عنوان : دلايل قيام مردم - تغيير نظام سياسي با رفراندم عمومي
نوع : مصاحبه
تاریخ شمسی : 16 آبان 1357
تاریخ قمری : 6 ذي الحجه 1398
مکان : قم
جلد : 4
متن :
سئوال : [از آغاز سال ، صدها هزار نفر از مردم به نام شما به خيابانها ريخته و عليه شاه تظاهرات كرده اند.بيش از هزار نفر انسان در مبارزه با ارتش و پليس ، جان خود را از دست داده اند. آيا شما اين شورش خلقي را سازمان داده ايد؟ و براي چه هدفي ؟]
جواب : سبب اصلي قيام مردم كشور، شخص شاه و رژيم اوست . اين پدرش و خود اوست كه طي پنجاه و پنج سال ، اولا با اسلام با كينه توزي دشمني كرده اند و در هدم اسلام به عنوان حافظ آزادي و استقلال كشور كوشيده اند. ثانيا تمام آزاديها و حقوق ملت مصرح درقانون اساسي را از ميان برده اند، و ثالثا استقلال كشور را بكلي از ميان برده اند. تمام بنيادهاي اقتصادي ، سياسي ، اجتماعي و فرهنگي كه اين ملت طي قرون براي زندگاني مستقل خويش فراهم آورده بود، به وسيله اين رژيم از ميان برده شده است . بيشتر از اين ،برنامه هاي اقتصادي كه امريكاييان به دست اين رژيم ، توام با فساد بسيار اجرا كرده اند،دستگاه اقتصادي را از ميان برده و امروز مردم كشور به صدور نفت و ورود كالا، گذران مي كنند. اما همين گذران ، به قيمت انهدام اقتصاد كشور در سالهاي آينده تمام مي شود كه نفت رو به اتمام مي گذارد و درآمد آن كاهش مي پذيرد. مردم كشور بيدار شدند و به حركت آمدند. من حرف مردم را مي زنم . ما همه ، يك صف هستيم و يك حرف رامي زنيم . ما مي خواهيم شاه و رژيم سلطنتي نباشد، يعني آزادي و استقلال باشد. اسلام ضامن وحدت كشور، در عين آزادي و استقلال است . قيام مردم براي اين هدف است .
-[از زماني كه شاه ، شما را در سال 1963(1) مجبور به ترك ايران كرد، مرتبا گفته ايد شرط بازگشت شما بهايران سرنگوني شاه مي باشد. اين شرط هنوز به جاي خود باقي است ؟]
-به دستور شاه از سال 1964 تا زمان خروجم از عراق به صورت تبعيد در آن كشور به سرمي بردم و فعلا به ايران بر نمي گردم .
-[در تهران خبرهاي تاييد نشده اي شنيده مي شود كه طبق آنها شما با رفتن شاه هم راضي هستيد، و باجانشين او پسر نوزده ساله اش سيروس ، تحت شرايطي كار خواهيد كرد. آيا اين خبرها صحيح هستند؟و شرايط مزبور دقيقا چه شرايطي است ؟]
-خير، اين خبرها صحيح نيستند، و نيز با ادامه سلطنت و حكومت اين خانواده مخالفيم .
-[خشم ملاهاي محلي و تظاهر كنندگان ، غالبا عليه هدفهاي "اماكن " عمومي زيادي متوجه شده و بانكهاو سينماها به آتش كشيده شده و مغازه هاي بزرگ به تاراج رفته است . ]
-به آتش كشيدن سينماها و بانكها، مسبوق به درخواست ما نبوده است . رژيم شاه اين تاسيسات را براي تخريب اقتصاد و فرهنگ كشور در حد افراط مورد استفاده قرار داده است و به همين جهت هدف مخالفت مردم شده ، مردم عصباني نيستند، آگاه هستند. درغرب اطلاع كافي از نقش تخريبي اين موسسات ندارند. نمي دانند كه بانكها بشدت مردم را استثمار كرده اند. زمينه توليد مردم زحمتكش را به سود شركتهاي بين المللي و توسعه بازار فرآورده هاي خارجي از بين برده اند. سينماها كارشان از بين بردن روحيه مقاومت در نسل جوان كشور بوده است . امروزه اين امر، مورد اقرار گردانندگان دستگاههاي تبليغاتي خود رژيم هست . البته مردم از راهنماييهاي صميمانه و صادقانه ما پيروي مي كنند.
-[اگر ما شما را درست فهميده باشيم ، هدف شما فقط سرنگوني شاه نيست ، بلكه از بين بردن رژيم شاهنشاهي است . اما به عقيده شما چه چيز بايد به جاي آن بنشيند؟ يك دموكراسي پارلماني ؟ يك دموكراسي خلقي از نوع ماركسيستي آن ؟ يا يك حكومت خدايي آنطور كه حضرت محمد "ص "فرموده است ؟]
-تعيين نظامي سياسي ، با آراي خود مردم خواهد بود. ما طرح جمهوري اسلامي را به آراي عمومي مي گذاريم . اينك كشور بر سر دو راهي مرگ و حيات ، آزادي و اسارت ، استقلال و استعمار، عدالت اقتصادي و استثمار قرار گرفته است . اين حكومت ، حيات ملي را بايد نجات دهد. به مردم كشور، آزادي و به كشور استقلال را باز گرداند و به جاي نظام استثماري ، عدالت اقتصادي را برقرار سازد.
-[چه كسي بايد در ايران كه يك كشور در حال توسعه با كوششي به سوي صنعتي شدن است ، خواست ملت را به قدرت سياسي مبدل كند؟ در چنين اجتماعي ، با اكثريت شيعي ، تكليف اقليتها چه مي شود؟]
-خواست ملت را نمايندگان منتخب او به تصميم و تدبير سياسي و رهبري سياسي دور ازفساد و خدمتگزار مردم تبديل مي كنند. اقليتهاي مذهبي به بهترين وجه از تمام حقوق خود برخوردار خواهند بود.
-[از گروه كوچك رهبران سياسي كنوني و سودجويان از اين رژيم كه بگذريم ، در چه مواردي كشورايران در آينده با اوضاع امروز تفاوتهايي خواهد داشت ؟]
-موارد اختلاف ايران فردا را با ايران امروز در پاسخ سئوال پنجم شما داده ام . در اينجا اين نكات را مي افزايم : 1 - رهبري سياسي از سلطه بيگانه آزاد مي شود، از فساد مالي وسياسي پاك مي شود. 2 - اقتصاد كشور از سلطه بيگانه آزاد مي گردد و ديگر برنامه هاي اقتصادي ، برنامه هايي نخواهند بود كه هدفهاي شركتهاي بين المللي را در ايران به اجرابگذارد. 3 - جامعه آينده ما، جامعه آزادي خواهد بود و همه نهادهاي فشار و اختناق وهمچنين استثمار از ميان خواهد رفت . 4- انساني كه امروز در نظام پليسي از فعاليتهاي فكري و آزادي در كار محروم شده است ، تمامي اسباب ترقي واقعي و ابتكار را به دست خواهد آورد. جامعه فردا، جامعه ارزياب و منتقدي خواهد بود كه در آن تمامي مردم دررهبري امور خويش شركت خواهند جست .
-[در بسياري از كشورهاي خاورميانه و آسيا در سالهاي گذشته ، يك موج قوي اتحاد اسلامي به وجودآمده است . بي شك دخالت مذهب در زندگي سياسي در اين كشورها رشد داشته است . تا چه حدودي اوضاع كنوني ايران ، با اين "پان اسلاميسم " مربوط مي شود؟]
-اين پديده جهاني است . در حقيقت بشر امروز دارد به دوران جدايي ماديت از معنويت پايان مي دهد. در همه جا ماديت جاي خود را در اعتلاي معنوي انسان ، دارد باز مي يابد. ماديت كه معني آن در تحصيل قدرت مادي ، به هر وسيله و از هر راه ، خلاصه مي شد كاربشريت را مواجه با بن بست ساخته است . اينك زمان آن است كه فعاليت مادي ، آمادگي براي اعتلاي معنوي انسان تلقي شود و همين تلقي است كه بشريت امروز و فردا را به مذهب باز مي گرداند. اسلام ديني است كه با تنظيم فعاليتهاي مادي راه را به اعتلاي معنوي انسان مي گشايد. ترقي واقعي همين است كه رشد خود انسان هدف فعاليتهاي مادي گردد، و اسلام دين اين ترقي است .
-[در اولين كنفرانس اتحاد اسلامي در افغانستان در بهار امسال ، شوروي نيز با نمايندگان زيادي آمده بود. به نظر شما بين كشورهاي سوسياليستي و حركت جديد اسلامي ، مسائل مشتركي وجود دارد؟]
-اينگونه كنفرانسها به نام اسلام تشكيل مي شود، اما هدف اسلامي ندارد و كساني كه به نام نماينده مسلمانان در اين كنفرانسها شركت مي كنند، فاقد نمايندگي مردم مي باشند.شوروي نقش شترمرغ را بازي مي كند. از سويي ضد مذهب اسلام است و آزادي مذهبي مردم مسلمان زير سلطه را از ميان برده است ، از سوي ديگر نماينده اين مردم مسلمان است ! شوروي با روشي كه در عمل پيش گرفته است و ملل مسلمان را به زير سلطه خويش درآورده است ، ديگر حتي شايستگي دعوي طرفداري از مظلوميت و مخالفت بااستثمار را نيز ندارد.
-[در ايران نيز حداقل به عنوان هدف عليه دشمن واحد - شاه - مذاكراتي بين مخالفين مذهبي وماركسيستها وجود داشته است . براي چه هدفي ؟]
-هيچ گونه مذاكره اي وجود نداشته است .
-[روزنامه هاي فرانسوي خبر داده اند شما در آينده نزديك ، محل اجباري خويش را در نزديكي پاريس ترك كرده و مبارزه عليه شاه را از افغانستان ادامه خواهيد داد. با اين تعويض محل ، چه چيز را در نظرداريد؟]
-فعلا درباره ترك فرانسه تصميمي نگرفته ام .
پانویس :
بزرگتر کوچکتر