عهده بانكها گذاشتند مگر به اين زودي مي توانند از زير اين قرضها بيرون بيايند. هر كه هر چه توانست چاپيد و رفت ؛ و هر چي هم توانستند برداشتند و رفتند. در يك مملكت اينطوري با جد بايد عمل بشود؛ نه با- عرض بكنم كه - هزل و با اين حرفها؛ كه بود آن حرفها. [و] براي اين بود كه مملكت راعقب بزنند، همه استفاده را ببرند، كسي نباشد حرف بزند. الان وضع اين طوري است كه بايد اين مسائل را شماها حل بكنيد. نترسيد از اينكه به شما بگويند كهنه پرستيد! 50 سال به ما گفتند، بگويند، ما همينيم . مسائل را جدي بگيريد، نه مسائل را گوشتان به اين باشدكه از اروپا چي مي گويد؛ گوشتان به اين باشد كه غرب چه خبري دارد؛ گوشتان به اين باشد كه مسائل در غرب چه جوري حل مي شود. ما شرقي هستيم ، ما يك مسائل خودمان براي خودمان داريم ، يك چيزهايي در بين خودمان بايد باشد.
ضرورت داشتن استقلال فكري و نفي غربزدگي
ما بايد استقلال فكري داشته باشيم . ما بايد پيوند فكريمان را از غرب جدا كنيم . اگربخواهيم خودمان زندگي بكنيم ، خودمان مستقل باشيم ، پيوند به آنجا نداشته باشيم . بايداستقلال فكري پيدا بكنيم ، استقلال فكري به اين است كه هيچ چيزمان مربوط به آنهانباشد. همه چيزمان مستقل باشد. افكارمان مستقل باشد. راديويمان مستقل باشد.تلويزيونمان مستقل باشد. سينمايمان مستقل . جدا بشود از آن مسائل غربي ، خودمان علي حده براي خودمان يك زندگي داشته باشيم . نترسيد از اينكه به شما بگويند "كهنه پرست " نترسيد از اينكه يك روزنامه نويسي يا يك مقاله نويسي - كه نمي دانم چه حالي در او هست ، چه فكري مي كند - انتقاد بكند. از انتقاد نترسيد. اينها انتقاد مي كنند.
اين يك حرف است كه عرض مي كنم كه بايد اگر شما علاقه داريد به اينكه مملكتتان يك مملكت مستقل بشود، در آن محلي كه هستيد آنجا را درستش كنيد، همه بايد هركسي در محل خودش . شما نرويد سراغ اينكه مثلا روزنامه چطور است . شما كار خودتان را بكنيد. روزنامه نويس هم كار خودش را خوب انجام بدهد. اداري هم كار اداري خودش را انجام بدهد. هر كدام در هر محلي كه هستند كار آن محل را خوب انجام بدهند. و اگر شما بخواهيد خوب انجام بدهيد، بايد اين راديو تلويزيون را از اين چيزهايي كه ضعف در قلب انسان ، در مغز انسان مي آورد، انسان را از انسانيت خودش بيرون مي كند، استقلال فكري را از دست مي دهد، اينها را بايد از او احتراز كنيد. مقالاتي هم كه آنجا بايد گفته بشود، ناطقهايي هم كه آنجا مي آيند نطق مي كنند، اشخاصي باشندكه نخواهند يك مملكتي را به تباهي بكشند؛ به اسم اينكه ما مترقي هستيم نخواهند ما رابه عقب برگردانند؛ به اسم اينكه "تمدن بزرگ " است ! چنانچه كردند با ما آنچه را كه بايدبكنند. اين عرض من راجع به اين قضيه .
شوراي سياست گذاري در صدا و سيما
مسئله ديگر اين است كه - ديروز هم آقاي نخست وزير و اينها كه اينجا بودند مسئله راديو و تلويزيون طرح شد - يك شورا بايد باشد در راديو تلويزيون . و چاره از اين نيست . بايد يك نفر مشرف نباشد، كه هر چه دلش بخواهد بكند، يك شورا باشد. اين شورا يك نفرش را من تعيين مي كنم ؛ يك نفرش را نخست وزيري تعيين مي كند؛ و دونفرش را خود راديو تلويزيون تعيين مي كند. و آن ثالثش را هم بعد صحبتش مي شود كهثالثش هم حالا يا ما يا ايشان تعيين مي كند. كه پنج نفر بايد باشد آنجا. و اين پنج نفر اداره راديو تلويزيون را با شور، با مشورت اداره بكنند. و يك راي براي قوه مجريه باشد كه اومدير است . مدير قوه مجريه است . ديروز صحبت اينجا شد كه اگر آقاي قطب زاده حاضرند به اين طرح كه صددرصد عمل بكنند، آقا قطب زاده باشند، من ميل دارم كه اوباشد. و اگر حاضر نيستند به اين وضع كه با شور باشد و ايشان مجري باشند و تخلف ازشور نكنند، ايشان اگر اين را حاضر نيستند، تشريف مي برند كنار، يك كسي ديگري راشورا انتخاب مي كند و تصويب مي كند و دولت هم - عرض بكنم كه - قرار مي دهد. و بامشورت اين كار بايد اداره بشود، تحت نظر يك كس - كه ديكتاتوري تو كار بيايد و فشارتوي كار بيايد و اينها - نبايد باشد، يك جمعيت واحد. اگر يك وقتي شما ملاحظه كرديدكه اين پنج نفري كه تعيين شده اند پنج تا ديكتاتور تعيين شده است ، شما شكايتتان رامي آوريد اينجا كه خير، اين پنج نفر، پنج نفر ديكتاتورند و به ديكتاتوري عمل مي كنند؛يا خطاكارند و به خطا عمل مي كنند، مي آوريد تا اصلاحش بكنيم . اين طرحي است كه ماديروز هم كه آقاي نخست وزير بودند، آنها هم بودند، و اينها عمل خواهند كرد اين را.
[امام خميني پس از شنيدن اظهارات چند تن از حاضران ، در پاسخ چنين فرمود: ]
حالا در هر صورت ، از حالا به بعد است صحبت . اما اينكه شما نه از دفتر امام بترسيد؛ نه از خود امام . هيچ وقت فكر اين نكنيد كه ما درصدد اين باشيم كه يك تحميلي بكنيم . ما مصالح را بگوييم اشكال ندارد هر چي هم بگويند، بگويند: تلفن كن .هر وقت گفتند كه ما تلفن مي كنيم به دفتر امام ، بگويند: برو تلفن كن ، برو به خودش بگو. (4)
ديروز كه آقايان آمدند اينجا، بنابر اين شد كه پنج نفر شورا باشد، و هر يك هم بيشاز يك راي ندارند؛ چه آنكه مدير است ، چه آنهايي ديگر هر كدام يك راي دارند.اكثريت اينها رايشان مجريش عبارت از آن كسي است كه مدير است . مجري عبارت ازآن است كه مدير است . و مجري يكنفر است كه مدير است . اگر آن مجري برخلاف آن چيزي كه بوده است عمل كرد، كنار بايد برود و اگر چنانچه همان طوري كه مشورت شد وشور كردند . . . من به ايشان ، به آقاي بازرگان ، گفتم كه شما آقاي قطب زاده را بخواهيد و به او بگوييد كه مسئله اين است . اگر شما حاضريد در اين مسئله كه شما مدير باشيد ومجري ، و شور باشد، و در آن شور اكثريت آنجا باشد، شما يك راي ، ديگران هم هركدام يك راي ، اگر شما حاضريد كه اين طور باشد كه شما هم مجري فقط باشيد، ديگردخالت زايد بر اجرا نكنيد، شما اگر حاضريد، شما باشيد. اگر شما حاضر نيستيد، يكي ديگر. بايد مصوبات شورا حاكم باشد در اين . اگر غير اين باشد، بايد هر كس كه مخالف است برود. من ديگر حالا نمي دانم . اينها را اين بايد يا اشخاصي كه مورد اطمينانمان هست قرار بگيرد. اگر بعدها . . . . - بله قرار مي دهيم ، يا اعلام مي كنيم -(5) اگر بعدها اينهاتخلف كردند، و ثابت شد تخلف كردند، يك جا هم تخلف كردند، كنار مي گذاريم - من حالا اينها را نمي دانم . برخلاف اين زياد گفتند. من نمي دانم -(6) ما حالا اين طورقرار داديم . اگر از اين راه محقق شد كه ان شاءالله [مي شود] وليكن همه بايد همراهي كنيد.الان وقتي است كه در اين برهه اي كه مي خواهيد شما قانون اساسيتان را، مجلس شورايتان را، رئيس جمهورتان را، كه اساس مسائل است ، در اين وقت بايد همه با هم همراهي كنيد، اگر يك نابساماني هم هست ، يك قدري بسازيد. الان وقت اين نيست كه به هم بريزيم همه چيز را. الان وقت اين نيست ، ان شاءالله استقرار پيدا بكند يك حكومت مستقري كه شد اين كارها را دنبال مجلس شوراي ملي كه داشتيد، همه آنها دنبال اودرست مي شود - ان شاءالله . خدا همه تان را حفظ كند، و موفق باشيد ان شاءالله .
پانویس :
بزرگتر کوچکتر