عنوان : لزوم آميختگي علم و عمل
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 3 تير 1358
تاریخ قمری : 29 رجب 1399
جلد : 8
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
وارستگي نفس منشاء همه كمالات
شما از صفر شروع كرديد، و بحمدالله تا اينجا رسيديد. . . . از حال اختناق شروع كرديد و به آزادي رسيديد. و من اميدوارم كه تا آخر، تا آنجا كه مقام انسان است - يعني لايتناهي - همه برسيد. اميدوارم كه انسانهاي آگاه و آگاهي دهنده اي باشيد. شما آقايان همان طور كه شغلتان محترم و شريف است ، مسئوليتتان زياد است . شما بايد خودتان رابسازيد، و بعد ملت را بسازيد. خودسازي به اينكه تمام ابعادي كه انسان دارد، و انبياآمدند براي تربيت آن - تمام ابعاد را - ترقي دهيد؛ جنبه علمي ، همه ابعاد علم ؛ جنبه اخلاقي ، همه ابعاد اخلاق ؛ تهذيب نفس ، وارسته كردن نفس از تعلقات دنيا؛ كه سرمنشاهمه كمالات وارسته شدن نفس از تعلقات است ، و بدبختي هر انسان تعلق به ماديات است . توجه و تعلق نفس به ماديات ، انسان را از كاروان انسانها باز مي دارد، و بيرون رفتن از تعلقات مادي و توجه به خداي تبارك و تعالي انسان را به مقام انسانيت مي رساند. انبياهم براي همين دو جهت آمده بودند: بيرون كردن مردم از تعلقات ، و تشبث به مقام ربوبيت .
علم و عمل دو بال براي پرواز روحي
شما آقايان اهل علم ، كه بعضي لباس [. . . ] ملبس به لباس علم هستيد، و بعضي ، يا اكثراان شاءالله بعد ملبس خواهيد شد، ان شاءالله اين مراتب را طي بكنيد. علم تنها اثر ندارد؛بلكه گاهي مضر است . عمل بدون علم بي نتيجه است . علم و عمل دو بالي است كه انسانرا به مقام انسانيت مي رساند. علم به همه شئون و عمل - عمل نفساني ، عمل جسماني ،عمل عقلاني - انسان را به مراتب انسانيت مي رساند. اميد است كه شما آقايان در خلال تحصيل ، توجه به اين مطلب داشته باشيد كه در مدرسه ها منزه كنيد خودتان را از تعلقات دنيا. تمام گرفتاريهاي بشر از اين تعلقات است . اگر اين تعلقات نبود، اگر اين توجه به دنياو تعلق به دنيا نبود، ما اينقدر گرفتاري در ظرف بيش از پنجاه سال و قريب شصت سال نداشتيم . محمدرضا پهلوي به واسطه تعلقي كه به دنيا داشت ، نفسش غير از دنيا چيزي نمي فهميد، سرمنشاء اينهمه فساد براي ملت و اينهمه بدبختي براي خودش شد. دوستان او، كه جنود شيطان بودند، براي تعلقي كه به دنيا داشتند، كه نفوسشان غير از دنيا ادراك نمي كرد - به واسطه همين تعلق - منشاء اينهمه بدبختي براي ملت ، و بدتر آنكه براي خودشان شدند. هم بدبخت كردند ملت را و به باد دادند همه چيز ملت را؛ و هم بدبخت كردند خودشان را.
فتوحات براي رهيدن و به كمال رسيدن
انبيا در عين حال كه دنيا را اداره مي كردند، مملكتها را اداره مي كردند - كه در اسلام نمونه بارزش نزديك به ماست و تاريخ نشان مي دهد كه در ظرف نيم قرن تقريبا اكثرمعموره را فتح كردند - در عين حال تعلق نداشتند به دنيا. فتح براي مملكت گيري دراسلام نيست ، مملكت گيري براي حكومت در اسلام نيست ، حكومت جائرانه مطرح نيست . فتح براي اين است كه انسانها را، آدمها را به كمال برساند. فتوحات اسلام غير ازفتوحات رژيمهاي ديگر است . آنها فتوحاتشان ، رژيمها فتوحاتشان ، فتوحات براي دنياست ؛ و انبيا فتوحاتشان براي خداست ، براي توجه دادن مردم به خداست . آنهامردمي كه اسير ماده هستند و اسير نفس و شيطان هستند - آنها را - مي خواهند تحت تاثيرخودشان و مكتب خودشان قرار بدهند، و آنها را از حزب شيطان به حزب الله وارد كنند:الله ولي الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الي النور و الذين كفروا اولياوهم الطاغوت يخرجونهم من النور اليالظلمات . (1) اين دو، اين دو جنبه است ؛ اين دو جبهه است : جبهه طاغوت و جبهه الله . جبهه الله را كه توجه به خدا دارند و ايمان به خدا دارند، خداي تبارك و تعالي آنها را از همه ظلمتها، از تمام ظلمتها، اخراج مي كند و به نور مي رساند. آن نور، نور خود حق است .اينكه نور است ، الله نور السموات و الارض (2) از همه ظلمتها، كه ماعداي الله است ، آنها راخارج مي كند، و به نور مي رساند، و به الله مي رساند. طاغوت مردم را از نور خارج مي كند و به ظلمات مي رساند: ظلمات بعضها فوق بعض (3) اين دو راه است : راه انبيا، و راه طاغوت . راه انبيا راه خداست ؛ و خدا ولي است و خدا فاعل است ؛ و به دست خدا انسان تربيت مي شود؛ و راه طاغوت راه شيطان است ، كه شيطان مربي انسان است .
علم و عروج نامتناهي
عزيزان من ! توجه داشته باشيد كه در جند الهي وارد باشيد. درس خواندن تنها انسان را در جند الهي وارد نمي كند. علم تنها - خصوصا علمهاي قانوني - رسمي انسان را به مراتب انسانيت نمي رساند؛ بايد باشد، لكن در جنب آن بايد توجه به غيب باشد. درس رابراي خدا بخوانيد. از صفر شروع كرديد؛ و اميدوارم تا غيرمتناهي برويد؛ و برويد تابرسيد به آنجا كه غير از خدا كسي را نبينيد، همه چيز را از او ببينيد، همه كس را جلوه اوبدانيد. اگر همچو تربيتي در انسانها واقع بشود، انسانها الهي مي شوند. انسان الهي جنگ وزور ندارد؛ جنگ و جدال ندارد. همه جنگ و جدالهايي كه واقع مي شود براي اين است كه توجه به طبيعت است . جنگهايي كه در اسلام وارد شده است ، براي اينكه اينها را ازظلمات به نور وارد كنند. جنگهاي اسلامي جنگهاي رژيمهاي ديگر نيست . اينها ازظلمات به ظلمات ديگر وارد مي كنند! از ظلمت به ظلمات وارد مي كنند. انبيا مي خواهنداز ظلمات اينها را به نور وارد كنند.
خداوند همه شما را تاييد كند. من از شما فرزندان عزيز، كه دلم به شما خوش است ، دلم به چهره هاي شما خوش است ، و از اين صورتهاي نوراني حظ مي برم ، تشكر مي كنم كه از راه دور آمديد و در اين هواي گرم ، و در اين منزل تنگ در زحمت واقع شديد.خداوند همه شما را از علماي عاملين ، و از مجاهدين اسلام قرار بدهد. خداوند همه شمارا از ظلمات بيرون كند و به نور برساند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
بزرگتر کوچکتر