عنوان : لزوم پايداري و خالي نكردن سنگر انتقاد، و پرهيز از تفرقه
نوع : نامه
تاریخ شمسی : 15 خرداد 1331
تاریخ قمری : 12 رمضان 1371
مکان : قم
مخاطب : فلسفي ، محمدتقي (1)
جلد : 1
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم پيدا كرد. در هر صورت جنابعالي نبايد به اين چيزها سنگر را خالي كنيد. مفسدين هميشه مي خواهند امثال جنابعالي را از ميدان بيرون كنند تا هر تاخت و تازي بخواهند بكنند وانتقادي در كار نباشد.
آن روز كه رضاخان تعرض به عمامه ها مي كرد من به يكي از ائمه جماعت گفتم اگرشما را نظميه بردند و عمامه را برداشتند و موقع مسجد بود با همان لباس مبدل برويدمسجد. آنها غايت آمالشان اين است كه مسجديها دست از كار خود بردارند و متدينين ميدان را براي جولان آنها خالي كنند. در هر صورت اين پيشامدها در زندگاني اشخاص موثر است و ناطقي مثل جنابعالي نبايد توقع داشته باشد كه تا آخر از تعرض اشرار مصون باشد. لكن اين نكته را نبايد از نظر دور داشت كه انتساب اين اعمال به همنوع خودمان خالي از اعمال غرض نيست و مي خواهند به اصطلاح سنگ را با سنگ بشكنند. بايدمتوجه باشيد كه از اختلاف بين خود ماها ديگران نتيجه نگيرند. والسلام عليكم ورحمه الله و بركاته .
روح الله الموسوي الخميني
پانویس :
1- آقاي فلسفي درباره انگيزه عمال رژيم شاه از بر هم زدن منبر ايشان كه منجر به ارسال نامه توسط امام خميني شده اظهار مي دارد:روز بعد از افتتاح مسجد ارك ، اولين روز ماه مبارك رمضان بود و طبق روال چند سال گذشته كه پس از اقامه نماز ظهردر مسجد شاه منبر مي رفتم و مستقيما از راديو پخش مي شد، وارد صحن مسجد شدم . وضعيت غيرعادي بود. عده اي كه نزديك درب شبستان بودند در محوطه بيرون ايستاده بودند، تا مرا ديدند شروع به شعار دادن كردند. به داخل شبستان مسجد آمدم و چون هنوز قرآن تلاوت مي شد، نزديك منبر نشستم . افرادي كه در بيرون ايستاده بودند وارد شبستان شده و شعار مي دادند. شرايط به گونه اي بود كه اصلا امكان منبر رفتن نبود. لذا از طريق اتاق استوديو به كتابخانه مسجد رفتم .ظاهرا به شهرباني گفته شده بود كه مراقب باشيد به فلاني آسيب نرسد؛ چون تعدادي از افراد شهرباني دم در كتابخانه ايستادند و چند نفري هم به داخل آمدند. طرز رفتار و نوع حركات اين افراد، آن هم در ماه رمضان ، نشان مي داد كه اولا،مسجدي و پامنبري نيستند و ثانيا، كارهايشان سازمان يافته است . انتخاب زمان و مكان بر هم زدن مجلس نيز حساب شده بود. معلوم گرديد كه انتشار خبر كذب روزنامه "باختر امروز" بر عليه من در دو هفته قبل از اين حادثه ، زمينه سازي بوده تابرهم زدن اين منبر، اقدامي مردمي تلقي شود و بگويند چون فلاني بر عليه مصدق صحبت كرده است ، مردم جلوي منبررفتن او را گرفته اند. به هر حال يكي - دو ساعتي در دفتر مسجد نشستم . ديدم آنها ول كن معركه اي كه بر پا كرده اند،نيستند. مرتب در حياط مسجد زنده باد مصدق ، زنده باد كاشاني و مرگ بر دشمنان نهضت و امثال اينها مي گفتند . . . اين مطلب را هم بگويم ، در همان روز كه اين حادثه در جريان بود، فرمانداري نظامي تهران اطلاعيه اي صادر كرد و به وعاظهشدار داد كه به هيچ وجه در منابر حق صحبت كردن در اطراف مسائل سياسي كشور را ندارند و تنها بايد راجع به موضوعات ديني صحبت كنند. قضيه به ضرر دكتر مصدق و دولت تمام شد. هر روز كه از ماه رمضان مي گذشت و من منبر نمي رفتم و مردم از شنيدن وعظ و خطابه ديني محروم مي شدند، احساسات آنها عليه حركات و تبليغات ضد مذهبي داغتر مي شد . . . امام خميني در زمان تعطيل شدن منبر مسجد شاه ، در همدان بودند و از جريان دير مطلع شدند.
بزرگتر کوچکتر