عنوان : عدم شناخت مخالفين ايران از قدرت ايمان و اسلام - تبليغات مسموم دشمنان عليه ايران
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 24 اسفند 1360
تاریخ قمری : 19 جمادي الاول 1402
جلد : 16
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
ناشناخته بودن حكومت اسلامي براي دشمنان
من از شما جوانهاي برومند از هر طبقه كه هستيد، از نظاميان و كارمندان وزارت خارجه و بازماندگان شهداي آمل تشكر مي كنم و سلامت و سعادت همه را از خداي تبارك و تعالي مسئلت مي نمايم . اشتباهي كه همه اين گروههاي مخالف با ايران و اسلام دارند اين است كه چون يك حكومت اسلامي و يك رژيمي كه تمام اجزاي او منسجم باشد و يك دولتي كه از مردم و ارتشي كه از مردم باشد نبوده است يا اگر بوده است همان در صدر اسلام يك مدت كوتاهي بوده و بعدش نبوده است ، لهذا، اينها آشنايي ندارند بايك همچو طرز حكومت . اينها هميشه در ذهنشان از حكومتها مثل حكومت هيتلر ورضاخان و ديگر اشخاص غير انساني و غير اسلامي و غير مكتبي در ذهنشان هست ومقايسه مي كنند مابين حكومتهايي كه در تمام دنيا هستند با حكومتي كه در ايران هست ونفهميدند كه اين طرز حكومت غير آن طرزهاست و لهذا، به فكر ناقص خودشان در اين كشور كودتا امكان دارد و به فكر ناقص خودشان خرابكاريها در اين كشور براي تضعيف روحيه ملت تاثير دارد يا حمله نظامي در مقابل اين كشور و اين ملت فايده دارد. اينها،حتي آنهايي كه از خود ايران بودند و در ايران هم در زمان انقلاب بودند نشناختند ايران را و نشناختند قدرت ايمان را و نشناختند اسلام را. اينها اعتقاد داشتند كه كشور ايران به واسطه انقلابي كه شده است ، ارتشش در هم ريخته و مردمش متفرق ، و سروسامان ندارداين كشور و اگر يك قدرتي در مقابل او بايستد در ظرف چند روز مي تواند كه ايران راقبضه كند. اين اشتباهات براي همين است كه ادعا مي كنند ما اسلام را مي شناسيم ونشناختند، ادعا مي كنند كه ما جامعه ها را مي شناسيم و نشناختند و نكته اش هم همين بودكه عرض كردم كه يك جامعه مثل جامعه امروز ايران سابقه نداشته يا سابقه اي كه آنهامطلع بر آن شده باشند نداشته . و لهذا، هر يك از اينها كه با آن جهالتي كه دارند و عدم ديد سياسي و شناخت از اسلام و جامعه ما دارند، در يك گوشه اي با هم جمع مي شوند ومي خواهند توطئه كنند. به خيال خودشان مي خواهند كه يا ايران را برگردانند به حال سلطنتي ، كه يك طايفه زيادشان اين خيال را دارند يا ايران را از جمهوري اسلامي اش برگردانند به جمهوري دمكراتيك ، كه آنها هم يك دسته هستند و روي هم رفته اينهااسلام را نمي خواهند، حتي آنهايي كه ادعاي اسلام مي كنند هم حكومت اسلامي را به اين وضعي كه در ايران هست نمي خواهند. آنها نمي خواهند كه دولتشان يك دولتي باشد كه با مردم آميخته است و ارتششان يك ارتشي باشد كه در دامن ملت است و ملت در دامن او. آنها مي خواهند كه يك رژيمي باشد كه يكي در آن بالا باشد و حكومت كندبا يك اقليت و همه مردم هم خاضع باشند، آن هم خاضعي كه با سرنيزه خاضع باشند.شما اگر خيال كنيد كه در سرتاسر دنيا حكومتي باشد كه سرنيزه را بردارد و بتواند به جاي خودش بنشيند، نداريم همچو حكومتي ؛ يعني ، خود ملتها و خود مردم ، توده هاي ميليوني با حكومتها موافق نيستند و يا تا كنون نديدند يك حكومتي كه وقتي كه جنگ بشود همه مردم جنگجو هستند. وقتي كه محاصره اقتصادي بشود افكار همه مردم توجه به اين پيدا مي كند كه ما بايد خودكفا باشيم و متخصصين ما مشغول مي شوند و افكارخودشان را به راه مي اندازند و قدرت خودشان را به راه مي اندازند و ايران را مستغني مي كنند از خارج . و من به شما اطمينان مي دهم كه اگر تا يك مدتي ما در اين فشارهاباشيم ، ايران بيشتر ثبات پيدا مي كند و مغزهاي متفكر مكتبي ايران بيشتر به كار مي افتد وايران را خودكفا مي كند. آنها حتي كارمندان دولت را، كاركنان در كشور، آنهايي كه دركارخانه ها كار مي كنند و كارگراني كه در مزارع مشغول زراعت هستند، در يك رژيم اسلامي نشناختند. آنها مقايسه كردند اينجا را يا به بعض كشورهاي غربي يا به بعضكشورهاي شرقي ، و روي آن ديد است كه تا اينجا وارد مي شوند. آن حربه اي كه دردست ايران است ، پيش آنها نيست و آنها نمي شناسند آن حربه را؛ آن حربه ايمان است حربه توحيد است ، حربه اسلام است ، حربه قرآن مجيد است كه در تحت بيرق يك همچو اسلام و قرآن و توحيد همه مجتمع هستند و آنها تاييدات غيبي الهي را منكرهستند، نمي توانند بفهمند، اينها نمي توانند چشمشان را باز كنند و ببينند كه در هر گوشه ازايران يك امور خارق العاده واقع مي شود كه با دست عادي بشر نمي تواند واقع بشود. آنهادر طبس آمدند و گمان كردند كه مي توانند نيرو پياده كنند و مي توانند بيايند و به بهانه خارج كردن گروگانها ايران را قبضه كنند و خداي تبارك و تعالي شنها و بادها را فرستاد وآنها را شكست داد.
اينها نمي توانند بفهمند و نخواهند توانست فهميد كه سربازهاي ايران از نظامي وپاسدار و ساير قواي مسلح با ايمان است كه دارند پيش مي روند. تمام قدرتها يك طرف ايستادند و يك قدرت ايمان هم در مقابل آنها يك طرف و قدرت ايمان بر آنها غلبه كردو غلبه مي كند. اينها جامعه اي كه اسلام در او وجود پيدا كرده است و پياده شده است ، اين جامعه را نديدند تا بفهمند. در كتابها هم همچو جامعه اي را نخوانده اند تا بفهمند. افكاركوتاه آنها هم نمي رسد به اين امر كه بتوانند بفهمند جامعه اسلامي يعني چه . در تاريخ ،در عين حالي كه خوانده اند كه عده هاي بسيار كم و ارتش بسيار كم اسلام بر دولتهاي طاغوت بسيار قدرتمند مثل ايران سابق و مثل روم غلبه كردند و اين غلبه ، غلبه ايمان بود،آنها را آنطور غربيها غربزده كردند و تبليغات بر ضد اسلام و بر ضد ايمان و بر ضد انبياكردند كه غفلت كردند از ايمان و اسلام و روي آن غفلت مشغول اينطور خرابكاريهاهستند. اگر اين عده اي كه در جنگل بودند اسلام را فهميده بودند، حمله به آمل نمي كردند. اين حمله در عين حالي كه براي ما تاسف انگيز بود و عده اي از برادرهاي مارا از دست ما گرفت ، لكن فهماند به اين دسته هاي غير انساني كه اينطور نيست كه شماخيال مي كنيد كه اگر يك صدايي بلند كنيد مردم با شما هستند. چطور يك مردم مسلماني كه دل بسته اند به اسلام و دل بسته اند به قرآن ، و شهادت را براي خودشان افتخار مي دانندو هر كس شهيدي دارد براي خانمان خودش يك افتخاري مي داند و هست ، چطورامكان دارد كه چند تا دزد سر گردنه و چند تا اشخاصي كه هيچ از قرآن و اسلام اطلاع ندارند و هيچ ايمان ندارند، بيايند و يك شهر مومن را بخواهند به هم بزنند؟ اين معناواضح شد كه مسئله آنطور نيست كه اينها فكر كردند. صدام يا آنهايي كه صدام را واداركرده بودند به اينكه به ايران حمله كند، نشناخته بودند ايران را، نشناخته بودند قدرت اسلام را، نشناخته بودند قدرت ايمان را و حمله كردند و به اين دام افتادند و حالا دارنددست و پا مي زنند كه از اين دام بيرون بروند و نمي توانند بيرون بروند.
حكم قرآن در مورد متجاوز
تبليغات زيادي كه شما مي دانيد در همه بوقهاي تبليغاتي هست ، اخيرا ديگر به اينجارسيده اند كه از اين راه تبليغ كنند كه صدام صلح طلب است و ايران قبول نمي كند. ايران كه مي گويد ما از آن راهي كه داريم عقب مي نشينيم ، ببينيد چه راهي را او مي گويد، ايران چه مي گويد. در عين حالي كه مي دانند باز هم نخست وزير ما، رئيس جمهور ما، رئيس مجلس ما، وزير خارجه ما، همه اينها تكرار مي كنند كه بيايند اشخاص ببينند كه ما چه مي گوييم ، آيا ما صلح طلب نيستيم ؟ صدام صلح طلب است ؟! اگر يك دزدي آمد درخانه يك انساني و اثاث او را يك مقداري غارت كرد و خانه او را گرفت و به آتش زدبعض اثاث او را، بعد بگويد كه مردم بياييد ما را صلح بدهيد. صلح بدهند كه توي دزديك قدري از خانه را داشته باشي و صاحبخانه هم يك قدري ؟ توي دزد اين ضررهايي كه زدي ، ناديده بگيرند؟ توي دزد اين شرارتهايي را كه كردي ، ناديده بگيرند؟ اگرناديده نگيرند، صلح طلب نيستند؟ اگر صلح به اين معنا مي گويند كه ما كشوري كه به آن حمله شده است ، تجاوز شده است ، دزدها آمده اند و مقداري از منزل ما را، مقداري ازخانه هاي ما را غارت كردند، آتش زدند، خراب كردند و جوانهاي ما را كشته اند، حالامي گويند ما سر جاي خودمان هستيم ، بياييد اي دنيا ببينيد كه ما صلح طلبيم ، بياييد صلح بكنيم . خوب ، ما هستيم در اينجا، اينجايي كه با تجاوز آمديم و گرفتيم ، اينجا هستيم ، لكن بياييد ما را صلح بدهيد! اين صلح را كدام انسان مي تواند بپذيرد؟ اين اسمش صلح هست اصلش ؟ ايران كه مي گويد تا از خانه ما بيرون نرويد، و تا جرمهايي كه كرديد،معلوم نشود كه شما مجرم هستيد و تا ضررهايي كه به ايران زديد جبران نشود و حكم به جبران نشود، صلح معنا ندارد، براي اينكه صلح بدون اينها يعني يك مقدار از خاك مادست آنها باشد و بعد بگويند گرفتيم اين را و مال خودمان . اين ضررهايي كه به ايران وارد شده است كه ضررهاي انساني اش بسيار با اهميت و ضررهاي مادي اش هم همين طور، اين ضررها را زديم ، حالا بياييد صلح كنيم . يك مقداري از خاك ايران مال ماباشد و حدش را بياوريم اين ور آبادان مثلا، حدش را قرار بدهيم خونين شهر، اين صلح است ؟! ما مي گوييم به همه كشورهاي اسلامي و تمام كشورهاي عرب و غير عرب ، مامي گوييم كه ما حكم را قرآن قرار مي دهيم . قرآن كتاب آسماني مسلمين است ، طايفه ياطايفه ديگري ندارد، ما حكم را قرآن قرار مي دهيم ، ما يك آيه اي از قرآن كريم راحكم قرار مي دهيم و عقلاي عالم ، اشخاصي كه مي خواهند صلح بدهند ما را، با همين يك آيه عمل بكنند و ما قبول داريم . صدام هم كه مي گوييد و خودش اقرار مي كند كه من مسلمان هستم ، در عين حالي كه ما بعيد مي دانيم ، اين قرآن است . ساير كشورهاي اسلامي هم كه مي گويند كه ما، ملتها قرآن را قبول دارند، حتما دولتها هم مي گويند ما به قرآن اعتقاد داريم ، بيايند بنشينند، نماينده بفرستند، ما قرآن كريم را باز مي كنيم ، سوره حجرات را باز مي كنيم و يك آيه از آيات سوره حجرات را برايشان مي خوانيم ،مي گوييم بياييد با اين عمل كنيد. در آن آيه اين است كه "اگر دو طايفه اي از مومنين با هم جنگ كردند، شما صلحشان بدهيد و اگر يك طايفه اي از اينها تجاوز به طايفه ديگر كرد،همه تان مكلفيد كه با او قتال كنيد، جنگ كنيد تا اينكه به اطاعت خدا برگردد. وقتي به اطاعت خدا برگشت ، صلح كنيد به عدالت ، به قسط". (1) ما مي گوييم به دنيا كه بياييد ببينيدكه ما در خاك عراقيم يا عراق در خاك ماست ؟ اگر ما در خاك عراقيم ، شما با ما جنگكنيد، و اگر عراق در خاك ماست ، به حسب قرآن كريم تجاوز كرده ، فئه باغيه است و فئه باغيه را بايد با او قتال كنيد. ما از قتال شما هم گذشتيم و اميدي به اين نداريم ، لااقل محكوم كنيد. اگر به قرآن عمل نمي كنيد كه قتال كنيد و او را با سرنيزه بيرون كنيد از كشوراسلامي ، لااقل محكوم كنيد او را، و اگر محكوم هم نمي كنيد لااقل بيصدا باشيد، بيطرف باشيد. چه شده اينها را كه نه به قرآن اعتنا دارند و نه به حكم عقل اعتنا دارند و نه به مسائل بين المللي ، به هيچي اعتنا ندارند.
تهمت همكاري با اسرائيل
هر روز يك شايعه درست مي كنند؛ هر روز مي گويند بحرين را بنا بود ايران ،مي خواست بحرين را چه بكند. يك طياره از يك جا عبور مي كند، يك جايي ديگرساقط مي شود، شايعه درست مي كنند كه اسرائيل داشت همراهي مي كرد و اسنادش موجود است . اين كدام اسناد؟! يك كشوري كه بيست و چند سال است با اسرائيل مخالفت كرده ، دست اسرائيل را از نفتش كوتاه كرده ، روابط بكلي قطع است و او راغاصب مي داند و مسلمين را دعوت به اتحاد مي كند كه اين را بايد بيرون بكنيد و او به ريش مسلمين دارد مي خندد و امريكاي فاسد هم همين طور، باز اين مسلمين از اسرائيل دست برداشتند و مي خواهند با او مصالحه كنند بعضي از آنها به تبع امر امريكا، و همه تبليغات خودشان را متمركز كردند به ضد ايران . يك دفعه از خودشان نمي پرسند كه آخرقضيه چيست ؛ اينقدر سرسپردگي به امريكا، اينقدر سرسپردگي و ترس . ذخاير خودتان راتقديم امريكا مي كنيد و با او هم روابط داريد و از او هم عذر مي خواهيد و خوش خدمتي و خوش رقصي هم مي كنيد. ما با اينكه يك ملت ضعيف هستيم و به حسب افراد، افراد ماحدود سي و پنج ميليون يا چهل ميليون است و ابزار جنگي ما يك ابزار محدودي است ،بسياريش هم غارتگرها در وقتي كه انقلاب بود، غارت كردند و قايم كردند، حالا به روي خود همين ملت مي كشند، ما با همه اين گرفتاريها كه داريم ، در مقابل همه كشورهايي كه مي خواهند تعدي بكنند ايستاده ايم . در مقابل همه قدرتهايي كه با مامي خواهند مخالفت كنند و با اسلام مي خواهند مخالفت كنند، ما ايستاده ايم . ومع الاسف ، اين دولتهاي اسلامي بسياريشان به جاي اينكه با اسرائيل جنگ كنند، به جاي اينكه دست اتحاد به ايران بدهند كه اسرائيل را دفن كنند، اسرائيلي كه به همه چيز مسلمين طمع دوخته است ، اسرائيلي كه برنامه اش اين است كه از نيل تا فرات مال اوست ، اين اسرائيلي كه مكه و مدينه مكرمه را از خودش مي داند و مي خواهد دست درازي كند،مع الاسف ، اين حكومتها به او كار ندارند، بلكه مي خواهند [به رسميت ] بشناسند او را وهمه تبليغات خودشان را و همه هم و غم خودشان را به اسلام و به حكومت اسلامي ايران متمركز كرده اند. تا گفته مي شود كه ما از اين حدودي كه داريم و چيزي كه از اول گفته ايم هيچ قدمي كنار نمي گذاريم ، فورا مي بينيد كه يك جا مي گويد كه ديگر صلح امكان ندارد، براي اينكه ايران سر صلح ندارد. مگر آن حدودي كه ما گفتيم چيست ؟ جز اين است كه بايد بيرون برود تا ما بنشينيم با او صلح كنيم ؟ ما قرآن مي گوييم ، ما حكم قرآن رامي گوييم كه همه مسلمين بايد با اين جنگ كنند تا اين بيرون برود. اگر بعد از جنگ سرفرود آورد به احكام اسلام ، آن وقت بنشينند صلح كنند، آن هم صلح به قسط و عدل .مسلمين بيايند ببينند؛ بابا بيخود صرف وقت در تبليغات نكنند و حسن قضيه اين است كه تبليغات اينقدر اختلاف دارد و اينقدر اعوجاج دارد و اينقدر خلاف ضروري است كه ديگر هر كه بشنود هم ، اگر راست هم اينها بگويند، مي گويند دروغ است . اين بوقهاي تبليغاتي كه هر روز يك چيز مي گويند و هر روز يك مطلب واضح الفساد را مي گويند،طوري اينها حيثيت خودشان را از دست داده اند كه هر كه بشنود كه راديوي كذايي چه گفت ، مي گويد راديو دروغ مي گويد. راديويي كه مي گويد كه زن و مرد ايران ديگربرگشته اند از حكومت اسلام ، از اين حكومت پشت كرده اند يا نقل مي كند از بعض اشخاص فاسدي كه به واسطه فسادش نتوانسته است در ايران بماند و فرار كرده ، نقل مي كنند كه اينها جوانها و زنهاي آبستن ، بچه ها و اينها را در خيابانها هر روز مي كشند، درعين حالي كه خود اين تروريستها دارند اين كارها را مي كنند، اين كارها را انجام مي دهندو بعد مي گويند ايرانيها اين كار را مي كنند. بله ايراني است ، اما كدام ايراني ؟ آن ايراني كه به اسم "مجاهد خلق " بر ضد خلق ، با اسم "فدايي خلق " بر ضد خلق قيام كرده است ، آنهم ايراني است لكن انسان نيست .
جايز نبودن ورود قواي مسلحه در احزاب
برادرها، ما بايد خودمان ، خودمان را حفظ كنيم . نبايد ما منتظر اين باشيم كه قدرتهاي خارجي به ما كمك كنند، ما از كمك آنها گذشتيم . "مرا به خير تو اميد نيست ،شرمرسان "؛ شر هم بخواهند برسانند ما با آنها مقابله مي كنيم . ما بايد كلاه خودمان راخودمان حفظ كنيم و حفظ اين به اين است كه ارتشي و ساير قواي نظامي و انتظامي ،پاسدار، اينهايي كه عشايري هستند، اينهايي كه قدرتهاي نظامي و انتظامي هستند، با هم يكصدا باشند، اختلاف در بين نباشد. و من عرض مي كنم به همه اين قوا و به فرماندهان اين قوا كه اين افراد در هيچ يك از احزاب سياسي ، در هيچ يك از گروهها وارد نشوند.اگر ارتش يا سپاه پاسدار يا ساير قواي مسلحه در حزب وارد بشود، آن روز بايد فاتحه آن ارتش را خواند. در حزب وارد نشويد، در گروهها وارد نشويد. اصلا، تكليف الهي -شرعي همه شما اين است كه يا برويد حزب يا بياييد ارتش باشيد؛ مختاريد از ارتش كناره گيري كنيد برويد در حزب ، ميل خودتان ، اما هم ارتشي و هم حزب ، معنايش اين است كه ارتشي بايد از ارتشي اش دست بردارد، بازيهاي سياسي بايد توي ارتش هم وارد بشود. در هر گروهي كه وارد هستيد بايد از آن گروه جدا بشويد، ولو يك گروهي است كه بسيار مردم خوبي هم هستند، ولو يك حزبي است كه بسيار حزب خوبي هست ،لكن اصل وارد شدن در حزب براي ارتش ، براي سپاه پاسداران ، براي قواي نظامي وانتظامي وارد شدنش جايز نيست ، به فساد مي كشد اينها را. و من عرض مي كنم كه كساني كه در راس ارتش هستند و كساني كه در راس سپاه پاسداران هستند موظف هستند كه ارتش را و سپاه را و ساير قواي مسلح را از احزاب كنار بزنند و اگر كسي در حزب هست ،بايد او را از ارتش بگويند يا در آنجا يا در اينجا و همين طور سپاه پاسداران و همين طورساير قواي مسلح بايد وارد در جهات سياسي نشوند تا انسجام پيدا بشود. اگر وارد بشويد،بالاخره به هم خواهيد زد خودتان را و بالاخره در مقابل هم خواهيد ايستاد و نظام را به هم خواهيد زد و اسلام را تضعيف خواهيد كرد. تكليف همه شما اين است كه با هم باشيدبدون اينكه در يك حزب يا در گروهي وارد شده باشيد، هر گروهي مي خواهد باشد.گروه فاسد كه ان شاءالله ، وارد نمي شويد، گروههاي بسيار خوب هم وارد نشويد. بايد شمامستقل ، بدون اينكه پيوند به يك گروهي داشته باشيد مستقل باشيد و از حزب الله تعالي شانه . همه افراد ايران موظفند كه با هم باشند. اگر احزاب هستند، خودشان را با ساير افرادكشور هماهنگ كنند. افراد كشور هم خودشان را با آنها برادر بدانند. گروههاي مختلفي كه اسلامي هستند، اين گروههاي اسلامي هم نبايد دخالت در امور ارتش بكنند و نبايددر آنجا افراد داشته باشد، تا بتوانيد يك عضو صالح و يك ارتش و سپاه پاسداران منسجم و صالح و قدرتمند باشيد. ورود سياست در ارتش شكست ارتش است ، اين رابايد بدانيد و شرعا جايز نيست . و من امر مي كنم به شما كه يا در ارتش يا در حزب ، دوم ندارد كه بخواهيد هم ارتشي باشيد، هم حزبي ، نمي شود، يا مثل ساير مردم هر طوري هستند.
انتحار بهترين راه براي صدام
و من به همه كساني كه با اين جمهوري اسلامي مخالفت مي كنند، نصيحت مي كنم كه بس است ديگر. قدرتهاي خودتان را سنجيديد، فهميديد نمي شود با يك قدرت اسلامي درافتاد، خودتان را سنجيديد، فهميديد نمي شود، حالا كه فهميديد نمي شودچرا لجاجت مي كنيد؟ دست برداريد برويد مشغول يك كار ديگري بشويد و به صدام هم مي گويم كه من يك راه براي تو سراغ دارم و آن راه انتحار است . همان طوري كه هيتلر بعد از آنكه به شكست رسيد خودش را كشت ، تو هم اگر مردي و مثل هيتلري خودت را بكش .
كاستن از تشريفات در ايام نوروز
برادرها، خواهرها، عرض كردم كه ما بايد خودمان ، خودمان را نگه داريم . بايد طمع را از همه جا بريد، به خدا متوجه شد. تاكنون هم هر چه شما پيروزي داشتيد براي اين است كه اتكال به قدرت الهي و قدرت خودتان كه از قدرت الهي است اين اتكال راداريد. و يكي از نصيحتهايي كه چون نزديك سال نو است مي خواهم به همه ملت ايننصيحت را بكنم اين است كه ما در حالي كه جنگزده هستيم ، در حالي كه اين همه آواره داريم ، اين همه بيمار داريم ، اين همه معلول در بيمارستانها داريم و شما هر يكي تان بعض همسايه هاتان شهيد دادند، شما بايد يك قدري راجع به مراسم عيد كوتاه بياييد.شما همه اين قشرهايي كه براي اسلام الان دارند زحمت مي كشند و شهيد دادند وبازماندگان شهيد هستند يا در بيمارستان هستند، اينها را عائله خودتان حساب كنيد.مقداري كه مي خواهيد تشريفات زايد را عمل بكنيد، نكنيد و برويد از اينها دلجويي كنيد. ايام نوروز، ايام عيد نوروز برويد در اين مريضخانه ها، برويد احوال اينها را،اينهايي كه آواره شدند، اينهايي كه در جنگ آواره شدند، اينهايي كه از خارج بيرونشان كردند و گرفتار هستند، به اينها سركشي كنيد و آن تشريفات زمان سابق را تخفيف بدهيد.اگر بخواهيد يك ملت قوي آزاد باشيد، از تشريفات يك قدري بكاهيد. عيد را در بين دوستان خودتان ، ملت خودتان ، مجروحان خودتان ، معلولان خودتان و جنگزدگان خودتان و آوارگان خودتان - از هر جا هست ، اينها همه از شما هست - اين عيد را در بين آنها با هم عيدي كنيد. يك قدري از خودتان بكاهيد و بيفزاييد بر اينكه به آنها سركشي كنيد و آنها را احترام كنيد. اينها بزرگند، اينها عاليرتبه اند، اينها شهيد داده اند، اينها معلول داده اند، معلول هستند و اينها امتحان داده اند و مادرهاي اينها امتحان داده اند كه شهيدمي دهد و افتخار مي كند و مي گويد باز هم دارم ، بياييد ببريد. ما در مقابل اينها سرافكنده هستيم ، ما در مقابل اينها شرمسار هستيم و ما بايد با اينها يك جوري رفتار كنيم كه عيدبراي آنها هم باشد. و شما وقتي عيد داريد كه اخلاق عيدي داشته باشيد، اخلاق تازه . ومن اميدوارم كه به اين امر ملت ما سرتاسر همه جا عمل كنند و رضاي خداي تبارك وتعالي را در اين امر به دست بياورند.
از خداي تبارك و تعالي سلامت و سعادت و پيروزي اين امت را مستدعي هستيم وهمه سعادتمند و پيروز باشيد.
والسلام عليكم و رحمه الله
پانویس :
1- سوره حجرات ، آيه 9.
بزرگتر کوچکتر