خدمات تلفن همراه

صحیفه امام خمینی ره - مصاحبه - دلايل مخالفت با رژيم شاه - 5 آبان 1357

عنوان : دلايل مخالفت با رژيم شاه
نوع : مصاحبه
تاریخ شمسی : 5 آبان 1357
تاریخ قمری : 24 ذي القعده 1398
جلد : 4

متن :
سئوال : [آيا شما در حكومتي انتقالي با حضور شاه شركت خواهيد كرد؟ به چه شرط؟]
جواب : با حضور شاه ، ما در هيچ حكومتي ، چه انتقالي و چه غير انتقالي شركت نخواهيم كرد وهيچ شرطي را هم نمي پذيريم .
-[آيا از آن بيم نداريد كه با رفتن شاه ، بحران سياسي و اقتصادي بدتر شود؟]
-با بودن شاه بحرانهاي سياسي و اقتصادي وجود دارد، زيرا كه ملت با او همكاري ندارد. واين موجب بحران است . اگر شاه برود بحران رفع مي شود.
-[آيا جنبش و نهضت اخير ايران ، از طرف يك ايدئولوژي ماركسيستي ، هدايت و حمايت نشده و يانمي شود؟]
-ابدا، نه هدايت شده و نه مي شود و نه خواهد شد. و حمايت آنها مورد قبول كسي نيست .
-[آيا حمايت و كمك يك كشور كمونيستي را قبول خواهيد كرد؟]
-ما مي خواهيم مستقل باشيم و حمايت هيچ كشوري را قبول نخواهيم كرد و تحت الحمايه هيچ كشوري نيستيم .
-[آيا اسلام با قوانين بدون انعطافي كه دارد، مي تواند آزادي و پيشرفت اجتماعي را ضمانت نمايد؟نمونه اي از آن را در كشور ديگري بدهيد. ]
-اولا، اسلام قوانين اساسي اش انعطاف ندارد و بسياري از قوانينش با نظرهاي خاصي انعطاف دارد و مي تواند همه انحاي دموكراسي را تضمين كند. كشوري كه ما مي خواهيم ،كشوري اسلامي به همه معناست و اكنون در خارج نظيرش نيست ، ولي در گذشته وجودداشته است .
-[نهضت اخير ايران را متهم مي كنند كه ارتجاعي است . نظر شما چيست ؟]-نهضت اخير براي اين است كه امور ارتجاعي را رد كند، و آن دولت شاه و امثال اوست كه تمام جهات ارتجاع و عقب ماندگي را براي ما به بار آورده و ما مي خواهيم همانها رارفع كنيم . نهضت ما، نهضتي متمدن و پيشرفته است .
-[شما خواهان رفتن شاه هستيد، مي توانيد دلايل آن را شرح دهيد؟ آيا آرزوي كشته شدن و از بين رفتن شاه را داريد؟]
-ما بيش از پانزده سال است كه دلايل محكوميت شاه و لزوم رفتن او را در اعلاميه هاي خود ذكر كرده ايم و الان براي شما برخي دلايل را ذكر مي كنم : بيش از پنجاه سال است كه دولتهاي خارجي ، پدر شاه و شاه را در ايران بر ما تحميل كرده اند. شاه سابق را به حسب اعتراف انگليسي ها، آنان آوردند و بر كشور ما حاكم كردند. در راديو دهلي اين مطلب را تصريح نمودند. شاه فعلي در يكي از كتابهايش نوشت : "متفقين كه زمان جنگ به ايران آمدند، مرا به سلطنت انتخاب كرده و صلاح اين ديدند كه من سلطان باشم "(1). ماپنجاه سال است كه تحت فشار و با اختناق فوق العاده به سر مي بريم . ما نه فرهنگ مستقل داريم و نه لشكر و ارتش مستقل داريم و نه اقتصاد صحيح و سالم داريم و نه جهات سياسي ما صحيح و سالم است . اما فرهنگ ما، فرهنگي است كه با دستور ديگران ، شاه تحميل كرده است . مدارس ما غالبا به شكل نيمه تعطيل است يا تعطيل و در وقتي هم كه اشتغال داشته باشند، دستور اين است كه اينها را عقب نگه دارند و نگذارند كه رجال دانشمند در مملكت ما پيدا بشود. تمام مطبوعات ما و كليه وسايلي كه بايد به وسيله آن تبليغ شود در اين پنجاه سال در اختيار شاه بوده است . تمام اشكال آزادي از ملت ما سلب شده است . ما در اين پنجاه سال حتي يك مجلس ملي هم نداشتيم . در زمان رضاشاه بازور او، رژيم را تغيير دادند، يعني سلطنت را منتقل كردند(2). مجلس موسسان كه تاسيس كردند با سرنيزه تاسيس شد و ملت بكلي با آن مخالف بود، لكن سرنيزه نگذاشت كه اينمخالفت را اظهار كنند. بنابراين اصل مجلس موسسان كه در زمان رضاشاه با سرنيزه درست شد غير قانوني بود. با غير قانوني بودن آن ، آمدن رضاشاه و رسيدن به سلطنت غير قانوني بود. با غير قانوني بودن او، سلطنت محمد رضاشاه غير قانوني است . محمدرضاشاه ، در تمام جوانب ترقي ملت ما، كارهايي كرده است و نگذاشته كه ملت ما رو به ترقي رود. نگذاشته است فرهنگ ما فرهنگ مترقي باشد. ارتش ما را در تحت نظارت ارتشهاي ديگران قرار داده است . مستشاران امريكايي هستند كه ارتش ما را اداره مي كنند. اقتصاد ما را بكلي از بين برده است . ايران كه زراعتش از بين رفته و نفتش را هم دارند زياد خرج مي كنند و به ديگران هم زياد مي دهند كه آن هم از بين برود. اگرمحمدرضا شاه در سلطنت باقي باشد، چند سال ديگر كشور ما رو به فقر و نيستي خواهدرفت . بنابراين تا ايشان نرفته است ، مملكت ما نمي تواند روي آزادي و ترقي ببيند، و بايدبرود.
پانویس :




بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 168,441,748