3- آغاز نخست وزیری "هویدا" و گسترش دوباره نفوذ بهائیت در ایران (1343 ش)
پس از اعدام انقلابی حسنعلی منصور نخستوزیر رژیم پهلوی، وی چند روزی را تحت درمان بود ولی مرگ او را در کام گرفت.
با مرگ منصور، دوست صمیمی وی «امیرعباس هویدا» که آن زمان وزیر دارایی بود، مأمور تشکیل کابینه شد.
بسیاری گمان میکردند، حضور هویدا در این مقام مانند نخستوزیری اسلافش بسیار کوتاه خواهد بود اما هویدا تا سال 1356، در حدود 13 سال در این پست باقی ماند و دوران صدارتش با طول وزارت 25 نخستوزیر برابر بود.
آشنائی با هویدا میتواند روند نفوذ بهائیت در دربار پهلوی را بیش از پیش روشن سازد.
هویدا، نوه محمدرضا قناد شیرازی از حواریون 18گانه علی محمد باب(موسوم به اصحاب حی) بود.
قناد شیرازی بعد از باب، مرید میرزاحسینعلی نوری مؤسس فرقه بهائیت شد.
با استقرار سران بهائی در فلسطین نیز به "عکا" رفت.
پسرش عینالملک(پدر هویدا)، در بیروت دکان واکس زنی دائر کرد و توانست پس از ذخیره مبلغی پول به تهران بازگردد.
وی با خواهر ادیبالسلطنه سرداری(از نبیرههای ناصرالدین شاه) ازدواج کرد و با این وصلت به دستگاه حکومتی نزدیک شد.
عینالملک، سپس با کمک ادیبالسلطنه، سرکنسول ایران در بیروت و دمشق گردید.
وی در جنگ دوم جهانی، با صدور گذرنامه ایران برای یهودیان فرانسوی و آلمانی طلا میگرفت و از این راه ثروت عظیمی گردآورد.
او همچنان کارگزار دیپلماتیک ایران بود و در جریان حملات وهابیان به مدینه، به نمایندگی از دولت ایران به مدینه اعزام شد تا مردم نگران ایران را از روند تخریب بقیع آگاه سازد، وی طی گزارشی به ایران نوشت که تخریب بقیع واقعیت ندارد و تنها چند گلوله به گنبد اصابت کرده است.
پسر عینالملک(امیر عباس هویدا) تحصیلات مقدماتی را در تهران و بیروت سپری کرد.
سپس به بروکسل و پاریس رفت تا تحصیلاتش را ادامه دهد.
همزمان با همکاری عبدالله انتظام به کار قاچاق مبادرت میورزید.
از سال 1321، مانند پدرش به وزارت خارجه پیوست و در آلمان، سوئیس و ترکیه مشغول به خدمت شد.
در همین سالها به عضویت شبکه جاسوسی انگلیس در آمد.
در 1337 و پس از فروپاشی دولت مصدق که دوران استیلای آمریکائیها بر نفت آغاز شده بود همراه با عبدالله انتظام به شرکت نفت پیوست.
گزارشهائی از عضویت وی در لژ فراماسونری مهر(میترا) نیز حکایت دارد.
در آن سالها مشهور بود که هویدا اساسا تمایلات جنسی نداشت و به همین دلیل ازدواج وی با خواهر حسنعلی منصور به طلاق انجامید.
اما اسناد ساواک از بیبند و باری اخلاقی وی گزارش میدهند.
به ویژه روابط وی با یک زن انگلیسی که شوهرش کارمند سفارت انگلیس بود، موجب میشد دستگاه جاسوسی انگلیس نسبت به هویدا اشراف خبری داشته باشد.
با تشکیل دولت حسنعلی منصور، انتظام و هویدا به کابینه او پیوستند و با اعدام انقلابی منصور، هویدا جای او را گرفت.
بدین طریق «حزب استعماری بهائیت» به آرزوی دیرینه خود رسید و توانست بر عالیترین سطح قدرت اجرائی کشور مسلط شود.
تلاش این حزب استعماری برای تسلط بر ایران از زمان اقدام میرزاحسینعلی، مؤسس بهائیت، برای طراحی ترور ناصرالدینشاه آغاز شده بود.
وی البته برای اقناع ملت مسلمان ایران اذعان میکرد که اساسا «لامذهب بودن را بهتر از مذهب داشتن» میداند.
با این حال در دوران وی بسیاری از وزارتخانهها به بهائیان سپرده شد.
در همین دوران، سپاه دانش آغاز به کار کرد و این نهاد که ظاهرا مروج علم در روستاها شمرده میشد، در کنار وزارت آموزش و پرورش و رادیو و تلویزیون، ماموریت ستیز با فرهنگ اسلامی و ترویج اخلاقیات بهائی در جامعه را عهدهدار شدند.
در سپاه دانش، بسیاری از دختران و پسران جوان بهائی و لاقید، به روستاها اعزام میشدند تا به عنوان آموزگار دبستانها، مروج الحاد و بی بندوباری در میان کودکان باشند.
روابط لاقید و بیمحابای این آموزگاران در اغلب روستاها، مشکلات فرهنگی و اخلاقی عدیدهای را موجب میگردید.
دوران هویدا، البته از نظر اقتصادی، دوره آرامش سلطنت پهلوی به شمار میرود.
هویدا و حزب بهائیت بر مقدرات کشور، حاکم بودند و شاه و درباریان غرق در ثروتی بودند که با فروش سرمایههای نفتی کشور اطرافشان انباشته میشد.
در نهایت شاه، هویدا را از صدارت کنار گذاشت و او را عهدهدار امور مهم دیگری کرد.
در آبان 1357 که موج انقلاب گسترده میشد، دولت نظامی ازهاری برای عوامفریبی و آرام کردن موج اعتراضات، گروهی از سران رژیم را به عنوان مسبب نارضاتیها بازداشت کرد.
هویدا، جزء این گروه بود.
سران بهائی در روزهای پایانی عمر طاغوت کوشیدند هویدا را نجات دهند ولی با پیروزی انقلاب اسلامی، فرصت نجات را از دست دادند.
بالاخره هویدا چند روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به حکم دادگاه انقلاب، تیرباران شد