عنوان : تعليم و تربيت انسان در مكتب انبيا
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 9 شهريور 1359
تاریخ قمری : 20 شوال 1400(1)
جلد : 13
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
تمام انبيا معلم هستند و تمام بشر دانشجو
با اينكه بنا نبود كه آقايان ديگر تشريف بياورند و زحمت بكشند و آنطوري كه اطباهم احتياط مي كنند، خيلي اجازه نداده اند كه من صحبت كنم ، لكن امروز از پاكستان دانشجويان محترم و بعض آقايان ديگر و از ايران ، معلمها تشريف آورده اند. پس اين محفل ، محفل معلم و دانشجوست ؛ دو گروهي كه اگر اصلاح بشوند، يك مملكت رااصلاح مي كنند و اگر - خداي نخواسته - در غير اين معنا باشند، كشورها به تباهي كشيده مي شوند.
مقام معلم و مقام دانشجو، كه بايد مغز متفكر يك ملت را تشكيل بدهد، از اموري است كه بايد به آن توجه زياد بشود و وظيفه معلم و دانشجو مشخص باشد تا ان شاءالله ، برآن طريقي كه اسلام مي خواهد و مقام انسانيت اقتضا مي كند، از همان طريق راه بروند وطي مقامات را بكنند و به آنجايي برسند كه انسان شوند.
تمام زحمتي كه انبيا كشيده اند و تمام رنجهايي كه اولياي خدا از بدو خلقت تاكنون كشيده اند و بعدها هم تا آخر خواهند كشيد، مقدمه اين بوده است كه اين موجودي كه درخارج به او مي گويند "انسان "، انسان بشود. تمام كتب آسماني كه بر انبيا نازل شده است براي اين بوده است كه اين موجودي كه اگر سر خود باشد خطرناكترين موجودات عالم است ، تحت تربيت و تعليم الهي واقع بشود و بهترين موجودات و افضل تمام خلايقبشود. نهضتهاي اسلامي ، نهضتهاي توحيدي ، تمام براي همين معنا بوده است . در اسلام همه امور مقدمه انسان سازي است . اگر رها كنند اين موجود دوپا را، تمام عالم را به تباهي مي كشد. براي جلوگيري از اين فسادهاي بزرگ و اين جنگهاي ويران كن و اين كارهاي بسيار ناروا كه در كشورها هست ، انبيا آمده اند تا بشر را هدايت كنند به راهي كه همه درآن راه سير كنند و همه انسان صحيح و كامل بشوند. اگر اين موجود دوپا تربيت شد، تمام حوايج دنيا و آخرت بشر تحقق پيدا مي كند و اگر اين موجود دوپا سرخود شد يا به خلاف مسير طبيعي خودش حركت كرد، تمام عالم به تباهي كشيده مي شود.
از اين جهت ، تمام انبيا معلمها هستند و تمام بشر دانشجو. انبيا مكتبي دارند كه در آن مكتب مي خواهند اين موجود دوپايي كه بدترين موجودات است و اگر رها بشودخطرناكترين موجودات عالم است ، اين را به راه مستقيم ، به صراط مستقيم هدايت كنند واجراي اين امر را هم خودشان متكفلند.
از اين جهت ، معلم و دانشجو محصور به معلمهاي دانشگاهها يا دبيرستانها يا سايرجاها نيست و دانشجو هم محصور نيست به همانهايي كه دانشگاه مي روند. عالم يك دانشگاهي است و انبيا و اوليا و تربيت شده هاي آنها معلم هستند و ساير بشر دانشجو وبايد دانشجو باشند. عالم بايد، تمام دنيا بايد دو طبقه داشته باشد: يك طبقه معلم و استاد ويك طبقه دانشجو و متعلم . وظيفه معلم هدايت جامعه است به سوي الله و وظيفه دانشجوتعلم .
الهي يا طاغوتي بودن انسان
همين معناست كه يك جامعه اي پيدا بشود كه همه متوجه به خداي - تبارك و تعالي -باشند و همه در راه او. اگر همه در راه او شد، اقتصاد هم الهي مي شود، فرهنگ هم الهي مي شود، ارتش هم الهي مي شود، ژاندارمري هم الهي مي شود، دانشجو و معلم هم الهي مي شوند. خداست و طاغوت ، همين دو، غير از اين نيست . يا راه خداست و يا راه طاغوت . راه خدا راهي است كه انسان را در تمام ابعادي كه دارد - در بعد عقلاني ، در بعدمتوسط كه بعد خيالي است و در بعد متنزل كه بعد عمل است - اين ابعاد را هدايت بكند بهآن راهي كه بايد باشد. اگر اينها از همان راه مستقيم رفتند، اينها الهي هستند. راه ، راه خداست و هر كس از اين راه برود، الهي است تا آن وقتي كه همه چيز انسان ، همه اعمال انسان ، همه حركات انسان ، همه تخيلات انسان ، همه تعقلات انسان ، الهي بشود. يا اين راه است يا راه چپ و راست ، كه برخلاف راه مستقيم است ، كه هر يك از اينها انحراف است و به سوي طاغوت است . الله ولي الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الي النور. (2) ظلمات ،تمام عالم كه توجه به خدا ندارد و نور، نور مطلق حق تعالي كه بايد همه عالم متوجه به اوباشد. والذين كفروا اولياوهم الطاغوت . (3) همين دو راه است : يا ايمان است و اسلام است وتوجه به مكتب الهي [كه ] ولي اين امر خداست و خدا مومنين را اگر در اين راه افتاده اند،هدايت مي كند و تمام ابعاد انساني را الهي مي كند و يا كفر است و برخلاف توحيد است ،چه در طرف راست و چه در طرف چپ . طاغوت است و منتهي اليه آن جهنم .
در دنيا هم همه فسادها و همه جنگهايي كه در عالم تحقق پيدا مي كند به دست ابرقدرتها، همه جنگهاي شيطاني و طاغوتي است . در جنگها هم جنگ طاغوتي هست وجنگ توحيدي . جنگهايي كه پيغمبرها مي كردند، اوليا مي كردند، مومنين مي كردند براي اين بود كه اشخاص سركش را از آن سركشيها برگردانند و تاديب كنند. اين جنگ ، جنگ الهي است و آن جنگهايي كه براي احراز مقام است ، براي به دست آوردن قدرت است ،براي تحميل بر جامعه هاست ، براي جنايتكاري اين ابر قدرتهاست يا هر قدرتي ، اين جنگها جنگهاي ابليسي است و جنگهاي طاغوت است . عالم از اين دو حال خارج نيست .
هر حركتي كه از انسان صادر بشود، چه حركتهاي قلبي و چه حركتهاي روحي و چه حركتهاي جوارحي ، از اين دوحد خارج نيست : يا به طرف صراط مستقيم و الله است و ياطاغوتي است ؛ منحرف يا به طرف چپ يا به طرف راست . اهدنا الصراط المستقيم . (4) صراطمستقيم يك سرش اينجاست و يك سرش به آن طرف عالم ؛ به مبداء نور: صراط الذين انعمت عليهم ، (5) به آمدن تعليمات انبيا. انعام كرده خدا بر ما كه ما را هدايت كند به اين راهي كه راه الله است و موجب اين مي شود كه تمام عالم به سعادت برسند و با آرامش و باتربيت صحيح ، در اين عالم زندگي كنند و تمام جهاتي كه در اين عالم هست برگردانند به همان جهت توحيدي الهي و ساير حركتها، چه حركتهاي قلبي باشد و چه حركتهاي خيالي باشد و چه حركتهاي جوارحي باشد، برخلاف اين مسير كه باشد، همه طاغوتي است . همين دو راه بيشتر نيست : يا طاغوت و يا الله .
شما معلمين و شما دانشجويان از همين راهي كه انبيا تعيين كرده اند، راه را طي كنيد.همين راه خداست ؛ همين راهي كه انبيا و اولياي خدا پيش پاي بشر گذاشتند، اين راه خداست و ما همه بايد از همين راه حركت كنيم . كساني كه دعوت بر غير اين راه بكنندطاغوتند و كساني كه مردم را برخلاف مسير طبيعي خودشان و مسيري كه فطرت آنهامتوجه به اوست راهنمايي كنند، ضلالت است . من اميدوارم كه معلمين در هر جا هستند،خواهران و برادران معلم ، خواهران و برادران دانشجو، خواهران و برادران عالم ،خودشان را دانشجو بدانند و معلم . معلم آنها را به راه راست هدايت انبيا دعوت كند وآنها هم به راه راست هدايت انبيا سفر كنند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
1- در صحيفه نور، ذيل تاريخ 8/6/59 درج شده است . 2- بخشي از آيه 257، سوره بقره : "خدا، يار اهل ايمان است ، آنان را از تاريكيها بيرون آرد و به سوي نور برد . . . . "
3- ادامه آيه سابق : "و آنان كه راه كفر گزيدند يار ايشان طاغوت است . "
4- سوره فاتحه الكتاب ، آيه 6. 5- سوره فاتحه الكتاب ، آيه 7.
بزرگتر کوچکتر