عنوان : خطر شكست مكتب
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 3 تير 1358
تاریخ قمری : 29 رجب 1399
جلد : 8
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
پيروزي اصيل ، تحول ملتها در همه شئون و ابعاد
انقلابهايي كه در دنيا واقع مي شود دو جور است : يك انقلاب انقلاب اسلامي است .و يك انقلاب غيراسلامي . انقلاب اگر انقلاب غيراسلامي باشد، اين انقلاب بعد ازانقلاب ديگر بند و باري در كار نيست . هر طوري كه مي خواهند با مردم عمل مي كنند.مهاري در كار نيست . لكن انقلاب اگر اسلامي باشد، يعني متكي به ايده اسلام ، متكي به احكام اسلام باشد، اين بايد از اول انقلاب تا آخر، ابد، كه اين انقلاب و آثارش هست ،اين اسلامي باشد و تحت احكام اسلام . ملت ما تا اينجا آمده است و بحمدالله با پيروزي به اينجا رسيده است ؛ لكن پيروزي اين نيست كه ما فقط طاغوت را از بين ببريم . پيروزي اصيل آن است كه ما بتوانيم متبدل بشويم به يك موجود انساني ، الهي ، اسلامي ، كه همه كارهايمان ، همه عقايدمان ، همه اخلاقمان ، همه اسلامي باشد.
الان چشم همه متفكرين دنيا تقريبا دوخته شده است به ايران ؛ و توجه به اين الان هست كه آيا اين ايراني ها، كه به اين پيروزي رسيدند و مدعي هستند به اينكه اسلام بالاترين مكتب است ، اسلام از همه مكتبهاي عالم منزه تر است ، آيا اين مردمي كه اين ادعا را دارند، اينها چه جور هستند الان ؟ الان كه جمهوري اسلامي در ايران مستقر شده است ، يعني رژيم الان رژيم جمهوري اسلامي است ، آيا اين نظام اسلامي در ايران چه اثري داشته است ؟ همان مسائل سابق است ، منتها مهره ها تفاوت كرده است ؟ آن روزمامورين انتظامي و مامورين دولتي ، آنها ظلم مي كردند؛ و حالا پاسداران اسلامي و مردماسلامي و بازار اسلام ظلم مي كنند؟ فقط اسم تغيير كرد و افراد تغيير كردند، لكن مسلك باقي است و مطالب باقي است ؟ يا خير، . . . محتوا هم تغيير كرده است ؟
شكست مكتب ، شكستي جبران ناپذير
من خوف اين را دارم كه ما در دنيا يك شكست بزرگ بخوريم . و آن شكست مكتبمان باشد. من از اين بسيار خوف دارم . ما اگر مكتبمان محفوظ باشد و شكست بخوريم ، اشكالي در كار نيست . بسياري از اولياي خدا در مقابل غير شكست خوردند امامكتبشان محفوظ بود. اگر خداي نخواسته ما پيروز بشويم ، به اين معنا كه آن دسته ازظالمها كه بودند و آن دسته از چپاولگرها كه بودند بيرون كرديم ، لكن به جاي آنها يك دسته ظلمه ديگري با يك محدوديت خاصي و چپاولگرهاي ديگري با يك محبوبيتي به جاي آن نشست ، اين موجب اين مي شود كه مكتب ما در دنيا منعكس بشود [كه ]مكتب درستي نبوده ؛ شكست در مكتب واقع بشود. آن شكستي كه جبران نپذيرد، اين شكست است .
خلافكاريها و خودكامگيها به نام اسلام
الان ما در تمام سطح ايران مي بينيم كه يك نابسامانيهايي هست ، يك اختلافاتي هست ، يك كارهايي هست كه نبايد بشود. چيزهايي كه برخلاف رضاي خداست ،برخلاف دستور پيغمبراكرم است ، برخلاف دستور اسلام است ، در همه سطح كشور واقع مي شود. نه همه مي كنند؛ لكن در تمام سطح كشور هستند اشخاصي كه همچه كارهايي مي كنند. و خوف اين است كه اين به پاي اسلام نوشته بشود؛ به پاي جمهوري اسلام نوشته بشود؛ و در خارج بگويند اين هم نظام اسلام و اين هم جمهوري اسلام ، كه مثل سابق است با اختلاف افراد. همان طوري كه سابق مي ريختند توي خانه هاي مردم ومي گرفتند و هيچ تحت قاعده اي نبود الا قاعده جباريت و ظلم ، حالا هم بي ميزان مثلا دربعضي جاها مي روند خانه مردم [را بازرسي ] مي كنند؛ اين پاي اسلام حساب بشود. اگرپاي خود ما حساب مي شد، خوب ، مسلك مسلك صحيح ؛ لكن آنهايي كه مي خواهنددر اين مملكت باشند آنها دارند خلاف مي كنند، مثل كارهاي رژيم سابق ، آن را پاي اسلام حساب نمي كردند. آنها يك دسته اي بودند كه كارهايي مي كردند، و روي رژيم طاغوتي بود. اين به مسلك ما هيچ ضرري وارد نمي آورد؛ به مملكت ما ضرر واردمي آورد؛ اما مسلك ما محفوظ مي ماند، و آنها را خلاف اسلام مي دانستند؛ خلاف رژيم اسلامي مي دانستند. لكن اگر امروز خداي نخواسته در طبقات مردم ، خصوصا درطبقات روحانيين كه آنها در راس هستند و آنها نماينده اسلام هستند، اگر خداي نخواسته بعض اشخاص ملبس به لباس روحانيين يك كاري بكنند به اسم روحاني ، يك كاري بكنند به اسم كميته كذا، و اين كار برخلاف موازين شرعيه باشد، اين را ديگر نمي آيندحساب كنند به اينكه اين رژيم طاغوتي است ؛ مي گويند رژيم اسلامي است و اين هم كارهايش ! اين هم حرفهايي است . . . .
مسئله خطرناك در نظام جمهوري اسلامي
و لهذا امروز يك مسئله خطرناكي مطرح است . ما آن وقت اگر شكست خورده بوديم از طاغوت ، هيچ ابايي نداشتيم ؛ خوب ما شكست خورديم ؛ حضرت امير - سلام الله عليه - هم از معاويه شكست خورد. آن ابايي نبود؛ خوب ما يك مطلبي را مي گفتيم ، مطلب حقي داشتيم مي گفتيم ، نتوانستيم پيش ببريم ؛ آنها غلبه كردند بر ما. اما امروز مسئله آن نيست . امروز يك صفحه ديگري در كار است . و آن اين است كه مسلمين ، ملت ما،شكست داد طاغوت را، و راي داد به جمهوري اسلامي ، و شد مملكت مملكت اسلامي ؛اگر امروز ما يك خطاهايي بكنيم كه دشمنهاي ما در خارج دامن به آن بزنند، در داخل دامن به آن بزنند، و منعكس كنند در خارج و داخل به اينكه اسلام هم مثل ساير مكتبهابلكه پايينتر از او، اين شكست شكستي است كه جبران ناپذير است . شكست حضرت اميراز معاويه هيچ اهميتي نداشت ؛ براي اينكه شكست مسلك نبود؛ شكست شخص بود. امااگر ما الان مدعي هستيم كه اسلامي است رژيم ما، ولي وقتي برويم سراغ بازار ببينيم بازار همان بازار سابق است ، ربا همان رباي سابق است ، چپاولگري همانچپاولگري سابق است ، اجحاف و گرانفروشي فوق العاده همان است كه سابق بود؛ برويم توي ادارات هم ببينيم همان اشخاص و همان وضع و همان نابساماني آنجا هم هست ؛برويم در مثلا دانشگاه ببينيم آنجا هم مسائل همان مسائل است ؛ هر جا برويم همان مسائل باشد، اين موجب اين مي شود كه انعكاس پيدا بكند كه رژيم فاسدي رفت ، يك رژيم فاسدي جايش نشست . كاري ما نكرديم جز اينكه يك رژيم فاسدي را از بين برديم كه آن رژيم فاسد كارهايش پاي اسلام حساب نمي شد. اين خطر نبود كه اگرچنانچه محمدرضا يك ظلمي بكند، يا سازمان امنيت مردم را چه بكند، اين به اسلام مربوط است . هيچ . جدا بود. حساب اسلام جدا، حساب آنها هم جدا بود. اين خطر آن روز هيچ نبود بلكه هر چه آنها ظلم مي كردند اسلام تقويت بيشتر مي شد: لازال يويد هذاالدين بالرجل الفاجر(1) رجل فاجر، آدم فاسق ، آدم ظالم ، هر چه ظلم بكند تاييد دين است .براي اينكه دين عدل است ؛ او هر چه ظلم بكند مردم توجهشان به دين زيادتر مي شود.اما امروز كه مملكت يك مملكت اسلامي ، رژيم يك رژيم اسلامي ، و يك آزادي براي مردم پيدا بشود، از اين آزادي اگر بخواهد خداي نخواسته يك استفاده هاي سوئي بشود و از اين آزادي يك ظلمي بشود، تعدي بشود - عرض مي كنم كه - كارهايي كه برخلاف مسير انقلاب است بشود، اينطور نيست كه [شكست ] ما مثل شكست ازمحمدرضا باشد كه برايمان اهميت هيچ نداشت . امروز مسلك شكست مي خورد. اين است كه مهم است .
مسئوليت امانتداران اسلام
بايد ما همه بيدار باشيم ، متوجه باشيم به اينكه از آزادي سوءاستفاده نكنيم . حالا كه آزاد هستيم ، هرج و مرج بشود؛ هر كسي بخواهد براي خودش ؛ همچو آزادي در بين بشر نبايد باشد. در اسلام مطرح نيست يك همچو آزادي كه كسي آزاد باشد كه مردم رااذيت كند؛ كسي آزاد باشد كه اجحاف بكند؛ و همين طور از ساير چيزها. امروز همه ماامانتدار اسلام هستيم . اسلام الان سايه افكنده بر سر ما؛ از باب اينكه رژيم سلطنتي مبدل شد به رژيم اسلامي . الان كه اين امانت دست ما آمده است اگر خداي نخواسته ما به اين امانت خيانت بكنيم و اين را در نظر غربيها، در نظر دشمنهاي ما، در نظر دشمنهاي داخلي و خارجي و آن اشخاصي كه مي خواهند اين نهضت را آلوده كنند، ننگين كنند، اگر ماالان يك عملي بكنيم كه بهانه دست اينها بدهيم ، ما خيانت به اسلام كرده ايم ؛ و بايد همه چشمهايمان را باز بكنيم . بالاتر از همه طبقه روحانيون هستند كه بايد بسيار با توجه - حالاغير سابق است ؛ سابق روحانيون نمي توانستند كاري بكنند. اگر كاري هم مي كردند،مي گفتند كه اين ساواكي است . اگر يك معممي يك كار خلافي مي كرد، مردم مي گفتنداين ساواكي است ؛ اين از خدمه - مثلا - ظلمه است . امروز كه همچه چيزي نمي شود گفت .
جبران ناپذير بودن شكست مكتب
امروز اگر خداي نخواسته يك نفر روحاني - كه نمي كند او؛ يك نفر صورت روحاني - بيايد در بينشان واقع بشود يا در كميته ها برود و يك خلافي بكند، امروز ديگرنمي گويند ساواكي است ، امروز مي گويند روحاني است دارد اين كار را مي كند. ديروزساواكي اين كار را مي كرد، امروز روحاني اين كار را مي كند. و همين طور شماها: ديروزبازار بازار طاغوت بود، امروز بازار اسلام است ؛ محتوايش فرق كرد؟ نه ؛ رباخور همان رباخور، گرانفروش همان گرانفروش ، اجحاف كن همان اجحاف كن ؛ و همين طور در هرجاي مملكت كه برويم . اگر محتوا تغيير نكند خوف اين است كه مكتب ما مورد اهانت واقع بشود؛ مردم از مكتب ما برگردند. و اين بالاترين شكستي است كه ممكن است بر ماوارد بشود. والا فرض كنيد يك كسي هم - اينها هم نمي شود اما فرض كنيد شد - اينهاروابطشان را با هم درست كردند و امريكا هم پشت سرشان آمد و يك كودتا هم شد و مارا هم همه را كشتند و از بين بردند و خودشان جايش نشستند، اين ، شكست مسلك نيست ؛ ما شكست نخورديم ؛ ما شكست طبيعي خورديم نه شكست معنوي . اما اگر خودما يك كارهايي بكنيم كه در بين مردم ، در بين جوامع ، در بين متفكرين ، با دامن زدندشمنهاي ما در داخل و خارج بر مسائل ، و اسباب اين بشود كه مكتب ما شكست بخورد،اين شكست است كه ديگر جبران ندارد. اين شكستي است كه در مقابل اين ، انبياايستادند. در مقابل اين ، اوليا ايستادند كه اين شكست واقع نشود. جانشان را دادند براي اينكه مكتبشان محفوظ بماند. در هر صورت ، ما الحمدلله تا حالا آمده ايم لكن از اين به بعد مشكلتر است مسئله ، و اهميتش بيشتر است .
و من از شما آقايان هم تشكر مي كنم كه از راه دور آمده ايد با ما ملاقات كنيد. و به رفقاي خودتان و به دوستان ما و به برادرهاي ما سلام من را تبليغ كنيد. خداوند همه شمارا تاييد كند و موفق .
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
پانویس :
بزرگتر کوچکتر