عنوان : مقصد معرفي حق تعالي با همه اسما و صفاتش
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 19 آبان 1366
تاریخ قمری : 17 ربيع الاول 1408
مکان : تهران ، جماران
مناسبت : ميلاد حضرت محمد مصطفي "ص " و ولادت امام صادق "ع "
جلد : 20
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
قرآن و ادعيه معرف پيامبر اكرم و ائمه "عليهم السلام "
من مطلب تازه اي ندارم و خودم را لايق نمي دانم كه راجع به رسول خدا - صلي الله عليه و آله و سلم - و حضرت صادق - سلام الله عليه - چيزي عرض كنم ؛ براي اينكه به آن مرتبه نيستم كه بتوانم راجع به اين مسائل صحبتي بكنم . فقط مي خواهم عرض كنم به آقايان كه معرف رسول اكرم ، قرآن است . همان طور كه خود رسول اكرم و حضرت صادق - سلام الله عليه - [و] ولي الله اعظم جلوه تام حق تعالي هستند، قرآن هم همانطوراست . قرآن هم جلوه تام خداي تعالي است ؛ يعني ، با همه اسما و صفات ، تجلي كرده است و ولي الله اعظم و رسول اكرم را با آن اشراقهايي كه ما ازش اطلاع نداريم و با همه اسما و صفات ، محقق كرده است . و همين طور ولي الله اكرم حضرت صادق و ساير ائمه را، لكن معرف ايشان خود كتاب الهي است ؛ يعني ، هر كس هر چند در اين كتاب مقدس دقت كند و توجه داشته باشد، بيشتر مطلع مي شود كه آورنده او كيست و چه جور آدمي است .
قرآن يك سفره اي است كه انداخته شده است براي همه طبقات ؛ يعني ، يك زباني دارد كه اين زبان هم زبان عامه مردم است و هم زبان فلاسفه است و هم زبان عرفاياصطلاحي است و هم زبان اهل معرفت ، به حسب واقع . در اين كتاب شريف ، مسائلي هست كه مهمش مسائل معنوي است . و رسول اكرم و ساير انبيا نيامدند كه اينجا حكومت تاسيس كنند، مقصد اعلا اين نيست ؛ نيامدند كه اينجا عدالت ايجاد كنند، آن هم مقصداعلا نيست ، اينها همه مقدمه است . تمام زحمتها[يي ] كه اينها كشيدند، چه از حضرت نوح گرفته ، از حضرت ابراهيم گرفته تا آمده است اينجا به رسول اكرم رسيده است ، تمام مشقتهايي كه كشيدند و كارهايي كه كردند، مقدمه يك مطلب است و او معرفي ذات مقدس حق [است . ] كتابهاي آسماني هم ، [كه ] بالاترينش كتاب قرآن كريم است ، تمام مقصدش همين است كه معرفي كند حق تعالي را با همه اسما و صفاتي كه دارد. عامه مرم خيلي ازش چيز مي فهمند - اين كتاب را - و خواص هم مسائل بالاتر مي فهمند و اخص خواص هم مسائل فوق آن را مي فهمند، لكن انما يعرف الكتاب من خوطب به ؛ هيچ كس نمي تواند بفهمد. هر كس بخواهد پيغمبر را بشناسد، قرآن را بايد بشناسد و هيچ كس نمي تواند بشناسد. و لهذا، هيچ كس پيغمبر را هم نمي تواند بشناسد. معرف ايشان كتاب خودشان است و معرف حضرت صادق - سلام الله عليه - بعد از اينكه خود پيغمبر معرف است ، خود وجودش معرف است . اين فقهي است كه با زبان ايشان بسط پيدا كرده است كه براي احتياج بشر از اول تا آخر، هر مسئله اي پيش بيايد، مسائل مستحدثه ، مسائلي كه بعدها خواهد پيش آمد، كه حالا ما نمي دانيم ، اين فقه از عهده جوابش بر مي آيد و هيچ احتياج ندارد به اين كه يك تاويل و تفسير باطلي بكنيم .
خود فقه ، خود كتاب و سنت ، خود فقهي كه اكثرش را حضرت صادق - سلام الله عليه - بيان فرموده است ، اين فقه همه احتياجات صوري و معنوي و فلسفي و عرفاني همه بشر را در طول مدت الي يوم القيامه [تامين كرده ، ] اين محتوايش اين طور است . اينهامعرفي است كه خود اينها معرف اين بزرگواران اند و ما نمي توانيم كه از آنها تعريفي بكنيم كه لايق آنها باشد.
ادعيه ائمه هدي ، دعاهاي آنها، همان مسائلي را كه كتاب خدا دارد، دعاهاي آنها هم دارد با يك زبان ديگر. قرآن يك زبان دارد، يك نحو صحبت مي كند و همه مطالب رادارد، منتها بسيارش در رمز است كه ما نمي توانيم بفهميم و ادعيه ائمه - عليهم السلام -يك وضع ديگري دارد. به تعبير شيخ عارف و استاد ما، ادعيه كتاب صاعد است . قرآن نازل ؛ (1) تعبير مي فرمود به اينكه قرآن كتاب نازل است كه از آنجا نزول كرده است وادعيه ائمه كتاب صاعد است ؛ همان قرآن است رو به بالا مي رود، جواب اوست تقريبا.كسي بخواهد بفهمد كه مقامات ائمه چي است ، بايد رجوع كند به آثار آنها؛ آثار آنهاادعيه آنهاست . مهمش ادعيه آنهاست و خطابه هايي كه مي خواندند؛ مثل مناجات شعبانيه ، مثل نهج البلاغه ، مثل دعاي يوم العرفه و اينهايي كه انسان نمي داند كه چه بايدبگويد درباره آنها.
در هر صورت ، ما عاجزيم از اينكه شكر اين نعمت را بجا بياوريم كه ما اهل يك مذهبي هستيم كه از اين دو منبع استفاده مي كنيم : از منبع وحي و از منبع ولايت . و سايرفرق اين منبع دوم را كم دارند و ما شكر اين نعمت را نمي توانيم بجا بياوريم . و از خداي تبارك و تعالي مي خواهيم كه به ما توفيق بدهد كه بتوانيم شكر اين نعمت را بجاي بياوريم .
و وقتي كه مفاد آيات شريفه را مي خوانيم يا سيره انبيا را ملاحظه مي كنيم ، مي بينيم كه آنها تمامشان يكي از كارهاي كه البته مقصد نبوده لكن مقدمه بوده ، اين بوده است كه عدالت را در دنيا ايجاد كنند. پيغمبر مي خواهد عدالت ايجاد كند تا بتواند آن مسائلي كه دارد كه آن مسائل ، انسان مي خواهد درست كند، آن مسائل را طرح كند و از زماني كه وحي براي پيغمبرها آمده است يكي از مسائلشان همين معنا بوده است كه معارضه مي كردند با كساني كه ظلم داشتند، ظالم بودند، ستمگر بودند، خونخوار بودند، و هركدام به يك صورتي با آنها معارضه مي كردند. و گمان نشود كه هيچ پيغمبري تو خانه اش مي نشسته و فقط يا دعا مي خوانده يا احكام مي گفته . خير، اين طور نيست ؛ احكام رامي گفتند، دنبالش مي رفتند براي اجرا. انبيا و تشكيل حكومت اسلامي
ابراهيم مسائل را مي گفت ؛ بعد هم بر مي داشت [با] بتهايي كه آن وقت [بود] - مثل اين بود كه يكي به خداي تبارك و تعالي در مذهب ما جسارت كند - اين طور معارضه مي كرد باهاشان . ولي مسائل را هم مي گفت ، مقابله مي كرد با ستم ، مقابله مي كرد با ظلم .اين معنايي كه به خورد ما داده بودند قدرتهاي مستكبر جهان كه نبايد ديانت در سياست دخالت بكند، اين از آن سياستهايي بوده است كه آنها داشتند براي عقب نگه داشتن مسلمين و براي اينكه نگذارند اينها معارضه كنند. و لهذا، اينها را وادار كردند، اين قدرتبليغ كردند كه در بين بسياري از قشرها اين است كه آخوند به سياست چه كار دارد؟چه كار داري ، تو برو دعايت را بخوان ! حتي حضرت عيسي - سلام الله عليه - كه اين اشخاصي كه تابع او هستند خيال مي كنند كه حضرت عيسي فقط يك معنوياتي مي گفته است ، ايشان هم همين طور بوده ؛ از اول بنا بوده بر اين كه معارضه كند. آن وقتي كه متولدشده ، تازه متولد شده است ، مي گويد كه من كتاب آوردم . قرآن اين را نقل مي كند كه تازه متولد شده بود، وقتي كه مادرش به واسطه آن تهمتهايي كه مي زدند - يهود برش مي زدند- ناراحت بود؛ همچو كه متولد شد، گفت كه نه ، غصه نخور اگر كسي آمد پيشت باهات صحبت بكند، تو بگو كه من صايمم - و صايم بوده لابد - و برويد از آن بچه بپرسيد. اينهاآمدند، حضرت تازه متولد شده بود. آمدند بنا كردند به حضرت مريم حرفهاي نامربوطزدن . حضرت مريم هم اشاره كرد به او كه برويد آنجا. گفتند: ما چه جور با اين [بچه ]تكلم كنيم ؟ بعد ايشان شروع كرد كه خدا به من كتاب داده است . ببينيد چي مي گويد! اين مسئله كتاب دادن معلوم مي شود يك مسائلي قبل از اين است كه ايشان متولد بشود."كتاب بهم داده ، به من توصيه كرده چه بكنم ، چه بكنم "؛ همان مسائل را مي گويد. يك همچو حضرت عيسايي نمي نشيند تو خانه و مسئله بگويد تا چه بشود. اگر مسئله مي خواست بگويد و مسئله گو بود، ديگر چرا دارش مي كشيدند؟! ديگر چرا اذيتش مي كردند؟!
و همين طور ساير انبيا و آن چيزي كه از همه مشهودتر است . حضرت رسول- سلام الله عليه - است كه آمد و تشكيل اداره داد، تشكيل حكومت داد. اين معنايش اين است كه كار دارند به حكومت ، در سياست كار دارند. و تشكيل حكومت دادن جز اين است كه دخالت در سياست است و وارد شدن در عرصه سياست است ؟ بنابراين اين مسئله اي را كه در بين مسلمين همين طور تزريق كردند تا حتي بعض از خواص هم به اين معنا اعتقاد پيدا كردند كه شما برويد سراغ مسجد، ماهم مي رويم سراغ حكومت ، اين براي اين بود كه اين طور به سر ما بياورند. اين طور به سر همه مسلمين بياورند كه داريدمشاهده مي كنيد.
مسلمين بايد بيدار بشوند. مسلمين از سيره انبيا و خصوصا مسلمين از سيره پيغمبر اكرم بايد مطالعه كنند. ببينند چه كرده است و ما بايد تاسي كنيم . اگر پيغمبر آمده بود و فقط تومسجد مدينه نشسته بود و قرآن را ذكر كرده بود و ديگر كاري هم نداشت ، ما هم مي رفتيم همين كار را مي كرديم ؛ ما تاسي مي كرديم . اما كسي كه آمده است ، از همان اول كه آمده است در مكه مشغول مبارزه بوده است - يك نحوي غير از آن نحوي كه درمدينه ديگر مسلحانه بود - تا وقتي آمد مدينه ، در مدينه كه آمد حكومت تشكيل داد.فرستاد؛ مبلغ فرستاد؛ حكومت فرستاد در همه جا؛ آن جايي كه دستش مي رسيد. مژده داد ايشان به مردم كه ما مي گيريم دنيا را، همه را از بين مي بريم ، روم را از بين مي بريم ،ايران را از بين مي بريم ؛ يعني ، از آن وضعي كه آنها دارند كه بت پرستي مي كنند ياآتش پرستي مي كنند، اين را از بين مي برند. و الا احيا كردند همين مدت كوتاهي كه پيغمبر اكرم زندگي كرد؛ احيا كرد بشر را.
مسلمين بايد تاسي كنند به او كه او چه كرد، ما هم بايد آن كار را بكنيم : او حكومت تشكيل داد، ما هم بايد حكومت تشكيل بدهيم ؛ او جنگ كرد، ما هم بايد جنگ بكنيم ؛او دفاع كرد، ما هم بايد دفاع كنيم . بنابراين ، ما اگر تابع اين پيغمبر اكرم هستيم ، اگر تابع ائمه هدي هستيم ، ببينيم كه اينها در ايام حياتشان چه كردند. نشستند و مسئله گفتند؟ چنانچه مسئله گو بودند، چه كار داشتند بهشان اين ظالمين و اين مستكبرين كه بكشندشان وحبسشان كنند و تبعيدشان كنند و ببرندشان به خارج و نگذارند كه كسي پيششان برود؟ درعين حالي كه همه اين مضيقه ها بوده ، شما مي بينيد كه فقه چه جور دامنه اي دارد وچه جور دامنه هايي خواهد داشت و همه اش از كتاب و سنت است .
خداي تبارك و تعالي ما و شما را از شر اين مستكبرين نجات بدهد. و ملتهاي ايران را، ملتهاي ديگران را، همه مسلمين را بيدار كند تا دماغ اين مستكبرين را به خاك بمالد وآنها را رسوا كند؛ همان طوري كه تا كنون رسوا كرده است .
و السلام عليكم و رحمه الله
پانویس :
1- در اصل "صاعد" ذكر شده بود.
بزرگتر کوچکتر