خدمات تلفن همراه

صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - توطئه ها و دشمنيهاي امريكا با ملت ايران - 16 آبان 1358

عنوان : توطئه ها و دشمنيهاي امريكا با ملت ايران
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 16 آبان 1358
تاریخ قمری : 16 ذي الحجه 1399
مکان : قم
جلد : 10

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
سوءاستفاده توطئه گران از احساسات جوانان
از مشكلاتي كه ما مواجه هستيم ، همين استفاده توطئه گرها از احساسات جوانهاست .اين توطئه گرها كه ديدند شكست خورده اند و نمي توانند با ملت ما به مبارزه برخيزند،براي اينكه ملت ما يكپارچه در مقابل آن قدرتهاي بزرگ ايستاد و پيش برد، حالادرصدد اين برآمدند كه از اين احساسات پاك جوانهاي ما استفاده هايي به نفع خودشان بكنند، و جوانهاي ما غافل از اين هستند.
از جمله استفاده هايي كه اينها مي خواهند بكنند اين است كه : "اين تحولي كه حاصل شد، اين انقلابي كه شد، اين هم چيزي نشد. " اين را در سطح كشور - با تبليغاتي كه آنهادارند - دارند منتشر مي كنند. و مقصد آنها اين است كه جوانهاي ما را از آن راهي كه رفتند مايوس كنند. جوانهاي ما هم مع الاسف با تمام احساسات پاكي كه دارند - كه اميد مابه آنهاست - نمي نشينند حساب بكنند كه روي حساب با آنها صحبت بكنند. اينهامي گويند كه "انقلاب شد و هيچ نشد" خوب ، جوابشان را شما جوانها مي گوييد كه "آن اصولي كه اصل مقصد ملت بود، چه بود، تا ببينيم آن شده است يا نشده است ؟" آن اصولي را ما بايد از يك قدم ، چند قدم برگرديم [عقب ].
امريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند
آن روزي كه ملت ما در خيابانها ريختند، از بانوان محترمه و جوانهاي محترم ، ببينيم اينها چه مي خواستند. آنكه خواستند شده است يا نشده است ؟ آنهايي كه مي خواستند، آن كه از سرتاسر كشور فريادش در خيابان و در كوچه ها و در مدارس و در همه جا بلندبود اين بود كه "استقلال ، آزادي ، جمهوري اسلامي ". اين سه تا كلمه بر سر زبان همه بود.آن روز، هيچ فكر ديگر نداشتند جز اينكه اين رژيم را ساقطش كنند و تبديلش كنند به يك رژيم ديگري ، و آزادي به دست بياورند بعد از اختناق پنجاه و چند ساله - اگرنگوييم دو هزار و پانصد ساله - و استقلال به دست بياورند كه ممالك ديگر آقايي اينجانكنند و نيايند و ما را اسير خودشان بكنند. اصول مسائلي را كه ابتدايي ؛ يعني مسائل ابتدايي ملت ما بود اين سه تا بود. اينها كه مي گويند "انقلاب شد و هيچي نشد"، مي گوينداين اصولي كه اصول خواست دست اول ملت بود، اين نشده است ؟ يعني الان باز رژيم سلطنتي است ؟ يعني الان باز اختناق است ؟ يعني الان باز مشاورهاي اين دولتهاي بزرگ در اينجا مشغول كار هستند و مشغول فعاليت هستند، و دولت ما يا ملت ما تحت سلطه آنهاست ؟ خوب ، اگر اينها را به شما بگويند، جوابش را شما خودتان مي دهيد كه نه ، اينهاالان حاصل است ، اين آزادي است كه شما و ما را در اينجا جمع كرده است . شما پنج سال پيش از اين امكان برايتان داشت كه در يك همچو جلسه اي بنشينيد صحبت بكنيد؟ اين آزادي است كه شما در بيرون ، در هر جا صحبت مي كنيد، انتقاد مي كنيد، از رژيم سابق انتقاد مي كنيد، از دولت لاحق انتقاد مي كنيد، اينها همه آزادي است . هيچ كس هم نمي آيد به شما بگويد كه نه ، انتقاد نكنيد. پس آزادي الان حاصل است براي ما يكي ازآن چيزهايي كه ملت ما فرياد مي كرد برايش ، به دست آورده .
استقلال هم اگر چنانچه آنها مي گويند كه الان امريكا در اينجا دارد حكومت مي كند.شما مي بينيد كه الان مركز فساد امريكا را جوانها رفته اند گرفته اند، و امريكاييهايي هم كه در آنجا بوده گرفتند، و آن لانه فساد را به دست آوردند و امريكا هم هيچ غلطي نمي تواند بكند، و جوانها هم مطمئن باشند كه امريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند. بيخودصحبت اينكه اگر دخالت نظامي [كند]، مگر امريكا مي تواند دخالت نظامي در اين مملكت بكند؟ امكان برايش ندارد. تمام دنيا توجهشان الان به اينجاست . مگر امريكامي تواند مقابل همه دنيا بايستد و دخالت نظامي بكند؟ غلط مي كند دخالت نظامي بكند. نترسيد، نترسانيد. همين تعبيري كه جوانهاي ما از روي احساسات جواني كردند كه اگرچنانچه امريكا بخواهد دخالت نظامي بكند ما چه خواهيم كرد، اصلا اين "اگر"ش را هم نبايد بگويند. امريكا عاجز از اين است كه دخالت نظامي در اينجاها بكند. اينها يك مسائلي در پيششان است ، يك مطالبي در پيششان است كه روي آن مطالب گرفتاريهايي دارند، نمي توانند اين كارها را بكنند. اگر آنها مي توانستند دخالت نظامي بكنند، شاه رانگه مي داشتند. با تمام قدرتشان ، قدرتهاي تبليغي [تلاش ] كردند كه نگهش دارند و ملت ما اعتنا نكرد به آن . و نه تنها او، همه قدرتها پشت سر هم ايستاده بودند كه نگه دارند شاه را و نتوانستند نگه دارند. براي اينكه ملت ، يك چيزي را كه مي خواهد، نمي شود مقابل ملت بايستد كسي و چه بكند، هيچ ابدا. اين مطلب را از جوانهاي ما پيش نياورند؛ اين مطلب را كه دخالت نظامي [است ]. آنها هميشه دخالتهايشان ، دخالتهاي شيطنتي است ؛توطئه است . آنها اگر بخواهند يك كاري هم بكنند، وادار مي كنند جوانهاي ما را كه آنهاتظاهر بكنند و در تظاهر، عمال آنها بيايند درگيري بكنند با اينها و يك غائله راه بيندازندكه ما نتوانيم يك محيط آزاد پيدا بكنيم . يك محيط آرام پيدا بكنيم و مسائلي را كه مي خواهيم طرح بكنيم ، و مي خواهيم ايجاد بكنيم ، بتوانيم . آنها از اين راه شيطنتها پيش مي آيند. آنها شيطانهايشان را پيش همين جوانهاي صافدل عزيز مي فرستند تبليغات مي كنند. مي نويسند به ديوار؛ چه مي كنند، چه ، چه ، چه . يك وقت مي بينيم كه يك عده جوان را راه انداختند توي خيابانها به يك تظاهراتي ؛ تظاهرات بحق ، لكن آنها از همين تظاهرات بحق مي خواهند استفاده ناحق بكنند.
از نقشه هاي شوم شياطين
همين قضيه اي كه الان قضيه روز است در دنيا، قضيه قبضه سفارت امريكا؛ يعني نه سفارت ، محل توطئه امريكا، كه جوانها كشف كردند خيلي از چيزهايش را. در همين قضيه ديشب به ما اطلاع دادند كه زمزمه است در تبريز و در تهران و در بعضي جاهاي ديگر كه يك تظاهراتي بكنند براي پشتيباني از آقاي مهندس بازرگان . خوب همين قضيهرا آنها خواستند - حالا نمي دانم موفق بشوند يا نه . خواستند كه يك همچو چيزي درست بكنند، بعد كم كم اين را بكشانندش به يك جايي كه مثلا سفارت عراق هست بريزندبشكنند. سفارت - فرض كنيد كه - افغانستان هست ، بريزند بشكنند كه مملكت ايران رامواجه كنند با همه ممالك . آن شياطين يك همچو نقشه هايي دارند. جوانهاي ما بايدبيدار بشوند كه تحت تاثير اينها واقع نشوند. اينها كه مي گويند تظاهر بكنيد. مگر آقاي بازرگان با شوراي انقلاب مخالفتي دارند؟ اينها همه يك باب است . منتها آقاي بازرگان يك قدري خسته شده بودند. يك قدري - عرض كنم - عذرهايي داشتند و گفتند كه حالامن كنار باشم . لكن نه اين است كه حالا ايشان كه كنار هست ، ديگر آقاي بازرگان دخالتي در امور ندارد. ايشان يكي از آن اشخاصي است كه مورد احترام همه است . خيال نكنندكه يك بي احترامي به ايشان شده است . نخير، مورد احترام است . و براي خاطر يك امري كه ملت هم قبول دارند، نيفتند توي خيابانها راه بيندازند يك چيزي كه آنها كه مي خواهند يك بازي درست كنند. يك وقت يكي را بزنند بكشند. يك دو تا شعار از، -شما اگر يادتان باشد، من نبودم اينجا، لكن براي من نقل مي كردند - اين دستجاتي كه درقم آن وقت به ضد رژيم سابق شعار مي دادند، اينها شعار آرام مي دادند، يك دفعه مي ديدند كه از اينجا يك كسي يك چيزي انداخت ، يك شيشه اي را شكست ، يك بانكي را شكست ، يك جايي را خراب كرد، گاهي يك آدمي را كشت ، مي ريختند به جان هم ، يك كشتاري پيدا مي شد زياد. آنها روي حساب ، هميشه روي نقشه حساب مي كنند و اينطور كارها را مي كنند.
قضيه دخالت نظامي ابدا مطرح نيست ؛ دخالتهاي توطئه گري . اينطوري ؛ يعني از قواي خود ما استفاده مي كنند. قوه خودشان را از آن استفاده نمي كنند. در اين ممالك از قواي خود ما استفاده مي كنند. خوب ، شما كردستان را ببينيد كه اينها از چه استفاده مي كنند.يك نفر سرباز امريكايي نمي آيد آنجا يك كاري بكند. آنها با شيطنت استفاده مي كننداز خود اين افرادي كه يا وابسته هستند به آنها يا اعوجاج دارند. آن وقت ، اين دست دوميها كه اعوجاج دارند، از ساده دلي بعضي از كردها استفاده مي كنند، با آنهاصحبت مي كنند، چه منتشر مي كنند كه بنا دارند كه تمام كردستان را بكوبند. اين ارتش ايران كه رفته آنجا براي اينكه جلوگيري كند از اينكه آنها دارند مي كشند و سر مي برند واذيت مي كنند، فورا آنها دنبالش برمي دارند مي نويسند كه ما مي خواهيم ؛ يعني دولت ايران مي خواهد كه كردها را بكوبد. آن رفته كه كردها را حفظ بكند، اينها مي گويند رفته كردها را بكوبد.
امريكا، دشمن شماره يك ملت ايران
اين اشخاصي كه هي "فدايي خلق " خودشان را معرفي مي كنند، من كه در اين چيزهايي كه براي پشتيباني از اين جوانها بود كه آنجا را گرفتند، به گوش من نخورد كه اينها پشتيباني كرده باشند. اگر اينها امريكايي نيستند، چطور پشتيباني نكردند از اينها؟ اگراينها مال شوروي هستند و خودشان ، يا خير، ملي هستند، آدمي كه ملي است ، با امريكاخوب دشمن است ؛ همان طوري كه همه ملت ما دشمن اند. همان طور كه ملت همه مادشمن شماره اول خودش را امروز امريكا مي داند. براي اينكه دشمن شماره اول ما را(1)برده است امريكا نگه داشته است . آن وقت هم كه آن بود، دشمن شماره يك ما آنهابودند. اينها اذناب آنها بودند. اينها كساني بودند كه ماموريت داشتند براي وطنشان ؛ يعني ماموريت داشتند كه اين وطن را نگذارند يك قدم جلو برود. مايي كه و شمايي كه و ملت ما كه دشمن شماره يكش را امريكا مي داند، و حالا هم كه جوانها رفتند آنجا را گرفتند،ديدند كه مركز توطئه بوده آنجا، به گوش من نخورد كه از اين "فدائيان خلق " يك پشتيباني از اينها شده باشد. از ساير گروهها به گوشم خورد. حالا شايد بوده ، الان من نشنيده باشم و ليكن شايد شماها شنيده باشيد، به گوش من نخورد. اگر اينها يك چيزي برخلاف دولت بود، يا برخلاف اسلام بود، يك قضيه اي واقع شده بود، اينها حالامي ديديد كه چقدر دامن به آن مي زدند. يكي از نقشه ها همين است كه همينها - همين الان در آن منزل من موجود است ، يعني تقريبا مي آورند براي من اينها را از طريقهايي -همينهايي كه با امضاي "چريكهاي فدايي خلق " است ، همينها دارند هي يك دروغهايي را منتشر مي كنند كه نگذارند اين نهضت به [اهدافش ] برسد. منتشر مي كنند كه خوب ، دركردستان هيچ كاري نشد، هيچي ، هيچي . شما الان خوانديد اينقدر كارها، در عين حالي كه آنها نمي گذارند بشود، در عين حالي كه اگر بخواهد يك كارهاي اساسي تر بشود،محيط آرام لازم است . مي شود با اينكه در يك شهري جنگ باشد، بعد يك دسته اي بروند اسفالت كنند؟ خوب ، نمي شود اين . الان شما اين قدر كارها را خوانديد كه دركردستان شده است و كرديد شماها، جوانها - خدا حفظتان كند. اينها مع ذلك بدون اينكه يك حيايي داشته باشند، مي گويند هيچ كاري نشده اصلش در آنجا. اصلا همان قضيه اي بود كه بوده .
تفاوت زندانيان سياسي در رژيم شاه و جمهوري اسلامي
در يكي از نوشته هايشان نوشته اند كه حبسهاي سياسي در زمان محمدرضا بوده است ، لكن حالا همان طور است يا بيشتر، حبسي سياسي . اينها فكر اين را نكردند كه آخرحبسي سياسي كه الان شما اسمش را مي گذاريد، حبسيهاي سياسي بوده است كه در زمان محمدرضا خان آن كارها را مي كرده است ؟ دزدها را شما؛ حبسي سياسي حساب مي كنيد؟ آنهايي كه بر ضد اين مملكت و بر ضد اين ملت قيام كرده بودند و آن همه خيانت كرده بودند، آنها را جز رجال سياسي شما حساب مي كنيد؟ نصيري جز رجال سياسي است ؟ هويدا جز رجال سياسي است ، يا جز دزدها هستند اينها؟ شما چرا رجال سياسي را بدنام مي كنيد به اينكه اينها را اسمشان را "رجال سياسي " مي گذاريد؟ ساواكيهاجز رجال سياسي هستند؟ آني كه الان در حبس فعلي دادگاههاي ما هست ، همين ساواكيها هستند و همين خيانتكارها و همين اشخاصي كه يا كشته اند يا امر به كشتن كرده اند و يا زجر كرده اند جوانهاي ما را، آنطور كارها را با همه طبقات كردند. زمان رضا، محمدرضا كي حبس بود؟ چه طبقه اي حبس بودند؟ علما، دانشگاهيها، رجال ملي ، اينها حبس بودند. حالا كي حبس است ؟ ساواكيها. خوب ، شما اگر ساواكي نيستيد، چطور اينها را رجال سياسي مي دانيد؟ شما چطور ساواكيها را جز رجال سياسي حساب مي كنيد؟ اگر شماها پيوندي با رژيم سابق نداريد، اگر شما جز اجزاي ساواك نيستيد، اگرشما فعاليت براي ساواكيها نمي كنيد، چطور ساواكيها كه الان در حبس اند، در مقاله تان مي نويسيد كه رجال سياسي ؟ حالا بيشتر از آنجا از زمان [سابق ] حبس اند؟ شما دزدها راجز رجال سياسي مي آوريد؟ معلوم شد سياست شما غير آن سياستي است كه در نظرملت ماست و مردم اصيل ماست . اگر شما با آنها پيوند نداريد، چطور مي گوييد كه آن وقت و حالا هر دو دسته رجال سياسي بودند كه اينها محبوس بودند. آن وقت وقتي كه ماحبس داشتيم ، حبسي داشتيم مثل مرحوم طالقاني ، مثل آقاي منتظري ، مثل آقاي لاهوتي . از اهل علم ، كثيري از اينها در حبس بودند و زجر كشيدند. يكي از ملاهاي محترم ما را پايش را در آنجا اره كرده بودند - از قراري كه براي ما گفتند - از رجال سياسي طبقه غيرملاها هم خوب ، اشخاص محترمي بودند كه سالهاي طولاني در حبس بودند وسالهاي طولاني در زير شكنجه و زجر بودند، براي اينكه مخالف بودند با اين رژيم . آن وقت اينها حبس بودند، حالا ساواكيها حبس هستند. اين آقاياني كه اسم خودشان را[فدايي ] خلق گذاشتند، مي گويند فرقي نكرده . خيال مي كنند حبس - خيال نمي كنند،مي خواهند اغفال كنند، خيال نمي كنند - كه نخير، حبس ميزان است ، چه دزد را حبس بكنند و چه يك شخص امين را، فرقي ندارد. فرقي ندارد كه دزدها را حبس بكنند يااشخاص امين را حبس بكنند. فرقي ندارد كه چپاولگرها و آدمكشها را حبس بكنند يااشخاصي كه مي خواهند جلوگيري از چپاولگري بكنند حبس بكنند. اينها منطقشان اين است . بايد در مقابلشان جوانهاي ما گول نخورند از اين تبليغات فاسد. امريكا اينطوري تبليغ مي كند. امريكا نظامي نمي آورد اينجا، امريكا نويسنده مي آورد اينجا، امريكاگوينده مي آورد اينجا، امريكا عمال خودش كه سالهاي طولاني آنها را تربيت كرده است مي فرستد اينجا كه اوضاع ما را به هم بزنند. امريكا كردستان را آن جوري به هم مي زند.تهران را آنطوري مغشوش مي كند. و گاهي فرض كنيد كه دانشگاهها را به هم مي زند، وگاهي تو خيابانها مي ريزند، چه مي كنند. او اينطور كار مي كند. امروز كه جوانهاي ما اينلانه فساد را گرفتند و در مقابل ، اينكه آنها بدترين خلق خدا را و بدترين جانيهاي (2) ما راگرفتند آنجا بردند و نگه داشتند و پذيرايي از او مي كنند، و مي خواهند معالجه اش بكنند،و با اين بهانه هاي خلاف انساني . امروز هم الان توطئه هست ، براي اينكه از حسن نيت جوانهاي ما، از صفاي سريره (3) جوانهاي ما استفاده سوء بكنند. فرض كنيد بيخ گوش آنهابخوانند كه خوب انگليس هم مثل امريكا، چه فرقي مي كند! بريزند آنجا را خراب كنند.خوب ، عراق هم مثل آنجا، چه فرقي مي كند، بريزند آنجا را هم بگيرند. فرانسه هم مثل آنها، كه ما را معرفي بكنند كه نه تنها قضيه روي موازين نيست ، قضيه روي هرج و مرج است . اينها مي خواهند ما را معرفي كنند كه ما مملكتمان هرج و مرج و درهم و برهم و هركه هر كاري دلش مي خواهد بكند، تا به دنيا بفهمانند به اينكه يك مملكتي است كه محتاج به قيم است . قيمش هم كي است ؟ آقاي كارتر. خودش محتاج به قيم است كه اين قدر آدمكشي نكند. اينها جنون سياسي دارند. اينها جنون دارند كه اين قدر مردم را به كشتن مي دهند و اين قدر فساد مي كنند، اينها مجنون اند. اينها بايد بروند در تيمارستانهامعالجه بشوند. مغزهاي اينها بايد معالجه بشود. اينها مي خواهند معرفي كنند ملت ما را كه يك ملت هرج و مرج طلب و يك ملتي هستند كه وحشي و چه . يكي از [اينها] - الان يادم نيست كه كي بود كه - نقل كردند از او، كه ما ايستاده بوديم در آنجا، در يكي ازجاهايي كه تظاهرات ايرانيها بود. آن وقت كه زمان محمدرضا بود. يك امريكايي هم گفت پيش من ايستاده [بود]. گفت : ببين اين وحشيها را. گفته بود: من به او گفتم ، اينهاوحشي اند كه دارند حق خودشان را مي گيرند؟ اينها مي خواهند ما را اينطوري [بيرون كنند]. ما آن وقت هم كه يك كلمه حقي مي گوييم ، اينها ما را به وحشيگري منتسب مي كنند.
توطئه بزرگ دشمن ؛ ايجاد ياس از انقلاب
جوانهاي ما ملتفت باشند، توجه داشته باشند كه هر كس هر چه مي گويد باور نكنند. يكي از چيزهاي بزرگي كه اينها دارند، اين است كه سمپاشي كنند، به طوري كه ما را ازاين انقلاب مايوس كنند. اين يكي از كارهاي بزرگ اينهاست كه مي خواهند بكنند كه ازاين انقلاب ملت ما مايوس بشوند، و بگويند خوب كاري انجام نگرفته . اگر كارهاي دست اول است ، كه عرض كردم همه اش انجام گرفته است . كارهاي دست دوم هم چيزي است كه مشغول انجامش هستند. همين در دولت آقاي بازرگان چقدر كارها انجام گرفته ،چقدر خانه سازي شده ، و بي انصافها مي گويند، يك خانه ساخته نشده . در اين جهادسازندگي چقدر خدمت كرد اين ملت به اين ملت خودش ، و به اين اشخاصي كه مشغول كشت و زرع بودند؟ چقدر شما الان خدمتها را شمرديد كه رفتيد همه جا هر چه نابساماني بوده درستش كرديد؟ اينها باز مي گويند هيچي نشده . از آن طرف خودشان فعاليت مي كنند كه چيزي نشود.
اين اشخاصي كه خودشان را معرفي مي كنند كه ما "فدايي خلق " هستيم ، با يك كبريت آتش مي زنند حاصل عمر چندين نفر كشاورز را كه اين خرمن را تهيه كرده است .اين "فدايي خلق " يك كبريت مي زند اين را، آتشش مي زند. اين "فدايي خلق " يك تفنگ مي زند، آن لوله نفت را سوراخ مي كند كه حاصل زحمت اين ملت از بين برود.اينها و امريكا اگر كار مي كند اينطوري كار مي كند. امريكا، نظامي اينجا نمي فرستد.امريكا، بدتر از نظامي اينجا مي فرستد. اينها بدتر از نظامي اند. انسان با نظامي حال خودش را مي داند. نظامي مي آيد جلو، ما هم مي رويم جلو. نظامي امريكا اگر بيايداينجا، ما هم مي رويم جلو. من هم مي روم جلو. همه شما مي آئيد جلو. نظامي نمي فرستداو، خاطرجمع باشيد. از اين امريكا هيچ نترسيد، از اين توطئه هايش بترسيد. اينها را هم بايد خنثي كنيد. اين هم خود شما جوانها بايد در دانشگاه كه هستيد، اگر آمدند توي دانشگاه خواستند اخلال بكنند، جلوشان را بگيريد. در كارخانه ها هستيد، اگر آمدندآنجا جلوشان را بگيريد. در جهاد سازندگي هستيد، اگر آمدند آنجا خواستند اخلال كنندجلوشان را بگيريد. هر جا هستيد جلوشان را بگيريد. نگذاريد اينها رشد پيدا بكنند. اينهاالان نوكر شماره يك آن كسي هستند كه ما [او را] دشمن شماره يك حساب مي كنيم . ان شاءالله خداوند همه شما را تاييد كند و موفق باشيد. و اين معاني كه شما فرموديد، بازاز ريشه همان است كه عرض كردم . شما توقع اين را نداشته باشيد كه يك مملكتي كه همه چيزش را آشفته كردند و فرار كردند، همه چيزش را، اقتصادش را از بين بردند، اين قدر قرض به عهده اين ملت گذاشتند و فرار كردند. همه چيز ما را اينها به هم زدند و فراركردند، توقع اين را نداشته باشيد كه حالا انقلاب كه شد فورا همه چيز سر جايش بيايد.اينها وقت لازم دارد.
رشد سياسي - فكري ملت
بايد يك دولت مستقري با همت شماها، با همت ملت ، يك انتخابات صحيحي بشودبا همت ملت ، ملت مي شناسند افراد صالح را. لازم نيست كه حالا يك چند سال هم مادرسشان بدهيم . نخير، خودشان مي فهمند. اين ملت چيز مي فهمد، مي فهمد كي آدم صالح است كي آدم ناصالح . البته گاهي هم يك كسي خودش را جا مي زند، اما اين گاهي است . هر كسي در هر شهري كه هست ، طول اين بيست ، سي سالي كه همراه با اين مردم بوده مي داند كه اينها كدام يكي شان از ريشه هاي آنهاست . كدام شان نيستند. مي فهمندكي بوده است كه در آنجا خوش رقصي كرده و كي بوده است كه نه ، آنطور نبوده ،مخالف بوده و نتوانسته صحبت كند، مي شناسند. مردم آنهايي را بايد انتخاب بكنند كه مي شناسند كه به اين ملت خدمتگزار است و دلش براي اين طبقه ضعيف مي سوزد.
ما نمي خواهيم يك مجلس اعيان درست كنيم . مجلس سنا را، مجلس اعيان به آن مي گويند. ما مي خواهيم اعيان را از بين ببريم ، آدمشان كنيم آنها را. آن اعياني كه درمجلس سنا نشستند و آن قدر خيانت به مملكت ما كردند، آن مجلس را ما اصلا بستيم درش را. مجلس شيوخ و مجلس اعيان و مجلس سنا؛ اينها يك دسته مفتخواري بودند.پيرمردهاي آخر عمرشان بعد از همه خيانتها، پيرمردهايي بودند كه آنجا مي رفتند جمع مي شدند و - عرض مي كنم - شايد رفيقش هم كه نشسته بود راجع به اينكه دوايش چه است يا غذايش چه است صحبت مي كرد و پول اين ملت را مي خورد. اين را درش رابستند، تمام شد ديگر. ما مجلس سنا نداريم . مجلس شورا داريم . مجلس شورا هم نمي خواهيم از طبقه بالا درست بشود. مجلس شورا مي خواهيم از آدمها، آدمهايي كه متوجه اند به اينكه به اين ملت چه گذشته است در پنجاه و چند سال و در طول نظام شاهنشاهي ، و لااقل در اين مواردي ، در اين مدتي كه ديده ايد خودتان . اين آدمهايي كه مي بينند اينطور بر اين ملت گذشته است ، اشخاص را هم مي شناسند در شهرهاي خودشان ، در روستاهاي خودشان ، مي شناسند اينها را، و ديدند اينها در طول اين مدت چه كرده اند. آنها مخفي آن وقت كار نمي كردند، علنا مردم را اذيت مي كردند. آن اشخاص را كنار بايد بگذارند و يك اشخاصي كه امين هستند، اشخاصي كه معروف است پيششان به امانت ، به ديانت ، به خدمت به مردم ، آنها را تعيين مي كنند، بايد هم تعيين بكنند. مجلس ان شاءالله مستقر بشود. قانون اساسي ان شاءالله قانون اساسي مان به راي گذاشته مي شود. تقريبا نزديك به تمام شدنش است . به راي گذاشته مي شود. بعد از اينكه ما ملاحظه اش كرديم و تصديقش كرديم ، به راي گذاشته مي شود.
آثار مترقي ولايت فقيه
ملت ما اگر بخواهند سردي بكنند، يكي از اموري كه توطئه در آن هست اين است كه راجع به اين قانون اساسي مردم را سرد كنند. از آنها بپرسيد، خوب اين قانون اساسي كه شما مي گوييد كه قانوني است ارتجاعي ، كدام يكي از اين موادش ارتجاعي است ؟ اولي كه دست رويش مي گذارند، دست مي گذارند، روي ولايت فقيه . اول ، دست آنجامي گذارند، براي اينكه اين يك طرح اسلامي است و آنها از اسلام مي ترسند. آنها اسلام را ارتجاع مي دانند. آنها جرات نمي كنند كلمه اسلام [را] بگويند ارتجاعي است .مي گويند كه اينها مي خواهند ما را به هزار و چهار صد سال پيش برگردانند. اين همان تعبير ديگر است ، منتها كلمه اسلام را نمي گويند.
آن قدر به ولايت فقيه ، اثر مترقي بار است كه در ساير اين موادي كه شما ملاحظه مي كنيد، معلوم نيست مثل آنجا باشد. يك نفر آدمي كه همه جهات اخلاقيش و ديانتيشو ملي بودنش و علم و عملش ثابت است پيش ملت ، و خود ملت اين را تعيين مي كنند،اين نظارت مي كند بر اينكه مبادا خيانت بشود. همان رئيس جمهوري كه ملت خودشان تعيين مي كنند و ان شاءالله ديگر از اين به بعد امين تعيين مي كنند، لكن مع ذلك براي محكم كاري يك فقيهي كه عمرش را صرف در اسلام كرده است و عمرش را براي اسلام خدمت كرده ، مي گذارند ببينند اين چه مي كند؛ مبادا يك وقت خلاف بكند،رئيس جمهوري آتي ما خلاف نمي كند، لكن محكم كاري شده كه نگذارند اين خلاف بكند. روساي ارتش ما و ژاندارمري ما و اين روساي درجه اول ، ديگر از اين به بعداشخاصي نيستند كه خيانت بكنند، لكن محكم كاري شده است كه همين فقيه را ناظر قراربدهند. و هكذا آن موارد حساس را نظارت مي كند فقيه و تصرف مي كند فقيه . و اين ازاموري است كه مترقي ترين موادي است كه در قانون اساسي اينها [تصويب ] كردند. واينها دشمن ترين مواد، پيششان اين است .
هراس دشمنان از اسلاميت نظام
همينها بودند كه فرياد مي كردند و مي نوشتند اين را كه خوب ديگر اسلام رامي خواهد چه كند؟ خوب بگوييد جمهوري ، از اسلام مي ترسيدند "خوب به جاي اسلام بگذاريد دمكراتيك ، جمهوري دمكراتيك " اينها نمي فهمند كه اين همه دمكراسي چه .دمكراسي كه در عالم معروف است ، كجاست ؟ كدام مملكت را شما داريد؟ اين ابرقدرتها كدام يكيشان به موازين دمكراسي عمل كرده اند؟ يك دمكراسي كه در هر جايك معنا دارد. در شوروي يك معنا دارد، در امريكا يك معناي ديگر دارد، پيش ارسطويك معنايي دارد، پيش حالا[ئيها] يك معناي ديگر دارد. ما مي گوييم يك چيزي كه مجهول است و هر جا يك معنا از آن مي كنند، ما نمي توانيم آن را در قانون اساسي مان بگذاريم كه بعد هر كسي دلش مي خواهد آن جوري درستش كند. ما مي گوييم اسلام ،اسلام هر جا يك معنا ندارد، اسلام يك معناست ، همه مسلمانها مي شناسند آن را. مامي گوييم جمهوري اسلامي ، ملت ما هم جمهوري اسلامي را خواسته بود. هميني را كهملت ما با تقريبا اتفاق كلمه ، درصد دو، يك و نيم مخالفت - اين مخالفت ، اسمش نيست هميني كه ملت ما مي خواست و با اصطلاح آنها دمكراسي بودن اقتضاي اين را مي كرد كه همه تسليم باشند در همين ، از اول مشغول مخالفت شدند. اينهايي كه آن روز مخالف بودند با جمهوري اسلامي ، و از اسلامش مي ترسند، نه از جمهوري اش . حالا با مجلس خبرگانش ، قبل هم با انتخابات مجلس خبرگان مخالفت مي كردند، و بعد هم با مجلس خبرگان مخالفت مي كردند، و بعد هم خواهد آمد كه با مجلس شورا مخالفت خواهندكرد. و بعد هم با اين رفراندمي كه براي قانون اساسي است ، خواهند مخالفت كرد. دردهمه ، اين است كه چرا اسلام ؟ اين دردشان است . و ملت ما هم همه مقصد خودش رااسلام مي داند، براي اينكه از اسلام مي بيند كه آن چيزي كه مي خواهد حاصل مي شود.اسلام ، هم دنياست و هم آخرت . ملت ما اسلام را مي خواهد و اينها با ملت ما مخالف اندبراي خاطر اينكه اسلام را مي خواهد. اگر اين ملت مي گفت كه جمهوري فقط، اينها همه برايش سينه مي زدند و برايش تبريك مي گفتند. اما حالا كه كلمه اسلام آمده توي كار، نه با اين مخالف اند. اين ارتجاعي است ! اينها اسلام را ارتجاعي مي دانند. اينها خدا رامرتجع مي دانند، يك همچو مردمي اند. اگر اعتقاد به او داشته باشند - اعتقاد كه ندارند -اينها با پيغمبر اسلام بدترند تا با شماها؛ براي اينكه اساس را او گذاشته است . اين ارتجاعي بود كه شما ملت [را نجات داد]، اين ارتجاعي بود كه دست خيانتكارها را از اين مملكت بريد. و اينها اين را مسئله ارتجاعي مي دانند. اين ارتجاعي بود كه شماها را به سرنوشت خودتان حاكم كرد. نمي دانم كي اينها مي خواهند بيدار بشوند و كي مي خواهند دست بردارند از اين مغلطه كاريهاي خودشان ، از اين مخالفتهاي خودشان ؟ من متاسفم كه يك جمعيتي كه بايد به اين مملكت خدمت بكنند، بايد الان قدرداني بكنند كه اين ملت خون خودش را داد و چپاولگرها را بيرون كرد و مفتخورها را دستشان را قطع كرد و آدمكشهارا بعضيشان را به جزاي خودشان رساند و بعضيشان را هم مي رساند ان شاءالله . من متاسفم كه اينها نمي آيند ميدان با اين ملت موافقت كنند. ملتي كه همه چيزش را داده و حالا شماآزادانه نشسته ايد توي اتاقهايتان و پايتان را روي پاي خودتان مي اندازيد و برخلاف اينملت قلمفرسايي مي كنيد. انسان متاسف مي شود از اينكه اين چه افكاري است كه اينهادارند. هي "ارتجاع ، ارتجاع "! هر كلمه ارتجاع كه مي گويند اگر دلشان را بشكافيد،برمي گردد به اينكه اسلام ارتجاعي است ؛ منتها جرات نمي كنند بگويند. بعضيشان هم باصراحت يك كلمه اي گفتند و توبه كردند بعدش . و معلوم نيست كه توبه حقيقي هم باشد.
قلمهاي وابسته به امريكا
بيدار بشوند ملت . و بيدار بشوند جوانهاي ما. توجه داشته باشند به اينكه امريكا باسرنيزه نمي آيد به ميدان شما. با قلم مي آيد به ميدان شما. با قواي انتظامي نمي آيد به اينجا. با آن اشخاصي كه دارد و دارد اين امور را مي گرداند به دست آنها، با آنها مي آيدبه ميدان ما. اينها را بايد توجه به آن داشته باشيد. آلت دست واقع نشويد. هي سردتان بكند كه هيچي نشد. همه چيز شده است . شما اين چيز را چطور كم حساب مي كنيد كه يك قدرت شيطاني كه پشت سرش همه قدرتها بودند، نه فقط قدرتهاي ابرقدرت ،قدرتهاي دست دوم هم پشت سرش بودند. شما شكستيد او را. از اين بالاتر چه مي خواهيد؟ شما در دنيا يك آبرويي پيدا كرديد. يك عظمتي الان در دنيا پيدا كرديد كه كسي ندارد. اين را از بين نبريد براي خاطر اينكه مثلا فرض كنيد فلان جا اسفالتش كم است - با اينكه مشغول اند به همه كارها - چرا اسفالت نشده . مگر شما خون بچه هايتان راداديد كه اسفالت عوضش بگيريد؟ مگر شما عوض مي خواستيد براي اين كار؟ اسفالت مي خواستيد مگر شما؟ شما براي خدا كار كرديد و براي خدا كسي [كه ] كار مي كند ازاسفالت بالاتر است ، از همه چيز بالاتر است . ننشينيد و هي بگوييد، هي هر روز بياييداينجا شكايت از امور بكنيد، اين شكايتها را بگذاريد براي بعد، حالا ما بين راهيم . بايداين قدرت را بشكنيم تا آخر. بايد اين توطئه را خفه كنيم . و اين توطئه هاست كه شماها راوادار مي كند كه هي بياييد بگوييد كه هيچي نشده ، هيچي نشده ، هيچ فلان جا نشده . ببينيداينها چه مي گويند، چه شده ، اينهاست كه شده . خدا ان شاءالله شما را حفظ كند. همه تان راحفظ كند. ان شاءالله خدا اين جوانهاي ما، اين جوانهاي ما كه مشغول بودند از اول تا حالاو فداكاري كردند براي ما، براي اسلام نگه دارد اينها را. من دعاگوي اينها هستم . من خدمتگزار اينها هستم . من اگر مي توانستم مي رفتم ، من هم مثل آنها خدمت مي كردم ،لكن خوب من يك پيرمردي هستم اينجا نشستم ، جز يك زبان الكن چيزي ندارم .خداوند همه شما را حفظ كند و موفقتان كند در امور.
پانویس :




بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 165,990,114