عنوان : لزوم انطباق وضع سفيران و سفارتخانه ها با اسلام - صدور انقلاب با رشد اخلاق و حقايق اسلامي نه با زور
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 14 دي 1359
تاریخ قمری : 27 صفر 1401(1)
مکان : تهران ، جماران
جلد : 13
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
لزوم انطباق وضع سفيران و سفارتخانه ها با اسلام
من سلامت همه آقاياني كه از خارج به كشور خودتان آمديد، چه اعضاي سفارتخانه ها و سفرا و چه دانشجويان عزيز خارج كشور، از خداي تبارك و تعالي خواستارم من گمان مي كنم كه تكليف شما آقايان كه در خارج هستيد، و درسفارتخانه هاي اسلامي ايران در بيرون از كشور هستيد، و همين طور جوانان عزيز ما كه در خارج از كشور هستند، مشكلتر است تكليفتان از ما كه در داخل هستيم . براي اينكه ،ملت ما وضع اسلام و جهات اسلامي را مي دانند، و اگر فرض كنيد يك گروهي يا يك شخصي بر خلاف اسلام رفتار كند، آنها آن شخص را، آن گروه را محكوم مي كنند. و اماشما در محيطهايي هستيد كه آن محيطها مثل غرب ، مثل جاهايي كه ملتها اسلامي نيستند،يا اگر اسلامي باشند توجه به مسائل ، باز آن طور كه بايد، پيدا نكردند. چنانچه شما شخصايا سفارتخانه هايتان وضعش يك وضعي باشد كه با اسلام درست جور نيايد، در آنجاخواهند گفت كه اسلام همين است . اگر بنا باشد كه سفارتخانه هاي ما در خارج از كشور به همان وضع طاغوتي يا نزديك به وضع طاغوتي باشند، معنايش اين است كه باز اسلام درسفارتخانه ها نرفته است . مع الاسف تا آنجا كه به من در طول اين مدت اطلاع دادند - كهاخيرا را درست نمي دانم - سفارتخانه هاي ما، سفارتخانه هاي اسلامي كه بايد باشد نيست - چه در مكانها و چه در كيفيت مستخدميني كه آنجا هستند. خصوصا مستخدمين زن وچه در ساير جهاتي كه هست - باز [اين ] احساس درست نشده است كه جمهوري اسلامي يعني چه . بعض از سفرايي كه پيغمبر اكرم - صلي الله عليه و آله و سلم - به دربار سلاطين بزرگ آن وقت فرستاده بودند، اينها وقتي وارد شدند با شمشير خودشان آن پارچه اي كه حرير بود زدند كنار. اين شكستن آن دماغ فرعوني سلاطين آن زمان بود. مطلب به نظرساده مي آيد لكن مسئله اين طور نيست . اينها كه رفتند، يك اعراب ساده اي بودند،متعهد به اسلام بودند. از اول خواستند بفهمانند كه وضع ما چي است و ما برخوردار از چه مكتبي هستيم . و اين طور جلال و جمال و دستگاه به ما تاثيري نمي كند. بسياري هستند كه وقتي كه يك شخصيت خيلي به نظر خودشان عالي را ديدند، دست و پايشان را گم مي كردند و مي كنند. خصوصا در زمان قدرتهاي بزرگ و در اين نيم قرني كه ما مبتلابوديم ، جلوي او هم همين طور. يك حكومت وقتي كه مي آمد در يك محلي ، اين حكومت مثل يك شاه با مردم عمل مي كرد. مردم را هيچ به حساب نمي آورد. و من خودم شاهد اين معنا بودم كه يك حاكمي كه براي گلپايگان آمده بود، و خمين هم آن وقت جز گلپايگان بود، اين در حضور تجاري كه آمده بودند براي آنجا ملاقاتش ، آن بزرگتر فرد تاجر را گفت ببرند ببندند به چوب . من شاهد بودم - كه بچه بودم شاهد بودم -كه يك نفر مرد متدين محترمي كه در بازار رئيس تجار بود، اين شخص فاسد اين طور بااو عمل كرد كه در حضور جمع پايش را بستند به فلك و چوب زدند به او. اين كارها رامي كردند. و همين طور گاهي اين كار را مي كردند كه وقتي كه يك محترمي مي رفت ،يك عالمي مثلا مي رفت ملاقات مي كرد با آنها، در حضور آن عالم يك بيچاره ديگري را مي آوردند به چوب مي بستند براي اينكه بفهمانند تو بايد اطاعت بكني . و از آن وقت يك همچو وضعي بود و از اين بدتر. اين عملي كه سفير يا سفراي حضرت رسول انجام دادند، يك عمل ساده بزرگي بود. از اول ، شخصيت آن فرعون را از اول شكستند.مرحوم مدرس هم اين عادت را داشت . توي حياطش يك فرشي انداخته بود و آنجامي نشست . قليان هم وقتي مي خواست پا مي شد خودش شروع مي كرد درست كردن . دراين خلال فرمانفرما وارد مي شد، فرمانفرماي آن وقت را شما شايد نمي دانيد چه مسئله اي بود. ايشان مي گفت كه قليان را دستش مي داد و مي گفت كه شما آبش را بريز تامن آتشش را درست كنم . فرمانفرما شكست مي خورد. تحت تاثير همچو واقع مي شد كه مدرس به او گفت تو آب قليان را بريز. وادارش مي كرد كه آب قليان را بريزد و من خودم آتش را درست مي كنم تا قليان درست بشود. اين براي اين بود كه برخورد با اين مغزهاي فاسد گاهي بايد طوري باشد كه از اول طمع نكنند به آن طرف . اگر با تواضع و خضوع وآن طوري كه آن وقتها متداول بود رفتار مي كردند، او طمع مي كرد كه اگر مطلبي داردتحميل كند. اما وقتي برخورد يك برخورد اين طوري بود، ساده و لكن كوبنده ، ديگرنمي توانست به او تحميل كند مطلبي را.
چگونگي برخورد سفرا با مسئولين كشورهاي خارجي
شما در خارج كه هستيد برخورد داريد با سفراي آنجا، با وزراي خارجه آنجا، با همه اينها برخورد داريد. اگر بنا باشد كه شما وقتي كه مي خواهيد در وزارت خارجه برويدخودتان را گم كنيد، خيال كنيد كه حالا در يك محضر كذا، وزير خارجه امريكا، وزيرخارجه شوروي ، لكن بايد شما توجه داشته باشيد كه شما سفير مملكت اسلامي هستيد كه از همه اين قدرتها، قدرتش بالاتر است . و از همه اين "شريف ها" - اگر آنها شرافتي داشته باشند - شرافتش بالاتر است .
و شما بايد حيثيت خودتان را از اول حفظ كنيد. و از مسائل مهمي كه شماها مثل ماهاموظف بر آن هستيد اين است كه با عمل خودتان در آنجا، با وضعيت سلوكتان باكارمندان ، با وضعيت اصل سفارتخانه و وضع سفارتخانه طوري باشد و طوري بكنيد كه با همين عمل بتدريج انقلاب شما صادر بشود به آن كشوري كه در آن هستيد. مسائل اخلاقي ، يك مسائلي است كه وقتي كه يك كسي مقيد به آن بود و دنبالش بود، اين سرايت مي كند. و مردم به حسب طبيعتشان ، به حسب فطرتشان - فطرتها سالم است منتهاتربيتها ضايع مي كند فطرتها را - [آن را قبول مي كنند].
تحقير بنيادهاي ظلم و طاغوت با عمل و اخلاق اسلامي
شما بايد خيال كنيد خودتان كه در يك مملكتي وارد شديد و مي خواهيد اين مملكت را مثل مملكت خودتان تربيت كنيد. و مي خواهيد اسلام را در آنجا هم صادركنيد. صدور اسلام به اين است كه اخلاق اسلامي ، آداب اسلامي ، اعمال اسلامي آنجاطوري باشد كه مردم توجه به آن بكنند. و از امور مهمه داشتن يك نشريه در هرسفارتخانه هست . نشريه ، نه مثل نشريه هاي زمان طاغوت . نشريه ، يك نشريه اخلاقي -اسلامي و در آن درج بشود مسائلي كه در ايران گذشته است . شما مي بينيد كه الان در همه جاي دنيا تقريبا به ضد جمهوري اسلامي تبليغات مي شود. تبليغات همه جانبه ، چه دستگاههاي تبليغات غرب با همه وابستگان و چه دستگاه تبليغات شرق با همه وابستگانش . اين براي اين است كه اينها از جمهوري اسلامي وحشتزده شده اند. علاوه براينكه منافعشان در خود ايران از دست رفته است و - ان شاءالله تا ابد از دست خواهد رفت .علاوه بر اين ، خوف اين را دارند كه اين مطلب سرايت كند و اين نهضت و انقلاب سرايت كند به خارج و صادر بشود در مملكتهاي ديگري . و آنها هم بعد از فهم اين معناكه اسلام بايد در آن محل باشد، اسلام وضعش چطور است ، آن را هم مي ترسند كه مباداآنجا هم مثل ايران بشود، و آن دستگاههاي طاغوتي شان كم كم رو به زوال باشد وان شاءالله هست روز به زوال . شما بايد به هر سفارتخانه اي كه داريد، به جاي آن خرجهاي طاغوتي كه در آن وقت مي شد، آن مهمانيهاي طاغوتي كه همه اش بر خلاف اخلاق اسلامي بود، و آن خرجهاي ديگري كه خود شما هم مي دانيد كه در آنجاها مي شد، آن مخارج را صرف تبليغات بكنيد، و به دنيا بفهمانيد كه اسلام چطور است و مملكت ما چه وضعي دارد. در مقابل همه تبليغاتي كه مي شود، از هر جور تبليغي كه مي شود جواب بدهيد و آشنا كنيد ممالك ديگر را. كشورهاي ديگر را به آن چيزي كه در ايران هست وآن طوري كه در ايران مي گذرد. آشنا كنيد مردم را به اسلام و به نهضت اسلامي و انقلاباسلامي . خوف اينكه ما اگر ساده رفتار كنيم ، با آن سفارتخانه هاي آنها و آن وضعي كه دارد، ما در نظر آنها تحقير مي شويم ، اين خوف را در خودتان راه ندهيد. بلكه شما باعملتان تحقير كنيد آن طور بناها و بنيادهاي ظلم و طاغوتي را. شما گمان نكنيد كه چنانچه به طور ساده عمل بكنيد و سفارتخانه شما يك امر، يك جاي ساده اي باشد، يك مركزي باشد كه از آنجا علم و دانش و اخلاق صادر بشود، شما تحقير خواهيد شد. خير،اين حرف ، حرف غربزده هاست كه خيال مي كنند كه ما اگر مثل غرب نباشيم ، ما تحقيرمي شويم . ما الان بنا داريم كه مثل غرب نباشيم ، و بنا داريم وابسته نباشيم ، و بنا داريم مستقل باشيم و آزاد باشيم . و الان مي بينيد كه آنهايي كه ، ملتهايي كه تحت تاثير تبليغات امريكا و شوروي و ساير اذناب آنها واقع نشدند، همه آنها به نظر اعجاب و عظمت به شما نگاه مي كنند.
عظمت انسان به لباس و كلاه و اتومبيل و - نمي دانم - پارك و امثال ذلك نيست . انسان يك حقيقتي است كه آن حقيقت اگر بروز كند شرافتمند است ، عظمت دارد. شمامي بينيد كه بزرگترين افراد بشر انبيا بودند و ساده ترين از همه هم آنها بودند. در عين حالي كه بزرگتر از همه بودند و همه آنها را به بزرگي مي شناختند، در عين حال ساده ترين افراد بودند در وضع زندگي شان . تمام انبيا اين طور بودند و تاريخ ، همه آنها را نشان مي دهد كه با وضع بسيار ساده اي عمل مي كردند. در صدر اسلام آن امر بسيار روشن است كه چه جور وضع داشتند، حكومتها چه وضعي داشتند و امراي ارتش چه وضعي داشتند، و خود اشخاصي كه در راس بودند با مردم چه وضعي داشتند. در عين حالي كه وضعشان آن طور بود كه وقتي يك كسي از خارج مي آمد در مسجد رسول الله ، و اين افراد نشسته بودند، نمي شناخت كه كدام يكي اينها رسول الله هستند. سئوال مي كرد كه كدام يكي هستيد؟ براي اينكه نه بالايي بود، نه پاييني بود، دور مي نشستند. اگر حصيري هم بود يا بوريايي بود من نمي دانم ، لكن اين فرشهايي كه شما خيال كنيد، حتي اين فرشي كه شما زيرتان انداختيد نبوده است . آن وقت دور هم مي نشستند و ليكن عظمتشان ،عظمتي بود كه دنيا را تحت تاثير قرار داد. عظمت انسان به روحيت روح انسان است . عظمت انسان به اخلاق و رفتار و كردار انسان است ، نه به اينكه اتومبيلش سيستم كذاباشد، نه به اينكه گارد داشته باشد نه به اينكه خدمه داشته باشد. اينها عظمت انسان نيست ،اينها انسان را منحط مي كند از آن مقامي كه دارد.
صدر انقلاب با عمل و اخلاق
شما آقايان كه در سفارتخانه ها هستيد موظفيد عقلا و شرعا به اينكه هر چه ساده تر،سفارتخانه هاتان هر چه ساده تر باشد. و كيفيت معاشرتتان با آن اشخاصي كه كارمندهستند در آنجا و به اصطلاح شما زيردست گفته مي شوند، برادرانه باشد. و در عين حالي كه آنها از شما بپذيرند مطالبي كه مي گوييد، لكن برادرانه بايد باشد. و همين طور وضع مهمانيهايتان ، وضع گذران خودتان ، وضع كساني كه در آنجا كار مي كنند، آنها بايدمتحول بشود به يك وضع اسلامي كه هر كس مي آيد در آنجا اسلام را در آنجا عملاببيند. ما هر چه فرياد بزنيم كه ما اسلامي هستيم و جمهوري اسلامي هستيم ، لكن وقتي ببينند ما را كه در عمل ، غير او هستيم ، از ما ديگر باور نمي كنند. وقتي مي توانند باور كننداز ما كه مايي كه مي گوييم جمهوري اسلامي هستيم ، عملمان هم آن طور باشد. عمل طاغوتي نباشد. و قول ، قول اسلامي ، عمل اسلامي باشد و خود رفتار، اسلامي باشد.گفتار اسلامي باشد تا صادر بشود اين جمهوري اسلامي در ساير كشورها. صدور با سرنيزه ، صدور نيست . صدور با زور، صدور نيست . صدور آن وقتي است كه اسلام ، حقايق اسلام ، اخلاق اسلامي ، اخلاق انساني در اينجاها رشد پيدا بكند. و شما موظف به اين معنا هستيد، و بايد اين كار را انجام بدهيد كه هم در عمل و هم در نوشته هايي كه در آنجامنتشر مي كنيد، بايد بكنيد و مجله داشته باشيد و آن مجله يك مجله اي باشد كه هم درعكسهايي كه در آن هست ، و هم در مسائلي كه در آنجا طرح مي شود همه اش موافق باشد با جمهوري اسلامي تا به واسطه تبليغات ، اسلام نفوذ كند در آنجا، و اين را بدانيد كه اگر شما تبليغات بكنيد و همين طور دانشجوهاي عزيز ما در آنجا كوشش كنند در اينكه در هر جا كه هستند با هر طايفه اي كه برخورد مي كنند مسائل ايران را، مسائل اسلاميايران را در آنجا طرح بكنند، و آن چيزهايي كه در مجلات خارج ، در روزنامه هاي خارج در هر جا نوشته مي شود، آنها را يكي يكي براي آنها تحليل كنند و دروغ آن چيزهارا بر آنها ثابت بكنند.
عمده مسئله اين است كه ما فهميده باشيم در قلبمان كه ما مي خواهيم جمهوريمان اسلامي باشد. بايد همان طوري كه با زبان مي گوييم ، قلب ما معتقد شده باشد به اينكه مامي خواهيم اسلام باشد. "ما مي خواهيم اسلام باشد" ديگر با تمام اعوجاجات بايد مبارزه بكند انسان . اول از خودش شروع كند، ببيند خودش چه اعوجاجاتي دارد. هر انساني لامحاله (2) در خودش نقصهايي مي بيند. كم است كسي كه نقص نبيند در خودش . و اگركسي نقص در خودش نمي بيند، اين خودش يك نقصي است كه دارد. انسان بايد تربيت بشود، بايد به تزكيه تربيت بشود. و انسان از خودش بايد شروع بكند، از خانواده خودش بايد شروع كند. و شما از خودتان ، خانواده هايتان ، خودتان همه شروع كنيد تا به خارج برسد. دانشجويان ما بايد خودشان اول توجه بكنند كه رفتار خودشان ، كردار خودشان ،گفتار خودشان همه اينها منطبق با موازين اسلامي و اخلاقي باشد تا اينكه اگر مردم رادعوت كرديد به اسلام ، و بايد هم دعوت بكنيد، حرف شما مخالف با عمل شما نباشد.خودتان يك وضعي نداشته باشيد كه وقتي بگوييد، مسخره كنند كه آقا خودش فلان است و ما را دعوت به چه مي كند.
معرفي درست اسلام با رفتار
در هر صورت من از خداي تبارك و تعالي ، سلامت و سعادت شما، همه شما رامي خواهم . و همه ملت ما موظف اند به اينكه رفتارشان يك رفتاري باشد كه با همين رفتار، اسلام را نمايش بدهند به خارج . و چنانچه رفتاري باشد ولو در بعضي از جاهايي كه بعضي از اشخاص نفوذ كردند در آنجا، رفتار طوري باشد كه اين رفتار، مخالف باموازين اسلامي باشد اين اسباب اين مي شود كه دست دشمنهاي ما يك بهانه بدهد، و مارا و جمهوري ما را با تمام قوا بكوبند. هم جوانان خارجي ما و هم شما سفرا و كارمنداني كه در سفارتخانه ها هستيد، همه شما، همه انجمنهاي اسلامي كه در خارج هست و همه افراد مسلم و همين طور ايراني و غير ايراني كه در خارج هست ، اين معنا براي آنها بيشتروظيفه است از ما كه در داخل هستيم . همه وظيفه داريم وليكن وظيفه شما سنگينتر است ،بيشتر است . و بايد با خواست خدا - ان شاءالله موفق بشويد كه اسلام را در همه جا معرفي كنيد و پس از معرفي ، نفوس سالم - كه اكثر مردم هستند - پذيرش مي كنند. پذيرش كه كردند كم كم عمل مي كنند. كم كم اين انقلاب صدور پيدا مي كند به خارج . خداوند همه شما را - ان شاءالله حفظ كند و همه شما و ما را موفق كند به اينكه دنبال اين باشيم كه اسلام را در همه جا تقويت كنيم . و از مروجين اسلام باشيم . و از جنود خداي تبارك و تعالي باشيم . تا - ان شاءالله به سعادت و سلامت [برسيم ] هم مملكت خودمان و هم سايرممالكي كه در اسلام هستند، و همين طور مستضعفين جهان ان شاءالله همه موفق و مويدباشيد.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
1- در صحيفه نور، ذيل تاريخ 16/10/59 درج شده است . 2- به ناچار.
بزرگتر کوچکتر