عنوان : دولتهاي اسلامي منشاء گرفتاريهاي مسلمين - بازگشت به اسلام واقعي
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : بعد از ظهر 18 مرداد 1359
تاریخ قمری : 27 رمضان 1400
جلد : 13
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
مشكل مسلمين حكومتهاي مسلمين است
اين ماه مبارك رمضان بر همه مسلمين مبارك باد! و مبارك آن روزي است كه مسلمين با احساس وظيفه بتوانند بر مشكلات خودشان غلبه كنند.
مشكل مسلمين فقط قدس نيست ، اين يكي از مشكلاتي است كه مسلمين دارند.افغانستان مگر از مشكلات مسلمين نيست ؟ پاكستان مگر از مشكلات مسلمين نيست ؟تركيه مگر از مشكلات مسلمين نيست ؟ مصر مگر از مشكلات مسلمين نيست ؟ عراق مگر از مشكلات مسلمين نيست ؟ بايد ما تحليل كنيم كه مشكل كه در همه اقطار مسلمين هست ، از كجا پيدا شده است و راه حلش چيست . چرا مسلمين در همه جاي دنيا تحت فشار حكومتها و ابرقدرتها هستند و راه حل اين مسئله چيست تا اينكه هم رمز پيروزي برهمه مشكلات به دست بيايد و هم قدس و افغان و ساير بلاد مسلمين آزاد بشوند.
مشكل مسلمين ، حكومتهاي مسلمين است . اين حكومتها هستند كه مسلمين را به اين روز رسانده اند. ملتها مشكل مسلمين نيستند. ملتها با آن فطرت ذاتي كه دارند، مي توانندمسائل را حل كنند، لكن مشكل ، دولتها هستند. شما سرتاسر ممالك اسلامي را وقتي كه ملاحظه كنيد كم جايي را مي توانيد پيدا بكنيد كه مشكلاتشان به واسطه حكومتهايشان ايجاد نشده . اين حكومتها هستند كه به واسطه روابطشان با ابر قدرتها و سر سپردگي شان باابرقدرتهاي چپ و راست ، مشكلات را براي ما و همه مسلمين ايجاد كرده اند. اگر اين مشكل از پيش پاي مسلمين برداشته بشود، مسلمين به آمال خودشان خواهند رسيد و راهحلش با دست ملتهاست .
تحول ملت منشاء دفع مشكلات
شما ديديد كه مشكل ما كه از مشكلات ديگران بيشتر بود - و قدرت شيطاني شاه مخلوع از همه قدرتها بيشتر بود و طرفداران او ابرقدرتها و همه حكومتهاي اسلامي و غيراسلامي بودند - ملاحظه كرديد كه حل اين مشكل به پناه بردن به يك كشوري يا يك قدرتي يا يك ابرقدرتي نبود. حل مشكل را خود ملت كردند. ملت ما متحول شد ازخوف به شجاعت و از ياس به اطمينان و از توجه خود به توجه به خدا و از تفرقه به اجتماع . اين تحول ، تحول معجزه آسا اسباب اين شد كه اين مشكل بسيار بزرگ را،مشكلي را كه شايد همه جا و همه دنيا محال مي دانستند، حلش كند.
شما گمان نكنيد كه ايران داراي سلاح بود. ايران سلاحش سنگ بود، چوب ، مشت [.. . ]، لكن سلاح معنوي داشت . سلاح معنوي اش ايمان به مكتب ، ايمان به خداي تبارك و تعالي و توكل به مبداء قدرت و وحدت كلمه [بود]. حالا كه مي بينيد دست ملت ما- يعني ، غير نظاميها - تفنگ است ، اين تفنگي است كه به غنيمت از بستگان شاه به دستشان افتاده ، والا تفنگي در كار نبود، ايمان بود. ملت از مركز گرفته تا سرحدات ، هرجابرويد، يك كلمه مي گفتند. آن روز اين گروههاي فاسد مفسد زير خاك بودند؛ مثل حيواناتي كه در سوراخها بودند و ميدان مال ملت بود. از مركز تا سرحدات ، هر جامي رفتيد، حتي بچه هاي كوچك ، صدايشان بلند بود كه ما اسلام را مي خواهيم ،جمهوري اسلامي را مي خواهيم . مريضهايي كه در بستر و در بيمارستان بودند هم همين منطق را داشتند. جوانها هم همين منطق را. دانشگاه و مدرسه هم همين منطق و زنها ومردها هم منطقشان همين بود. از آن خواب گراني كه ما را ابرقدرتها خوابانده بودند و ازهمه مسائلي كه بايد به آن توجه داشت ، غفلت كرده بوديم . ناگاه بارقه اي از جانب خداي تبارك و تعالي پيدا شد و ما را بيدار كرد و اين مشكل به نظر همه محال را، حل كرد.
مشكل ، شاه مخلوع و دار و دسته او بود و حل مشكل به دست خود ملت بود. نه يكتفنگ از خارج براي ملت ما آمد و نه يك حكومت خارجي به ما كمك كرد، بلكه آنهامخالف ما بودند. عراق سرسخت مخالف با ما بود. كويت سرسخت مخالف با ما بود ومصر هم كه حالش را مي دانيد. و ساير ممالك را [حال ] دولتهايشان را مي دانيد. در عين حالي كه همه قدرتها يك طرف صف آرايي كرده بودند و ملت ما با دست خالي يك طرف ، ملت ما هجوم كرد و اين سد [را]، كه خيال مي كردند ممتنع است شكستنش ،شكستند.
وظيفه علماي بلاد اسلامي در بيدار نمودن مردم
بايد كاري كرد كه ملتها هر جا هستند، ملتها بفهمند تكليف خودشان را. اگر بخواهيد وبخواهند و دانشمندها بخواهند و علماي همه بلاد اسلامي و دانشگاههاي همه بلاداسلامي بخواهند مشكله اسلام و ممالك اسلامي حل بشود، بايد مردم را بيدار كنند؛ اين مردمي كه با تبليغات چند صد ساله ، به آنها باورانده بودند كه نمي شود با امريكا يا باشوروي مخالفت كرد، و الان هم باور ملتهاي ديگري هست . بايد اينها [را] به ايشان فهماند كه مي شود.
بهتر دليل بر اينكه يك امري ممكن است ، وقوع اوست و اين امر واقع شد در ايران .دولتهاي ديگر، ملتهاي ديگر گمان نكنند كه ايران از آنها عده (1) و عده بيشتر داشت خير،شايد در عشاير عراق بيشتر از ايران اسلحه باشد، لكن مغزهاي اينها را به واسطه تبليغات دامنه داري كه شده است ، شست وشو كرده اند و از اسلام مايوس كرده اند، و اين مغزها راپر كرده اند از اينكه با اين قدرتها نمي شود طرف شد. اين از چيزهايي است كه با تبليغات خود آنها و عمال آنها در داخل ممالك تحقق پيدا كرده است .
بايد آنهايي كه در همه ممالك هستند، آنهايي كه دلشان براي ملتها مي تپد، آنهايي كه به اسلام اعتقاد دارند و براي اسلام مي خواهند خدمت كنند، هر كدام در محل خودشان ،ملت خودشان را بيدار كنند؛ تا ملت ، خودشان را كه گم كرده اند، پيدا كنند. ملتها خودشانرا گم كرده اند، مملكت خودشان را گم كرده اند. هر چه در ذهنشان وارد مي شود، اين [است ] كه نمي شود با اين قدرتها طرف شد، اينها چه ها و چه ها خواهند كرد. بايد از مغزملتها اين "نمي شودها" را بيرون كرد و به جاي آن ، "مي شودها" را گذاشت . نه ، مي شوداين كار را كرد. يك ميليارد جمعيت - تقريبا - جمعيت مسلمين با دارا بودن آنهمه امكانات و آن سرزمينهاي وسيع و آن مخازن زيرزميني وسيع و آن پشتوانه اسلامي -الهي ، نبايد در ذهنشان بيايد كه نمي شود. اين قدرت بزرگ شيطاني شوروي ، كه با تمام قوا افغانستان را مي خواهد خفه كند، نتوانسته است . ملت اگر يك چيزي را نخواهند،نمي شود تحميلشان كرد. بايد ملت را بيدار كرد تا بخواهند. ملت ما هم قبل از بيست سال ،خواب بود، توجه نداشت . از بيست سال به اين طرف هي گفتند، گويندگان گفتند، علماگفتند، دانشگاهيها گفتند. كم كم رسيد به تظاهرات ، كم كم رسيد به ريختن در خيابانها،كم كم رسيد به "الله اكبر"، و قدرت بزرگ شيطاني در مقابل "الله اكبر" نتوانست بماند؛ وهمه مي خواستند بماند. من مطلع بودم همه قدرتها مي خواستند كه اين نوكري (2) كه براي همه شان خدمتگزار بي چون و چراست ، در ايران بماند تا منافعشان را ببرند و هر چه ماذخاير داريم آنها به رايگان ببرند، لكن ملت وقتي نخواهد، نمي شود. بايد ملت را بيداركرد كه آن چيزي را كه خيال مي كرد نبايد بخواهد، بخواهد و آن امري را كه به خيالش نمي شود، بيدارش كرد كه مي شود. ملت [ها] از دولتهاي خودشان بخواهند كه تسليم بشوند، و الا همان كاري را كه ملت ايران كرد، با آنها بكنند تا حل مشكل بشود. حل مشكل بدون اينكه اين اشخاصي كه سر راه ايستادند و مانع هستند از اينكه مشكلات حل بشود، اينها را بايد از بين راه بردارند. هر جا شما برويد، در هر كشوري از كشورهاي اسلامي نه ، بلكه همه كشورهاي دنيا، اين سران قوم هستند كه مانع هستند از رشد فكري ومعنوي و مادي ملتها. اين سران كشورها هستند كه وابستگان خودشان را در دانشگاههامعلم مي كنند، و معلمهاي دانشگاه ، جوانهاي ما را خراب مي كنند. مانع ، اينحكومتهاست ؛ حكومتها با اختلاف مراتب . حكومتها جلوي رشد جوانهاي ما را گرفتندو جلوي پيشرفت مسلمين را.
ملي گرايي ، اساس بدبختي مسلمين
آنهايي كه ، آن قدرتهاي بزرگي كه مطالعه كردند روي كارها سالهاي طولاني ، صدهاسال فرستادند و مطالعه كردند روي گروهها، روي افراد، روي اشخاص و مطالعه كردندحتي روي زمينها، جنگلها - همه جا - در جامعه ها اين را يافته اند كه اسلام است كه مي تواند جلويشان بايستد. از اين جهت ، آن چيزي كه از همه چيز براي آنها مطرح است ،اسلام است و آن چيزي كه سر راه اسلام قرار دادند، اين حكومتهاي فاسدند. با دست حكومتهاي فاسد و با تبليغ حكومتهاي فاسد، اين نژادپرستي ها و گروه پرستي ها در بين مسلمين رشد كرده . عربها را در مقابل عجمها و تركها قرار دادند و عجمها را در مقابل عربها و تركها را در مقابل ديگران و همه نژادها را در مقابل هم .
اينكه من مكرر عرض مي كنم كه اين ملي گرايي اساس بدبختي مسلمين است براي اين است كه اين ملي گرايي ، ملت ايران را در مقابل ساير ملتهاي مسلمين قرار مي دهد، وملت عراق را در مقابل ديگران و ملت كذا را در مقابل كذا. اينها نقشه هايي است كه مستعمرين كشيده اند كه مسلمين با هم مجتمع نباشند. در عراق ، حكومت عراق ،حكومت سابقتر از اين حكومت - كه اين بدتر از آن است - اينها طرح مي كردند كه مامي خواهيم مجد بني اميه (3) را احيا كنيم در مقابل اسلام . اسلام كه آمده بود همه مجدها رافاني كند در مجدالله ، اينها مي گفتند ما مجد بني اميه را بايد احيا كنيم و اين چيزي نبود كه شعور اينها برسد، تلقيني بود كه ابرقدرتها مي كردند كه اسلام متفرق بشود، مسلمين با هم متفرق بشوند، دشمن هم بشوند. در ايران از سالهاي طولاني ، اشخاص بي اطلاع از اساس مسائل ، ولو فرض كنيد بعضي شان مغرض نبودند، اينها هم هي طبل مليت را كوبيدند، همان مليتي كه مي خواست اساس اسلام را در ايران بربچيند.
اسلام آمده است كه همه نژادها باهمند؛ مثل دنده هاي شانه مي مانند؛ هيچ كدام برهيچ كدام تفوق ندارند، نه عرب بر عجم و نه عجم بر عرب و نه ترك بر هيچ يك از اينهاو نه هيچ نژادي بر ديگري و نه سفيد بر سياه و نه سياه بر سفيد، هيچ كدام بر ديگري فضيلت ندارند. فضيلت با تقواست ، فضيلت با تعهد است ، با تعهد به اسلام است . اينهاتبليغاتي بوده است ، تلقيناتي بوده است كه از ابرقدرتها كه مي خواستند ما را بچاپند، شده است و مع الاسف ، بعض اشخاص مسلمان صحيح هم باورشان آمده .
در چندين سال قبل - محتمل است ، گمان مي كنم زمان رضاخان بود - يك مجمعي درست كردند و يك فيلمهايي تهيه كردند و يك اشعاري گفتند و يك خطابه هايي خواندند، براي تاسف از اينكه اسلام بر ايران غلبه كرد، عرب بر ايران غلبه كرد. شعرخواندند، فيلم [به ] نمايش گذاشتند كه عرب آمد و طاق كسري را، مدائن را گرفت وگريه ها كردند. همين مليها، همين خبيثها گريه ها كردند. دستمالها را درآوردند و گريه كردند كه اسلام آمده و سلاطين را، سلاطين فاسد را شكست داده و اين معنا در هر جا، به يك صورتي به ما، به ملتها تحميل شده در ممالك عربي ، عرب بايد چه باشد. اين تلقين است . اين مخالف با قرآن است . در ممالك غير عربي ، هر كدام خودشان بايد، ملت خودشان بايد جلو باشد. اين برخلاف تعليمات اسلام است . اين آن است كه اين ابرقدرتها آرزويش را مي كنند و كردند و عمل كردند. وقتي اينها غلبه كردند، در جنگ دوم غلبه كردند بر عثماني ، عثماني را تكه تكه كردند، شايد قريب پانزده تا كشور كردند وهر كدام [را] يك نوكري از خودشان بالا سرش گذاشتند و مع الاسف ، آنهايي كه اساس مطلب را مطلع نبودند، آنها هم اين مسائل را اهميتي به آن نمي دادند و الان هم نمي دهند.
حل مشكلات جهان اسلام در بازگشت به اسلام
مشكل ما الان دولتهاي ماست . مشكل اسلام دولتهاي اسلامي است . اين مشكل بايدحل بشود. اگر دولتهاي اسلامي به خود بيايند و گرايش [پيدا] كنند به اسلام و از عروبتبرگردند به اسلاميت ، و از تركيت برگردند به اسلاميت ، حل مي شود مسائل و اگر آنهانكنند، اين مشكل هست تا وقتي ساير كشورها مثل ايران بشوند. ايران با مشت ، اين مشكل را حل كرد و بايد همه كشورها با مشت خودشان اين مشكل را رفع كنند.
ما نبايد بنشينيم كه حكومتهاي ما كاري براي ما انجام بدهند. حكومتهاي ما براي خودشان هستند. اين حكومتهايي كه در بلاد مسلمين هست ، اينها به اسلام هيچ كاري ندارند. اگر يك دفعه اسلام بگويند، براي اين است كه شما را بازي بدهند. اسلام صدام هم مثل اسلام محمدرضا خان است . اسلام آن مصري هم ؛ سادات هم ، مثل اسلام صدام است . اين يك اسلامي است كه در لفظ گفته مي شود، لكن پايگاه درست مي كند ومي گويد ما همراه هم مي شويم ، برويم ايران را از بين ببريم . ايران يعني چه ؟ يعني ، يك مملكت اسلامي . با كافر هم عهد مي شود براي كوبيدن مسلمين . اين فرم اسلام آقاي سادات ! اسلامش اين فرم است . آقاي صدام هم اسلامش اين فرم است كه مي گويد:اسلام . مي گويد: مسلم . مي گويد چه ، مي گويد: ما با ملت ايران [. . . ]، در بعضي ازنطقهايش گفته كه با ملت ايران ما كاري نداريم ، ما همراه هستيم ، با حكومت ايران هم همراهيم . اما روزي نمي شود، الا اينكه سرحدات اين ملت را، سرحدات اين مملكت رابا آتش و توپهاي كذا مورد تجاوز قرار مي دهد. اين يك فرم اسلامي است ؛ اسلام وارداتي از امريكا و وارداتي از شوروي !
ما تا به اسلام برنگرديم ؛ اسلام رسول الله ، تا به اسلام رسول الله برنگرديم ،مشكلاتمان سر جاي خودش هست ، نه مي توانيم قضيه فلسطين را حلش كنيم و نه افغانستان را و نه ساير جاها را. ملتها بايد برگردند به صدر اسلام . اگر حكومتها هم باملت ها برگشتند كه اشكالي نيست و اگر برنگشتند، ملتها بايد حساب خودشان را ازحكومتها جدا كنند و با حكومتها آن كنند كه ملت ايران با حكومت خودش كرد تامشكلات حل بشود، والا هي ما روز قدس بگيريم ، فرياد بزنيم ، هي آقايان اجتماع كنند وحرف بزنند، فرياد و حرف جلوي آنها را نمي گيرد. بلي ، گاهي مي گيرد، منتها ما حرف هم نمي زنيم . اگر در روز قدس ، تمام ملتها قيام مي كردند و فرياد مي زدند، نمي توانست آن حكومت احمق (4) جلوي فريادشان را بگيرد. يك جمعيت كمي قيام مي كنند. اگر در روزقدس تمام كشورهاي اسلامي ، ملتها همه برخيزند و فرياد بزنند، نه براي قدس تنها، براي همه ممالك اسلامي ، پيروز خواهند شد. ما با فرياد، محمدرضاخان را بيرونش كرديم .شما خيال مي كنيد با تفنگ بيرون كرديم ؟ با فرياد، با "الله اكبر"! اينقدر "الله اكبر" بر مغزاينها كوبيده شد كه خودشان را باختند و فرار كردند. از اين مملكت رفتند.
مسلمين بايد فرياد بزنند، گمان نكنند كه فرياد و شعار فايده ندارند. نخير، شعار فايده دارد، اما اگر همه فرياد بزنند. فرياد من تنها هيچ چيز نيست . فرياد يك محله ، يك شهرهيچ چيز نيست . شما ببينيد فريادهايي كه حالا از ايران بلند مي شود، منحصر به تهران ، قم ،اهواز نيست . يكوقت مي بينيد كه سپاه پاسداران امر مي كند به تمام ملت كه فلان شب برويد بالاي پشت بام "الله اكبر" بگوييد، همه اطاعت مي كنند. در قبل از اين انقلاب مگرمي شد كه يك دسته اي بگويند برويد بالاي منبر، گوش كنند به او؟ مدرسين محترم قم مي گويند كه فلان روز بايد راهپيمايي بشود، همه ملت راهپيمايي مي كنند و چند نفر اهل علم محترم قم همين طور. بايد ملتها اينطور بشوند كه وقتي يك گروهشان گفت كه فلان عمل را انجام بدهيد، اين را يك فرماني بدانند كه از بالا صادر شده و بايد عمل كنند.ملت ما حالا اينطور شده . ما ميل داريم ملتها همه اينطور بشوند.
صدور معنويت انقلاب اسلامي به جهان
ما كه مي گوييم "انقلابمان را مي خواهيم صادر كنيم "، مي خواهيم اين را صادر كنيم ،مي خواهيم اين مطلب را، همين معنايي كه پيدا شده ، همين معنويتي كه پيدا شده است درايران ، همين مسائلي كه در ايران پيدا شده ، ما مي خواهيم اين را صادر كنيم . مانمي خواهيم شمشير بكشيم و تفنگ بكشيم و حمله كنيم . عراق با ما الان مدتهاست داردحمله مي كند و ما هيچ حمله اي به آنها نمي كنيم . آنها حمله مي كنند ما دفاع مي كنيم . دفاعلازم است . ما مي خواهيم كه اين انقلابمان را، انقلاب فرهنگي مان را، انقلاب اسلامي مان را به همه ممالك اسلامي صادر كنيم . و اگر اين انقلاب صادر شد، هر جا صادر بشود اين انقلاب ، مشكل حل مي شود.
شما كوشش كنيد كه اينطوري كه ايران انقلاب كرد و اينطوري كه ايران الان هم حاضر براي همه چيز است ، ملتهاي خودتان را بيدار كنيد. آنهايي كه براي اسلام دلشان مي سوزد، آنهايي كه براي كشورشان دلشان مي سوزد، ملتهاي خودشان را بيدار كنند تااين تحول الهي ، كه در ايران پيدا شد، در آنجاها پيدا بشود. هر جا پيدا بشود، مسئله حل است . ديگر آن وقت نترسيد كه چهار تا فاسد بيايند مسجد الاقصي را بگيرند. آن وقت ديگر ترس نكنيد. حل است مسئله . اما وقتي يك ملتي ، دو طايفه ، ده طايفه ، صد طايفه مي شوند و هر كدام به خلاف ديگري هستند، و حكومتها هم اينجور حكومتها هستند،ديگر توقع نداشته باشيد كه با اين طرز فكر و با اين طرز حكومت ، بتوانيد غلبه بكنيد. بايدتعليمات اسلام را گرفت و همان طوري كه اسلام دستور داده است كه مومنين ، همه مومنين در همه جا برادر هستند(5) و امر كرده است به اينكه اعتصام به حبل الله بكنيد ومتفرق از هم نشويد(6) و دستور داده است به اينكه تنازع با هم نكنيد والا فشل مي شويد، (7) مسلمين وقتي مي توانند از گير ابرقدرتها و از گير حكومتهاي فاسد خودشان خلاص بشوند كه اين امر خدا را اجابت كنند. اين دعوت الهي است . از صدر اسلام تاآخر، اين دعوت را اجابت كنند. اگر دعوت را اجابت نكنند و هي بخواهند بگويند كه آقابياييد بكنيد اين كار را، تا اين دعوت اجابت نشود، كاري از ما نمي آيد. كار وقتي از ماساخته است كه اسلامي فكر كنيم و به قرآن و اسلام گرايش پيدا كنيم و به تعليمات صدراسلام عمل كنيم .
من اميدوارم كه شما عزيزاني كه از اطراف آمديد براي روز قدس ، موفق بشويد وهمه مسلمين موفق بشوند و ان شاءالله يك روزي همه مسلمين با هم برادر و همه ريشه هاي فساد از همه بلاد مسلمين كنده بشود و اين ريشه فاسد اسرائيل از مسجدالاقصي و از كشور اسلامي ما كنده بشود و ان شاءالله تعالي با هم برويم و در قدس نمازوحدت بخوانيم .
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
1- توان ، قدرت . 2- محمد رضا پهلوي . 3- سلسله بني اميه بعد از معاهده صلح بين امام حسن مجتبي "ع " با معاويه به سبك رژيمهاي شاهنشاهي توسط معاويه ابن ابي سفيان پايه گذاري شد. 4- رژيم حاكم بر مصر، كه از راهپيمايي مردم كشورش در روز قدس جلوگيري كرد. 5- بخشي از آيه 10 سوره حجرات : "انما المومنون اخوه "؛ جز اين نيست كه مومنين برادرند.
6- بخشي از آيه 103 سوره آل عمران : "و اعتصموا بحبل الله جميعا و لاتفرقوا"؛ به ريسمان خدا چنگ بزنيد وپراكنده نشويد.
7- سوره انفال ، آيه 46: "و اطيعوا الله و رسوله و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم و اصبروا ان الله مع الصابرين "؛ وهمه پيرو فرمان خدا و رسول باشيد و هرگز راه اختلاف و تنازع را نپوييد كه در اثر تفرقه ، سست و ترسو شده قدرت وعظمت شما نابود خواهد شد، بلكه همه بايد پايدار و صبور باشيد كه خدا هميشه با صابران است .
بزرگتر کوچکتر