عنوان : هشدار درباره توطئه عوامل امريكا تحت نام گروههاي چپ
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : بعدازظهر 17 تير 1358
تاریخ قمری : 13 شعبان 1399
جلد : 9
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
[ان شاءالله نزد] خداي تبارك و تعالي ماجور باشيد. و توجه داشته باشيد كه كارهاي اسلامي بايد در اطرافش توجه بشود كه صددرصد اسلامي باشد.
دشمنان خلق ، نوكران امريكا
شما الان داريد مي رويد در دهات ، ممكن است كه آنجاها - در دهات - بعضي عناصرغير اسلامي باشند، آنها را هدايت كنيد. آنها را نگذاريد كه يك كارهاي خلافي بكنند؛تبليغات خلافي بكنند. البته در حدود همان كه از آنها بپرسند: خوب ، شما چه مي خواهيد؟ شمايي كه مي گوييد ما براي مردم ، براي توده ، براي خلق مي خواهيم يك كاري بكنيم ، خوب ، زراعت را آتش زدن ، اين براي خلق يك خدمتي است ؟ قبلا اين عده مي رفتند نمي گذاشتند كشت بكنند؛ بعدش نمي گذاشتند درو بكنند، بعدش دروكردند، خرمن كردند، حالا خرمنها را آتش مي زنند! اين نفعش توي جيب كي مي رود؟ما حساب بكنيم ، ما بخواهيم عمال يك رژيم را بشناسيم ، بايد ببينم كه اين كاري كه اين مي كند نفعش تو جيب كي مي رود؛ تو جيب هركس كه رفت اين نوكر اوست ! و مستقيماتو جيب امريكا مي رود. براي اينكه ما وقتي كه زراعت نداشته باشيم ، گندم نداشته باشيم ،چيز نداشته باشيم ، از جايي كه صادر مي شود امريكاست ، مهمش اوست . شوروي به ماگندمي نمي دهد؛ خودش هم محتاج است ؛ از امريكا صادر مي شود برايش . نفع اين كارها مستقيما توي جيب امريكا مي رود.
پس اينكه ما مي گفتيم كه اينهايي كه به اسم "چپي " و به اسم كذا دارند عمل مي كنند، اينها از عمال امريكايند - ممكن هم هست خودشان ندانند بعضيشان - اين براي اين است كه كار، كار امريكايي است ! كار كاري است كه مي خواهد گندم نباشد؛ ما زراعت نداشته باشيم ؛ و آنها كه زراعتشان زياد است - و آتش مي زنند گاهي وقتها و دريا مي ريزند - آنهازراعتشان را بدهند به ما و پولش را بگيرند. شمايي كه مي گوييد ما براي مردم دلسوزهستيم ، براي خلق مي خواهيم كار بكنيم ، خوب ، بياييد كمك كنيد تا گندم زياد بشود.بياييد شما هم با اين آقايان برويد درو كنيد؛ برويد گندمها را جمع بكنيد؛ برويد زراعتهارا تصفيه كنيد تا براي مردم باشد. اگر خلاف اين شد و راه ، راه شلوغكاري و به هم زدن شد، اين بايد ديد كه آني كه بيشتر در اين كار فايده مي برد كيست ، آن است كه شما راوادار مي كند به اين كار. و ما مي بينيم كه امريكا بيشتر نفع مي برد؛ براي اينكه امريكا دراين شكست از همه بيشتر شكست خورد. او بيشتر از ايران منفعت مي برد شكست او هم بيشتر، ناراحتي او هم بيشتر است ، و دسيسه او هم بيشتر است .
موسس حزب توده
شما توجه داشته باشيد به اينكه اينها را هدايت كنيد. اين جوانها بسيارشان گول خورده اند ؛ نمي دانند چه بكنند. اصلا آن "حزب توده " را من اولش را مي دانم ؛ ابتداي حزب توده را. آن كسي كه حزب توده را ايجاد كرد همسفر مكه ما بود! مي خواهم بگويم كه قضيه توده اي نبود؛ توده اي آن وقت همان بود كه از شوروي صادر مي شد! اين همسفر مكه ما بود. سليمان ميرزا؛ (1) و يك آدم مقدس مابي بود و دو - سه نفر هم همراه خودش آورد. خودش اولاد نداشت لكن يك كسي را به اولادي قبول كرده بود و او راهم برداشته بود آورده بود مكه . خودش هم يك آدم نمازخوان ! در آن شعرها، آن وقت كه تكفير سليمان نمازي (2) و كذا برايش گفته بود كه اين نماز مي خواند، چرا تكفيرش مي كني ؟! حزب توده به دست سليمان ميرزاي نمازي و طاعتي و مكه برو ايجادشد! اين مستقيما از انگليس ها بود. حزب توده شوروي نبود؛ حزب توده انگليس ها بود!آن وقت انگليس ها اينجا [نفوذ] داشتند؛ حالا امريكايي ها هستند. در دربار همين محمدرضا خان از همين كمونيست ها خدمتگزار بودند! از همين سران اينها خدمتگزاربودند. مطلب اين نيست كه ما خيال كنيم كه نه اينها كمونيست اند؛ كمونيست نيستند اينها،كمونيست به آن معنايي كه خودشان ادعا مي كنند كه ما طرفدار ضعفا و مستضعفين هستيم و مي خواهيم اينها زندگي [راحتي داشته باشند] نه اصلا اينها آن نيستند. اينها طرفدارسرمايه دارها و طرفدار قلدرها هستند، و مي خواهند ما محتاج به آنها باشيم ، و گندمها رااز آنها بياوريم و پولش را بدهيم . و بعد هم نفت ما را بيايند ببرند.
آنها را هدايت كنيد، نگذاريد توي ده رخنه بكنند. اين دهات كه مي رويد، اگر اينهايكيشان آمدند، يكيتان بايستيد صحبت بكنيد، مسئله بگوييد. اگر اين مطلبي كه من عرض مي كنم به آنها درست بگوييد؛ اينها از آن ده مي روند؛ از آن دهات مي روند،مي روند يك جايي ديگر را پيدا مي كنند.
ان شاءالله خداوند همه شما را تاييد كند. موفق باشيد، مويد باشيد و به خدمت خودتان ادامه بدهيد.
پانویس :
1- از پايه گذاران اوليه احزاب كمونيستي در ايران .
2- به رغم اينكه سليمان ميرزا خود را كمونيست مي دانست ولي نماز مي خواند، روزه مي گرفت و آن گونه كه امام خميني اشاره كرده است به حج هم مي رفت ! بدين جهت او را به استهزا "سليمان نمازي " مي گفتند.
بزرگتر کوچکتر