عنوان : حكومت اسلامي مناسبترين حكومت - آزاديخواهي ايرانيان
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 21 آبان 1357
تاریخ قمری : 11 ذي الحجه 1398
مکان : قم
جلد : 4
متن :
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
از يك طرف گرفتاري ملت ايران تقريبا به اوجش رسيده : حكومت نظامي ، دولت نظامي ، در تمام خيابانها آنطور كه گفته اند توپ و تانك مستقر است . مقابل همه مساجدلوله توپها طرف مسجد قراول مي روند. و مردم را در مضيقه قرار دادند، در مضيقه ارزاق قرار دادند؛ حتي بعضي گفته اند كه در مضيقه آب هم هستند. من نمي دانم صحيح است يانه . با همه قوا شاه دارد با مردم مبارزه مي كند. تقريبا مبارزه به اوجش رسيده . و از طرفي شاه هم سقوطش نزديك شده ، براي اينكه تقريبا اين تير آخري است كه اينها در تركش داشتند. و قبلا هم اين معنا حدس زده مي شد كه اينها بفهمند كه اثري ندارد اين كارها؛براي اينكه دولت نظامي هم غير از آن نظامي كه سابق بود نيست ؛ خوب ، همان نظام است و همان نظامي است . و بر فرض اينكه حالا اين دولت هم يك قدري شقي تر و شديدترباشد لكن با اين سرنيزه ها نمي شود آرام كرد ملت را. با سركوبي نمي شود راضي كردمردم را. آنها دنبال اين هستند كه راضي كنند مردم را؛ آرام كنند مردم را. مگر امكان داردكه به زور راضي بكنند كسي را؟ يا با سرنيزه آرام كنند؟ با سرنيزه موقتا مي توانند سركوبي كنند كه - مثلا موقتا - صدايي درنيايد لكن فايده ندارد.
خوب بر فرض اينكه صداها در نيايد، اعتصابات را چه مي كنند؟ الان ايران به شكل تعطيل درآمده ؛ يعني در همه چيز الان اعتصاب هست . با سرنيزه مي توانند كه مردم را،همه را سر كار ببرند و همه چرخها را راه بيندازند؟! اينها ديگر شكست خورده اند. اين دولت نظامي از اول معلوم بود شكست خورده است لكن حالا هم فهميدند كه شكستخورده است . حالا دارند با تفنگ و مسلسل و اينها مي خواهند مردم را آرام كنند؛اعتصابات را مثلا بشكنند. اين امكان ندارد.
ايجاد آرامش با آزادي ملت
ما كه مي گوييم شاه تا نرود آرامش براي مردم پيدا نمي شود، با مطالعه اوضاع ايران وكارهايي كه شاه براي خارجيها كرده و به نفع خارجيها كرده است ، خوب مطالعه شده است اين مسائل ؛ معلوم است كه ديگر نمي شود با اين حرفها كار را درست كرد. حالا هم اين تير آخري را هم به تركش گذاشتند. و آن قدم بعد از اين ، اين است كه يك كودتاي نظامي بشود و شاه را ببرند و يك نوكر ديگري بيايد! آن هم فايده ندارد. تا دست ديگران ، مثل امريكا و شوروي و اينها در ايران كار مي كند نه آرامش براي مردم هست ونه اين اعتصابات را مي توانند ختمش كنند. بايد آنها دست بردارند از ايران . ايران - ملت ايران - مي خواهد مستقل باشد؛ مي خواهد آزاد باشد. بايد آزادي بدهند به ملت يعني ملت را رها كنند به حال خودش ؛ فشار نياورند روي ملت كه با سرنيزه و توپ و تانك واينها فشار بياورند كه مردم راضي بشوند، مردم دلخوش بشوند. امكان ندارد يك همچومطلبي .
حكومت اسلامي ، موافق حكم خدا و ميل مردم
ما هم كه حكومت اسلامي مي گوييم ، مي خواهيم يك حكومتي باشد كه هم دلخواه ملت باشد، و هم حكومتي باشد كه خداي تبارك و تعالي نسبت به او گاهي بگويد كه اينهايي كه با تو بيعت كردند با خدا بيعت كردند - انما يبايعون الله (1) - يك همچو دستي حاكم باشد كه بيعت با او بيعت با خدا باشد. در جنگ هم وقتي كه تيري انداخته است ورميي كرده است ، باز خدا بفرمايد كه و ما رميت اذ رميت ولكن الله رمي ؛ (2) تو تير نينداختي ، خداتير انداخت . دست او را دست خدا بداند؛ ظل الله باشد، يدالله باشد، حكومت حكومت الهي باشد. ما حكومتي را كه مي خواهيم ، يك همچو حكومتي مي خواهيم . آرزوي مااين است كه يك همچو حكومتي سر كار بيايد كه تخلف از قانون الهي نكند.
پيغمبر اكرم از باب اينكه دستش دستي بود كه تخلف در تمام عمرش از كارهايي كه خدا فرموده بود نكرده بود، اين دست دست خدا مي شود، بيعت بيعت با خداست . ازاينجايي كه كارهايي را كه كرده بود، اراده اش تابع اراده خدا، كارش تابع كارهاي خدا،حكومتش حكومت الهي است ، به او گفته مي شود كه تو تير نينداختي ، وقتي كه تيرانداختي تو نبودي ، خدا تير انداخت . با اينكه پيغمبر تير انداخته بود اما ظل خدا بود، هيچ حركتي از خود نداشت ، هر چه داشت تبع قانون بود؛ قرآن مجسم بود پيغمبر، قانون مجسم بود پيغمبر. ما يك حكومتي مي خواهيم كه قانون باشد، تبع قانون باشد نه يك حكومتي كه تبع شيطان باشد. و شيطان مجسم باشد، ابليس مجسم باشد در بين مردم ، مثل محمدرضاخان ! اينها ابليسند، اينها لشكر ابليسند. اين دولت ابليس است و تابع ابليس است ، شيطان است و تابع شيطان است ؛ حكومت نظامي همان حكومت شيطاني است !يك حكومتي است كه برخلاف رضايت خدا و برخلاف رضايت ملت است ؛ يك همچو حكومتي شيطاني است .
ما مي خواهيم يك حكومت الهي باشد موافق ميل مردم ، راي مردم ، و موافق حكم خدا. آن چيزي كه موافق با اراده خداست موافق ميل مردم هم هست . مردم مسلمانند،الهي هستند، وقتي ببينند عدالت را مي خواهد اجرا بكند. خدا مي خواهد عدالت در بين مردم اجرا بشود. خدا مي خواهد كه به حال اين ضعفا و طبقه سوم يك فكري بشود نه مثل حالا كه همه قدرتها را روي هم گذاشتند، يك عده اي مي خورند تا تخمه (3) مي كنند،يك عده اي از گرسنگي ريختند اطراف تهران ، و نه آب دارند و نه برق دارند و نه نان دارند و نه چيزي دارند. مي خواهد عدالت باشد!
توبه شاه براي فريب ملت
بله ، اينها هي صداي عدالت اجتماعي و احكام مبين اسلام [را] مي گويند؛ اين حرفهارا مي زنند اما ادعاست . مي آيند در مقابل ملت و توبه مي كنند لكن فريب است اين !فريب نبايد بخورد اين ملت و نمي خورد. "تا حالا ما اشتباه كرده بوديم و از اين به بعدديگر اشتباه نمي كنيم "! كي همچو التزامي داده كه شما اشتباه نكنيد. اشتباه كه نبوده ، عمدااين مال ملت را داديد به امريكا و شوروي خورده است ! عمدي است اين كارها، اشتباهي نيست . مي دانيد داريد چه مي كنيد عالم عامد! با همه توجه به اينكه اين مال مال ملت است و اين امريكا دشمن اين ملت است ، و اين مال ملت را به اين دشمن ملت مجاني داديد. شما عالميد نه اينكه اشتباه بوده ! بعد از اين هم همين كارها را مي كنيد، و ممكن است كه بعد از اين باز بياييد بگوييد من اشتباه كردم ! شما اشتباه نكرديد؛ شما عمدا مال اين ملت را به ديگران داديد برخلاف مصلحت ملت .
و ما يك حكومتي مي خواهيم كه روي مصالح اين ملت كار بكند. البته ما دستمان به حكومتي كه مثل پيغمبر باشد كه ديگر نمي رسد، تمام شد؛ دستمان به يك حاكمي مثل علي بن ابي طالب كه نمي رسد؛ اينها را ما حالا نمي خواهيم بگوييم كه ما مي خواهيم علي بن ابي طالب - سلام الله عليه - ما از كجا پيدا كنيم يك همچو چيزي ؛ اما مامي خواهيم يك حكومتي باشد كه لااقل تبع قانون باشد، تبع قانون اسلام باشد، تبع قوانين مجعوله صحيح باشد. اينها از اول كه آمدند برخلاف قانون آمدند، و تا آخر هم برخلاف قوانين رفتار مي كنند. از اول نه شرع مقدس با اينها موافق بود نه قوانين جاري مملكت موافق با اينها بود. تا حالا هم هر چه كردند برخلاف قوانين كردند، برخلاف شرع مقدس كردند، برخلاف رضاي خدا كردند، برخلاف رضاي مردم كردند. ما مي خواهيم يك دولتي تشكيل بدهيم ؛ دولتش مشكل نيست ؛ خيال مي كنند اينها كه ما از آسمان مي خواهيم يك دولتي بياوريم ؛ نخير توي همين زمين اشخاصي هستند كه مي توانند به عدالت رفتار كنند؛ اشخاصي هستند كه شريف هستند. در همين زمين ، در همين ايران ،در همين خارج ، در همين داخل ، ما داريم اشخاصي كه اينها مي توانند اداره بكنندمملكتشان را؛ مي توانند كه عدالت كنند بين مردم ؛ مي توانند مردم را به عدالت واداركنند؛ مي توانند تنظيم كنند امور مملكت را - نه به اين اختلاف و اين به هم خوردگي كه الان هست ؛ مي توانند اقتصادمملكت را مهار كنند؛ ما داريم ؛ خوردنها زياد است ! حلقومها خيلي گشاد است ! تمام نفت را در يك حلقوم ، دو تا حلقوم فرو مي برند. البته مملكت [را] ديگر ورشكست مي كند. آنقدر بخور هست كه هر چه درآيد از اين مملكت ، اين بخورها زيادتر دهانشان باز است ، حلقومشان باز است ! ما مي خواهيم اين حلقومها را ببنديم . اين مردمي كه حلقومهايشان خيلي كوچك است ، به اينها يك تقسيمي بشود؛ يك چيزي به اينها برسد.ما يك همچو حكومتي مي خواهيم نه حكومتي كه همه اش خودش و عائله اش ببلعد وبخورد و برود، حالا ادعا بكند بياييد محاكمه كنيد اينها را! بياييد اين اموال اينها راصورت بگيريد محاكمه كنيد! آخر براي كي اين حرفها را مردك مي زني ؟ مگر مردم نمي شناسند تو را؟! نشناختند تو را؟! تو واقعا مي خواهي محاكمه كني عائله خودت وخواهرهاي خودت را؟! تو خودت را بنشين محاكمه كن ! اجازه بده خودت را محاكمه كنند! ببينيم خودت چقدر خوردي ! تو راس دزدها و سارقها هستي ! تو، تمام خيانتها را توكردي ؛ خواهرهايت هم دنبال تو هستند، آنها هم مثل تو. برادر و خواهر و عمو وعموزاده و هر چه دارد! ديگر هر چي هست ! مي گويند شصت هزار نفر همين عائله وبسته و آنهايي كه با او - با آنها هستند هست ، مي گويند شصت هزار نفرند! شايد هم بيشترباشد. همه منافع مملكت ما توي اين حلقومها دارد فرو مي رود، آن وقت مي گوينداقتصاد ما اقتصاد كذاست ! چيه ، فكر اقتصاد را كرده ايد؟ ما فكر اين را كرديم كه وقتي اين منها بشود، اين خوراك حلقومهاي گشاد منها بشود، منافع مملكت ما به قدر خودش بيشتر هست . ما غني هم هستيم . دزديها زياد است ، خوراك زياد است ، حلقومها گشاداست ، ويلاهاي خارجي بايد اداره بشود، بايد به اشخاص خارج ، به مطبوعات خارجي سالي - نمي دانم - صد ميليون دلار بدهند(4) كه از آقا تعريف بكنند و بگويند كه ايشان عدالت اجتماعي دارد، و ملت ايران نرسيدند به اين حدي كه آزاد بشوند! يعني چه نرسيدند به اين حد؟ ملت ايران نمي خواهند آزاد بشوند؟! نرسيدند به آن حد كه آزادبشوند؟! شماها نرسيديد به آن حد كه آدم بشويد! كارترها نرسيدند به آنجا كه فكر آدمي بكنند، انسان باشند؛ نه ملت ايران نرسيده كه مي گويند نمي خواهيم مالمان را بدهيم به تو.
ضرورت بيداري و خنثي كردن تبليغات دشمنان
بيدار بشويد آقايان ! اين تبليغات در خارج زياد شده است . حالا هم دارند تبليغات مي كنند. از هر طرف تبليغات كه نمي توانند اينها مملكت را اداره كنند! اگر اداره كردن كشتن مردم است ، همه حيوانات هم مي توانند اداره كنند! اگر گرگها هم بريزند توي مملكت ما بهتر از اين اداره مي كنند مملكت را. نمي توانند كدام است ؟ مگر مملكت ايران رجال ندارد؟ مگر محصلين نداريم ما؟ اينها يا تارند(5) و در خارج از كشور به سرمي برند و جرات نمي كنند بيايند در ايران ، يا در خود ايران در انزوا هستند. وقتي كه توبروي و اين رژيم برچيده بشود، اشخاص لايق صحيح مي آيند اداره مي كنند مملكت را.نمي توانند كدام است ؟ شماها نمي توانيد كه اينقدر سروصدا بلند شده است ؛ و نمي توانيدهم الان بخوابانيد. الان شما نمي توانيد اداره كنيد مملكتتان را، خوب برويد وقتي نمي توانيد. . . خودمان اداره مي كنيم .
تبليغات زياد است ؛ شما هم توجه بكنيد، شماها هم تبليغ بكنيد. در مقابل اين تبليغات ، تبليغ بكنيد. بگوييد اينها نمي توانند اداره كنند. بهتر از اين چه ؟ الان نمي توانند.بهتر از اين چه ؟ همه كار مملكت الان لنگ است . الان همه در اعتصابند، از باب اينكه همه ناراضي هستند. شما يك عده ناراضي ، يك مملكت ناراضي درست كرده ايد! اگركسي بتواند يك مملكت را اداره كند كه اينقدر ناراضي پيدا نمي كند. شما نمي توانيداداره كنيد! وقتي نتوانستيد، همه ناراضي . تاجر بروي ناراضي ؛ كاسب بروي ناراضي ؛اداري بروي ناراضي ؛ ارتش بروي ناراضي . شما خيال كرديد همه ارتش مثل اين چند تاالدنگ هستند كه به جان مردم افتادند؟! نه ، همه اينطور نيستند. آنها به ما پيغام داده اند ماحاضريم ؛ پيغام دادند. اگر وقتش شد آنها هم حاضرند براي كارها. كي را شما راضي قرارداديد؟ شما چهار نفر را راضي كرديد كه به جان مردم افتاده اند دارند مال و جان مردم رااز بين مي برند. اين چهار نفر را با پول راضي كرديد! يا پول نفت ما را به اينها خورانديد ياچيزهاي ديگر منافع مملكت ما را، و به جان مردم ريختيد. ما مي خواهيم اينها را بيرون بريزيم از مملكتمان ، اينها بروند سراغ كارشان . تا حالا چاپيدند بس است ؛ بعد بروندجاي ديگر بچاپند.
لزوم تبليغ براي شناساندن مسائل نهضت به دنيا
شما همه موظفيد كه مطالب ايران را بگوييد براي مردم . بگوييد براي اين اروپاييها،براي اين امريكايي ها. مطالب را به آنها بگوييد، حالي شان كنيد كه مملكت ايران وضعش اين است . يك مملكت ناراضي الان پيدا شده ؛ و اين مملكت ناراضي با دست امريكا وشوروي و با نوكري محمدرضاخان پيدا شده است و پدرش ، كه مثل اين بود يا يك خرده اي بهتر از اين شايد - شايد. بگوييد آقا، با هركس ملاقات مي كنيد بگوييد مصايب ايران را اينها بد معرفي كرده اند ايران را. اينها معرفي كرده اند كه اينها يك مردم وحشي هستند كه نمي گذارند اداره بشود مملكت ! شماها وحشي هستيد كه نگذاشتيد اين مملكت ما دست خود ما باشد تا اداره اش بكنيم ؛ شما! هر جا شما دست مي گذاريد دست امريكا آنجاست . [در] اين مملكت ارتش را دست مي گذاريم شصت هزار نفر يا چهل وپنج هزار نفر مستشار آنجا هست ! حالا دارند كم كم مي روند. (6) فرهنگش را دست بگذاريم دست اينها تويش بوده . مجلسش ، مجلس از خود اينهاست ، افرادش با ليست اينها تعيين شده ! شاهش با دست خود اينهاست ! همه اش با دست اينهاست . ما چه چيزداريم ديگر؟ ما هيچ چيز نداريم الان . اقتصاد ما داريم ؟ همه اش دست اينهاست ؛همه اش . همه اش با خيانت اين مردم و جنايات آنها - اربابها - دارد مي شود.
ما مي خواهيم يك مملكتي باشد دست خود شماها؛ دست اين سر و پا برهنه هايي كه دارند گرسنگي مي خورند. براي اينها فكر بكنيد شماها. مي خواهيم دست يك دسته ايبيفتد كه اينها شرافت انسانيت داشته باشند، اعتقاد به يك خدايي و يك روزي كه حسابهاكشيده مي شود داشته باشند؛ نه مثل اينها كه اصلا خدا نشناسند! تا براي اين فقرا يك كاري بشود، براي خود مملكت يك كاري بشود. از دست اين نفتخوارهاي مفتخوريك قدري نجات پيدا كنيم ما.
شما موظفيد كه به هر جا مي رويد، با هركس تماس پيدا مي كنيد، اين درد اين مملكت را بگوييد؛ و درمانش را هم كه رفتن اين مردك و - عرض كنم - به هم خوردن اين رژيم باطل و دست برداشتن اجانب از سر ما، اين هم درمانش است . اگر اين درد برود و آن درمان پيدا بشود كه آنها بروند و اين هم برود - همه شان دردند و مثل يك غده سرطاني مي باشند، اينها را ما قطعشان بكنيم ، مملكت يك مملكت خوبي است ؛ هم وسعتش خيلي زياد است ، هم نعمتش خيلي زياد است ؛ همه چيزش هست اما يك دسته خائن دارد به همش مي زند اوضاعش را. اين دسته خائن بروند، يك مملكت خوبي داريم ؛همان خودمان اداره اش مي كنيم . ان شاءالله خدا همه تان را توفيق بدهد؛ موفق باشيد.
پانویس :
بزرگتر کوچکتر