عنوان : توصيه براي حل مشكلات با روحيه مسالمت آميز و تفاهم
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : ساعت 30: 6 بعد از ظهر 21 مرداد 1359
تاریخ قمری : 1 شوال 1400
مناسبت : عيد سعيد فطر
جلد : 13
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
مقايسه مجلس شوراي اسلامي با مجالس سابق
ان شاءالله خداوند اين عيد سعيد را بر همه مسلمين و خصوص ملت مسلم ايران مبارك كند. اين چهره مجلس اسلامي ماست و اگر از صدر مشروطه - الا شايد دوره اول - تا قبل از اين مجلس ملاحظه كنيد، اينجا جاي آن وكلا نبود؛ وكلايي كه از طبقه اشراف و ازطبقه ثروتمند و مرفه ، و حاضر نبودند در يك مجلس چند تايشان با هم جمع بشوند وحاضر نبودند در يك مجلس اينطور مسجدي بنشينند و هر كدام در كاخهاي بلند - الابعضيها كه آنها هم از سنخ شما بودند - زندگي مي كردند. امكان نداشت كه يك مواجهه اي بين من طلبه با آن تيپهاي اشرافي و اعياني و داراي كذا و كذا اتفاق بيفتد؛ فرضااينكه گوش بدهند به اينكه يك طلبه با آنها چه مي گويد. اين از بركات نهضت است ،بركات اسلام است كه همه نهادهايشان اسلامي و مردمي است . مجلس مردمي اين است .پيشتر اسمش را گذاشته بودند "مجلس ملي ". ملت راه داشت در آن مجلس ؟ در آن مجلس از ملتها، از خود ملت كسي بود كه راه پيدا بكند به آنجا؟ خصوصا در اين دهه هاي آخر، يك نفر از شما در آنجا راه نداشت و جاي شما در آنجا نبود اخلاقا، كه عندالله نبود، به واسطه علو شان شما و به واسطه اينكه آنها طاغوتي بودند، شما راه نداشتيد بر آنجا.
ما امروز مواجهيم با يك چهره هاي اسلامي كه به غير از اسلام و به غير از منافعمملكت خودشان فكر نمي كنند. و من اميدوارم كه اين مجلس ، كه مركب از اين طبقه انساني ملت است ، چه آنهايي كه مسلم هستند و چه آنهايي كه باز برادرهاي ما هستند و ازاقليتها هستند، اين چهره ها، چهره هايي است كه مال ملت است ، و امروز ملت راه پيداكرده است به مجلس و ديروز، در گذشته ، ملت هيچ خبري از مجلس نداشت و هيچ عملي نمي توانست انجام بدهد. اين موجب شكر است در درگاه خدا. همه تشكر كنيم ازيك همچو نعمتي كه نصيب ما شده است .
و اين تنها مجلس نيست كه تحول پيدا كرده است از طاغوت به اسلاميت و انسانيت ،ساير نهادهاي دولتي هم ، چه قواي مسلحه و چه سايرين از قبيل وزرا و امثال اينها، آنهاهم همين طور هستند. الان ملت ما مي تواند ادعا كند كه ما در همه امور ناظريم . من خيلي از مجالس را ياد دارم و در بعضي از مجالس هم رفتم به عنوان تماشاچي . يك دانه ازامثال شما در مجلس نبود، الا مثلا، مثل زماني كه مرحوم مدرس آنجا بود يا در آن اول كه ما آنجا را ديگر نديديم ؛ آن دوره هاي اول [را. در] دوره اول بودند از اشخاصي كه نظيرشما بودند. آن چيزي كه مي خواهم عرض كنم اين است كه حيف است كه چهره نوراني مجلس در آن ، يك چيزهايي واقع بشود كه مخالف زي شما آقايان است .
توصيه به نمايندگان در تفاهم و حل مسالمت آميز مشكلات
من معذرت مي خواهم كه چند كلمه موعظه كنم شما را. شما محتاج به موعظه نيستيد،لكن تذكر، برادرها، خودش يك امري است . يكي از عذابهايي كه در جهنم اهل جهنم به آن مبتلا هستند، خصام اهل النار(1) است . و يكي از نعمتهايي كه اهل بهشت متنعمند؛ آن اخواني كه اخوانا علي سرر متقابلين ، (2) آن برادري و محبت كه بين اهل بهشت است ، يكي ازنعمتهاي بزرگ خداست و آن خصامي كه در جهنم است ، يكي از عذابهايي است كه براهل جهنم است كه دائم توي سر هم مي زنند.
اهل معرفت مي گويند كه هر چيزي كه در بهشت و در جهنم ظهور پيدا مي كند سابقه ندارد، از خود آدم است . در روايت هم هست اينكه زمين بهشت و جهنم قاع (3) است ،هيچ چيز ندارد، صاف است . و در يك روايتي هم كه سابقا من ديدم - حالا نمي دانم تمام معنايش درست چه جوري است - اين است كه گاهي در بهشت يك اشخاصي ، ملائكه الله ، مشغول يك بنا مي شدند و گاهي مي ايستادند. ظاهرا پيغمبر اكرم شايد در شب معراج اين را ملاحظه فرمودند. سئوال كردند از جبرئيل كه چراگاهي مي ايستند، گاهي كارمي كنند. عرض كرد كه اينها اعمالي [است ] كه مردم مي كنند. مادامي كه اشتغال دارند به عمل خير، اينها مصالحشان محقق مي شود و مشغول بنا مي شوند. آن وقتي كه آنهامشغول اين كار نيستند آنها هم . در هر صورت ، يك مسئله اي است اين در پيش اهل معرفت كه تمام چيزهايي كه در جهنم و بهشت هست اين از خود ماست . اينطور نيست كه خداي تبارك و تعالي يك آتشي تهيه كرده است كه ما را بسوزاند، ما خودمان تهيه مي كنيم . در قرآن هم هست كه اينها اعمال شماست كه به خودتان رد مي شود.
ما مي توانيم خودمان را در اين عالم راجع به اين محكي كه از دو تا آيه شريفه استفاده مي شود، بشناسيم كه آيا اهل نار هستيم يا اهل بهشت . اگر كارهايمان روي خصام باشد -دشمني - [اهل نار هستيم . ] يك وقت اين است كه انسان در يك مسئله اي صحبت مي كند، مباحثه مي كند، خوب بين اهل علم و طلبه ها متعارف است كه گاهي وقتها به فريادمي كشد مطلب ، به داد و قال مي كشد مطلب ، لكن وقتي كه مباحثه تمام شد، برادرند. بعداز مباحثه اينطور نيست كه اين مباحثه اسباب دشمني باشد. دو تا دوستند، دو تا رفيقند،سر يك مطلبي ، مطالبي ، او آن طرف مطلب را مي گيرد و او آن طرف مطلب [را] و اتفاقااين يك ورزشي است كه در بين طلبه ها هست و يك ورزش علمي است كه قوي مي كندآنها را. در ساير طبقات شايد نيست اينطور ورزش . اينها تا حد جنگ و دعوا با هم مقابل مي شوند. مرحوم آقاي آسيد احمد زنجاني - رحمه الله - نقل مي كردند كه در روزنامه ملانصرالدين (4) كه قفقاز طبع مي شده ، عكسي انداخته بوده از دو تا طلبه ، دو تا اهل علم ،يكي اين طرف ، يكي آن طرف نشسته و دعوا كرده اند، دندان يكي بيرون افتاده ، كفش يكي هم بالاي سر آن يكي است . و او براي انتقاد از اين طايفه اين را نوشته بود، اين راعكسبرداري كرده بود. او نمي دانست كه در عين حالي كه گاهي وقتها به اين مسائل هم مي رسند، لكن به مجرد اينكه مباحثه تمام مي شود، با هم مي نشينند، رفيق و با هم دوست و برادر[ند. ]
ما اگر در مسائلي كه پيش مي آيد، در هر وضعي كه باشد، البته مسائل زياد الان درمجلس طرح مي شود و شما بعدها هم مواجه هستيد با مسائل زيادي كه براي ملت است وهر كسي نظر دارد و هر كسي اجتهاد دارد، هر كسي بايد مسائل را طرح بكند و بگويد، اماهمان طوري كه طلبه ها مسائل را مي گويند، كه منتهي به اين نشود كه حالا كه من مخالف باشما هستم در نظر و شما مخالف من هستيد در نظر اين منتهي به اين بشود كه نه ، ما دو تاخصم و دو تا دشمن با هم هستيم . اگر اينطور باشد كه واقعا - خداي نخواسته - روي خصام باشد، بايد ما خودمان را بشناسيم به اينكه ما اهل ناريم . براي اينكه خصام اينجا آن خصام را مي آورد. چنانچه ايمان در كار باشد، برادري در كار باشد و با برادري و حسن نيت [و] رفاقت مسائل طرح بشود، همه بايد نظر خودشان را بدهند و هيچ كدام هم برايشان حتي جايز نيست كه يك چيزي را بفهمند و نگويند. بايد وقتي مي فهمند، اظهاركنند. اين موافق هر كه باشد، باشد؛ مخالف هر كه هم باشد، باشد؛ براي اينكه شما وكيل مردم هستيد، امين مردم هستيد. امين و وكيل بايد مسائلي كه طرح مي شود آن مقداري كه مي تواند و مي فهمد اظهار كند، لكن به طور خصومت ، به طور تنازع و خصومت نباشد، هر چه بتوانند آرامتر، لكن حالا صدا هم بلند شد، باشد. اما آن صدايي كه از طلبه ها توي مدرسه بلند مي شود، دنبالش هيچ ابدا اثري از خصومت نيست . دو تا رفيق ، دو تا دوست هستند سر يك مسئله علمي كار به آنجايي مي رسد كه اين فرياد سر او مي زند، او فريادسر اين مي زند، لكن به مجرد اينكه مباحثه تمام شد، همان دو تا برادرند كه بودند؛ همان دو تا دوستند كه بودند. هيچ ابدا ديگر دنباله ندارد كه آن مطالب را او گفته ، اين مطلب راما. با هم برادريم ، مطالب با هم دعوا دارند. مسائل كه طرح مي شوند، آن مسائل با هم اختلاف دارند. آنهايي كه مسائل را طرح مي كنند، مسائلشان بايد با هم اختلاف داشته باشد، نه خودشان . خودشان دوست ، رفيق و برادر، ولي مسائل را بايد طرح بكنند واشكال دارند، بكنند و طرح بكنند مسائلي كه روي مصالح اسلام است ، روي مصالح كشور است و آن مقداري كه مي توانند بررسي بكنند و آن مقداري كه قدرت دارند نظربدهند، لكن بعد از اينكه مجلس تمام شد، همان طوري كه بعد [از] اينكه مباحثه طلبه هاتمام شد، مي نشينند با هم چاي مي خورند و رفيق و دوست هستند، آنها هم همين طورباشند.
رعايت مصالح اسلام و كشور
لازم نيست كه انسان وقتي كه در يك مطلبي مخالف يك كس ديگري است ، دشمن او هم باشد. همه مسلمان ، همه مومن ، همه اهل اين كشور و همه مصلحت اين كشور رامي خواهيد و ما و شما هم مصلحت اسلام را مي خواهيم و هم مصلحت اين اشخاصي كه در دارالاسلام زندگي مي كنند و تحت لواي اسلام هستند، از نمايندگاني كه ساير اقليتهاهستند و مصالح آنها [را مي خواهيم ]. اسلام اقتضاي اين را مي كند كه مصالح همه در نظرگرفته بشود و علي السوا هم در نظر گرفته بشود. همه اهل اين مملكت هستند، حق دارنددر اين مملكت و شما هم وكلاي اين مملكت هستيد و مي خواهيد خدمت بكنيد. هريكي تان وكيل همه هستيد و هر يكي تان بايد مصالح همه مملكت را در نظر بگيريد.بنابراين ، بهترين مباحثه ها همين مباحثه برادرهاست با هم كه [در] كارهايشان ، اگراختلافي هم دارند، [با] برادري حل مي كنند، نه به طور خصمانه .
البته من مي دانم كه بسياري از اشخاص هستند كه اينها بسيار منزه و مبرا هستند،اكثريت شما هم همين طور است و من اميدوارم همه تان اينطور باشيد. من همه رانمي شناسم ، لكن من چهره ها را مي بينم كه همه شان از همين ملت و از همين جمعيتي هستند كه در اين مملكت هستند. هيچ از آن بالاها نيامده اند اينجا تا بخواهند يك مقاصدي داشته باشند غير مقاصد ملي و اسلامي . از اين جهت ، من اميدوارم كه اين مجلس ، خدمت بزرگ بكند و ان شاءالله ، كارها را با آساني به پيش ببرد و هماهنگي كنند بادولت ، با رئيس جمهور، با ساير ارگانهايي كه هستند. همه تان مي خواهيد يك مطلبي پيش برود. نه آقاي رئيس جمهور مي خواهند كه اين مملكت - خداي نخواسته - آشفته باشد - رئيس يك مملكتي نمي خواهد آن مملكت آشفته باشد - و نه وكلاي مجلس مي خواهند كه اين مجلس آشفته باشد؛ براي اينكه شما همه مملكت هستيد. مملكت ازخود شماست . نمي شود كه يك كسي براي خودش طرح خلاف بزند و نه وزرايي كه هستند و بودند و بعدها هم ان شاءالله ، خواهند بود. اينها هم همه شان نظرشان به اين است كه اسلام را تقويت كنند، احكام اسلام را پياده بكنند، براي اين مملكت خدمت بكنند.وقتي بنا شد همه با هم به حسب عقايد، يكي هستند، همه مي خواهند خدمت بكنند، همه مي خواهند كه اين مملكت را به پيش ببرند، همه مي خواهند كه اين جرثومه هاي فسادي كه در مملكت هست قطع بكنند، همه يك راه مي خواهند بروند. اين ديگر تخاصمي دركار نيست و نخواهد بود.
اگر بله ، فرض كنيد كه يك طايفه اي بودند، آمده بودند در مجلس و مي خواستندمقاصد شوم خودشان را يا مقاصدي كه به تبع آن ، ابرقدرتها و خدمتگزاري به آنها بود،مي خواستند انجام بدهند، آن وقت دعوا مي شد. آن وقت بايد هم حقيقتا بشود. آن وقت مخاصمه هم صحيح است ؛ براي اينكه مخاصمه با آن اشخاصي كه توطئه گر هستند،اشخاصي كه مي خواهند مجلس را به هم زنند، مي خواهند مملكت را به هم بزنند، اين لازم است و بايد باشد، بعد از اينكه نمي شود اينها را با هدايت [به راه آورد] و مايوسهستيد كه اينها را با هدايت بتوانيد به راه صحيح وادار كنيد. اما شماها كه همچو مقصدي در كار نداريد.
من يقين دارم كه هيچ يك از شماها بنايتان نيست كه اين مملكت را به هم بزنيد. همه مي خواهيد مملكت آرامي باشد كه برادرهاي شما در اين مملكت زندگي آرام داشته باشند، زندگي مرفه داشته باشند و همه مي خواهيد كه دست اجانب از اين مملكت كوتاه باشد و كوتاه خواهد بود، ان شاءالله و همه مي خواهيد كه به اين مملكت خدمت بكنيد.خودتان هم از سنخ همان جمعيت هستيد، نه از آن طبقه هاي بالايي كه هيچ خبر از پايين ندارند و هيچ اطلاعي ندارند كه به اين پايين دست ها چه مي گذرد. شما خودتان از بين همين جمعيتها آمده ايد و مي دانيد كه چه مي گذرد به اين مردمي كه در اين كشور هستند،به اين زاغه نشينان چه مي گذرد. خودتان هم زندگيهايتان همين طورهاست ، با يك قدراختلاف مختصر. بنابراين ، آن چيزي كه لازم است براي همه ماها و همه شماها و همه ملت و همه كساني كه اين مملكت را مي خواهند اداره بكنند، اين است كه با هم تفاهم داشته باشند، اگر مسئله اي را برخلاف مي بينند، بنشينند [و] بخواهند [كه ] حل كنند،صحبت كنند. در مجلس ، اگر يك مطلبي را مي بينند كه دارد خلاف واقع مي شود،صحبت كنند، بنشينند مشورت كنند با رفقايشان و من اميدوارم كه ان شاءالله ، با خوشي وخوبي و طليعه اين باشد كه پيروزي نهايي را ان شاءالله ، پيدا كنيد.
ضربه پذيري قدرتها با اتحاد ملتها
هيچ خوفي ما از ابرقدرتها نداريم . در عين حالي كه دستمان از همه آن سلاحهاي آدمكش كذا كوتاه است ، لكن ايمانمان ما را وادار مي كند كه نترسيم ، خوف نداشته باشيم . و يك ملتي وقتي يك مطلبي را همه با هم خواستند، نمي شود تحميلشان كرد.تحميل در وقتي است كه همه نخواهند، متفرق بشوند. اگر متفرق شدند، آن وقت جاي اين مي شود كه يك دسته اي به دسته ديگر يك مطلبي را تحميل كنند. اما چنانچه اينها باهم مجتمع باشند، نه ديگر در بين خودشان تحميلي هست - براي اينكه جاي تحميل ديگر نمي ماند - و نه ديگران مي توانند تحميل بكنند. قدرتها هر چه هم بزرگ باشند، وقتي مقابل با ملت مي شوند، نمي توانند كاري بكنند.
من شايد يك دفعه ديگر هم اين را گفته باشم كه سفير شوروي آمد پيش من ، گفت كه دولت افغانستان از ما خواسته است كه برويم آنجا و چه بكنيم . من متوجه نبودم كه اينها كار را كرده اند. حالا آمده اند دارند مي گويند. دولتي هم در كار نبوده - دولت هم بعدخودشان درست كرده اند - لكن به او گفتم كه اين اشتباه است از شما. ممكن است براي شما كه قدرتمند هستيد، يك كشوري را بگيريد. اين آسان است براي شما. قواي زيادداريد، مي گيريد. اما يك ملت را نمي توانيد مهار كنيد. شما وقتي وارد شديد در آنجا،نمي توانيد پيش ببريد و مزاحمت براي شما همچو ايجاد مي شود كه فشل (5) مي شويد،لكن كاري كرده بودند و بنا هم داشتند بكنند. نه اين بود كه مي خواستند حالا استمزاج (6)كنند؛ از من اجازه بگيرد شوروي كه مملكت اسلامي را برويم بگيريم .
مطلب اينطوري است كه يك ملتي وقتي كه همه با هم باشند، پشتيبان هم باشند، برادربا هم باشند، اين قدرتهاي بزرگ بر فرض اينكه بيايند و با توپ و تانكشان هر كاري مي خواهند بكنند، لكن وقتي وارد شدند، در ملت هضم مي شوند. ملت آنها را هضم مي كند. ما ابدا از اين توطئه ها نمي ترسيم . مضافا به اينكه به نظر من اينكه حالا هي مي آيند صحبت مي كنند، بعضيها آمده اند هي گفته اند كه "يك توطئه خيلي بزرگتر دركار است ، از كجا تا كجا چه شده ، از كجا تا كجا چه شده "، به نظر من ، درست نيست .توطئه به اين معنا نيست الان ، لكن بايد با كمال دقت ، مراقبت بشود. بايد ارتش ما،ژاندارمري ما، سپاه پاسداران ما با كمال دقت و همه ملت ما - همه ملت الان سپاه اسلام هستند - بايد مراقبت كنند، بايد رفت و آمدهاي مشكوك را تحت نظر بگيرند و به مجرداينكه ملت ديد كه يك رفت و آمد مشكوكي است ، اطلاع بدهند، در محله ها ديدند كه رفت و آمدي در يك خانه اي هست ، كه غير عادي است ، اطلاع بدهند فورا. آنها هم فورا كنترل كنند اين چيزها را. در عين حالي كه همه اينها بايد بشود، لكن مطمئن باشيد كهنمي توانند كاري بكنند و نمي توانند اين مملكت را به آن آسيب برسانند.
ما بعد از اينكه همه مسائل را هم مفروض بگيريم ، فرض بگيريم كه اينها آمدند و همه به قول خودشان ، همه ملاها را كشتند و همه مومنين را از بين بردند، ما از چه مي ترسيم ؟ مااز يك جايي كه اين وضع را دارد، منتقل مي شويم به يك جايي كه بهتر از اينجاست . چراما بترسيم ؟ من نمي گويم ما غلبه به آنها مي كنيم ، لكن ما غلبه ايماني داريم به آنها. ماهمان منطقي را داريم كه در صدر اسلام بود كه اگر آنها را بكشيم ما به بهشت مي رويم . اگر آنها ما را بكشند باز هم ما به بهشت مي رويم . اين منطق اهل ايمان است .آنكه ايمان به خداي تبارك و تعالي دارد، آنكه قرآن را به آن ايمان دارد، منطقش اين است كه ما ضرر نمي كنيم . هيچ طرف قضيه ضرر نيست . چنانچه كشته بشويم ، لباسمان راعوض كرده ايم ، لباس بهتري پوشيده ايم و اگر بكشيم يك غير انساني را از دنيا بيرون كرده ايم . بنابراين ، ترسي از چيزي نداريم . ولي مع ذلك ، شما مطمئن باشيد كه نخواهدشد. ملت ، اسلامي است و براي خدا داريد كار مي كنيد. ملت ما براي خداست كه دارندكار مي كنند. آنهمه جوانها را دادند، براي خدا بود، هيچ براي چيز ديگري نبود. تعقل ندارد كه يك كسي جوانش را بدهد براي اينكه يك خانه پيدا كند يا فرض كنيد كه شب يك غذاي خوبي [پيدا كند]، اين معقول نيست . اينها براي خدا آمدند به ميدان و همين مطلب در ذهنشان بود كه ما براي خدا داريم كار مي كنيم و اجرمان را هم از خدامي خواهيم . هيچ طلبي هم هيچ كداممان از هم نداريم . همه براي خدا ان شاءالله ، كار كرده باشيم و بكنيم و از خداي تبارك و تعالي اجرش را بخواهيم و خداي تبارك و تعالي خواهد داد، يا اينجا و آنجا، يا آنجا.
خداوند ان شاءالله ، همه شما را موفق كند. من بحق ، خدمتگزار شما هستم و اين چندلحظه اي كه از عمر من باقي است ، من در خدمت شما هستم . خداوند ان شاءالله ، شما را به كمال معرفت برساند و دشمنهاي اين كشور و اين اسلام را ان شاءالله ، يا هدايت كند و يااينكه به جزايشان برساند.
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
1- اشاره به آيه 64 سوره ص : "ان ذلك لحق تخاصم اهل النار": "اي اهل ايمان بدانيد كه " اين منازعه و دشمني اهل دوزخ حتمي است .
2- سوره حجر، آيه 47: "و نزعنا ما في صدورهم من غل اخوانا علي سرر متقابلين "؛ و ما آيينه دلهاي پاك آنها را ازكدورت كينه و حسد و هر خلق ناپسند، بكلي پاك و پاكيزه سازيم تا همه با هم برادر و دوستدار هم شوند و روبه روي يكديگر بر تخت عزت بنشينند. 3- زمين صاف و هموار. 4- هفته نامه اي فكاهي كه به زبان تركي در تبريز، نخجوان و. . . منتشر مي شد و داراي مشي انتقادي بود. كاريكاتورهاي اين روزنامه كه معمولا در صفحه اول آن به چاپ مي رسيد، از شهرت خاصي برخوردار بود. ملا نصرالدين مسائل ومشكلات جامعه ايران را با زبان طنز و معمولا با كاريكاتور تشريح مي كرد. 5- سست ، ترسو.
6- حال كسي را بدست آوردن .
بزرگتر کوچکتر