عنوان : خرابيهاي رژيم شاه در ايران - مشاركت همگاني در سازندگي
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 17 بهمن 1357
تاریخ قمری : 8 ربيع الاول 1399
جلد : 6
متن :
[بسم الله الرحمن الرحيم ]
ويراني و عقب ماندگي
من از عواطف شما متشكرم . ان شاءالله خداوند شما را سعادتمند كند. من اميدوارم كه در اين وقت حساسي كه مملكت ما گرفتاري عظيم دارد، همه آقايان ، همه اقشار، همه اصناف مردم به هم كمك كنند. همه به هم كمك كنند و اين مملكتي را كه اينها خراب كردند و گذاشتند و رفتند، اين مملكت به همت همه ان شاءالله دوباره از نو ساخته بشود.الان مملكت ما همه چيزهايش ، همه چيزهايش خراب است از همه كشور. از اين طرف دانشگاه را عقب نگه داشتند نگذاشتند كه درست تربيت بشود، از هم ريخته است ؛ سايراقشار فرهنگ را [هم ] به عقب راندند.
مطبوعات را به وجهي درآوردند كه بعضي از آنها ورقهاي پخش فحشا بود! و سايرجهاتي كه در اين مملكت بود از قبيل اقتصاد، از قبيل ارتش ، هر چيزي كه ما داشتيم ، اينهااز بين بردند. آن چيزي كه مهم است ، يكي نيروي انساني است كه به هدر دادند؛ براي اينكه آن چيزهاي اعتيادي را، از قبيل ترياك و هروئين ، اينها منتشر كردند و اينها راكشاندند به آنجاها. مراكز فحشا درست كردند و جوانهاي ما را بردند آنجا.
سينماها را به صورت مبتذل درآوردند و جوانهاي ما را بردند آنجا. جوانهاي ما رابكلي خراب كردند. و از آن طرف اقتصاد ما را خراب كردند؛ زراعت الان ما نداريم .نفت ما را به هدر دادند، و به عوض آن يك آهنپاره هايي به نفع خود آنها آوردند براي ما! همه با هم در راه بازسازي
ما بايد از سر، يك مملكت را بسازيم . نه دولت [به تنهايي ] همچو كاري مي تواندبكند نه بعض اقشار ملت . بايد همه با هم دست به هم بدهند. اگر ان شاءالله همه دست به هم دادند، اين مملكت از اين آشفتگي خارج مي شود. چنانچه ديديد كه همه دست به هم داديد و بحمدالله بر قدرتهاي دنيا غلبه كرديد.
عقب نشيني ابرقدرتها در برابر مشتهاي گره كرده توده ها
شما بدانيد كه دنبال سر اين مرد، (1) كه خودش هم در اينجا ديگر قدرتمند شده بود وارتشش ، پشت سر اين ، تمام قدرتهاي دنيا واقع شده بودند: شوروي ، امريكا - منتهابعضيها تصريح مي كردند، بعضيها تلويحا - انگلستان ، چين ، ممالك عربي - تمام اينهاپشت سر اين ايستاده بودند؛ لكن ملت مشتهايش را گره كرد و ايستاد، همه را عقب زد. ويك آدمي كه اگر مهلتش داده بودند دعوي فرعونيت و الوهيت هم مي كرد، همچو شدكه آمد مقابل ملت با كمال ذلت ايستاد و استغفار كرد! و ملت قبول نكرد. گفت خيرنمي شود، بايد بروي ! حالا هم رفته ؛ امريكايي ها هم قبولش نكردند! الان در رباط(2)است ، كجاست ، كه نشسته دست و پايي مي زند لكن همه اعصابش از بين رفته ؛ يعني شماخرد كرديد اعصابش را، مشت زديد تا اعصابش را خرد كرديد. حالا همين مشتها را گره كنيد و فرود بياوريد بر مغز اينهايي كه اين تتمه را مي خواهند نگه دارند، و حال آنكه اين تتمه ديگر چيزي نيست . بايد اينها عاقل باشند. آخر مگر مي شود با يك ملت معارضه كرد! يك ملت است ، يك آدم و دو آدم كه نيست ، يك حزب و دو حزب كه نيست .يك ملت يك چيزي را مي خواهد؛ مگر ممكن است كه يك چيزي را كه ملت خواست نتواند اخذ كند و نگيرد از اينها.
من از خداي تبارك و تعالي سلامت همه شما را مي خواهم ؛ موفق باشيد. ان شاءالله .
پانویس :
بزرگتر کوچکتر