عنوان : لزوم خدمتگزاري دولت و اطلاع رساني خدمات انجام شده به مردم
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : ساعت 9:30 صبح 16 دي 1359
تاریخ قمری : 29 صفر 1401
جلد : 13
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
لزوم بيان خدمات انجام شده
من توفيق همه آقايان را از خداي تبارك و تعالي مسئلت مي كنم . و اميدوارم كه درضمن هم موفق باشيد كه خدمت بكنيد به اين كشور و از اين حالي كه داريم بهترش كنيد.و بعض مطالب كه مهم است در نظرم عرض مي كنم .
گرفتاري امروز ما، همين اختلافاتي است كه مشاهده مي شود. شما هر چه كار بكنيداگر اختلافات را كوشش نكنيد كه رفع بشود، كارهاي شما را آن كساني كه بخواهند يك عيبي بگيرند به آن ، عيب مي گيرند. هيچ شكي نيست اينهايي كه افتاده اند دور بازار وكوچه و اين طرف و آن طرف و سمپاشي مي كنند، آنها، اين كارها را مي كنند. و اگر شمادر همان سطح بالا، اين اختلافات را كوشش كنيد كه با عقل و تدبير، در رفعش بسياركوشش كنيد ان شاءالله يك آرامش رواني پيدا بشود، و كارها در آن آرامش زود انجام مي گيرد، بهتر انجام مي گيرد. اين مسائلي را كه به من گفتيد در يك همچو اتاق محدودي ،بهتر اين است كه هر يك از آقايان كه متكفل يك امري هستند، وقتي كاري انجام مي دهند بروند در راديو بگويند و از مردم بخواهند كه هر كس اشكالي دارد كه مثلا ما برخلاف مي گوييم ، بيايند اطلاع بدهند. در روزنامه ها اطلاع بدهند، خودشان بيايند درمحضر عمومي اطلاع بدهند كه اين حرفي كه ما راجع به برق زديم ، راجع به اسفالت زديم ، راجع به كارهاي ديگر زديم چنانچه مردم اعتقادشان اين است كه اين طور نيست و كاري انجام نداده است جمهوري اسلامي ، بلكه عقب رفته است از زمان طاغوت ، هركه اين ادعا را دارد، بيايد بگويد كه ما در اين مواردي كه داريم مي گوييم كه "عمل كرديم "، بيايند بگويند كه نخير، شما عمل نكرديد. و اگر نيامدند و نگفتند، معلوم مي شودكه ما عمل كرديم . و مردم گوش ندهند به حرف اينهايي كه مي گويند كه دولت هيچ كاري نكرده و نمي تواند هيچ كاري بكند. من نمي گويم كه بعد از اينكه اين را هم اعلام كرديد،باز مسائل نيست اما كم مي شود، در بين مردم كم مي شود. ولو آنهايي كه مي خواهندبگويند، مي گويند، اما مردم ديگر باورشان نمي آيد. اين سكوت شما از كارهايي كه انجام مي دهيد، البته بعضيش را مي گويند اما همه اش را نمي گويند. شما هر كدام كه در هروزارتخانه اي هستيد، وزير هر وزارتخانه اي هستيد، مقيد باشيد به اينكه كارهايتان رابگوييد به مردم . آن چيزي كه نبايد گفت ، آن عبادات شخصي آدم است كه نبايد بگويد.اما كارها و خدمتهايي را كه شما كرديد، اگر نگوييد فساد دارد؛ يعني موجب تضعيف مي شود. لكن اگر به ملت بگوييد، بيايد هر كسي بگويد مسائل خودش را كه ما اين كارهارا كرديم ، در تلويزيون ، در راديو اعلام كند و بعد هم اعلام كند كه هر كس مخالف با اين كارهايي است يعني ما كارهايي را كه كرديم ، مي گويد ما صحيح نمي گوييم ، بيايد بگويد.هر دهي كه ما برايش اين كار را كرديم اگر مي گوييم كرديم ، اگر اينها اعتقاد دارند كه نكرديم ، بيايند بگويند و مقايسه اي هم بين اين دو سال و اين سالهاي طولاني كه طاغوت بوده است اين مقايسه را بكنيد ريز بدهيد.
يك روز البته آقاي باهنر(1) راجع به مدارس گفتند كه در ظرف اين دو سال ، نسبت به طول مدتي كه آنها بودند يك ثلث ، مثل اينكه ايشان گفتند كه يك ثلث ما درست كرديم . در صورتي كه در طول سالهاي طولاني اين ، دو مقابل آنها زياد بوده است . اينهايك مسائلي است كه بايد گفته بشود. مردم آشنا بشوند. مردم بفهمند كه دولت دارد چه كارهايي برايشان انجام مي دهد. آدم خدمت به يك جامعه اي بكند و بعد هم خود جامعه ندانند كه خدمت چه شده است ؟ البته آن دهات خودشان مي فهمند. اما خوب سطحبالاها و خصوصا شهرستانها اينها خيلي نمي توانند بفهمند اين معاني را. بايد گفته بشود وهر كدامتان يك روز در هر چند وقت يك دفعه بياييد و ريز اعمال خودتان را بدهيد كه ما اين كارها را كرديم .
جلوگيري از فعاليت اشخاص متخلف در وزارتخانه ها
و مهم در نظر من اين اختلافاتي است كه مشاهده مي شود و ريشه خيلي زيادي هم ندارد، الا ريشه هاي نفساني . بايد يك قدري اين مسائل را خودتان حل كنيد. در هروزارتخانه اي اگر مثلا اشخاصي باشند كه مي خواهند يك كارهاي [خلافي ] بكنند،نگذارند كارها انجام بگيرد، با ملايمت ، با تدبير آنها را به وظايفشان آشنا بكنيد. و اگريك وقت ديديد كه كسي است كه نه ، نخواهد گذاشت ، خوب ، تصفيه بكنيد. و اگركساني كه تصفيه شده اند اشتباه بوده است ، آنها را برگردانند باز به محل خودشان تاخدمت بكنند. و من اميدوارم كه ان شاءالله همه نقايص رفع بشود. و ان شاءالله اين جنگ هم بزودي تمام بشود. و آن طوري كه امروز صبح هم حتي گفته شد، پيشرفت زياد بوده است . و من اميدوارم كه دنبال بشود اين وضع و آرام بشود مملكت . گرچه اينهانمي گذارند به اين زودي ها ما آرام بگيريم . ممكن است يك جاي ديگر يك فسادي بكنند. لكن شما و ما بايد مصمم باشيم . ملت ما بايد مصمم باشد به اينكه آن چيزي را كه به دست آورده از دست ندهد. ما الان آن چيزي كه به دست آورديم ، ارزشش بيشتر [از]آن مقداري است كه ما از دست داديم . با اينكه جوانهايي كه ما از دست داديم ، ارزششان خيلي زياد است ، لكن براي ملتي كه مي خواهد مستقل و آزاد باشد، اين طور ضايعات هست . و چون ملت ما همه با هم هستند، دولت را علي حده از خودشان نمي دانند، وكشور را كشور خودشان مي دانند، و دولت را دولت خودشان مي دانند. از اين جهت ، كم مي شود كه بتواند آنهايي كه بخواهند آسيب بزنند، آسيب بزنند، اگر ملت را آشنا كنيد،باز نگذاريد كه آشنا نباشند به كارهايي كه كرديد، آشنا كنيد به مسائل . برايشان مطالب رابگوييد، برويد توي خود مردم ، با آنها مسائل را در ميان بگذاريد كه آن كساني كه مثلاگروههايي كه مي خواهند نشود اين جمهوري اسلامي ، تحقق پيدا نكند اين جمهوري اسلامي ، آنها ديگر حرفهايشان موثر واقع نشود.
رابطه بي نظير دولت و ملت
در هر صورت مثل اين ملتي كه الان ما داريم ، كم نظير است ، بي نظير است . بايد گفت كه در جايي الان گمان ندارم هيچ كدام از شما سراغ داشته باشيد كه يك ملتي با دولت خودش اين طور باشد كه كارها را مشتركا انجام بدهند. سابق كه طاغوت بود كه هر چه مي توانستند كارشكني مي كردند. هيچ همراهي تو كار نبود، براي اينكه مردم ديده بودندكه دولت به فكر آنها نيست . شما بايد آن طوري كه به حسب واقع هم همين طور است به مردم حالي كنيد كه ما براي خدمت آمديم ، ادارات براي خدمت آمدند، مردم با دل راحت بيايند تو ادارات . من آن تلخيهايي كه در زمان سابق بود، در زمان رضاخان بود،بعدش هم در زمان اين ، (2) آن وقت آن تلخيها را زمان رضاخان خود من چون جوان بودم توي اين مسائل مي رفتم گاهي ، كه اگر يك وقت ابتلا به كلانتري پيدا مي شد. آن وقت براي جاهايي هم كه از اينجا مي خواستند بروند فرض كنيد به آذربايجان هم ، بايدبروند كلانتري و آنجا يك ورقه اي ، چيزي بگيرند. مردم وقتي مي خواستند به كلانتري بروند با يك ترس و رعب و وحشتي ، كانه مي خواهند به حبس بروند. اينها عادت نباشددر ادارات كه مردم وقتي مي خواهند تو اداره بروند بترسند. اين بيچاره دهاتيها [چون ]سابقا اين طور بوده ، حالا خيال مي كنند باز هم اين طور است .
حالا بايد ادارات به روي مردم باز باشد، و با آغوش باز مردم را بپذيرند، دردهايي كه مردم دارند بگويند به آنها، بتوانند بگويند. آنها هم كوشش كنند در اينكه حل بشودمسائلشان كه مردم احساس كنند كه يك دولتي است كه مال خودشان است . و براي خودشان دارند خدمت مي كنند. هيچ اشكال ندارد كه وقتي ملت فهميد كه يك جمعي دارند خدمت مي كنند، و خودشان هم آن قبه و بارگاههايي كه زمان سابق بود ندارند، آنها هم مثل مردم عادي دارند زندگي مي كنند، بلكه شايد بعضشان خيلي هم كمتر باشد.مردم وقتي ببينند به حسب فطرتشان كه فطرت صحيح است . خوب ، به حسب فطرت ،عاشق يك همچو دولتي خواهند شد. خصوصا كه بعد از يك همچو قضايايي كه درزمان سابق بوده ، آن قضاياي زمان سابق ، خوب ، خيلي از اشخاص هست كه يادشان هست آن مسائل را. حالا بعد از آن قضايايي كه در زمان سابق بوده ، اگر ديدند يك دولتي آمده و عكس آن مسائل الان هست ، همه اش خدمت است ، همه اش اين است كه مي خواهند روح مردم آرامش داشته باشد، مي خواهند مردم به چيزهايي كه احتياج دارند برسند در همه جهات ؛ هم در جهت فرهنگي ، هم در جهت اقتصادي ، و همه جهاتي كه دارند. وقتي مردم احساس اين مطلب را بكنند كه يك دولتي است كه ازخودشان بوده است ، و همچو نبوده است كه فلان الملك و فلان الدوله - نمي دانم - وفلان السلطنه باشند، اين طور نبوده . الان يك اشخاصي هستند مثل خودشان عادي . وقتي هم در تلويزيون مي بينند كه اين وزير كذاست ، هم در پيش من هم گاهي بعضي بچه ها كه هستند مي گويند خوب ، چه جور هيكلي مي آيد، كه اين با وزارت چطور. اينها بازذهنشان اين است كه وزير بايد يك يال و كوپالي داشته باشد. به عملشان كار ندارند، به صورتشان كه آن وقت با آن بساط مي آمدند و مردم مي ديدند آنها را، خيال مي كنند حالاهم بايد آن طور باشد. الان هم بايد وضعش يك وضعي باشد غير عادي . وقتي مردم آشنا شدند با اين مسائل و ديدند خدمتهاي شما را، خود شما را در تلويزيون ديدند،خدمت شما را وقتي عرضه كرديد در تلويزيون ديدند و در راديو شنيدند، قهراپشتيبانيشان زياد مي شود.
و الان هم بحمدالله ملت پشتيبان همه هستند. پشتيبان همه ارگانهاي دولتي هستند. هم راجع به دولت و هم راجع به ارتش و همه ، مردم الان از خودشان اينها را مي دانند. شمااحتمال اين را مي داديد كه اگر يك جنگي پيش بيايد، همه ايران دنبال اين باشند كه كمك بكنند؟ همچو چيزي در آن وقت نبود. اگر يك چيزي پيش مي آمد از همه طرف ،اگر نمي كردند يك كاري كه دولت را از بين ببرند، همراهي ديگر نمي كردند. الانمي بينيد بچه ، بزرگ ، پيرزن ، مي آورند چيزهايي كه دارند، تمام آن چيزي كه دارندمي آورند مي گويند اينها را براي جنگزده ها. اينها براي ارتش ، اينها براي چه . اينها يك چيزهاي نمونه اي است كه آنهايي كه چشم و دلشان باز است - نه آنهايي كه كوردل هستند- اين را بايد ببينند. مي گويند جمهوري اسلامي عين سابق [است ]. حالا شما يك همچوچيزي در تمام طول تاريخ ، الان هم در تمام دنيا يك همچو چيزي را كه مردم با روي گشاده ، خودشان براي لشكرشان ، براي ملتشان ، براي دولتشان همه شان دست به هم بدهند، عمل بكنند. جمهوري اسلامي بهتر از اين چي ؟
مقايسه تحولات بعد از انقلاب با زمان شاه
خوب ، البته مشكلات هست ، همه جا مشكلات هست . بايد ملاحظه بكنند كه مشكلات مثلا كساني كه در دولتهايي كه در سابق انقلاب كرده اند - آن مشكلات درايران هست ؟ آن طور مشكلاتي كه بعد از [شصت سال ] الان هم يك كسي كه نوشته بوداز شوروي ، يك كسي به من گفت - او پسرش آنجا بوده است - الان هم صفهايي طولاني آنجا هست ، الان هم كمبود در آنجا هست . الان هم شوروي احتياج به امريكا دارد دراينكه مثلا ارزاقش را به او بدهد، با آن بساطي كه دارند. خوب ، يك همچو انقلابي كه درايران شده است ، حالا هم يك دو سال تقريبا يك خرده كمتر يا بيشتر از آن گذشته است .آيا جاي ديگري همچنين چيزي هست تا شما بگوييد كه اينجا با سابق مثل هم [اند]؟ آيااين قدر خدمتي كه در اين دو سال با همه گرفتاريهايي كه هست شده است و همه جامشغول به تعمير، مشغول به بازسازي ، مشغول به خدمت هستند، و همه ملت كمك مي كنند. آيا جاي ديگر همچو چيزي سراغ دارند تا بيايند بگويند كه اينجا با زمان شاه [يكي است ]؟ خوب ، بايد يعني اين قدر انسان بي انصاف باشد كه بگويد كه حالا بازمان شاه فرق نكرده است . حالا آزادي اش را ملاحظه مي كني . خوب ، هر كه هرنامربوطي مي خواهد مي گويد. آزاد هم هست ، دارد مي گويد. هر كه هر نامربوطي هم مي خواهد تو خيابانها فرياد مي زد و مي گويد اين آزادي غلط الان هستش . وليكنخوب ، كدام وقت در زمان شاه سابق شما يك كدامتان ، يك قدم مي توانستيد خلاف بگوييد؟ همه دست به سينه ايستاده بوديد يا نه ؟ اگر خيلي هم مردم خوبي بوديد، كنج خانه هايتان بوديد، كاري به كاري نداشتيد، يا يك كلياتي يك وقتي فرض كنيد در يك روزنامه اي يا در نوشته اي مي گفتيد. حالا داريد شما يك وضع آزادي ، يك وضع خوبي داريد رفتار مي كنيد. بهتر از آزادي ما چه داريم ؟ آن وقت همه چيزمان بسته به غير بود،حالا بسته به غير نيستيم ما. البته همه عالم ، يك احتياجاتي دنيا به هم دارد؛ اين وابستگي نيست . مثلا ما احتياج داريم كه گندم بخريم . پول مي دهيم گندم مي خريم مثل يك آدمي [كه به ] نانوايي احتياج دارد. اينها اسمشان وابستگي نيست . وابستگي اين بود كه زمان شاه بود و الا خوب ، شوروي هم از امريكا احتياجش را مي خرد اما وابسته به امريكا نيست .امريكا هم احتياج دارد به يك جايي كه از آنجا يك چيز، از ژاپن مثلا چيز وارد بكند.مبادلات تجارتي ؛ اسمش وابستگي نيست . وابستگي آن بود كه ما در زمان شاه داشتيم كه همه چيزمان را بايد آنها بيايند اداره بكنند. مستشار بيايد و لشكر ما را آن طور بكند كه كردند و آن طور خرابكاري . اين مبادلات و باب خريد و فروش كه متقابل يك اشخاصي با هم خريد و فروش دارند اين وابستگي اسمش نيست . الان ايران وابسته به هيچ جانيست . و اين بهترين چيزي است كه جمهوري اسلامي آورده و آزادي هم هست .
در عين حالي كه اين قدر از آزادي را معلوم نيست كه انسان اجازه بدهد و ليكن هستش الان و قبلا هم خيلي زياد بود. بنابراين ، اينكه "نق نق " مي زنند نه اين است كه واقعاآنها عقيده شان اين است كه خير، دولت ، يك دولت چيزي نيست يا فرض كنيد كه يك گرفتاريهايي الان هست و ما وابستگيهايي داريم و ما آزادي نداريم و اين حرفها. اين جور نيست . اينها كارشكني است از اشخاصي كه اشتباه مي كنند اگر مردم صحيحي باشند.اين هم براي اين است كه شما حرفهايتان را نزديد و مسائلي را كه داشتيد نگفتيد. و يا اين است كه يك اشخاص مغرضي هستند كه آن اشخاص مغرض را با هيچ جور نمي شوددرستش كرد. اينها اشخاصي هستند كه مي خواستند مثلا چه بشود. خيال مي كردند كه وقتي جمهوري اسلامي شد آنها هم بايد بيايند. آن كه اصلا نه به اسلامش اعتقاد دارد ونه به جمهوري اسلامي اعتقاد دارد، آن بايد بيايد مملكت را اداره بكند! حالا ديده نمي شود اين طوري . آن نقش را مي زند. نمي شود كه ما بگوييم كه آن آدمي كه سر تا ته بنايش بر اين بوده است كه بيايد يكه مثلا وزارتي را بگيرد يا مثلا دولت را تشكيل بدهد،حالا دستش كنار است و خودش هم فراري هست . نمي شود بگويند ديگر نق نزن . او نق خواهد زد.
بنابراين يك مقداريش تقصير خود ماهاست و آن اينكه آن كارهايي كه كرده ايم نمي گوييم و اينكه اين ارگانهايي كه در همه اطراف مملكت هست نرسيديم به اينكه اصلاحشان بكنيم . اشكالاتي در آنجا هست . هيچ اشكال ندارد كه در دادگاهها، دركميته ها، در اين طور موارد، در بين مثلا اين پاسدارها، با اينكه خيلي مردم خوبي هستند،لكن ممكن است يك اشخاصي وارد شده باشد به اسم پاسداري و اينها، و فساد بكند. يادر دادگاهها وارد شده باشد يكي كسي و فساد بكند. در صدر اسلام هم بعضي اشخاص وارد مي شدند اشتباهي توي اسلام و فسادكاري مي كردند اينها بايد البته رسيدگي بشود وبايد در همه اموري كه نقايصي كه هست و زياد هم البته هست اين نقايص بايد با بررسيها،با اين رسيدن به اين طور موارد بايد بررسي بشود و درست بشود كه اين نقايص هم كه اشكال دارند به آن ، مثلا به دادگاهها گاهي ، يا به زندانها، يا به جاهاي ديگر، رسيدگي مي خواهد كه درست بشود كه ببينيم چه جوري است و اصلاحش بكنيم . و اميدوارم كه اصلاح هم بشوند.
و چنانچه اين جمهوري اسلامي - ان شاءالله با آن معناي واقعي و محتواي حقيقي اش تحقق پيدا بكند و اين تحولي كه الان در ايران پيدا شده اصلا نظير ندارد اين تحول ، كه درظرف مدت كوتاهي ، يك ملتي كه توي فسادها داشت زندگي مي كرد جوانهايي كه عمرشان را در عشرتگاهها داشتند مي گذراندند، در مشروب خانه ها [سپري ] مي كردنديكدفعه متحول شدند به اينكه داوطلب شدند براي جنگ ، داوطلب شدند براي شهادت .و خوشحالي مي كنند، گريه مي كنند بعضيها كه ما را اجازه نمي دهند برويم ، شما يك كاري بكنيد اجازه بدهند. اين يك تحول معجزه آسايي است كه شده است ، و اميدوارمكه اين تحول محفوظ باشد. و مادامي كه محفوظ باشد آسيب نمي بيند اينجا. و فرض كنيد كه دخالت نظامي هم بكنند، هر كاري بكنند آسيب نمي بيند، من دست آخرش رامي گيرم كه خير آسيب هم ببيند و ما هم همه مان را از بين - خداي نخواسته - ببرند، لكن ماتكليفمان را عمل كرديم .
مفهوم نداشتن ترس ، در راه حق
ما مسلمان هستيم ، ما مسئوليم پيش خدا. ما امروز كه كشور دستمان افتاد و شما آقايان داريد اداره اش مي كنيد مسئوليد پيش خدا. اينطور خيال نكنيد كه ما حالا هر كاري بكنيم شده است . نه ، همه كارهاي شما در محضر خدا [است ] و مسئوليد و از شما سئوال مي شود. از الفاظتان سئوال مي شود، از آن چيزهايي كه عمل مي كنيد سئوال مي شود،همه اش سئوال شدني است .
و اگر ما هم فرض بكنيم ، اينكه فرضي است غير صحيح ، اما فرض هم بكنيم كه مانابود بشويم اما، ما در راه يك حقيقتي نابود شديم و نابودي نيست اين ، اين "بود" است ،و اين همچو است كه اگر يك همچو چيزي در ايران فرض كنيد واقع بشود، دنيا را به تزلزل مي اندازد، و زندگي براي دنيا حاصل مي شود. بنابراين ، هيچ خوفي ما از اين مسائل نداشتيم و هيچ وقت هم از جنگ و - نمي دانم - از اين ارعابهايي (3) كه اينها مي كنند، نبايدبترسيم ، چرا بترسيم ؟ براي اينكه ما تكليف داريم عمل مي كنيم و ما حقيم . وقتي كه حق هستيم ، چرا بايد بترسيم ؟ همان كلمه اي كه حضرت علي بن حسين به پدرشان عرض كردند بعد از اينكه فرمود كه خير كشته خواهيد شد و چطور. فرمود كه ما بحق نيستيم مگر؟ گفتند چرا، ما بحقيم . گفت پس چرا بترسيم . ديگر ترسي نداريم ما. (4) مسئله اين طوري است .
ان شاءالله اميدوارم همه موفق باشيد. و هم كارهاي خودتان را زير نظر خودتان بگيريدكه كارهايتان در نظر خدا هست و اعمالتان ثبت مي شود و هم اداره خودتان را كه شمامتكفل اداره آن هستيد. اشخاص را، اشخاص صحيح در آنجا باشد. يك وقت اشخاص فاسد در آنجا نباشد كه بخواهد فسادكاري بكند. و اگر اشخاص غير صحيح هستند،موعظه شان كنيد، چه بكنيد. اگر ديديد قابل اصلاح نيستند، كنارشان بگذاريد، اشخاص صحيح پيدا بكنيد.
و اميدوارم كه همه كارها اصلاح بشود و با موفقيت پيش برويم ، و اين گرفتاريهاان شاءالله بكلي رفع بشود.
پانویس :
1- آقاي محمد جواد باهنر، در مقام نخست وزيري در دوره رياست جمهوري شهيد محمد علي رجايي . 2- محمد رضا شاه . 3- ترساندن ها.
4- بحار الانوار، ج 44، ص 367.
کوچکتر