عنوان : رژيم شاهنشاهي منشاء همه مفاسد - مژده پيروزي
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 17 مهر 1357
تاریخ قمری : 6 ذي القعده 1398
مکان : قم
جلد : 3
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
از قراري كه بعضيها مي گفتند، مثل اينكه بعضي از آقايان آمده بودند اينجا و من نبودم
و مثل اينكه قدري توهم اين را كردند كه كسي دخالت داشته در اين معنا؛ و اينطور نبوده است . مزاج من اولا اقتضاي اينكه خيلي بنشينم و اينجاها باشم ندارد. از جهتي جايي بيرون گرفته اند براي اينكه من استراحت كنم . امروز هم كه شنيدم آقايان اينجا تشريف مي آورند، از اين جهت آمدم كه خدمت آقايان برسم . من عادت به تشريفات ندارم كه مثلا بين من و كسي واسطه باشد، حجاب باشد. اين خلاف ادب اسلام است . من دراختيار همه آقايان هستم به مقداري كه قدرت داشته باشم . يكوقت هم ، قدرت نيست ازباب اينكه ماشاالله شماها جوان هستيد و ان شاءالله وقتي كه به پيري رسيديد، آن وقت مي دانيد كه آن اقتضائاتي كه در جوانها هست ، در پير نيست . ما حالا ديگر نفسهاي آخراست كه مي كشيم ، و اميدواريم كه بتوانيم همه مان خدمت كنيم به اسلام ، خدمت كنيم به مسلمين ، خدمت كنيم به وطن خودمان .
"انقلاب ايران "، برنامه اي الهي
الان آشفته است ايران . آشفتگي اي كه شايد در طول تاريخ يك همچو آشفتگي اي در ايران نبوده است . شما اگر تاريخ را ملاحظه كنيد، بوده است انقلاباتي ؛ بوده است چيزهايي ؛ لكن به اين صورت كه از آن طرف جنود ابليسي به جان مردم بيفتند، و از آن طرف ملت كشته بدهد، جوان بدهد و مقاومت كند[نبوده است ]. الان وضع ايران اينطور است كه هر جايش را كه ملاحظه بكنيد انقلاب است . بايد گفت كه انقلاب ايران . هرجا كه برويد، در آنجا- آنطوري كه براي ما دارند نقل مي كنند - از بچه هاي تازه به زبان آمده تا بزرگها و جوانهاو پيرها و اينها، از دختر بچه ها و پسر بچه ها تا زنها و خانمهاي بزرگ و مردهاي بزرگ وآدمهاي ديگر؛ اينها همه الان كانه يك برنامه الهي در كار بوده است . دست بشر همچوقدرتي ندارد كه اينطور مردم را بيدار كند كه همه طبقات و همه بچه ها و بزرگها، اينها باهم به يك راه بروند. اين يك مطلب غيرعادي است ؛ كانه لطفي از جانب خداي تبارك و تعالي است به ملت ايران كه با اين نهضتي كه كردند و با اين وحدت كلمه ان شاءالله مقاومت كنند.
رژيم شاهنشاهي ، منشاء همه مفاسد
و اين فسادي كه در ايران پيدا شده است كه همه فسادها زير سر رژيم شاهنشاهي بوددر تاريخ ، از اولي كه رژيم شاهنشاهي پيدا شده است تا حالا كه ما مشاهده مي كنيم ، هرچه مفسده بوده است ، رژيم شاهنشاهي اين مفاسد را ايجاد كرده ، منتها هر وقت به اقتضاي خودش ؛ يكوقت اقتضايش يك نحو بوده است و در اين عصري كه ، در اين عصري كه من درك كردم و گمان دارم هيچ كدام از آقايان درك نكرده ايد، ابتلاي به رضا خان [است ] كه انگليسها آن وقت رضا خان را آوردند و كودتا درست كردند ومسلط كردند رضا خان را بر ملت . مامور اجراي مقاصد اجانب بود او. از آن طرف ،اجراي مقاصد آنها را مي ديد موقوف است به اينكه طبقه روشنفكر، طبقه علما، طبقه متدينين ، اينها را بكوبد و از بين ببرد؛ از آن طرف هم چون آن منافع موقوف به اين بود،عمل كرد به اين كار [تا] منافع را به جيب آنها بريزد و خدا مي داند كه ما چه مصيبتها درزمان آن پدر كشيديم ؛ و همه مان هم كه الان مشتركيم در اينكه در زمان اين پسري كه خلف آن پدر است . اين حقا پسر رضا خان است ، يعني همه خاصيتهاي فسادي كه در پدربود در اين هم هست به اضافه يك چيزهاي ديگر، به اضافه سالوسي . رضاخان يك آدم قلدري بود و همه اش قلدري مي كرد؛ ملت هم آن وقت در مقابلش هيچ ايستادگي نداشت ؛ يعني كم بود، البته بود اما كم بود. به اين ترتيبي كه الان هست نبود آن وقت ، لكن رضا خان ديگر خودش را نمي چسباند به اسلام و به قرآن و به احكام مبين اسلام ؛ ديگر
رياكاري نمي كرد. سرنيزه بود و مي زد و مي رفت . ايشان آن جهات را دارد؛ يعني باسرنيزه مردم را مي كوبد. آنقدري كه او قتل كرد، اين زيادتر از او كرد؛ براي اينكه او يك قتل عام در مسجد گوهرشاد كرد و بعد هم با يك اشراري ، توسط اشراري . اما اين آقا قتل عامها كرده است و اگر خداي تبارك و تعالي ، خداي نخواسته ، مهلتش بدهد خواهد كرد.
ادعاي اسلامخواهي شاه !
از آن طرف جوانهاي ما را از بين برده است ؛ از آن طرف هر روز كه صحبت مي شود،همين دو - سه روز پيش از اين ، كه در مجلس صحبت كرده : بايد احكام اسلام را حفظكرد؛ بايد چه . خوب مرد بي عقل ! تو ديروز تاريخ اسلام كه تاريخ شرافت يك ملت بود،برداشتي و تاريخ ديگري را جايش گذاشتي تا تودهني خوردي و اين را كنار گذاشتي .آزادي ! آقا هي دم از آزادي مي زند؛ تو راجع به حزب رستاخيز در نطقهايت مكرر گفتي كه بايد اينها وارد بشوند در اين حزب ؛ هر كس وارد نشد در اين حزب ، اگر سوءقصد دارداو را مي كوبيم ، مي زنيم ، چه مي كنيم ؛ و اگر اين هم نيست تذكره به او مي دهيم كه برودبيرون ، بيرونش مي كنيم . آزادي ؟ در كجاي اين مملكت ما آزادي هست ؟ آزادي قلم دارند مردم ؟ آزادي بيان دارند مردم ؟ كجا آزادي دارند كه ايشان دم از آزادي مي زند؟آزادي از احكام اسلام ! دين مبين اسلام ! احكام اسلام ! آخر تو از اسلام چه داري ؟ چه علامتي از اسلام تو داري تا اينكه دم از دين مبين اسلام مي زني ؟ تو كه داري اسلام را ازبين مي بري .
ادامه جنايات شاه ، نتيجه حمايت امريكا
اين ابتلايي است كه ما همه الان داريم . الان جوانهاي ما در ايران مبتلا هستند به اين رژيم فاسد و دارند خون مي دهند، كشته مي دهند. همين چند روز پيش از اين دركرمانشاه عده زيادي كشته شده اند، در كردستان هم ؛ در ساير [شهرهاي ] كردستان ،همين مي گويند بوده است . چند روز پيش هم كه ديديد تهران را چه كردند، تبريز را چه كردند، مشهد را چه كردند. انسان نمي تواند بشمارد اين بلادي را كه اينها قتل عام كردند وهر چه خواستند كردند. حالا هم دارد حفظ اين قدرت خودش را با حكومت نظاميسر اين بردارد همان درباريها مي خورندش . محتاج نيست كه شماها؛ همان كساني كه درخود دربار، همانهايي كه محافظش هستند در دربار، اگر بردارد اين نيزه را، سرنيزه راامريكا از سر اين آدم ؛ همانها او را از بين خواهند برد. هيچ تامين جاني [ندارد].
وضع مصيبت بار شاه
اين را بدانيد كه الان من و شما راحت تر از او هستيم ؛ او الان به مصيبت گرفتار است .مردم را به مصيبت انداخته است لكن خودش مصيبتها الان دارد. الان شب و روز ندارد.شايد خواب ندارد اين آدم . الان وقتي كه صحبت مي كند، لرزه مي كند و صحبت مي كند.نمي تواند چهار تا كلمه را صاف صحبت كند. اين حالايش است و عاقبتش هم ان شاءالله بدتر از اين خواهد شد، و آن طرفش (1) هم بدتر از اين طرف خواهد شد.
وظيفه ما در خارج ، كمك به نهضت
اين وضع ايران در حال حاضر؛ و ما كه در اينجا هستيم و شما آقايان كه در خارج بلد(2)هستيد، در خارج ايران هستيد، وظايف داريد. ما چنين نيست كه از آنجا آمديم بيرون ،ديگر تمام . ما همه وظيفه داريم ؛ يعني وظيفه عقلي ، وظيفه وجداني ، وظيفه شرعي داريم . وظيفه ما اين است كه ما در هر جا باشيم ، جمعا و فردا، يكي يكي و اجتماعي ،كمك كنيم به اين نهضت مقدس ايران ؛ كه آنها در ميدان مبارزه دارند خون مي دهند و ماخارج هستيم و نمي توانيم برويم آنجا؛ بايد در خارج ما هم مبارزه داشته باشيم . ما هم به هر مقداري كه مي توانيم با حرفمان ، با قلممان ، با تظاهرمان ، هر كس هر چقدر، هر مقداركه مي تواند، بايد همه ما اين وظيفه را ادا بكنيم .
الان مملكت ايران به ما صاحب دين شده . ما دين داريم الان به آنها؛ مديونشان هستيم . براي اينكه آنها راجع به مصالح اسلام و راجع به مصالح ملت دارند فداكاري مي كنند؛ ما هم جز ملت هستيم ، ما هم از ملت ايران هستيم . آنها پس براي خاطر ماروشنفكرها، از دكترها، مهندسين ، از محصلين ، از بازاريها از همه طبقات الان در حبسند.عده اي كشته شده اند؛ عده اي محبوسند. اينها براي خاطر همين ملت بوده ؛ براي خاطراسلام بوده ؛ و ما كه مسلم هستيم و ما كه ملي هستيم ، مربوط به اين ملت هستيم ، به اينهادين داريم ، بايد دينمان را ادا كنيم . من كه يك طلبه هستم ، دينم را ادا مي كنم به اينكه بنويسم ، بگويم به شما عرض بكنم ، شما كه آقايان هستيد، محصل هستيد، هر رشته اي راكه داريد، بايد دينتان را به اين ملت ادا بكنيد. اينها را خرد كردند زير پاي خودشان ، وخداوند ان شاءالله خردشان بكند و مي كند ان شاءالله . بنابراين ما همه موظفيم كه توجه داشته باشيم به آنها و هر مقداري كه مي توانيم ، البته همه كار كه ما نمي توانيم بكنيم ؛ آن مقداري كه در وسع ما هست ، در قدرت ما هست ، در خدمت به اين ملت و در خدمت به اين خلق ، ما دين خودمان را ادا كنيم .
حراج مخازن كشور توسط شاه
علاوه بر اين ، خوب خود ما هم اهل اين ملت هستيم ؛ مي بينيم كه تمام مخازن ما داردمي رود تو جيب امريكا و برادرهاي او. نفت ما اگر اينطور كه حاتم بخشي مي كندمحمدرضا . . . اگر اين نشود، نفت ما به اين زوديها تمام نمي شود، مخازن ما به اين زوديهاتمام نمي شود، لكن در نفت را باز كرده اند و حراج كرده اند. دارند مي برند همه را،مي خورند همه را. از آن طرف انگليسها مي برند، از آن طرف كسان ديگر. امريكايي هاكه از همه بدترند. از آن طرف هم شوروي ها. همه ريخته اند به جان اين ملت ، و همه هم ،دست به هم داده اند كه اين مردكه را نگهش دارند كه اين چيزها را ببرند.
تاييد جنايات شاه توسط رهبر چين
شما ديديد كه چند روز پيش از اين ، آن رهبر چين آمد كه خير - اين رهبر چين ، رهبرچند صد ميليون جمعيت ، يك ميليارد جمعيت است ؛ و خلق چين چطور و كمونيست چطور و ما چطور هستيم ! - مردكه آمد ايران ؛ يك كسي كه قتل عامها كرده است ، وارد به او شد. از روي كشته هاي ما با هليكوپتر رد شد. نتوانستند او را از توي خيابان ببرند، براينمي دانست ؛ چقدر جمعيت همراهش بود. از روي كشته هاي ما عبورش دادند وبردندش آنجا، و دست به دست هم دادند و با كمال خوشرويي با هم - عرض مي كنم - چه كردند. اين ، اين آدم ؛ اينها بازي مي دهند مردم را. از آن طرف ديديم كه در 15 خردادآن همه جمعيت از ايران كشته شد، و شوروي روزنامه هايش از آنها تاييد كردند و گفتندكه اينها يك دسته ارتجاعي بودند، يك دسته چه بودند كه مي خواستند چه بكنند؛ و حالاهم همان طور هست كه تاييد مي كنند از او؛ امريكا هم كه معلوم است .
ادعاي شاه در مورد انرژي خورشيدي !
اينها مي خواهند كه تمام مخازن ما را ببرند؛ و اين ملت بيچاره بعد از اينكه نفتش رفت و منابعش از بين رفت ، بعد چه بايد بكند؟ خدا مي داند چه بايد بكند. اين آقا مي گويد كه بايد از خورشيد ما چيز [انرژي ] بگيريم ! تو چراغ نفتي را نمي تواني روشن كني ؛ شمامي خواهيد از خورشيد قدرت بگيريد؟! اين حرفها چه است ؟ اين حرفها براي اغفال مردم است . تمام اين صحنه سازيهايي كه دارند مي كنند براي اين است كه اين مردكه رانگهش دارند آنها با قدرتهاي خودشان .
"شاه بماند" يعني خيانت
و در داخله هم هر كس بگويد كه اين بايد بماند يا خوب است بماند، اين خائن است كه مي گويد: خوب است بماند؛ براي اينكه در داخله همه ديدند كه اين شخص چه مي كند و با مردم چه كرده است و با مخازن ما چه كرده است ، با مال ما چه كرده است .چقدرها اينها در خارج ، عائله [شاه ]، چقدر از مال مردم گرفته اند و در خارج الان ويلادارند و ملك دارند و چه دارند و چه دارند. همه اينها از مال ملت بوده .
شايعه نفوذ كمونيسم
خوب ، ما رضاخان را ديده بوديم ؛ يك سرباز لختي آمد و حالا هر يك از آنها[صاحب ] ميلياردها ميلياردها شده اند. اين از مال همين ملت است . در همه شركتها اينهاشركت دارند. هر شركتي كه در ايران تاسيس شده يك مقداري اش هم مال اينها هست . مي گيرند، كه اين مقدار هم به آنها آهن مي دهند؛ چيزهايي كه به درد ما نمي خورد. بله ، به درد ايشان اين مسلسلها مي خورد؛ براي اينكه مردم را بزنند و بكشند. به درد ملت مانمي خورد اين چيزها. يك مقداري اش هم توي جيب خودشان و توي جيب عائله شان مي رود و به تبليغات مي دهند در خارج ، كه خدا مي داند اينها چقدر . . . مي گويند صدميليون دلار وجه تبليغات ايشان است كه به خارج مي دهند براي تبليغ كردن . تبليغ چه ؟تبليغ اينكه اين آقا براي ايران لازم است باشد. اگر اين برود، كمونيست مي شود ايران .چرا كمونيست مي شود ايران اگر اين برود؟ ملت ايران ، يك ملت مسلم هستند، ملت ايران شعارشان اسلام است ، شعارشان ديانت است ، چرا كمونيست مي شوند؟ بيخودهمين طوري دارند منتشر مي كنند. حالا، اخيرا هم مي گويند كه بناست كه ، درست كرده اند يك دسته اي را كه دانشگاه وقتي كه باز شد، در دانشگاه شعار كمونيستي بدهندبراي اينكه به مردم بفهمانند كه ببينيد الان كمونيستها هستند. نه ، اينها سازمان امنيتند، اينهاكمونيست نيستند؛ با هر حيله و با هر حقه اي هست اينها مي خواهند اين را نگهش دارند ونگهداشتنشان هم براي اين است كه ايشان بهتر از همه نوكري دارد مي كند.
ايران در دست ايراني
ما حرفمان از اول تا حالا اين بوده است كه ما يك مملكتي داريم براي خودمان مي خواهيم . ما نمي خواهيم امريكا سرپرست ما باشد. ما نمي خواهيم همه منافع اين ملت را امريكا ببرد، همه منافع اين مملكت را شوروي ببرد. گاز را شوروي ببرد و نفت راامريكا ببرد. مگر يك سفره بازي است ، هر كس هر چه مي خواهد بخورد؟ مانمي خواهيم اينطور باشد. ما مي خواهيم خودمان ، يك جمعيتي هستيم ، هر چي هستيم به شما چه ، ما هر چي هستيم ، مي خواهيم خودمان از زمين خودمان و از آب خودمان و ازنفت خودمان و از مخازن خودمان كه همه غني اند اينها، ما مي خواهيم از همينها استفاده كنيم و دزدها را هم كنار بگذاريم كه هي مي خوردند و مي بردند. آنها را هم كنار بگذاريم و خودمان اداره كنيم مملكت خودمان را. ما سرپرست لازم نداريم . بد اداره كنيمبگويد كه نخير، بايد حتما يك كسي ديگر بيايد و شما را اداره كند؟ به شما چه ربط دارد؟ما يك مملكتي داريم مال خودمان ، مخازنش هم مال خودمان ؛ خودمان مي خواهيم اداره كنيم . مي گوييد نمي توانيد، نتوانيم . به شما چه ربط دارد؟ ما نمي توانيم اداره كنيم ،نمي خواهيم اداره كنيم ؛ حرف ما اين است كه شماها برويد بيرون ؛ و حال آنكه اگر اينهابروند بيرون ، اگر اين مفتخورها را ما كنار بزنيم - نفتخورها عبارت از همين ابرقدرتها[كه ] هم مفتخور هستند، هم نفتخور؛ و مفتخورها هم همين عائله پهلوي ، و تمام آنهايي كه در اين پنجاه سال با اينها روابط داشته اند - از هر طبقه اي كه مي خواهد باشد، اينهامفتخورهايي هستند كه روي نعش جوانهاي ما دارند استفاده از ماليت همين مملكت مي كنند؛ ما مي گوييم كه اينها، اين نفتخورها و اين مفتخورها را اگر ما بيرونشان بكنيم ،يك مملكت غني اي داريم كه مي توانيم اداره اش كنيم تا آخر. اينطور نيست كه مملكت ما بودجه اش ناقص باشد؛ خورنده اش زياد است ! بودجه ناقص نيست ؛ آنكه مي خوردزياد است ، خرج آن اشخاص خارجي تبليغاتي و نمي دانم ، خرج اين اشخاصي كه درداخل هستند براي حفظ ايشان و امثال ذلك . اين مستشارهايي كه از خارج مي آيند، اينهازياد مي خورند؛ همه اينها ريخته اند در اين [كشور] براي مخازن ما و دارند آن را چپاول مي كنند و مي برند.
اگر ما دست اينها را كوتاه كنيم و ان شاءالله كوتاه مي كنيم و ملت ان شاءالله قيام كرده است و كوتاه خواهد كرد، اصلش بيرونشان خواهيم كرد ان شاءالله ، اگر ما يك همچوچيزي موفق بشويم ، هم نفتمان به اندازه كفايت است ، هم خودمان مي توانيم اداره بكنيم مملكت خودمان را. كي گفت كه تو بيايي اداره كني مملكت ما را، يا عمال تو بيايند اداره كنند؟
ادامه نهضت تا قطع دست ابرقدرتها از ايران
ما اين همه مستشار مي خواهيم چه كنيم ؟ اين مستشارها همه براي اين است كه حفظكنند او را، و غارت كنند ما را. حفظ اين ، براي غارت . خودشان هم مي خواهند غارت بكنند و الا اگر مي دانستند يكي بهتر از اين مي توانند بياورند، مي بردندش . همچو عشقي
به چشم و ابروي ايشان ندارند! لكن الان نمي توانند اين را برش دارند. هر كس رابياورند، ما همين هستيم . اگر بنا شد كه كودتا كنند، يك نظامي روي كار بياورند، يا بايدبكشد، يا بايد برود. همين طوري كه حالا هستش . يا بايد مسلسل را بكشد و همه ملت رابكشد و يا بايد كنار برود. تا امريكا نرود و تا دست اين ابرقدرتها از روي مملكت مابرداشته نشود، ما نهضتمان برقرار است و فريادمان هم برقرار است و كارها را ما انجام مي دهيم و ان شاءالله موفق خواهيم شد.
افكار عمومي دنيا متوجه ايران
آقايان نترسيد از اين ابرقدرتها. اگر يك ملتي قيام كرد براي مصالح خودش . . .يكوقت مي خواهيم جنگ خارجي بكنيم ، [در] جنگ خارجي ما هيچ هستيم و آنها همه چيز دارند؛ يكوقت يك ملتي يك حرفي دارد كه همه عالم مي پذيرند اين حرف را كه ماملتي هستيم ، نمي خواهيم اجانب توي ملت ما باشد، توي خانه ما باشد، از خانه ما بيرون برويد. اين را كسي نمي تواند با آن معارضه كند. اگر هم معارضه كند، يك امد(3) خيلي كمي مي تواند معارضه كند و الا با افكار عمومي دنيا مواجه خواهد شد؛ و هيچ قدرتي باافكار عمومي دنيا نمي تواند مقابله بكند. ما الان متوجه كرديم تمام افكار عمومي دنيا رابه ايران . الان ايران مورد توجه همه است ، يعني يك چيزي است كه همه دارند مطالعه مي كنند در ايران ، ايران را دارند مطالعه مي كنند. آنها منتها مطالعه مي كنند براي چاپيدن ؛شايد يك اصحاب خيري هم باشد كه مطالعه مي كنند كه ملت چرا اين جور است ، چه شده ، چرا بايد اينطور باشد اين ؛ كم كم همه كه متوجه شدند به اينكه يك ملتي بپاخاسته ومي گويد كه من حق خودم را مي خواهم ، نمي گويد كه من حق ديگران را مي خواهم ، اين ناچار بايد تبعيت از آن بشود. و من به شما مژده مي دهم كه ان شاءالله اگر چنانچه دست به هم ، همين طوري كه داديد، دستتان در دست هم باشد، مخالفتها را كنار بگذاريد و با هم دوست باشيد، همه با هم همقدم باشيد، نتيجه خواهيد برد و كلك اينها را ان شاءالله
خواهيد كند و مملكت مال خودتان خواهد شد. لزوم رفع اختلافهاي جزئي
و آن يك كلمه اي هم كه به شما آقايان خارج از كشور عرض مي كنم ، اين است كه گاهي من مي شنوم - ايران كه بودم گاهي مي شنيدم اينجا هم شايد شنيده باشم - كه آقايان بينشان يك مثلا اختلافات جزئي ، يك كدورتهاي جزئي هست . به نظر من اين صحيح نيست . شما همه برادر هم هستيد. چرا با هم ، سر چه با هم اختلاف داريم ؟ ما همه بايددست به هم بدهيم ، آنكه دشمن همه است ، او را از بين ببريم . اگر ما بنا باشد كه خودمان باهم اختلاف بكنيم ، او آسوده سرجاي خودش مي نشيند [و] قواي ما صرف خودمان مي شود. اين هم يك نيرنگي است كه آنها هميشه داشته اند كه بين همين طبقات مردم اختلاف بيندازند. دو تا حزب درست كنند، آن حزب كذا، آن حزب كذا؛ بين اين دو تاحزب اختلاف بيندازند و مردم را فلج بكنند. يا مثلا، يك نفر را بياورند جلو و يك چيزي از او درست بكنند، بعد هم مردم مشغول به او بشوند؛ مدتها سر اين دعوا بكنند وقوايشان تحليل برود و آنها استفاده بكنند. شما آقايان كه در خارج هستيد با هم برادرباشيد. حل كنيد اختلافات [را]. اگر يكوقت يك كدورتي از يك برادري ديديد، برادروار برويد پيش او، بگوييد فلان كار شده است و من به واسطه اين ، كدورت دارم ، حل بشود اين كار. علي اي حال من توفيق شما را، همه آقايان را از خداوند تبارك و تعالي مي خواهم ؛ و اميدوارم كه تحصيلات شما در اينجا به آخر برسد با سربلندي ، و بتوانيد به وطن خودتان برگرديد و زمام امور وطن را اشخاص مهذب ، اشخاص صحيح العمل به دست بگيرند؛ و همه شما خدمتگزار، همه ما خدمتگزار به اين مردم و به وطن خودمان وبه اسلام باشيم . من - اين هم عرض كنم كه من - مزاجم اقتضاي اينكه هر روز بيايم اينجا،با اين وضعي كه الان هست [ندارد]؛ من الان خسته شده بودم ؛ آمدم اينجا ديدم چاره ندارم [الا] اينكه با آقايان صحبتي بكنم . من معذرت مي خواهم از آقايان كه بتوانم بيايم .اولا، اين را عرض بكنم كه من از اولي كه داخل در اين باب شدم [اجازه ] دخالت به كسي نمي دادم ؛ به نزديكان خودم هم اجازه دخالت هيچ وقت نمي دادم . خودم مستقل بودم دربه حسب تشخيص خودم و تفكر خودم كارها را انجام مي دادم . خيال نكنيد كه من حالااينجا كه آمدم مثلا ارتباط خاصي با كسي داشته باشم ، يا كسي در كارهاي من دخالت بكند و من هم قبول بكنم از او؛ اين حرفها نيست در كار. كدورتي نداشته باشيد از اين جهت كه من مثلا اگر رفتم بيرون براي استراحت ، اين يك چيزي بوده است كه من مثلا به آقايان رسيدگي نكنم ، خدمت آقايان نرسم . من در خدمت همه آقايان هستم و آنجا هم ،منزلم ، درش باز است ؛ هر كس از آقايان مي خواهد، بيايد آنجا، لكن از اينكه بيايم دراين محل و اينجا باشم ، يا اينكه از آنجا هر روز پا شوم بيايم اينجا، از اين معذرت مي خواهم از باب اينكه مزاج من همچو اقتضايي ندارد؛ و من بايد برگردم آنجا واستراحت بكنم ، و ان شاءالله خودم را حاضر كنم براي خدمت به همه آقايان .
ميزان حجاب
[يكي از خانمهاي حاضر در جلسه : اين مسئله حجاب ، اين خواهرها [را كه ] در اين محيط هستند يك مقدار ناراحت كرده ؛ يعني واقعا مي خواهند ببينند كه اين حجاب به اين شكل درست هست يا نه ؟]
امام : به همين طور كه حالا شما هستيد؟ [خانم : بله ].
امام : اين مانع ندارد؛ اگر يك مفسده اي بر آن نباشد، مانعي ندارد. شما بايد خودتان تشخيص بدهيد كه آيا به اين ترتيب كه برويد مثلا مفسده اي دارد؛ مثلا فرض كنيد كه خلاف احترامي به شما مي شود؛ از اين چيزها. اگر بشود، خوب او را ديگر خودتان هم نمي توانيد بگوييد. اما اگر نمي شود، حجاب اسلام بيشتر از اين نيست ؛ همين است .
[خانم : در ايران هم . . . ؟]
امام : ايران حالا با اينجا وضعش فرق دارد. آنجا ممكن است كه بيشتر مفاسد باشد؛ والا نه اينكه حجاب ايران را اينجا دارد. حجاب ايران ، حجاب اسلام ، همين مقدارهاست .اسلام اينجا و آنجا ندارد. لكن يك جهات خارجي گاهي در كار هست . به طوري كه يك مفسده اي باشد، يك اختلاف اخلاقي بشود، يك - عرض مي كنم - چيزهايي باشد،البته آن وقت بايد جلوگيري بشود؛ اما اگر نباشد اينطور، و ساده باشد و مثل سايرين با
سادگي باشد، نه ؛ بي چادر مانع ندارد.
پانویس :
بزرگتر کوچکتر