عنوان : رفراندم عظيم تاسوعا و عاشورا - ضرورت بازگشت ارتش به دامن مردم
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 20 آذر 1357
تاریخ قمری : 10 محرم 1399
مکان : قم
جلد : 5
متن :
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
رفراندم تاسوعا و عاشورا: سند سقوط شاه
تظاهرات ديروز و امروز در ايران (1) راه عذر را از همه كس و همه دولتها سد كرد.ديگر دولتها نمي توانند ادعا كنند كه شاه قانوني است و در مملكت به طور رضايت مردم و به طور قانون توقف كرده است . رفراندمي كه در ديروز و امروز شد و قطعنامه هايي كه صادر شد به همه دنيا ثابت كرد كه شاه ساقط است . ما مي گفتيم از اول ساقط بوده ؛ ادعاي من اين بود كه از اول رضاشاه و اين شاه به طور قاچاق و به طور ياغي گري در ايران حكومت كردند؛ لكن حالا اگر كارتر و امثال اينها انكار داشتند، ديروز و امروز ثابت كردكه هيچ قانونيت ندارد براي اينكه به حسب نص قانون اساسي ما، دولت ، شاه بايد به راي ملت شاه باشد. و يك امر طبيعي است كه بايد اينطور باشد. و الان تمام ملت در تهران ،مشهد، قم ، تبريز، همه جاي ايران اعلام كردند با آرامش - كه عذري در كار نباشد كه يك طوايف ديگري داخل بودند و از آن طرف مرزها آدمهايي آمده اند! (2) با كمال آرامش تمام ايران گفتند كه ما شاه را نمي خواهيم . بنابراين من يك پيامي به دولتهاي دنيا دارم ،يك پيامي هم به داخل كشور و ارتشيها. آنكه به همه دولتهاست اين است كه ما اعلام مي كنيم از امروز كه رفراندممان به طور تماميت انجام گرفت و همه مي دانيد كه شاهقانوني نيست ، هر دولتي كه پشتيباني از ايران بكند، ما تمام قراردادهايي كه با ايران كرده اند لغو مي كنيم و يك قطره نفت به آنها نخواهيم داد و لااقل تا وقتي كه دولتشان هست .
مجلس امريكا كارتر را استيضاح كند!
مجلس امريكا بايد از كارتر مواخذه كند، استيضاح كند او را كه چرا پشتيباني مي كني از يك حكومتي كه پايه ملي ندارد و هيچ كس با او در ايران موافقت ندارد. بايد دولت كارتر را استيضاح كنند و شخص كارتر را استيضاح كنند كه تو برخلاف مصلحت مملكت امريكا داري عمل مي كني اگر چنانچه پشتيباني بكني از شاه كه برخلاف قانون در ايران سلطه پيدا كرده است و رفراندم ديروز و امروز ايران او را ساقط كرده - اگر تا حالا ساقطنبوده است . اين خلاف مصلحت مملكت امريكاست براي اينكه اگر چنانچه تو پشتيباني بكني ، مادامي كه تو و دولت تو هست ، نفت براي امريكا هيچ نيست . و همين طور اين اعلام به ساير كشورهاست ؛ چه كشور امريكا و چه انگلستان و چه شوروي و چه سايرممالك كه مي خواهند از ايران نفت بخرند. ما حتي به طور فروش عادلانه هم به اين ممالكي كه پشتيباني از امروز بكنند از شاه ، نفت نخواهيم داد؛ يعني ، تا آن وقتي كه دولتهاي اينها سر كار است كه شاه را پشتيباني مي كنند، تا آن وقت نخواهيم نفت به آنهاداد. بله ، ما با ملتهايشان دشمني نداريم و دولتهايشان را اگر ملتها - مجلس - دولتهايشان راوادارند كه پشتيباني شان را از شاه قطع كنند و اعلام كنند كه ما پشتيبان شاه نيستيم ، ما نفت خواهيم داد. و اگر دولتها اين كار را نكنند، تا آن دولت هست نفت براي اين ملتها هم نيست . حالا مجلسها خودشان مي دانند با دولتهايشان . اين يك پيامي است به خارج وسران دولتها كه چشم خودشان را باز كنند و راه صحيح بروند. پشتيباني از يك ملتي كه ايستاده است و مي گويد من حق خودم را مي خواهم ، من آزادي مي خواهم ، حق سرنوشت من با خود من است ، من شاه را نمي خواهم ، بايد پشتيباني بكنند از يك همچوملتي ؛ و اگر پشتيباني نكنند و از شاه پشتيباني بكنند، ديگر نفتي در كار نيست براي آنهامادامي كه آن دولت هست . هشدار و اخطار به ارتش
و يك مطلبي كه به ارتش مي خواهم بگويم ، به ارتش ايران مي خواهم بگويم و اميداست كه برسد به آنها، اين است كه اين جوانهاي ، از صاحب منصباني كه - من مي دانم كه اينها محروم هستند - آن صاحب منصبهاي پيري كه از سابق بودند، خصوصا از آنهايي كه از زمان رضاشاه بودند با شاه - اگر باشند - آن پيرها را شاه سير كرده است ! آنها موافقند واين كشت و كشتار هم به دست آنها واقع شده است ، چه در حكومت نظامي چه در دولت نظامي . ما از آن پيرها ديگر مايوس هستيم ؛ آنها را گفتيم كه اسمائشان را ثبت كنند و دردولت اسلامي آنها به مجازات خودشان ان شاءالله مي رسند [ان شاءالله حضار] و اماصاحب منصبهاي جوان كه آن رتبه ها را ندارند، يعني به آنها ندادند، يعني آنها را در يك رتبه پايين نگه داشتند كه زيردست آن بزرگها باشند كه آن بزرگها نوكر رسمي امريكا ياشوروي هستند و براي آنها خدمت مي كنند و براي شاه هم به دست دوم خدمت مي كنندو آنها را از پول نفت ما سير كردند، آنها چون سير شدند و از نعمت اين ملت به دست شاه سير شدند، اينها ولي نعمت خودشان را شاه و امريكا مي دانند، ما از آنها مايوس هستيم ؛ واما طبقه جوان كه مهم در ارتش اين طبقه هستند، اينها را من تنبه به آنها مي دهم كه شماجوانيد، شما باز وقت زندگي تان مانده است ، وقت كارتان مانده است ، وقت خدمتتان به ملت مانده است ، شما برگرديد به اين ملت و خدمت به ملت بكنيد و رها كنيد اين دستگاهي كه الان شما مي دانيد كه برخلاف قانون است ، برخلاف اسلام است ؛ دست ازاين دستگاه برداريد و به ملت بپيونديد و حكومت اسلامي شما را با آغوش باز پذيرايي مي كند، و بهتر از زمان شاه براي شما خواهد بود، براي اينكه ديگر در حكومت اسلامي كه يك پولي بدهند كه از حاكم تقويت كنند، اين ديگر نيست در آنجا. آنجا حكومت عدل است ، حكومت ملي است ، حكومت مستند به قانون الهي و به آراي ملت هست ؛اينطور نيست كه با قلدري آمده باشد كه بخواهد حفظ كند خودش را، با آراي ملت مي آيد و ملت او را حفظ مي كند و هر روزي هم كه برخلاف آراي ملت عمل بكند يابرخلاف قانون - قانوني كه مدون است - عمل بكند قهرا ساقط است و دولت ايران هم ، ملت ايران هم او را كنارش مي گذارند.
نياز به ارتش در آينده
شماها جوانهاي از صاحب منصبان ارتش كه مثل آن پيرها نيست كه ديگر آن فطرتتان را از دست داده باشيد در مقابل دلار! شما برگرديد به آغوش ملت ، و ملت شما رامي پذيرد و حكومت اسلام هم شما را نگهداري مي كند. گمان نكنيد كه اگر حكومت اسلامي آمد، ديگر صاحب منصب نمي خواهد؛ اينها تبليغاتي است كه مي كنند. حكومت اسلامي هم همه اين ابزاري كه ساير حكومتها دارند دارد، منهاي دزدي [خنده حضار]؛دزدي را ما مي خواهيم جلويش را بگيريم ، دزدها را مي خواهيم بگيريم . آنهايي كه خدمت به وطن مي كنند، ارجمندند پيش همه ما، پيش خدا هم ارجمندند. آنها همه چيزبرايشان مهيا خواهد شد. آنهايي كه دزدند و اموال اين ملت را دزديدند و در خارج بردندو خوردند، آنها البته مواخذه خواهند شد و گمان نكنند كه اگر از ايران رفتند بيرون ، تمام شد قضيه ! اگر اينجا بيايند، اين جوانها هستند كه اينجا به حسابشان مي رسند [خنده حضار]؛ اگر امريكا بروند، باز هم هستند؛ انگلستان بروند، باز هم هستند. اينها گمان نكنند كه پولها را بردند، و خود شاه هم همين طور خيال اين معنا را بكند كه حالا ما پولهارا مي خوريم ؛ حالا هم تا مي توانيم مي مانيم و بعد هم با طياره سوار مي شويم و فرارمي كنيم مي رويم به امريكا! هر جا برويد، هستند جوانهاي غيور ايراني در آنجا و به حساب شما خواهند آنجا رسيد. [ان شاءالله حضار].
در هر صورت ، من از اين جوانهايي كه در ارتش هستند. . . و من مي دانم كه آنهافطرت اسلامي خودشان ، فطرت انساني خودشان را از دست نداده اند و اينها قلبا با ملت هستند؛ منتها حالا تحت - به خيال خودشان - فرمان اين بزرگترهاي ارتشبدها و امثال اينهاهستند؛ و اينها را ترسانده اند از اينكه اگر يكوقتي حكومت اسلامي پيش بيايد ديگرصاحب منصبي تو[ي ] كار نيست . نخير، زمان حضرت امير هم صاحب منصبي تو[ي ]كار بوده است منتها با يك فرم ديگري بوده است . صاحب منصب ، آن وقت هم"مالك اشتر" يكي از صاحب منصبهاي بزرگ حضرت امير بوده است ، "محمدبن ابي بكر" يكي از صاحب منصبهاي بزرگ حضرت امير بوده است ؛ هميشه محتاج است مملكت به ارتش و هميشه محتاج است به صاحب منصب و هميشه محتاج به همه اين قشرهايي كه در ادارات هست . آني كه احتياج به او ندارد، آنهايي است كه سر بار هستند؛آنهايي است كه مي خواهند مال ملت را بخورند و كار هم نكنند؛ مال ملت را بخورند ونفعي هم نداشته باشند براي ملت ؛ آنها البته حساب خودشان را بايد بكنند و هر چه كمتربخورند به نفع خودشان است ، هر چه هم كمتر ببرند به نفع خودشان است ، براي اينكه درهرجا بروند اينها پيدا خواهند شد.
حكومت اسلامي ، مدافع حقوق محرومان
در هر صورت ، اين تبليغاتي كه مي شود، چه در بين ارتشيها و سربازها و چه در بين دهقانها و - عرض مي كنم كه - كشاورزها كه اگر حكومت اسلامي بشود اين دهقانهادوباره بايد به حال فلاكت بيفتند، خود دهقانها مي دانند اين را كه اين "اصلاحات ارضي "كه اين آقا كرد، اين بيچاره ها را به روزگار سياه نشاند. اينها الان زندگي شان بسيار زندگي پستي است ؛ و اين بانكهاي تعاوني و اين هياتهايي كه درست كردند، اين بيچاره ها را به كلي از هستي ساقط كردند. و حكومت اسلامي كه بشود، اين حرفها نيست تو[ي ] كار.خيال نكنيد كه اين املاكي كه حالا از اين گردن كلفتها گرفته شده است ، حكومت اسلامي مي آيد و مي گويد نه اينها را بدهيد به خودشان . يكي يكي را مي آيد مي نشاند حساب ازآنها مي كشد: شماها ماليات دولت اسلام را بايد بدهيد؛ و هفتاد سال ، صد سال ، خودتان ،پدرتان ، جدتان نداده ؛ اگر حساب بكنيم ، زايد بر اين املاكي كه شما داريد، جواهراتتان را هم از شما مي گيريم ؛ پولهاي بانكي تان را هم از شما مي گيريم براي اينكه شما بدهكارهستيد به دولت . وقتي املاك ملي شد، يعني مال دولت اسلام شد، آن وقت البته دهقان لازم دارد، رعيت لازم دارد، كشاورز لازم دارد. نمي خواهد كشاورزي را مثل حالا بكندكه دستش پيش اسرائيل و امريكا دراز باشد كه تخم مرغ بده - نمي دانم - جوجه بده -نمي دانم - گندم بده ، جو بده ! مي خواهند يك مملكتي باشد كه همه چيز از خودش باشد.همه چيز دارد مملكت ما؛ نه اين است كه ندارد، همه چيز دارد. مملكت ماكشاورزي اش ، يك ناحيه اش براي يك مملكت كافي است . از بين برد اين آدم كشاورزي ما را. دامداري ما را از بين برد براي اينكه مراتع ما را به غير داد - عرض مي كنم كه - همه چيز ما را به باد فنا دادند. ما مي خواهيم يك مملكتي باشد مال خودمان باشد.اينها خيال مي كنند كه اگر اين تبليغات را بكنند. . . اسلام نيامده كه ظلم به ضعفا بكند،اسلام آمده است كه ضعفا را پرستاري بكند، خدمت به ضعفا بكند. اسلام از توي ضعفاپيدا شده است ، از اغنيا كه پيدا نشده . از اين گداهاي مدينه و مكه اسلام پيدا شد؛ از اين بيچاره ها و ضعيفها اسلام پيدا شده است . و انبياي ديگر هم همين طور بودند؛ هيچ كدام اشراف نبودند كه طرفدار اشراف باشند. اينها از همين ضعفا هستند و از بين همين توده هاپيدا شدند و طرفدار همين توده ها هم هستند و نمي گذارند ظلم به اينها بشود؛ البته به بزرگها هم نمي گذارند ظلم بشود، هيچ كس - به هيچ كس نبايد ظلمي بشود.
اسلام ، مدافع تمدن و حافظ حقوق مردان و زنان
اين تبليغات كه اگر اسلام پيدا شد، مثلا ديگر زنها بايد بروند توي خانه ها بنشينند يك قفلي هم درش بزنند بيرون نيايند! [خنده حضار] اين چه حرف غلطي است كه به اسلام نسبت مي دهند. صدر اسلام زنها توي لشكرها هم بودند؛ توي ميدانهاي جنگ هم مي رفتند. اسلام با دانشگاهها مخالف نيست ، با فساد دانشگاهها مخالف است ؛ با عقب نگه داشتن دانشگاهها مخالف است . با دانشگاه استعماري مخالف است اسلام ، نه بادانشگاه مخالف است . اسلام با هيچ چيز از اين مظاهر - عرض مي كنم - تمدن مخالفت ندارد، و با هيچ قشري از شماها مخالفت ندارد. اسلام زنها را دستشان گرفته آورده درقبال مردها نگه داشته ؛ در صورتي كه در زماني كه پيغمبر اسلام آمد، زنها را هيچ حساب مي كردند. اسلام زنها را قدرت داده است . اسلام زنها را در مقابل مردها قرار داده ؛ نسبت با آنها تساوي دارند. البته يك احكام خاص به مرد است كه مناسب با مرد است ؛ يكاحكام خاص به زن است ، مناسب با زن است . اين نه اين است كه اسلام نسبت به زن و مردفرقي گذاشته است . زن و مرد همه آزادند در اينكه دانشگاه بروند؛ آزادند در اينكه - عرض مي كنم - راي بدهند، راي بگيرند. آني كه مخالفند، اين است كه اينطوري كه اينها زن را مي خواهند بار بياورند كه يك ملعبه اي در دست مردها باشد، به قول شاه : "زن خوب است فريبا باشد"! (3) ما مي خواهيم اين كلمه را بگيريم ، اين غلط را بگيريم . مامي خواهيم زن آدم باشد مثل ساير آدمها، انسان باشد مثل ساير انسانها، آزاد باشد مثل ساير آزادها.
اين تبليغاتي كه شاه - سالي صد ميليون دلار مي گويند داده براي تبليغات - اينها راگوش نكنيد به آنها؛ ديگر هم به گوش كسي نمي رود اين حرفها. ايشان هم ديگر بايدجمع كند بساطش را برود سراغ كاري . [خنده حضار].
من اميدوارم كه ان شاءالله شماها موفق باشيد؛ و اسلام ان شاءالله با كمال توفيق در ايران حكومتش را قائم مقام حكومتهاي ظلم قرار بدهد. خداوند اينهايي كه در ايران هستند وكمك به اسلام مي كنند، همه را مويد و موفق قرار بدهد؛ و شما جوانهايي كه در خارج ملت - خارج ايران - هستيد، همه را موفق كند كه بتوانيم ما دست اجانب را از مملكت خودمان قطع كنيم . خداوند همه شما را حفظ كند. [آمين حضار].
پانویس :
بزرگتر کوچکتر