عنوان : ثبات نظام اسلامي و متزلزل نشدن آن بواسطه ترورها
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 16 شهريور 1360
تاریخ قمری : 8 ذي القعده 1401
جلد : 15
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
متزلزل نشدن نظام در اثر ترورها
البته اين برنامه اي كه جنابعالي (1) ذكر كرديد، همين برنامه اي است كه ما مي خواهيم ومن اميدوارم كه موفق بشويد كه برنامه در خارج تحقق پيدا بكند و مثل دولتهاي زمان طاغوت نباشد كه يكي مي آمد برنامه مي داد، دومي مي آمد برنامه اي برخلاف مي داد وهمين طور، و در عمل هم جز ظلم و تعدي چيزي نبود.
يك دليل بر اينكه رشد كرده است همه ارگانهاي ما، همين است كه برنامه شما عين برنامه دولت سابق است ؛ همچو نيست كه شما حالا بخواهيد يك برنامه ديگري درست كنيد و چه . همه هم متحد هستيد در اينكه هم امنيت داخلي و هم جنگ خارجي بايدتامين بشود و همين طور راجع به اقتصاد و رسيدگي به امور ضعفا كه بالاترين [عبادت ]است . من اميدوارم كه خداوند موفق كند شما را كه اين برنامه ها را تحقق بدهيد ان شاءالله ،هم نزديك مدت و هم بلندمدت ، هم كوتاه مدت هم بلندمدت را. ان شاءالله ، موفق باشيد.
من مي خواستم چند تا نكته را عرض بكنم : يكي اينكه لابد همه آقايان مي دانند كه درتبليغات خارج ، همه گروهها تقريبا، همه راديوهاي فاسد تبليغ مي كنند كه ايران به يك مويي بند است ، كانه ديگر اصلا رفته ، ديگر اين آخر عمرش هست ؛ تمام مي شود. مامي خواهيم ببينيم كه عدم ثبات يك كشور از كجا بايد سرچشمه بگيرد و آيا در ايرانيك همچو مطلبي شده است يا نشده است . خوب ، يكي اين است كه عدم ثبات براي اين است كه چند نفر آدم را در عين حال كه بسيار عزيز بودند، كشته اند. پس بنابراين ، حالايي كه رئيس جمهور يك كشوري را مي كشند، پس معلوم مي شود كه اين مملكت ثبات ندارد. من چند نفر از رئيس جمهورها را مي دانستم كه ، رئيس جمهورهاي امريكا را كه كشته اند، لكن گفتم سئوال كنم ، گفتند كه هشت نفر ترور شده اند كه چهار نفرشان كشته شدند، چهار نفرشان هم كه يكي اش اين آخري بود، موفق نشدند كه بكشند آنها را.خوب ، هشت تا رئيس جمهور امريكا، كه بزرگترين كشورهاي سرمايه داري است ، كشته شده است . پس اگر رئيس جمهور وقتي كشته مي شود ثبات از بين مي رود، بايد امريكاهم ثباتش را از دست داده باشد. خوب ، همين اولي كه ريگان سر كار آمد، ترور شد؛همان تقريبا روزهاي اول ترور شد. خوب چه شد كه امريكا به هم نخورد؟ و نبايد هم به هم بخورد، بنا هم ندارد. دليل بر اينكه اين ترورها هر چه باشد، كشور ما را هيچ در آن تغيير نداده ، اين ، اين است كه يك نخست وزيري ترور مي شود، همان روزش نخست وزير ديگر تعيين مي شود؛ يك رئيس جمهور ترور مي شود، در موعد قانوني اش يازودتر شايد، يك رئيس جمهور تعيين مي شود.
شهادت شخصيتها، موجب انسجام بيشتر ملت
به مجرد اينكه يك ملتي كه پانزده خرداد را با پانزده هزار نفر شهيد - به طوري كه گفته شده است - پشت سر گذاشته است و 17 شهريور را با آنهمه كشتاري كه در ميدان شهداشد، پشت سر گذاشته است و ابدا كنار ننشسته ، البته بين پانزده خرداد تا زماني كه باز[انقلاب ] شد، اين طولاني شد؛ يك مقداري طولاني شد، لكن از آن وقتي كه نهضت دوباره شروع [به رشد] كرد، خوب 17 شهريور يك قضيه اي بود براي ما - و فرداست ظاهرا 17 شهريور - آن يك قضيه اي بود براي ايران و كساني كه مطلع از اسلام نيستند وروحيه مردم مسلم را نمي دانند؛ خيال مي كردند شايد آن وقت ديگر خوب ، تمام شد،سركوب شدند و رفتند سراغ كارشان ؛ چندين هزار نفر را در ميدان شهدا به مسلسل بستندو مسئله ديگر تمام شد، و ما ديديم كه دنبال او زيادتر شد همه چيزها؛ يعني ، قدرت ملت ،كه همان قدرت اسلام است و قدرت الهي است ، هيچ ابدا تزلزل در آنها پيدا نشد و دنبال كردند مطلب را. در هر مطلبي كه پيش مي آيد، ما مي بينيم كه اين ملت ما مستعدترمي شوند و بهتر پيش مي روند.
بنابراين ، اگر تزلزل از ناحيه اين است كه افراد زياد كشته شده اند، در 17 شهريور وپانزده خرداد هم چندين هزار كشته شده است و اگر اين است كه شخصيتها از بين رفته اند، البته ما متاسفيم و مي دانيم كه شخصيتهاي بزرگي از دست رفته اند و يادشان گرامي ! لكن [از بين رفتن ] شخصيتها اسباب اين نمي شود، كه يك مملكتي كه سي و چندميليون جمعيت دارد و همه مصمم و همه حاضر، يك افرادي كه وقتي كه همين شخصيتها به شهادت مي رسند، خانواده هايشان و برادرهايشان و بچه هاي كوچكشان مي آيند و صحبت مي كنند و دلداري به مردم مي دهند؛ بچه كوچك مي آيد، مي گويد كه مردم بايد به انسجام خودشان ادامه بدهند. يك همچو كشوري كه اينطوري شده - و اين از بركت اسلام است كه مردم اينطوري در صحنه حاضرند - وقتي اينطور شد، ديگر معناندارد كه كسي بگويد كه به يك مويي بسته است و تزلزل حاصل شده است . خوب ، يك نفر البته بسيار عزيز از دست ما رفته است ، يك نفر ديگري به جاي او مي آيد يا آمده است . اينها يك مطلبي است كه آنها هي به آن مي خواهند باد كنند و باد به آن بزنند وبزرگش كنند و اينها. هر قصه اي كه در ايران وارد مي شود، مشابهش در جاهاي ديگر هم واقع شده است . حالا كه در ايران واقع شد، پس ايران چه خواهد شد، پس چه خواهدشد! نه اينكه اينها نمي فهمند، اينها مي فهمند كه مسئله اي نشده است ، لكن مي خواهندخوب ، صحبت كنند. بايد يك صحبتي كرد و اين مسئله اسباب هيچ چيز نشده . مي گويندفلاني دلداري به مردم مي دهد. مردم به ما دلداري دارند مي دهند، نه من دلداري به مردم مي دهم ؛ اين مردمند كه دلداري به همه ما مي دهند، اين جمعيتها و اين زن و اين مرد واين بچه و اين بزرگ كه هميشه حاضرند، دلداري به ما مي دهند، نه اينكه ما دلداري به آنها مي دهيم . اين مسائل اصلا مسائلي نيست كه متزلزل كند يك ملت را و يك دولت را. دولت ماالان همان دولت است و ملت ما همان ملت است و مجلس ما همان مجلس است . و اگر- خداي نخواسته - باز هم خيانت كنند و اين دولت را، ماها را از بين ببرند، باز هم همين مردمند و باز هم همين ملتند و باز هم همين بساط. هيچ ما تزلزل روحي ، هيچ نداريم ما؛هيچ كداممان ، بچه هاي كوچكمان ندارند، زنها تزلزل ندارند، جمعيتهاي ميليوني مردم هيچ تزلزلي ندارند. البته آنها هر چه دلشان مي خواهد مي گويند؛ ورشكسته هستند،رفته اند از بين . خوب ما متوقع نيستيم كساني كه ورشكسته اند و فرار كرده اند و رفته اند،براي ما تعريف كنند. البته بگويند و بيشتر از اينها هم بايد بگويند كه نخير، اسلام چطورشد، اسلام .
اسلام شناس شدن دشمنان اسلام
من فكر مي كردم كه اسلام شناسي [چيست . ] قبلا يك مقاله اي كسي مي نوشت ،مي شد اسلام شناس ؛ چند تا مقاله در روزنامه ، در يك جا مي نوشت ، مي شداسلام شناس ؛ گاهي يك كسي يك تاريخي مي نوشت ، مي شد اسلام شناس ، بعدكتابسوزي هم مي كرد؛ مثل كسروي ، (2) بلكه دعوي نبوت هم مي كرد. اسلام شناسي تقريبا رو به تورم است . خوب ، صدام هم اسلام شناس شده است ! آقاي سادات هم جزاسلام شناس هاست كه تشخيص مي دهد كه فلان امر موافق اسلام است ، موافق اسلام نيست ! اخيرا آقاي كارتر(3) هم جز اسلام شناس هاست ! در يك جلسه اي كه مسافرت كرده است ، گفته است اين كارهايي كه در ايران ، فلان مي كند اين موافق اسلام نيست !خوب معلوم شد كه ما اسلام شناس داريم كه به ابعاد اسلام شناسي اضافه مي شود! فردابگين (4) هم اسلام شناس مي شود و يا شده است اين ! هي مي گويند: موافق اسلام نيست ، اسلام چطور. خوب ، شما كه اسلام را نمي دانيد با "صاد" مي نويسند يا با "سين "مي نويسند، شما به اسلام چه كار داريد؟ يك كتاب مي نويسد، بعد مي گويد من اسلام شناسم ، اسلام را من مي شناسم . يكي يك مقاله مي نويسد، مي گويد من اسلام شناسم . و اشخاصي كه مثلا، هشتاد سال زندگي كردند، هفتاد سال زندگي كردند،همه اش هم در اسلام بودند، نه ، اينها نمي دانند، لكن آقاي كارتر مي داند و رفقاي ايشان .
متعارف بودن عصبانيت دشمن
در هر صورت ، اين مسائل براي انقلابات هست كه آنهايي كه خارج و داخل ضررديده اند، بايد البته بد بگويند. ما نبايد متوقع باشيم كه اينهايي كه شكست خوردند ورفتند، براي ما خوب بنويسند. يا ما نبايد متوقع باشيم كه روزنامه هاي امريكا و كسان ديگربراي ما چيزهاي خوب بنويسند. خوب ، آنها رفته اند از بين ، منافعشان از دستشان رفته است . خوب ، كسي كه تمام منافعش را شما از او گرفتيد - ملت ما همه منافع امريكا راگرفته ؛ الان يك شاهي ندارد، يك سير نمي تواند نفت از اينجا صادر كند و همين طورساير كشورهايي كه منافعشان از دستشان رفته - نبايد ما متوقع باشيم كه اينها براي ما مقاله - عرض بكنم كه - خوب بنويسند. البته آنها بايد به ما فحش بدهند. اگر يك روزي اينهابراي ما خوب نوشتند، آن وقت است كه ما مصيبت داريم .
من يك وقتي اين كلمه را گفتم كه اينها نمي فهمند، اگر مي فهميدند، مي آمدندتعريف از فلان آدمي كه - مثلا - پيش مردم يك ارزشي دارد، هي شروع مي كردندتعريف كردن . همين اسباب اين مي شد كه ارزشش از بين مي رفت . اگر بگين به ما فحش بدهد، ما ارزشمان شايد پيش مردم - اگر باشد - زيادتر بشود. به دولت ما بد بگويد بگين ياصدام يا ديگران كه در اين طريق هستند، آنها اگر به ما بد بگويند، من مي گويم خوب حق دارند؛ براي اينكه صدام مي خواست كه سه - چهار روزه يك كشوري را بگيرد، حالايك سال است كه باز مي بينيم كه او شكستش زياد است و ما بحمدالله ، جلوتر داريم مي رويم و ان شاءالله ، زودتر هم جلو خواهيم رفت . وقتي صدام مي بيند تمام آبرويشبسته به اين است كه يك كاري بكند، يك صلحي ، يك صلحي كه براي او لااقل ، يك قدري سرپوش باشد بكند و ايران حاضر نمي شود مذاكره كند، مگر اينكه او كنار برود واز بين برود، خوب ، البته او بايد دشمن بشود و بگويد كه ما پنج هزار نفر را كشته ايم . همين چند روز كه شكست فاحش در دو - سه جا خوردند، او گفته است كه ما پنج هزار نفر ازايراني ها را كشتيم و چه كرديم و چه كرديم . خوب اگر اين را نگويد، چه بكند؟! بايد يك همچو چيزهايي بگويد. يا آنهايي كه از اينجا شكست خوردند و رفتند، اگر اين شيطنتهارا نكنند، چه بكنند؟!
اگر از يك ملتي كه آنها را بيرون كرده است و به جاي آنها، وفاداري خودش را به اسلام اعلام كرده است و در خيابانها مي ريزد و اعلام مي كند و مي گويد كه ما خودمان حاضريم بياييم شماها را حفظ كنيم و دولت خودمان را، مجلس خودمان را حفظ كنيم ،اين چيزي را كه از ملت مي بينند كه در غياب آنها - آنها فرار كردند و در غياب آنها - مردم اينطور سر شوق هستند و اينطور مردم متوجه به حفظ دولت خودشان هستند و مجلس خودشان هستند، خوب ، آنها بايد به ما بد بگويند؛ نمي شود نگويند، بايد ما را خونخوارحساب كنند كه اينها آدمكش اند و اينها. آنها خودشان اين آدمها را مي كشند، بسيار مردم صالح خيلي خوبي هستند كه رجايي را، آقاي باهنر را - نمي دانم - آقاي قدوسي (5) را،اينها را كشته اند، اين خيلي آنها كارهاي بزرگ كرده اند!
ايران ، با ثبات ترين كشورها
اين كار بزرگي نيست كه يك بمب بگذارند يك جايي ، بكشند يك نفر را. اين كارها، انفجارات ، الان در همه دنيا هست ؛ چهارتايش هم اينجا باشد. ما وقتي مقايسه كنيم مملكت خودمان را بر همه ممالكي كه در عالم هست ، با ثبات تر از مملكت ما كدام مملكت است ؟ كجاست كه وقتي يك نخست وزير ترور بشود و به مجرد اينكه شد، يك نخست وزير ديگري به جاي او مي آيد و زمام امور را دست مي گيرد؟ كجاست كه يكرئيس جمهوري وقتي كه با يازده ميليون - به قول خودشان - راي [كه ] دارد، وقتي مردم ببينند انحراف پيدا كرد، همان يازده ميليون برضد او قيام مي كند كه نتواند در اين كشوربماند و فرار كند با آن وضعي كه داشته است و دنبالش رئيس جمهور تعيين كردند.كجاست كه به اينطور ثبات داشته باشد؟ كجاست كه هيچ يك از ارگانهايي كه الان هست ، متزلزل نشده اند، به واسطه كشتن يكي يا دوتا؟ در صورتي بود كه - يك شاه مردگي سابق البته اينطور بود - تا يك كسي مي مرد، شاهي مي مرد، فورا در همه جاشلوغ مي شد. حالا ما ديديم رئيس جمهور شهيد شد و همه ايران ثباتش محفوظ است وبالاتر شده است و همه براي او سينه مي زنند و عزاداري مي كنند و از همه مي خواهند كه حفظ كنيد ديگران را. چه ثباتي نيست ؟ چه تزلزلي در ايران هست ؟ همه جهاتش تمام است ، همه جهاتش خوب است . البته خرابكاري هم زياد شده است در ايران كه ما بايداصلاحش بكنيم و شما آقايان بايد اصلاح بكنيد.
بايد همه ، هر يك وزارتخانه خودش را بسيار در تحت نظر بگيرد، كساني را كه مي شناسد كساني را كه از دوستانش هستند، اگر از فاميلش هم هستند، كساني كه ازفاميلش هستند بياورند در كار. و ديروز خانواده آقاي رجايي كه اينجا بودند، اين پيشنهادرا مي كردند كه آقايان از هر كدام اشخاص را كه از خودشان هست ، بياورند در آنجا و ازاينجا، از اين باك نداشته باشند كه بگويند آقايان مي خواهند رفقاي خودشان و فاميل خودشان را وارد كار بكنند؛ اين حرفها را اعتنا نكنند. و اشخاصي را كه مي شناسند،اشخاصي را كه سابقه شان را دارند، بياورند و اشخاص ناشناس را، اشخاصي كه احتمالايك چيزي هست ، امروز احتمالش منجز است - براي اينكه احتمال ، احتمال كشتن يك مسلمي است يا چند تا مسلمان - [راه ندهند. ]
در هر صورت ، بحمدالله ، ايران با همه حرفهايي كه همه بوقهاي خارجي دارندمي زنند و ايران را - كانه ديگر هيچ در ايران كسي نمي تواند در خانه خودش هم حتي زندگي كند و - آنطوري كه نمايش مي دهند الان رفته از بين ، ديگر خبري نيست در ايران ،جز اينكه چند نفر را هي مي كشند، هي هر روز مي كشند ديگر خبري در كار نيست ، رغمانف همه اينها، ايران باثبات ترين ممالك است الان و اين انفجارات و اينطور چيزها دليل بر ثباتش است . اگر متزلزل بود، اين كارها نمي شد؛ همان مي گذاشتند به تزلزل خودش ازبين برود. آنها طرحشان اين بود كه بگذاريد خودشان ، خودشان را از بين ببرند. ديدندنمي شود، حالا ايستاده اند كه انفجار پيدا كند.
هيچ مملكتي با انفجار از بين نمي رود و هيچ مملكتي با ترور از بين نمي رود. تمام ترورها را روي هم وقتي كه بگذارند تا آخر هم وقتي بشود، به اندازه 17 شهريور، ماشهيد نمي دهيم و مردم 17 شهريور شهيد دادند و آنطور شهيد دادند، آنطور فداكاري كردند و ابدا تزلزلي در ايران حاصل نشد و پيش رفتند و آن وقت ، در آن حالي كه آنهاداشتند سركوب مي شدند، به پيش رفتند و شاه را از بين بردند و همه آنهايي [را] كه دراينجا منفعت داشتند، منافعشان را قطع كردند.
حالا كه بحمدالله ، ديگر ما يك مقابلي نداريم . چهارتا دزد كه مقابل نمي شود؛ اين دزدها هميشه بودند. هميشه ايران اينطور مسائل را داشته ، منتها هر كسي از ما از بعضي جاهايش اطلاع داشت ؛ مثلا، ما مي ديديم كه در همان طرفهاي ما، دزدها مي ريزند يك ده را غارت مي كنند. درزمان همان سلطنت سابق - آن رژيم قبل از اين رژيم - مي ريختنديك عده را غارت مي كردند، مي ريختند مردم را مي كشتند. در همه جاي ايران ، اين شلوغيها بود، منتها آن وقت وسايل نبود كه همه جمع بشود توي روزنامه نوشته بشود؛ يااخيرا نمي گذاشتند در روزنامه ها چيزي بنويسند يا آن وقت روزنامه اي نبود تا بنويسد.مي آمدند، غارت مي كردند، مردم را مي كشتند، چه مي كردند دزدهاي سرگردنه .آن وقت از يك گردنه اي اگر مردم مي خواستند رد بشوند، نمي توانستند رد بشوند. مع ذلك ، ايران سر جاي خودش بود. الان ما نه دزد سر گردنه اينقدرها داريم و نه اينقدرهاكشتاري در كار هست و اينقدرها غارتگري در كار هست . و اينها نيست .
در هر صورت ما نمي ترسيم از اينكه به ما بگويند چه شد. و ما بحمدالله در داخلمان ،وقتي كه ملاحظه مي كنيم ، [مشكل نداريم ]. خوب ، بيايند اشخاصي هم كه در خارج هستند و خيال مي كنند يك همچو مسائلي هست ، بيايند ببينند و مطالعه كنند ايران را؛ ببينند دولتش آيا نقصي دارد؟ آيا تزلزلي در دولت هست ؟ آيا مردم متزلزلند؟ بازارهاي ايران بسته شده است ؟ اعتصابات در كار است ؟ از هيچ يك از اينها نيست ؛ مردم زندگي شان سر جاي خودش و به زندگي خودشان ، روزمره خودشان دارند ادامه مي دهند و همه هم حاضر در وقعه هستند و در صحنه هستند و كشور را از خودشان مي دانند و دولت را از خودشان مي دانند و همه چيزها به دست خودشان است و هر وقت هم هر يك از شما آقايان - خداي نخواسته - تخلفي بكنيد، خود مردم به حسابتان مي رسند. اين مردمند كه در صحنه هستند. بنابراين ، ما چه تزلزلي داريم كه از خارج هي ،هر روز در اين مقالاتشان مي نويسند و براي من مي آيد - اين خبرگزاريها مي دهند براي من - هر روز نوشته مي شود به اينكه ايران ديگر رفته از بين و تمام شد. و - عرض مي كنم -كجايش تمام شد؟ همين ايران هست و همين بازارها به جاي خودش هست و وفورنعمت هم بحمدالله ، هست . البته گراني هم هست . گراني كجاست كه نيست ؟ جاي ديگرمگر گراني نيست ؟ همه جاي دنيا گراني است . همه جاي دنيا انفجار است . همه جاي دنياخرابكاري است . ايران را اگر مقايسه كنيم با ممالك ديگر، معلوم نيست كه بيشتر از آنهااين چيزها را داشته باشد. بنابراين ، ما چه گرفتاري داريم ؟
شما با دل محكم - و دژ شما اسلام است ، پشتوانه شما خداي تبارك و تعالي است ،صاحب اين مملكت امام زمان - سلام الله عليه - است با دل محكم - مشغول كارتان بشويدو از هيچ يك از اين مسائل نترسيد.
البته بايد اوضاع امنيتي هم با كمال دقت ملاحظه بشود؛ براي اينكه هر يك از شماموظفيد كه خودتان را حفظ كنيد. وظيفه اسلامي است كه خودتان را حفظ كنيد و علاوه بر اين ، وظيفه حالا بيشتر است از سابق - از - حفظ خود آدم . و به مسائلي كه مردم دارندرسيدگي كنيد و كارها را ان شاءالله ، بر وفق مراد اسلام و خودتان انجام بدهيد. و موفق ومويد باشيد، ان شاءالله . و سلامت باشيد، ان شاءالله .
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
1- آقاي محمدرضا مهدوي كني در مقام نخست وزيري . 2- احمد كسروي ، نويسنده و مورخ معروف كه خود را يك ناسيوناليست و ضد عرب مي دانست و در عين حال ،يك ضد دين به شمار مي آمد.
3- جيمي كارتر، رئيس جمهور پيشين امريكا.
4- مناخيم بگين ، نخست وزير پيشين رژيم صهيونيستي . 5- شهيد علي قدوسي ، دادستان كل انقلاب اسلامي .
بزرگتر کوچکتر