خدمات تلفن همراه

صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - كيفيت و ماهيت قيام لله و تفاوت آن با قيامهاي غير خدايي - صبح 28 مرداد 1359

عنوان : كيفيت و ماهيت قيام لله و تفاوت آن با قيامهاي غير خدايي
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 28 مرداد 1359
تاریخ قمری : 8 شوال 1400
مکان : تهران ، جماران
جلد : 13

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
اگر قيام لله شد پشتوانه اش الله است
قل انما اعظكم بواحده ان تقوموا الله مثني و فرادي ثم تتفكروا. (1) در عالم ، نهضتهاي زياد واقع شده است و انقلابهاي بسيار، لكن اكثرا نهضتي بوده است از يك ظالمي بر ضد ظالم ديگر، از يك ستمكاري براي ستمكار ديگر. نهضتها همچو نبوده است كه همه آنهانهضتهاي صحيح باشد، بلكه غالبا نهضتهايي بوده است كه يك رژيم ظالمي مي آمده است و رژيم ظالم ديگر را از بين مي برده است و خودش جايگزين آن مي شده است و به ظلم ادامه مي داده است .
آن دستوري كه قرآن مجيد در چند كلمه فرموده اند براي نهضت ، كه كيفيت نهضت بايد چه باشد، آن اين آيه شريفه است كه مي فرمايد: انما اعظكم بواحده . خطاب مي فرمايد به رسول خدا كه بگو به امت كه من يك موعظه فقط دارم و آن اين است كه قيام بكنيد براي خدا. اگر يك نفريد براي خدا قيام كنيد، اگر جمع هستيد براي خدا قيام كنيد. قيام براي خدا در مقابل تمام قيامهايي كه طاغوتي است و اگر براي خدا نشد شيطاني است . طاغوت است و الله . قيام هم يا براي خداست يا براي غير خدا. آن قيام ، قيام طاغوتي است ؛ غلبه ظالمي بر ظالم ديگر، غلبه چپاولگري بر چپاولگر ديگر. قيامي كه خداي تبارك و تعالي دستور مي فرمايد، قيام لله است . بايد ما توجه داشته باشيم كه اگر قيام لله شد، پشتوانه اشهم الله است . اگر شما براي خدا نهضت كرديد، براي خدا قيام كرديد، براي رفع ظلم قيام كرديد و براي اجراي احكام خداي تبارك و تعالي نهضت كرديد، خداي تبارك و تعالي هم با شماست .
تاييدات الهي در پيروزي ملت ايران
شما ملاحظه كرديد كه از اول نهضت تا كنون چه علايم غيبي پيدا شده است و چه تاييدات الهي در اين نهضت پيدا شده است و اين دليل بر اين است كه نهضت شما لله بوده است . از اول كه شما نهضت كرديد، هيچ كس شايد احتمال اين معنا را نمي داد كه يك ملتي كه نه نظامي هستند و نه تدريب نظامي (2) دارند و نه اسلحه دارند و نه ساز وبرگ جنگي دارند، اينها بر يك قدرتي كه داراي همه چيز بود غلبه كنند؛ هيچ همچواحتمالي در دنيا داده نمي شد. اشخاص زيادي مي گفتند، از خود ما هم ، از خود ملت ايران هم اشخاص سياسي ، متفكر مي گفتند كه اين يك امر نشدني است و نمي شود كه بادست خالي ، در مقابل يك همچو قدرتي قيام كرد؛ جز اينكه يك كشته اي بدهيم و اثري نداشته باشد، نتيجه اي حاصل نمي شود.
آنها هم نظر مصلحت داشتند، لكن بعضي شان كه با من صحبت كردند، به ايشان گفتم كه ما يك تكليفي داريم ، ادا مي كنيم . ما به شرط غلبه قيام نمي كنيم ، ما مي خواهيم يك تكليفي ادا بكنيم . اگر غالب شديم كه نتيجه هم به دست آمده و چنانچه غالب نشديم وكشته شديم ، انبيا هم خيلي شان ، اوليا هم خيلي شان قيام مي كردند و نمي توانستند به مقصدخودشان برسند. ما مكلفيم كه در مقابل يك همچو ظلمي كه در آستانه اين است كه اسلام را وارونه كند و كج فهمي ها اسلام را صدمه بزنند، ما مي خواهيم كه در مقابل يك همچو بدعتهايي اظهار نظر بكنيم ، چه غالب بشويم و چه نشويم .
در دنيا هم متفكرين دنيا، آنهايي كه همه جهات قيامها را در نظر داشتند، آنها هم اعتقادشان همينها بوده است كه نمي شود يك همچو كاري انجام بگيرد، لكن آنها از يكمطلب غافل بودند و آن اينكه فرق است مابين قيامهايي كه براي خدا نباشد؛ قيامهايي كه براي منفعت دنيايي باشد؛ براي غلبه يك كسي بر كس ديگر باشد؛ براي پيروزي يك قدرت بر قدرت ديگر باشد، اين قيامها فرق دارد با قيامي كه لله باشد. آنها اين نكته رانمي دانستند كه قيام لله كيفيتش ، ماهيتش با قيامهايي كه غير خدايي باشد، هر چه باشد،اين با هم فرق دارد. قيام لله پشتوانه اش قدرت خداست ، پشتوانه اش تفنگ نيست ،پشتوانه اش مسلسل نيست ، . پشتوانه اش قدرت خداست . وقتي قدرت خدا در بين آمد،ديگر قدرتي در مقابل او نمي تواند عرض اندام كند. لهذا، اين ملت كه سر تا سر كشورفرياد مي كردند كه ما اسلام را مي خواهيم و همه قيام كرده بودند براي اينكه كفر و نفاق وظلم و امثال اينها را از بين ببرند و به جاي آن عدل اسلامي باشد، جمهوري اسلامي باشد،اين قيام لله بود.
شواهد براينكه اين قيام لله بود اينكه مردم جان خودشان را در طبق اخلاص گذاشتند،جان جوانهايشان را با گشاده رويي در طبق اخلاص گذاشتند و به ميدان آمدند. شاهدديگر اينكه ما با چي غلبه كرديم بر اينها؟ ما چه داشتيم ؟ آنها همه چيز داشتند، آنهاامريكا داشتند، آنها شوروي داشتند، آنها همه ممالك اسلامي - الا كمي را - داشتند وقدرت نظامي شان قدرت مدرني بود كه مي گويند در اين طرف شرق ، همچو قدرتي نبوده است . و[لي ] ما هيچ نداشتيم ، ما خدا را داشتيم . شما بدانيد كه اگر يك تاييدات غيبي نبود، در يك شب مي توانستند ايران را خراب كنند. شاه مخلوع هم گفته بود كه اگرمن بنا شد بروم ، يك خرابه اي مي گذارم و مي روم ، لكن خداي تبارك و تعالي آنچنان رعبي ، آنچنان ترسي در دل اينها انداخت كه ديگر مجال اينكه يك خرابكاري بزرگي بكنند، پيدا نكردند. اذهان آنها را خدا منصرف كرد از اينكه آنطور جنايت بزرگ رابكنند. اذهان اينها را منصرف كرد از اينكه بمباران كنند ايران را، بمباران كنند تهران را.مي توانستند، لكن خداي تبارك و تعالي دلهاي آنها را برگرداند به يك معاني ديگري ورعب در قلب آنها انداخت كه فرار كردند. اين براي اين بود كه يك نهضت اسلامي بود.در صدر اسلام هم اين قضيه رعب و فتح به رعب ، نصر به رعب اين مطلبي بوده است كه وقتي كه يك جمعيت كمي در مقابل آن جمعيتهاي زياد، و با سلاحهايي كه در آن روز[بوده ] - سلاح مدرن زياد بوده است - مع ذلك ، يك خوفي گاهي در قلب آنها مي افتادكه با همان خوف ، نصرت براي اسلام حاصل مي شد. (3) بعد هم ديديد كه در ظرف يك سال و چند ماه ، تمام چيزهايي كه يك حكومت لازم دارد، ملت ما بر آن راي دادند ومتحقق كردند.
شما بدانيد كه در بعضي از ممالك ، كه انقلاب كرده اند، انقلاب شيطاني ، بعد از بيست سال ، بعد از سي سال ، باز قانون اساسي ندارند. اين عراق - نزديك ما كه حكومت جابردارد، و يك حكومت جابر يك حكومت جابر ديگر را از بين برده است - با اينكه با تمام قدرت دارد سركوبي مي كند ملت خودش را، نتوانسته تا حالا يك قانون اساسي براي خودش درست كند. حالا هم باز يك عده اي از خدا بي خبر مي نشينند و حكومت مي كنند؛ حكومت استبدادي بدتر از هر استبداد. هيچ سابقه ندارد، هيچ ، كه يك كشوري ملتش كه قيام كردند و آن رژيم فاسد را از بين بردند، بعد از يك سال و نيم - مثلا - همه چيزهايي كه بايد حكومت داشته باشد اينها متحقق كردند. قانون اساسي شان را نوشتند،جمهوري اسلامي شان را راي دادند، رئيس جمهورشان را راي دادند، مجلس خبرگانشان را راي دادند، مجلس شوراي اسلامي شان را راي دادند و همين چند روز هم نخست وزير، وزراي خودش را معرفي مي كند و تمام و كمال آنچه كه حكومت لازم دارد متحقق مي شود و اين سابقه ندارد در دنيا كه همچو چيزي بشود.
مردمي بودن حكومت در نظام جمهوري اسلامي
ممالك ديگري كه نهضت هم نكردند، لكن در بين خودشان ، از باب اينكه ملت بادولت موافق نيست ، حكومت نظامي دارند. همين تركيه نزديك به ما، شهرهاي بسياري از تركيه حكومت نظامي است و چندين ماه است باز هم تجديد كردند حكومت نظاميرا؛ براي اينكه ملت با دولت نيست . چرا نيست ؟ براي اينكه ملت مسلمان است و دولت روي ترتيب اسلامي عمل نمي كند. همين عراق ، ملت با اين دولت غاصبش موافق نيست .لهذا، نمي تواند كه مملكت خودش را آرام كند، بايد دائما سركوب كند مردم را ونمي توانند يك دولتي كه همه اركانش يك اركان صحيحي باشد، متحقق كنند.
اين دولتي كه ما داريم از باب اينكه دولتي است از خود مردم ، يك چيزي نيست كه ازخارج تحميل شده باشد. رضاخان را انگليسها تحميل بر ما كردند و محمدرضا را هم انگليسي ها و امريكايي ها و شوروي ها تحميل ما كردند؛ از آن اول تحميل بود. وقتي كه رضاخان فرار كرد، شايد كمتر شما يادتان باشد كه مردم در عين حالي كه گرفتار متفقين بودند و اجانب بودند، لكن شادي مي كردند كه لااقل ، آمدن اينها اسباب اين شد كه اين رفت . محمدرضا هم كه رفت ؛ خودتان ديديد كه همه جا شادي و همه جا [سرور بود. ]وقتي هم كه مرد، همه شادي كردند.
اما مملكتي كه حكومتش با خودش باشد و حكومتش از خودش باشد، يك مملكتي است كه وقتي رئيس جمهورش يك سانحه اي برايش حاصل مي شود [مردم نگران مي شوند. ] آن سانحه هم حقيقتا جز اعجازها(4) بود؛ براي اينكه اگر ديده باشيد درتلويزيون ، آن تكه هايي كه از آن هليكوپتر پخش شده بود در زمين ، اينها اين عده اي كه بودند كه همه شان جز رجال بزرگ ما بودند؛ رئيس جمهور بود، رئيس نيروي زميني بود،رئيسهاي ديگري بودند، يكي از آنها آسيب نديد و بعد هم از سرتاسر ايران ، يا مجلس دعا درست كردند يا تلگراف كردند يا تظاهر كردند يا راهپيمايي كردند. كجا همچوچيزي هست ؟ براي اين است كه آقاي بني صدر از خارج نيامده تحميل به شما بشود،يك قدرتي نداشته است كه آن قدرت را به شما تحميل بكند، يك نفر آدم مثل همه شمابوده ، بدون اينكه قدرتي داشته باشد، لكن بيان كرده ، صحبت كرده ، مردم را متوجه كرده ، مردم به او راي داده اند. اين از ملت است . وقتي يك چيزي از ملت شد، همه ملت همراهش هستند.
حالا چنانچه ، در عراق يك سانحه اي براي صدام حسين پيدا بشود، يا در مصر يك سانحه اي براي سادات پيدا بشود و اين سانحه - مثلا - به آنها ضرر وارد نكند، مردم عزامي گيرند! و اگر آنها را از بين ببرد مردم شادي مي كنند! اين براي اين است كه مملكت ماجدا نيستند از هم ؛ نخست وزيرش از مردم جدا نيست ؛ از همينهايي است كه در آن دولت ، دولت جائر، حبس رفته و زجر ديده و همه مصيبتها را كشيده ، (5) حالا هم از خودشماست و نه [اينكه ] يك قدرتي آمده تحميل كند. مجلس خودتان و رئيس جمهورخودتان را تعيين كرديد و كسي تحميل [به ] شما نكرده .
حفظ نهضت با رفتار و اخلاق اسلامي
شما اين حكومت اسلامي و اين نهضت اسلامي را قدر بدانيد و همه چيز را از خدابدانيد. خيال نكنيد كه من و شما و نمي دانم كي غلبه كرده ايم . ما چيزي نداشتيم كه ،يكوقت در ذهنتان وارد نشود كه خير، ما ايراني ها خودمان چه كرديم . خير، آنكه پشتيبان شما بود - چون قيام لله بود، نهضت لله بود - آن قدرت مطلق الهي بود كه طرفدار شما ومويد شما بود. اين را هميشه در نظر داشته باشيد و هميشه شكر كنيد خداي تبارك و تعالي را بر اينكه يك ملتي را متحول كرد از يك معاني اي كه در سابق بود به يك حقايق اسلامي ؛ به يك اخلاق اسلامي ، به يك رفتار اسلامي !
برادرها، رفتار اسلامي تان را حفظ كنيد. شما با رفتار اسلامي و با حفظ نهضت و باپيشبرد نهضت و توجه به اينكه خداي تبارك و تعالي ما را تاييد مي كند، با رفتار و اخلاق اسلامي ، اين قدرتي كه شما را به پيروزي رسانده است ، حفظ كنيد. اين قدرت خدايي را،اين قدرت لايزال الهي را كه با شما تا حالا با عنايت بزرگ خودش رفتار كرده است ، باقصدهاي خالصتان ، با تصميم بر اينكه براي خدا نهضت را پيش ببريد، حفظ كنيد. ومادامي كه اين معنا را حفظ كرديد، خدا با شماست . من از خداي تبارك و تعالي ، سلامت و سعادت همه شما را، كه در مرزها و نزديك مرزها هستيد، مي خواهم و از آقايان علماي كرمانشاه ، حضرت آقاي بزرگ ، آقاي اصفهاني (6) و ساير آقايان علمايي كه از آنجا آمده اند و زحمت كشيده اند، تشكر مي كنم .از همه شما هم كه با هم برادر هستيد و هستيم . - و همه ما با هم با برادري مي خواهيم اين نهضت را پيش ببريم - تشكر مي كنم و سلامت همه را از خداي تبارك و تعالي خواستارم .
والسلام عليكم و رحمه الله
پانویس :
1- سوره سبا، آيه 46: "اي رسول ما، بگو به امت كه من به يك سخن شما را پند مي دهم و آن سخن اين است كه شما خالص براي خدا دو نفر دو نفر با هم يا هر يك تنها در امر دينتان قيام كنيد و عقل و فكرت به كار بنديد. 2- آموزش نظامي . 3- اشاره به آيه 26 سوره احزاب : "و انزل الذين ظاهروهم من اهل الكتاب من صياصيهم و قذف في قلوبهم الرعب فريقا تقتلون و تاسرون فريقا"؛ و آن گروه اهل كتاب "از يهودان "، كه پشتيبان و كمك مشركان بودند، خدا از حصار وسنگرهاشان فرود آورد و در دلشان از شما مسلمين ترس افكند تا آنكه گروهي از آنان را به قتل رسانيديد و گروهي رااسير گردانيديد. 4- اشاره به سقوط هليكوپتر حامل ابوالحسن بني صدر و جمعي از فرماندهان ارتش است . در اين حادثه ، با وجودي كه هليكوپتر به آهن پاره اي تبديل شد به سرنشينان آن آسيبي وارد نيامد. 5- آقاي محمدعلي رجايي . 6- آقاي عطاالله اشرفي اصفهاني .



بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 166,016,104