11 اردیبهشت
روز جهانى کارگر
یازدهم اردیبهشت ماه، برابر با اول ماه مِه، سالگرد روز جهانی کارگر را به همه کارگران جهان، بویژه کارگرانجمهوری اسلامی ایران تبریک و تهنیت میگوییم انتخاب این روز از روزهای سال به نام کارگر، بهانهایاست که اذهان عمومی را بهمنظور یادآوری مبارزات کارگران در طول تاریخ روشن نماییم اختصاص یکروز به این امر، تنها برای یادآوری است؛ والّا هر روز، روز کارگر است
کارگران دنیا، امروز را به عنوان روز جهانی کارگر جشن میگیرند در این روز کارگران جهان خاطره اول ماهمه 1886 و کشتار وحشیانه جمع کثیری از کارگران ذغال سنگ شیکاگو توسط پلیس خونخوار آمریکا رازنده میکنند تا بگویند که ستاره سرمایهداری غرب روزی افول خواهد کرد این روز برای کارگران ما نیزپذیرفته و ارزشمند است، چرا که کارگران مسلمان و انقلابی ایران در صف آرایی مستکبر و مستضعفهمیشه خود را در صف مستضعفین حاضر میدانند
روز کارگر، برای کارگران ما روز آمادگی برای مبارزه است و روز کوشش برای بسیج همه جانبه در جبههاقتصادی است؛ و این شاید جدیترین و واقعیترین روز کارگر است، در کشورهای دیگر دنیا که این روز راجشن میگیرند، تنها به تکرار و تجدید خاطره و اهمیت مبارزه علیه سرمایهداری و نظام پوسیده آمریکا درلفظ بسنده میکنند و حال آن که کارگران ما عملاً در جبهه خودکفایی با لباسهای کار، دستهای پینهبسته،بازوان ستبر و مشتهای گره کرده در حال مبارزهاند؛ و از این رو، نه امروز، بلکه هر روز جریان اول ماه مه رابرای آمریکا تکرار میکنند در این رابطه امام بزرگوارمان در تاریخ 10/2/60 فرمودند:
«من از خدای تبارک و تعالی توفیق شما، برادران عزیز کارگر )را خواستارم و از شما( که آبروی کشور واسلام هستید و برادران کشاورز که همدوش شما هستند، در به ثمر رساندن استقلال کشور، تشکر میکنم وهمانطوری که از آن اشخاصی که در سر حدات، کشور را حفظ میکنند و نگهدار استقلال کشور هستند و بهآنها دعا میکنم، به شما هم که همان رویه را دارید به صورت دیگر حفظ استقلال کشور را، حفظ آزادیخودتان را میکنید با صورت دیگر، دعا میکنم و تشکر میکنم باید ملت اسلام، ملت ایران بدانند که اینقشرهای میلیونی ملت که در کارخانهها و در امور کشاورزی مشغول خدمت هستند، برگزیدگان خدای تبارکو تعالی هستند و مورد عنایت اسلام و صاحب اسلام هستند و باید این قشر فداکار پشتیبان آن قشرهایفداکار دیگر که در سرحدات مشغول جانبازی هستند باشند و پشتیبانی از همه بکنند تا این که انشاءاللَّه اینکشور به خودکفایی برسد و فکر این معنا که »ما خودمان نمیتوانیم« را از سر بیرون کنید که »ما میتوانیم«و شما برادران و عزیزان وقتی که اراده کنید برای خودکفایی، قدرت این مطلب را دارید عمده این است کهشما به بازوان قدرتمند خودتان اتکال کنید و قشر کشاورز هم به بازوان قدرتمند خودش اتکال کند و با اتکالبه خدای تبارک و تعالی و پشتیبانی صاحب این کشور امام زمان -سلام اللَّه علیه- این مقصد را به آخربرسانید و خواهید رسانید«
و در مناسبتهای دیگر درباره کار و روز کارگر و مسائل مربوط به آن فرمودند:
»کارگران از ارزشمندترین طبقه و سودمندترین گروه در جامعهها هستند
چرخ عظیم جوامع بشری با دست توانای کارگران در حرکت و چرخش است حیات یک ملّت، مرهون کار وکارگر است کار خلاصه نمیشود به گروهی خاص و با این انگیزه، روز کارگر روز همه ملت است نه بخشخاصی از آن
روز کارگر روز دفن سلطه ابرقدرتهاست که با کار - با واژه اعم - استقلال در همه ابعادش به مستضعفینجهان بر میگردد« (10/2/59)
«بزرگداشت روز کارگر، این ستون فقرات استقلال کشور و این اسطوره سرنوشتساز و رهایی بخش ازوابستگیها و پیوستگیها، وظیفهای است ملّی و اسلامی و همگانی طبقه شریف کارگر در این مدت کوتاه وخصوصاً بعد از تجاوز عمال اجانب به خاک میهن عزیز ثابت کرد که قادر است با خواست خداوند متعال،کشور عزیز خود را با کوشش شبانهروزی از وابستگی نجات دهد« (10/2/60)
«یک روز کارگران به یک عمر سرمایهداران و فئودالها میارزد»
«عطر عرق بدن کارگران مثل قطره خون شهداست»
«هر دو بلوک غرب و شرق، کارگر را ابزار قدرت و منافع خودشان کردهاند« (12/2/61)
«امروز ایران میدان کار است، میدان سازندگی جوانان است، میدان خدمت به اسلام و مسلمین و مستضعفانجهان است»
«ما میخواهیم خودکفا باشیم، هر کس هر جا هست، باید کار کند، خودکفایی با تبلیغات نمیشود، با کارمیشود»
«هر کس هر شغلی که به او پیشنهاد میشود، اگر شایستگی ندارد، برای آن شغل، جایز نیست که وارد بشودو اگر شایستگی دارد برای آن، صحیح نیست که شانه خالی کند»
(27/10/61)
اشتغال به کار و قبول مسؤولیت لازمه زندگی شرافتمندانه در اجتماعات بشری است کسی که میخواهد ازمزایای تمدن برخوردار گردد و با عزت و آبرومندی امرار معاش نماید، باید عضو مفید جامعه باشد و درحدود لیاقت و شایستگی کاری را به عهده بگیرد و همانطور که وی از نتایج کار دیگران استفاده میکند،دیگران نیز از نتیجه کار او بهرهمند گردند
فرو مایگانی که از قبول مسؤولیت و انجام کار، شانه خالی میکنند و در زندگی سربار مردمند و مانند انگلهااز محصول زحمت دیگران ارتزاق میکنند، مورد بدبینی اسلام و منفور جوامع بشری هستند و سرانجام،بیکاری و تن پروری، آنان را به راه فساد اخلاق و تباهی سوق میدهد
قال رسولاللَّه(ص):
»ملعون من ألقی کلّه علی النّاس« (1) تحف العقول، ص 37
رسول خدا(ص) فرمود:
»رانده و مطرود در گاه الهی است کسی که بار زندگی خود را بر دوش دیگران بیفکند و ازدسترنج مردم امرار معاش نماید»
قال علی(ع):
»ان یکن الشغل مَجْهَدَةً فاتّصال الفراغ مَفسدة« (2) ارشاد مفید، ص 141
علی(ع) فرمود:
»اگر تن دادن به شغل، مایه زحمت و تعب است، بیکاریِ دائم نیز باعث نادرستی و فساد است»
خداوند بشر را با نیروی عقل و استعداد نامحدود آفریده و از وی خواسته است تا با کار و کوشش و با سعیو عمل، ذخایر نهفته زمین را بیرون آورد، غذا و لباس و سایر لوازم معیشت خود را تهیه نماید، با آسایشخاطر زیست کند و شکرگزار او باشد
»ولقد مکنّاکم فی الأرض و جعلنا لکم فیها معایش قلیلاً ما تشکرون«
ای فرزندان بشر ما به شما در زمین، سلطه و اقتدار بخشیدیم و برای تأمین روزی و معیشتتان هر قسمنعمتی را در آن قرار دادیم؛ ولی اندکی از شما شکرگزار نعمتهای خدا هستید
سعی و عمل، مایه بهزیستی، عمران، آبادی و حافظ عزّت و شرف و از عوامل مؤثر در سعادت مادی و معنویبشر است اولیای گرامی اسلام، در کمال صراحت، پیروان خود را به کار و کوشش مشروع ترغیب و تشویقنموده و ارزش مجاهدات آنان را در راه تأمین معاش خود و زن و فرزندانشان در ردیف فداکاریهای سربازاناسلام به حساب آوردهاند به علاوه، خودشان کار میکردند و عملاً نیز مردم را به سعی و کوشش دعوتمینمودند
عن أبیعبداللَّه(ع): »الکادّ علی عیاله کالمجاهد فی سبیلاللَّه« (3) کافی 5، ص 88
امام صادق(ع) فرمود:
»کسی که در طلب روزی خانواده خود، کار میکند و به سعی و کوشش تن میدهد؛ مانندمجاهدی است که در میدان کارزار برای خدا جهاد مینماید« عن الرضا(ع):
»ان الذی یطلب من فضل یکف به عیاله أعظم اجراً من المجاهد فی سبیلاللَّه« (4) تحف العقول، ص 445
حضرت رضا(ع فرمود:
»آن کس که برای تأمین معاش عائله خود فعالیت میکند و از پی روزی میرود، اجرشاز مجاهد راه خدا بزرگتر و بالاتر است«
«عن أبی عمرو الشیبانی قال:
رأیت أبا عبداللَّه(ع) و بیده مسحاة و علیه ازار غلیظ یعمل فی حائط له و العرقینصابّ عن ظهره فقلت:
جعلت فداک أعطنی اکفک، فقال لی:
انی أحب أن یتأذی الرَّجل بحرّ الشمس فی طلبالمعیشة« (5) کافی ج 5، ص 76
»ابی عمرو شیبانی میگوید:
امام صادق7 را دیدم که بیلی در دست و جامه خشنی در برداشت، در محوطهشخصی خود کار میکرد و عرق از پشتش میریخت عرض کردم بیل را به من بدهید تا کار شما را انجام دهم حضرت فرمود:
دوست دارم که مرد در راه بدست آوردن معاش آزار حرارت آفتاب را ببیند و رنج آنرا تحملنماید«
«عن علی بن أبی حمزة قال:
رأیت أباالحسن(ع) یعمل فی أرض له قد استنقعَتْ قدماه فی العرق قلت:
جعلت فداکأین الرجال؟ فقال:
یا علی! مَنْ عمل بالید هو خیر منّی و من أبی فی أرضه فقلت له و من هو؟ فقال:
رسولاللَّه9 وأمیرالمؤمنین و ابائی کلّهم قد عملوا بأیدیهم و هو من عمل النّبیین والمرسلین والصالحین« (6) محجة البیضاء، ج 3، ص 147
»علی بن أبی حمزه میگوید:
حضرت ابا الحسن7 را دیدم که در زمین خود، کار میکند و قدمهای مبارکش غرقعرق شده است عرض کردم مردان کار کجا هستند که شما شخصاً زحمت میکشید؟ در جواب فرمود:
کسانیکه از من و پدرم بهتر بودند کار میکردند پرسیدم آنها کیستند؟ فرمود:
رسول خدا و امیرالمؤمنین و تمامپدرانم با دست خود کار میکردند کار کردن، عمل انبیا و مرسلین و مردان صالح و شایسته است
پیشوای عالیقدر اسلام برای آن که مسلمین را به کار و کوشش و به سعی و عمل تشویق کند و آنان را ازتنبلی و بیکاری برحذر دارد عملاً افراد زحمتکش و کارگر را مورد مهر و عنایت مخصوص خود قرار میداد وبه صور مختلف، تشویقشان میکرد و برعکس، با بیکاران به تلخی و سردی برخورد مینمود و مراتبنارضایی خود را صریحاً اظهار میفرمود
«روی ابن أنس بن مالک أنّ رسول اللَّه(ص) لمّا أقبل من غزوة تبوک استقبله سعد الأنصاری فصافحه النبی(ص) ثم قالله:
ما هذا الذی اکنب یدیک؟ قال یا رسول اللَّه اضرب بالمَرّ والمسحاة فاُنفقه علی عیالی فقبّل یده رسول اللَّه(ص)وقال هذه ید لاتمسّها النار« (7) اسدالغابه، ج 2، ص 269
«انس بن مالک گفت:
موقعی که رسول اکرم از جنگ تبوک مراجعت میکرد، سعد انصاری به استقبال آمد،حضرت با او مصافحه کرد و دست سعد را زبر و خشن دید فرمود:
چه صدمه و آسیبی به دستت رسیدهاست؟ عرض کرد یا رسول اللَّه من با طناب و بیل کار میکنم و درآمدم را خرج معاش خانوادهام مینمایمرسول اکرم دست او را بوسید و فرمود این دستی است که آتش با آن تماس پیدا نمیکند«
«کان رسول اللَّه(ص) اذا نظر الی الرّجل فأعجبه قال هل له حِرفة؟ فان قالوا لا، قال سقط من عینی« (8) بحار، ج 23، ص 6
«رسم پیغمبر خدا(ص) این بود که وقتی با مردی برخورد میکرد که نیرو و قوتش مایه شگفتی آن حضرتمیشد، سؤال میکرد آیا حرفه و شغلی دارد و به کاری مشغول است؟ اگر جواب منفی بود، میفرمود:
از چشممن افتاد«
پیغمبر اسلام از نظر معنوی فرستاده خداوند و رهبر روحانی جامعه و از نظر ظاهری رییس کشور وشخص اول مملکت بود وقتی در حضور مردم دست سعد انصاری را به احترامِ کار و تلاشش میبوسد، درواقع بالاترین مراتب احترام و تشویق را نسبت به کار و کارگر معمول داشته است و موقعی که درباره فرد بیکار میفرماید:
»از چشم من افتاد« نافذترین سخن را درباره نارضایی و اعراض خود از بیکاری و بیکار ادافرموده است
در آیین مقدس اسلام، پدران موظفند که فرزندان جوان خود را در انتخاب شغل یاری کنند و آنان را به کارشایسته و مناسبی وادارند و این خود یکی از حقوقی است که فرزندان، به پدران مسلمان خود دارند و پدرانباید آنرا ادا نمایند
قال رسول اللَّه(ص):
»یا علی حق الولد علی والده اَن یُحسن اسمه و ادّبه ویضعه موضعاً صالحاً« (9) بحار، ج 17، ص 18
رسول اکرم به علی(ع) فرمود:
»حق فرزند به پدرش این است که برای وی نام خوب انتخاب کند، در ادب وتربیتش بکوشد و او را به کار شایستهای بگمارد«
داشتن شغل و قبول مسؤولیت، نهتنها وسیله امرار معاش و ادامه زندگی است که خود مایه عزّت و شرفاجتماعی و از عوامل مؤثر اعتماد به نفس و اثبات شخصیت است جوانی که کار میکند و درآمد شخصیدارد، خود را مستقل و آزاد میبیند و در باطن احساس سربلندی و افتخار میکند، به خود حق میدهد که درجامعه اظهار وجود نماید و خویشتن را به نام یک عضو مفید و مؤثر اجتماع به حساب آورد
اولیای گرامی اسلام، ضمن اینکه کار را از جنبه مادی و به منظور تأمین معاش و اداره زندگی مورد توجهقرار داده و به پیروان خود توصیه کردهاند، به جنبه معنوی آن نیز عنایت داشته و کار و کوشش را وسیلهاستقلال و تحکیم شخصیت و مایه عزّت اجتماعی و بینیازی از مردم خواندهاند
عن زرارة عن الصادق(ع):
»ان رجلاً أتاه فقال انّنی لا أحسن أن أعمل عملاً بیدی و لا اُحسن ان اتّجر و انا مُحارَفمحتاج فقال اعمل و احمل علی رأسک و استغن عن الناس« (10) محجة البیضاء، ج 3، ص 143
زراره میگوید:
»مردی به حضور امام صادق(ع) آمد، عرض کرد دست سالمی ندارم که با آن کار کنم، سرمایهندارم تا با آن تجارت نمایم، مرد محروم و مستمندی هستم، چه کنم؟ امام صادق(ع) که میدید سر آن مرد سالماست و میتواند طبق رسوم محلی با آن کار کند، راضی نشد، عزّت و شرفش با گدایی از مردم در هم بشکندبه وی فرمود:
با سرت باربری کن و خود را از مردم مستغنی و بینیاز بدار«
روی عن العالم انه قال:
»الیأس مما فی أیدی النّاس عزّ المؤمن فی دینه و مروّته فی نفسه و شرفه فی دنیاه وعظمته فی أعین الناس وجلالته فی عشیرته و مهابته عند عیاله و هو أغنی الناس عند نفسه و عند جمیعالناس« (11) سفینه، غنی، ص 327
حضرت موسی بن جعفر(ع) فرموده است:
»از مردم قطع امید کردن و از ثروتشان چشم پوشیدن و به درآمد کارخود قانع بودن برای مرد با ایمان، مایه عزّت دینی و روح جوانمردی و شرف دنیوی است چنین انسانی درنظر مردم، بزرگ و بین فامیل خود محترم و در محیط خانوادهاش دارای هیبت و عظمت خواهد بود، او درضمیر خود و در نظر دیگران بینیازترین تمام مردم است«
ناگفته نماند که تشویق و ترغیب اولیای گرامی اسلام به کار و کوشش، تنها ناظر به شغلهای مشروع وکارهای مفیدی است که خیر و صلاح جامعه در آنها است وگرنه کارهایی که به جسم و جان مردم و به عفت واخلاق عمومی آسیب میرساند و منافی با شرافت و عزت نفس است، هرگز نمیتواند باعث افتخار وسربلندی و مایه عزّت و شرف اجتماعی گردد
کسی که از راه رشوهخواری و تملق گویی ارتزاق میکند و از راه دیگر کسبهای غیرمشروع، چرخ زندگی خودرا میگرداند، نه تنها شخصیت شریفی به دست نمیآورد که کارهای پست و پلید، او را زبون و فرومایهمیسازد، شخصیت انسانیاش را درهم میشکند و به صفات ناپسند متصفش میسازد
خلاصه آنکه، شغل هر فردی از یک طرف مجرای درآمد مالی و وسیله معیشت و زندگی او و از طرف دیگر،سازنده شخصیت اجتماعی و صفات اخلاقی اوست با توجه به این مطلب که شغلها از نظر پاکی و ناپاکی وهمچنین از نظر ارزش معنوی و اجتماعی متفاوتند و ضرورت هر شغلی ایجاب میکند که آدمی با گروهمخصوصی مرتبط شود و به صفات خاصی متصف گردد؛ ناچار باید گفت شغل هر انسانی روی شخصیتشاثر عمیق دارد و صفات اخلاقی وی بر وفق مقتضیات آن شغل ساخته میشود
در موضوع کار و کوشش و به دست آوردن مال، نکته جالبی در روایات خاطرنشان شده که امروز نیز موردتوجه دانشمندان است و آن اینکه اگر انگیزه کار و بدست آوردن مال، تأمین معاش خود و خانواده و بستگانیا بالا بردن سطح زندگی عائله خویش و دیگران باشد، آن کار مقدس و آن مال ممدوح و صاحبش موردتکریم و احترام است؛ ولی اگر مقصود از کار و کوشش ثروتاندوزی و جمع مال برای فخر فروشی وتفوقجویی باشد، نهتنها چنین کار و مالی شریف و مقدس نیست؛ بلکه صاحبش نیز از صراط فضیلت واخلاق منحرف و پیرو حرص و افکار شیطانی خود شده است
»کان صلی اللَّه علیه و آله جالساً مع أصحابه ذات یوم، فنظر الی شاب ذی جلد و قوة و قد بکر یسعی فقالواویح هذا، لو کان شبابه و جلده فی سبیل اللَّه فقال(ص):
لاتقولوا هذا، فانه ان کان یسعی علی نفسه لیکفها عنالمسألة و یغنیها عن الناس فهو فی سبیل اللَّه و ان کان یسعی علی أبوین ضعیفین أو ذریّة ضعافاً لیغنیهم ویکفیهم فهو فی سبیل اللّه و ان کان یسعی تفاخراً و تکاثراً فهو فی سبیل الشیطان« (12) محجة البیضاء، ج 3، ص 140
»روزی رسول اکرم(ص) با اصحاب خود نشسته بود، جوان توانا و نیرومندی را دید که اول صبح به کار وکوشش مشغول شده است کسانی که در محضر آن حضرت بودند گفتند:
این جوان شایسته مدح و تمجیدبود، اگر جوانی و نیرومندی خود را در راه خدا به کار میانداخت پیامبر فرمود:
این سخن را نگویید، اگر اینجوان برای معاش خود کار میکند که در زندگی محتاج دیگران نباشد و از مردم مستغنی گردد، او با این عملدر راه خدا قدم برمیدارد، همچنین اگر کار میکند به نفع والدین ضعیف یا کودکان ناتوان که زندگی آنان راتأمین کند و از مردم بینیازشان سازد، باز هم به راه خدا میرود؛ ولی اگر کار میکند تا با درآمد خود بهتهیدستان مباهات نماید و بر ثروت و دارایی خود بیفزاید، او به راه شیطان رفته و از صراط حق منحرفشده است«
»قال رجل لابی عبداللَّه(ع):
واللَّه انّا لنطلب الدنیا و نحبّ أن نؤتاها فقال تحب ان تصنع بها ماذا؟ قال:
أعوذ بهاعلی نفسی و عیالی و أصل بها و أتصدق بها و أحجّ و اعتمر فقال(ع):
لیس هذا طلب الدنیا هذا طلب الآخرة« (13) کافی، ج 5، ص 72
»مردی با نگرانی به امام صادق(ع) عرض کرد:
به خدا قسم ما سخت گرفتار دنیاطلبی شدهایم و دوست داریمکه بر مال و ذخائر آن دست یابیم، وضع ما چگونه خواهد بود؟ حضرت از او سؤال کرد دوست داری با مالدنیا چه کنی و درآمدت را در چه راه صرف نمایی؟ جواب داد:
1 - قسمتی را در بهبود زندگی خود و عائلهامصرف نمایم 2 - صله رحم کنم و به بستگان تهیدستم کمک نمایم 3 - در راه خدا به فقرا و مستمندان بدهم4-به سفر عبادت حج و عمره بروم حضرت فرمود:
نگران نباش کار تو دنیا طلبی مذموم نیست بلکه این کار،آخرت طلبی است«
»عن عمرو بن جمیع قال:
سمعت ابا عبداللَّه یقول:
لاخیر فیمن لایحب جمع المال من حلال یکف به وجهه ویقضی به دینه و یصل به رحمه« (14) همان
»عمرو بن جمیع میگوید:
از امام صادق(ع) شنیدم که میفرمود:
خیر و خوبی نیست در کسی که دوستدارجمعآوری مال حلال نباشد تا بدان وسیله آبروی خود را از ذلت سؤال مصون بدارد و دَین خویش را بپردازدو به ارحام فقیر خود کمک نماید«
از این احادیث بخوبی استفاده میشود که سعی و عمل هر فردی، اگر به این منظور باشد که زندگی خود وعائله خویش را بهبود بخشد و از مازاد درآمدش به معیشت دیگران کمک کند، آن کار در اسلام مقدس ومرضی خداوند است؛ ولی اگر کار به منظور گردآوری مال و به دست آوردن قدرت و تفوق باشد، نهتنهاممدوح و پسندیده نیست که رسول اکرم(ص) آن را راه شیطانی و مخالفت راه خداوند خوانده است و اینموضوع پس از چهارده قرن، به عنوان اقتصاد سالم مورد توجه و بحث دانشمندان امروز است