عنوان : فرهنگ و منطق شاه
نوع : پيام
تاریخ شمسی : 11 آبان 1357
تاریخ قمری : 1 ذي الحجه 1398
مخاطب : طالقاني ، سيد محمود
مناسبت : آزادي آقاي طالقاني از زندان رژيم
جلد : 4
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
1 شهر ذي الحجه الحرام 98
حضرت حجت الاسلام والمسلمين آقاي حاج سيد محمود طالقاني - دامت بركاته
اين مسئله امر طبيعي است كه شخصيتهايي مثل جنابعالي ، كه عمر گرانمايه خود را درراه آزادي و استقلال كشور و مخالفت بي امان با دستگاه جبار و غارتگران بين المللي صرف نموده اند، در حبس و شكنجه به سر برند و از آزادي محروم باشند. آزادي امثال جنابعالي برخلاف منطق شاه و موازين دولت اوست . فشار اراده آهنين ملت به طوري اعصاب شاه را خرد كرده است كه ديوانه وار دست به جنايات ننگ آوري زده است كه روي تاريخ را سياه نموده . به طوري كه مستحضر هستيد دست به جنايات تعجب آوري زده ! در شهرستانها دسته هاي ناشناس از كوليها و اجيرها با چماق و قداره و پشتيباني قواي انتظامي به جان مردم افتاده و جناياتي به بار آورده و مي آورند. دولت - كه بايد حافظ نظم باشد - و قواي انتظامي او، به صورت مخرب و قواي تخريبي درآمده است .
در عصر ما، در كشور بي پناه ما، منطقها و لغتها جاي خود را عوض نموده : فضاي بازسياسي ، همان اختناقها و سانسورهاي همه جانبه است ؛ تمدن بزرگ ، وحشيگريهاي بدتراز قرون وسطاست ؛ دولت آشتي - با مسلسل و توپ و تانك و اخيرا با چماق و قداره -مردم را به تباهي كشيدن است ؛ اصلاحات ارضي ، كشاورزي را ساقط نمودن است ؛استقلال ، وابستگي اقتصادي و فرهنگي و نظامي به اجانب است ؛ فريادهاي مرگ بر اين سلطنت پهلوي ، شاهدوستي و علاقه به رژيم است . شما اكنون كه از حبس كوچك به حبس بزرگ منتقل شديد، با اين حقايق عجيب ولغات تازه مواجه هستيد ولي از طرف ديگر با يك تحول عظيم روحي ملت از حيث شناخت ، و تحول عملي عظيمتر از حيث عمل مواجه هستيد. توده هاي مردم كه قبل ازنهضت عظيم اسلامي ، نظام شاهنشاهي را مظهر مليت و مدار عظمت كشور مي دانست وفرمان شاه را مطاع و متبع ، و از جزاف گوييهاي شاهان و گويندگان درباري ومديحه سرايي آنان ، كشور را در سايه رهبري شاه مترقي و پيشرفته تا دروازه تمدن بزرگ مي پنداشت و استقلال مملكت را در زير پرچم شاهنشاهي ، بيمه شده به حساب مي آورد، با يك جهش و شناخت همگاني ، تمام پايه ها و كنگره هاي اين قصر خيالي ناگهان فرو ريخت و محتواي اين لغات و الفاظ فريبنده و بزك شده ظاهر شد، و تهي بودن اين طبلهاي پر سر و صدا از محتوا معلوم گرديد، و ورشكستگي اقتصادي و به غارت رفتن بيت المال و تباهي كشاورزي و وابستگي فرهنگي و ارتشي برملا گرديد.
و نيز توده هايي كه قبل از نهضت به امر يك پاسبان به جشن برمي خاست و بر بالاي مغازه ها بيرق شادماني مي زد، و فرمان شاه را به دنبال جزافه هاي شعراي درباري ، فرمان ايزد مي دانست ، با يك جهش اسلامي به عصيان برخاست و با مشتهاي گره كرده وفريادهاي "مرگ بر اين سلطنت پهلوي "، مرد و زن و كوچك و بزرگ به خيابانها ريخته ودر مقابل مسلسل و توپ و تانك ، قهرمانانه مقاومت نموده و با فداكاري و خون جوانان برومند خود، قدرت شاهانه متكي بر ابر قدرتها را شكسته و او را مجبور به تسليم نموده ؛ولي تسليم او را نپذيرفته و نخواهد پذيرفت . با چه منطق ممكن است از خيانتها وجنايتهاي بي پايان اين اهريمن جهنمي بگذرد و به مقام سلطنت غير قانوني او سرنهد؟! مابا اين منطق ، مخالف ؛ و كساني كه با آن موافقند با ملت و ما - كه خدمتگزار ملتيم - موافق نيستند. و الي الله المشتكي . والسلام عليكم و رحمه الله .
روح الله الموسوي الخميني
پانویس :
بزرگتر کوچکتر