"یـِپرم(یفرم) داویدیان گانتاکتسی" چهره قسیالقلب و مجری حذف علما و مجتهدان از صحنه و مؤثر در انحراف نهضت مشروطیت و تثبیت "مشروطه سکولار" میباشد.
از این رو معرفی اجمالی وی میتواند مفید باشد.
(تصویر؛ یپرم خان)
وی در سال ???? ش(????م) در روستای "پور سوم" در نزدیکی شهر گنجه که در آن روزگار جزء متصرفات روسیه بود، در یک خانواده "مسیحی گریگوری" به دنیا آمد.
وی در 15 سالگی به یک گروه چریکی به سرپرستی "سرکیس گوگونیان" و سپس به عضویت حزب "داشناکسیون"، پیوست.
این حزب مانند بسیاری از تشکلهای ملیگرا به مثابه ابزار استعمارپیر در عثمانی و ایران فعالیت میکرد و گرایش ناسیونالیست-سوسیالیست داشت و شعار تأسیس حکومتی فراگیر برای ارامنه را هدف خود قرار داده بود و در بالکان، فرانسه، اتریش، آلمان، ایتالیا و روسیه به قاچاق سلاح و فعالیت چریکی علیه عثمانی میپرداخت.
یپرم، در جوانی همراه گروهی از جوانان ارمنی برای مبارزه با عثمانی، راهی ترکیه شد اما روسها آنها را دستگیر و یپرم را به ناحیه ساخالین در سیبری تبعید کردند.
وی توانست از سیبری فرار کرده و از راه ژاپن خود را به ایران برساند.
در سال ???? ش حزب داشناک، یپرم را مأمور فعالیت در گیلان کرد.
وی در گیلان در پوشش تشکلهای مخفی "ستار" و "برق" به فعالیت سیاسی پرداخت و همزمان در "اداره راه سازی" مشغول به کار شد.
سپس در رشت کوره آجرپزی تأسیس کرد و گروهی از قفقازیان و ارمنیان را به عنوان کارگر به رشت آورد.
این کارگران برای او نقش نیروی نظامی را ایفا میکردند.
زمانی که سپهدار محمد ولی خان تنکابنی، از خوانین وابسته به انگلیس برای تثبیت مشروطیت سکولار راهی تهران میشد، یپرم و فوج ارامنه وی را هم با خود همراه کرد.
همزمان با ورود آنها به تهران، سردار اسعد بختیاری نیز به پایتخت رسید.
سهم یپرم از قدرت، دستیابی به ریاست شهربانی(نظمیه) بود.
وی در این مقام کوشید مجاهدانی که دغدغه "مشروطه مشروعه" داشتند را منزوی ساخته و "مشروطه سکولار" و مطلوب استعمار پیر را تثبیت کند.
به همین منظور در اول شعبان ????ق با یک نیروی سه هزار نفره مجهز به چند عراده توپ و 500 مسلسل شصت تیر، به جنگ با "ستارخان" پرداخت.
در این نبرد، ستارخان مجروح و دستگیر شد.
ستارخان را تحتالحفظ و خانه نشین کردند تا اینکه دار فانی را وداع گفت.
در زمان ریاست یپرم بر نظمیه، "شیخ فضلالله نوری" دستگیر شد.
"شیخ ابراهیم زنجانی"(که متمایل به بهائیان بود) حکم اعدام شیخ فضلالله را صادر و "یپرم ارمنی"، فرمان اجرای آن را صادر کرد.
قوای حاکم، پس از سرکوب علمای دین در تهران، یپرم را به سرکوب دیگر "مشروطهخواهان مشروعهطلب" به اردبیل، زنجان و همدان اعزام کردند.
وی در زنجان "شیخ قربانعلی زنجانی" مجتهد بزرگ این شهر را دستگیر و به عتبات عالیات تبعید کرد و خود به همدان رفت.
سپس در ?? اردیبهشت ???? خورشیدی در جنگی در نزدیکی "قلعه شورجه" در حوالی همدان شرکت جست.
شخصی به نام "عبدالباقی" توانست، پیرم را هدف گلوله خود قرار داده و به عمر وی در 48 سالگی پایان بخشد.
(تصویر؛ تندیس یپرم بر روی قبر او)
جنازه یپرم را به تهران آوردند و طی مراسمی در کلیسای "مریم مقدس" تهران به خاک سپردند.
ارمنیان که یپرم را برجستهترین شخصیت سیاسی معاصر میدانند به منظور تجلیل از وی آثار باقیمانده از او را در موزه کلیسای وانک در اصفهان نگهداری میکنند.
پس از یپرم، دوست و معاون ارمنی او "سهراب خان" به ریاست نظمیه رسید.
از اطرافیان یپرم، افراد دیگری مانند همسر و دخترش نیز فعالیت سیاسی داشتند.
احمد کسروی، همسر او "آناهید یپرم" را ستوده و میگوید: "مادام یفرم، خود از آزادی خواهان و شایسته همسری یفرم خان بود.
" (احمد کسروی، تاریخ هجده ساله? آذربایجان، ج2، ص525)
"آناهید یپرم" در جوانی برای حزب داشتاکسیون شاخه گیلان اسلحه قاچاق میکرد.
وی که زنی سخنور توصیف شده است، سرپرستی گروهی از زنان حزب داشتاکسیون را بر عهده داشت.
به علاوه در سال 1279ش یک انجمن مخفی به نام "انجمن مخدرات وطن " تاسیس کرد.
در این انجمن، زنانی مانند "همسر سیدکاظم رشتی"(استاد علی محمد باب)، همسر میرزا سلیمان میکده، همسر ملکالمتکلمین، دختر سپهسالار تنکابنی، بانو آغابیگم(دختر شیخ هادی نجمآبادی)، صدیقه دولتآبادی و بانو آغا شاهزاده امین و.
.
.
عضو بودند.