12 تیر
رحلت پاسدار حریم ولایت علامه عبدالحسین امینى صاحب کتاب الغدیر(1349ش)
علامه امینی پاسدار حریم ولایت
دوازدهم تیرماه سالگرد در گذشت عالم بزرگوار مرحوم شیخ عبدالحسین امینی است این مرد بزرگوار پساز سالها تلاش وقفه ناپذیر در راه هدف مقدس خویش، که همانا پاسداری از ارزشهای متعالی اسلام بود،رخت از این جهان بربست و در جوار رحمت حق آرام یافت
علامه شیخ عبدالحسین امینی در سال 1320هجری قمری در تبریز دیده به دنیا گشود
او در محضر پدر گرامیاش حجةالاسلام حاج میرزا احمد امینیتحصیلات مقدماتی را سپری ساخت
آنگاه نزد علمایی چون »سید محمد مولانا« و »شیخ حسین به ادامهتحصیل خود در مراحل دیگر همت گماشت و پس از طی این مرحله، راهی نجف شد در آنجا در محضراستادانی چون »سید محمد فیروز آبادی« و »سید ابوتراب خوانساری« به کسب علوم پرداخت
او به خاطراستعداد شگرف خویش، در همان دوران جوانی به کسب درجه اجتهاد توفیق حاصل کرد و این اجازه با تأییدو دستخط مراجع بزرگوار آیات عظام سید ابوالحسن اصفهانی، میرزا محمد حسین نائینی، حاج شیخعبدالکریم حائری و شیخ محمد حسین کمپانی اصفهانی، همراه بود
علامه امینی موفق شد در سال 1355هجری قمری نخستین کتاب خویش را به نام »شهداء الفضیله« به رشته تحریر در آورد
بزرگترین وارزشمندترین اثر وی »الغدیر«نام دارد
او در نگارش این اثر زحمت بسیاری را تحمل نمود و تمام این زحماترا به عشق و محبت خاصی که به امیر مؤمنان و ولایت آن پیشوای معصوم داشت، براحتی و بامیل و اشتیاقپذیرفت و بدین منظور به کشورهای مختلفی جهت تهیه منابع و مآخذ لازم سفر نمود
یکی از نویسندگانعرب در این باره مینویسد: »شیخ عبدالحسین امینی هنگامی که تألیف دائرةالمعارف الغدیر را آغاز کرد، توجه یافت محققانی کهبخواهند دائرةالمعارف یا دوره تحقیقی کاملی در هر موضوع تألیف کنند، در مورد مآخذ و مدارک چاپی وخطی با کمبودی چشمگیر روبهرو، خواهند گشت، حالا یا به این علت که این نوع مآخذ در کتابخانههایعمومی کنونی نجف وجود ندارد، یا به این علت که اندک است و یک تن نمیتواند مدتی دراز که برای تتبعلازم است - کتاب را نزد خود نگاه دارد و همین مسأله باعث شد تا او خود، به بسیاری از ممالک اسلامی سفرکند و کتابخانههای فراوانی را ببیند تا بتواند مآخذی را که در کتابها و فهرستها نام برده شدهاست، فراهمآورد و سرانجام او این کتابها را به دست آورد و برای الغدیر همه این منابع و مدارک را تهیه کرد، اما نه بهسادگی، بلکه با سفرها و مشقات بسیار
علامه امینی برای تحقق اهداف مقدس خویش که در رأس همه آنها تحقیق ونشر و تبلیغ، ولایت حضرت علیبن ابیطالب7 و اثبات حقانیت تشیع و ایجاد وحدت و یکپارچگی بین فرق اسلامی بود، به کشورهایی چونهند، ترکیه، سوریه، عراق و
مهاجرت نمود و مجموعه این تحقیقات و تفحصات را با عشق و محبت بهمولایش علی7 بر روی کاغذ آورد و میراثی گرانبها برای تشیع باقی گذاشت
همان گونه که اشاره رفت، تماملحظاتی که علامه امینی وقف تهیه الغدیر نمود همراه با محبت به علی7 و دقت کامل در انعکاس تمام حقایقیکه مربوط به آن حضرت بود، طی شد
خود آن بزرگوار در این باره چنین گفتهاست: »هر گاه پشت میز مینشستم که الغدیر را بنویسم، مثل اینکه علی7 را کنار میزم میدیدم که مطالب را به مندیکته میفرمود«
سفرها و تحقیق و تتبعات مرحوم علامه امینی علاوه بر اینکه منجر به نگارش کتاب ارزشمند »الغدیر« شد،اقدام عظیم و بیمانند دیگری از آن عالم بزرگ را نیز سبب شد و آن تأسیس کتابخانه بزرگ نجف بود کهیکی از مهمترین اقدامات علمی و اجتماعی آن بزرگوار محسوب میشود
مرحوم علامه امینی علاوه بر تألیفات کتاب »شهداء الفضیله« و کتاب بزرگ »الغدیر« کتب دیگری نیز از خودبه جای نهادهاست که عبارتند از: 1 - کامل الزیارات ابن قولویه )تحقیق و تعلیق(
2 - ادب الزائر لمن یئم الحائر
3 - سیرتنا و سنتنا سیرة نبینا و سنته
4 - اعلام الانام فی معرفةالملک العلام )در توحید(
5 - تفسیر آیه »قالوا ربنا امتنا اثنتین
6 - تفسیر آیه »و اذ أخذ ربک من بنی آدم.
« )بنام میثاق الأوّل(
7 - تفسیر آیه »و کنتم ازواجاً ثلاثة
8 - تفسیر آیه »ولله الاسماء الحسنی«
9 - تفسیر سوره حمد
10 - ثمرات الاسفار )در دو جلد(
11 - حاشیه بر رسائل شیخ انصاری
12 - حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری
13 - رساله در حقیقت زیارات
14 - رساله در علم درایه
15 - رساله در نیت
16 - ریاض الانس )در دو جلد(
17 - العترة الطاهرة فی الکتاب العزیز
علامه امینی علاوه بر صعود بر قلّه بلند دانش و کسب مقام والای علمی، از لحاظ روحی و اخلاقی درجات ومراتبی را نیز طی کرده و کمالات نفسانی را در وجود خویش بارور نمودهبود.
در وصف حالات و روحیات وشدت عشقی که به خاندان نبوت داشت نوشتهاند: »وی از راه اعمال صالحه و مداومت در ادعیه و تفکر درزیارات مأثوره به حقایقی برخورد، که پیش سالک دانستنی است نه گفتنی
از این جهت کمر برای نصرت حقو دفاع از حقوق پایمال شده وحی خاتم الانبیا بربست و در راه نیل بدین مقصود از باطن صاحب الحق وفرزندش صاحب الامر8 با کمال اخلاص استمداد جست و مورد مدد نیز واقع گردید.
در نتیجه آیةالله امینی یکفرد روحانی کامل عیاری شد که در او نور عقل شرعی بهوجه احسن تجلی کرد
از میان صفات و ویژگیهای برجسته و حسنه وی نظیر علوّ طبع، استغنا از همنوع، صراحت لهجه، زبانصدق گویا، قلم و بیان شیوا و رسا و گرم، آراستگی به صفات کریمه شجاعت، توکل، ادب علمی و اجتماعیو.
عالیترین صفات عالیه و بارز وی، عشق و محبت بیحد و ولای کامل و اخلاص بسیار نسبت به آستانپاک اهل بیت عترت و طهارت -سلام الله علیهم اجمعین- بود
وی از سر چشمه زلال و گوارای خاندان نبوت ورسالت سیراب گشتهبود و از اشعه وجود مبارک مولی الموالی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب7 غرق نور وعشق و اخلاق، به ائمه اطهار -سلام اللّه علیهم- گشته بود.
فکر و ذکر، قیام، قعود، خواب، بیداری، قدم و قلمشولای علی7 بود و بس
به هنگام یاد و ذکر بلایا و مصائب اهل بیت بخصوص علی و فاطمه و حسین: با فریادو درد میگریست
حرم شریف امیرالمؤمنین را بسیار زیارت مینمود.
بسیار خاضع و خاشع سیل اشک ازدیدگانش جاری و این همه از عشق و ولای تام و تمام اوبه آل محمد9 بود
مرحوم علامه امینی یکی از شخصیتهای بر جسته جهان اسلام است
نام او حادثه مهم غدیر را تداعی میکند
او که وجودش مالامال از عشق و علاقه به اهل بیت عصمت و طهارت: بود و قلبش برای اعتلای اسلام ومسلمین در جهان میتپید و به علل و عوامل رکود و انحطاط مسلمین پی بردهبود و از توطئههای گوناگوندشمنان اسلام و مسلمین با خبر بود، با تألیف کتاب ارزشمند »الغدیر« اقدامی بزرگ برای ایجاد وحدت واتحاد بین مسلمین نمود
چیزی که امروز بیش از هر چیز دیگر بدان نیازمندند
علامه امینی یکی ازپرچمداران و منادیان وحدت مسلمین در عصر اخیر بود
نقش الغدیر در وحدت اسلامی و دیگر آثار آن در مسأله امامت نظریاتی هست که به عقیده افرادی؛ مانند علامه امینی بین افراط و تفریط است
بعضیاینطور اظهار نظر میکنند که اصلاً ما شیعیان با آقایان اهلتسنن اختلافی نداریم و اگر اختلافی هم هستمثل اختلاف مراجع تقلید در فتاوی فقهی و مثل اختلاف خود علمای اهل سنت در مسائل فقهی است که اصلاًنباید نامش را اختلاف گذاشت
آنها مذاهب اربعه دارند و در مسائل فقهی اختلافی دارند، علمای شیعه هم دربسیاری از مسائل فقهی اختلاف نظر دارند
مثل کتاب »مختلف« علامه که اختلاف نظر فقهای شیعه را بیانکرده است یا کتاب »الفقه علی المذاهب الاربعه« که اختلاف نظر علمای اهل تسنن و ائمه اربعه آنان را بیانکرده است
این یک نظر است که مثل مرحوم علامه امینی این حرف را قبول ندارند
نظر دوم این است که در مسأله امامت اختلاف هست
اختلافها جزیی هم نیست، اما یک مسأله تاریخی است وگذشته است و امروز دیگر مورد ابتلای ما نیست، اصلاً چیزی نیست که لازم باشد که ما دنبال کنیم وپیگیری نماییم و بحثی و جدلی باشد و آن مسأله تاریخی را دنبال کردن نه ضرورتی دارد و نه ثمری
ایننظریه هم به نظر افرادی مثل علامه امینی قابل قبول نیست
این مسأله، مسألهای است که با محتوای مسائلاسلامی پیوند دارد؛ یعنی کسانی که قبول کنند که علی7 بعد از رسول خدا9 به تنصیص آن حضرت، اماممعصوم و امامتش دنباله نبوت رسول خداست از حیث معارف و محتوا یک پناهگاه علمی مصون از خطا پیدامیکنند و دیگران که این عقیده را ندارند یک مسیر دیگری را طی میکنند که از حیث معارف در بسیاری ازنقاط، انحراف پیدا میشود
این مسأله، تاریخیِ صرف و تاریخیِ محض نیست؛ بلکه در بسیاری از مسائلمهم اسلامی اثر دارد
نظر سومی که وجود دارد آن است که اختلاف ما با اهل تسنن، در یک مسأله مهمی است و تا حد زیادیسرنوشتساز است؛ ولی مصالح عمومی اسلام و مسلمین ایجاب میکند که این مسأله مسکوت عنه بماند واز آن بحثی نشود
صریحاً باید گفت که این سخن را هم اشخاصی مثل علامه امینی قبول ندارند
اینکهمصالح اسلام ایجاب میکند که این مسأله بهطور کلی از دایره بحث در حوزههای علمی و دانشکدهها ودانشگاهها خارج بشود، ایشان قبول ندارند
بنابر سه نظریه فوق، اصلاً کتاب »الغدیر« نباید تألیف میشد
سه نظریه هم وجود دارد که در مقابل نظریاتقبلی افراطی است
یک نظریه آن است که شیعه و سنی اختلاف بسیار اساسی دارند و اصلاً قابل گفت و گو وعلاج با بحث نیست
تنها راهش تکفیر است که متأسفانه بخصوص از طرف اهل تسنن سابقه طولانی دارد،اگر چه از طرف شیعه هم گاهی به چشم میخورد، اما شیعه میتواند زمان خود ائمه: زمان امام باقر7 و امامصادق7 را که حوزههای درسشان هم خیلی گرم بود گواه بیاورد که در این زمانها مسأله تکفیر اصلاً از جانبشیعه نبوده که مثلاً جبهه مقابل کافر یا مشرک شمرده شده باشند
اما از آن طرف متأسفانه از همان قرنهایاول، از قرن چهارم میتوان مدارک ارائه داد که افرادی از علمای اهل تسنن، شیعه را به انواع واقسام تکفیرمیکردند و برچسبهای بسیار ناجور میزدند
به هر حال این هم یک نظریه است که علامه امینی آن را قبول ندارد
نظریه دیگر آن است که قدری پایینتربیایند و بگویند اختلاف داریم و باید با مشاجرات تند و مباحثات زننده به سر و کله یکدیگر بزنیم، ما به آنهاناسزا بگوییم و آنها به ما فحش بدهند که اینهم متأسفانه در طول تاریخ از هر دو گروه بوده است؛ ولی بازهم اگر از انصاف نگذریم میتوان گفت، آن طرف در این مرحله هم شدیدتر و تندتر برخورد کرده است کهفعلاً کاری به این حرفها نداریم
این هم نظریه دیگری بود که باز از دیدگاه علامه امینی مورد قبول نیست
اگرما این نظریههای افراطی و تفریطی را کنار بگذاریم؛ یعنی، نه بگوییم که اصلاً اختلافی نیست یا اختلافتاریخی است و نباید مورد بحث قرار گیرد و نه اینکه یکدیگر را تکفیر کنیم یا به یکدیگر ناسزا بگوییم
در اینوسط، نظر معتدلی پیدا میشود و آن این است که ما با یکدیگر اختلاف نظر داریم
در مسأله مهمی هم اختلافداریم و باید با بحث منطقی و بحث متکی بر قرآن و روایات و بحثهایی که حوزههای علمی و مجالس و محافلعلمی میپسندند به گفت و گو بپردازیم
ما حرفمان را بگوییم و دلائلمان را ارائه دهیم، آنها هم حرفشان رامطرح کنند و دلائلشان را ارائه دهند تا مسأله را بجایی برسانیم یا تفاهم کلی حاصل شود، یا یک طوری بهتفاهم نزدیک شویم
بالأخره در مجامع علمی دنیا، برای خود مسلمانها و برای غیر مسلمانها سخنان ما و ادلهما و سخنان و ادله آنها روشن شود
علامه امینی چنین طرز فکری داشت و آن را میپسندید که ما باید بحث استدلالی متکی به قرآن و روایات وتاریخ صحیح خود اهلتسنن و کتب معتبر شیعه -که به نظر آنها معتبر است- داشته باشیم.
< با این طرز فکر،به این فکر افتادهاند که آیا کسی متکفل این کار شده یا نه؟ و اگر شده آیا از عهده آن خوب برآمده یا نه؟ و اگرخوب از عهده برآمده آیا امروز قابل عرضه است یا نه؟ ظاهراً ایشان به این نتیجه رسیدهاند که کار مطلوبقابل عرضه برای دنیا نداریم و این انگیزهای شده برای اینکه مرحوم علامه امینی دست به این کار عظیم وابتکار بزرگ بزند که گفته میشود در حدود 40 سال در تألیف این کتاب زحمت کشیدهاند
اولین کتابهای ایشان در سال 1355 ه
ق.
< چاپ شده معلوم میشود که از همان موقع مشغول به تألیف شدهاندتا پایان عمرشان 40 سال میشود که گفته میشود تا پایان عمر مشغول این کار بوده است و خواسته کتابیتدوین کند که استدلالی، منطقی و متکی بر قرآن و روایات بوده و قابل عرضه در دنیای امروز هم باشد،بهطوری که حتی اگر در دانشکدهها و دانشگاهها بخواهند متن درسی قرار دهند بتوانند و اگر کسی صادقانهو منصفانه قضاوت کند، باید گفت: ایشان از عهده این کار برآمده است
این البته به این معنا نیست که کارایشان کامل است و نیازی به تکمیل و تهذیب ندارد
بالاخره هر کاری با مرور زمان به تکمیل و تهذیب محتاجاست
چند مطلب را میتوان به عنوان اثرات این کتاب بیان کرد که البته همه آنها روشن است و نیازی به استدلالندارد:
1 - وضع تألیف، چاپ و انتشار آن به گونهای بود که توانست در کتابخانههای دنیا و کتابخانههای ممالکاسلامی سنینشین راه پیدا کند و اگر کتاب الغدیر جز همین یک اثر را نداشت، همین برایش کافی بود
کلکتابهایی که ما در این زمینه داشتیم و داریم به هیچ نحو در کتابخانههای دنیای اهل تسنن راه پیدا نکردهبود
ولی بحثهای »الغدیر« و چاپ این کتاب بهگونهای است که امروز اگر کسی در هر کتابخانهای ازکتابخانههای معروف دنیا برود، بعید است که کتاب »الغدیر« را نیابد
این بسیار مهم است که کتابی بتواندجزء منابع و مصادر قرار گیرد و اگر کسی در فلان دانشکده بخواهد مسألهای درباره امامت بنویسد وقتی بهکتابخانه مراجعه میکند »الغدیر« هم جزء مصادرش باشد
2 - اثر دیگرش این است که بالاخره در مسأله امامت؛ هم برای تدریس در حوزهها، هم برای تبلیغ و هم احیاناًبرای تحقیق نیاز به مصدر مطمئن میباشد که علامه امینی با تألیف کتاب »الغدیر« کتابخانهای را با یکسلسله مصادر لازم ارائه کرد تا اگر محقق خواست، بتواند به منابع مختلف که در »الغدیر« آمده است مراجعهکند
3 - امروزه الغدیر داور خوبی برای دنیای خارج از شیعه و سنی است
دنیا میخواست بداند که شیعه چهمیگوید و آیا سخنانی که بعضی از اهل تسنن در مورد به شیعه میگویند درست است یا نه؟ به هرحال،بیش از صد میلیون شیعه در دنیا هست و دنیا میخواهد بداند شیعیان چه میگویند، انصاف این است کهکتابی که بازگوکننده حقایق مکتب تشیع باشد یا کم بود و یا در دسترس نبود
4 - اثر دیگر که این کتاب داشت همان است که آیةالله شهید مطهری فرمود که: »برخلاف آنچه برخی توّهم میکنند که کتاب »الغدیر« ممکن است شیعه و سنی را از هم جدا کند، «الغدیر»کتابی است که میخواهد فاصله را کم کند
تقریب بین المذاهب یک عاملش میتواند »الغدیر« باشد«
آیةالله مطهری توضیح دادهاند که خیلی از اختلافها و فاصلهها و بدبینیها به خاطر حرفهای غلطی است کهطرفین به هم نسبت دادهاند، در این کتاب معلوم میشود که بسیاری از آن نسبتها، ناروا است؛ مثلاً وقتی یکنفر در کتابش مینویسد که شیعه قائل به تحریف قرآن است، اگر این بحث عنوان شد و دقیقاً ثابت شد کهاین دروغ است و شیعه چنین چیزی را قائل نیست، این موجب تفاهم میگردد
خلاصه چون بسیاری ازسخنانی که به شیعه نسبت داده شده، در این کتاب دنبال شده و مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته و ناروابودن آن سخنان ثابت گردیده، همین باعث تفاهم بیشتر میشود
نهتنها شهید مطهری و خود علامه امینیاین نظر را دارند؛ بلکه از برخی از تقریظهایی هم که از ممالک اهلتسنن برای کتاب »الغدیر« نوشته شده، ایننکته استفاده میشود
5 - »الغدیر« در واقع جوابی است برای همه شبهات در طول تاریخ
شیعه همیشه مظلوم بوده است و امروزهم ما گرفتار وهابیها هستیم و امرای اکثر ممالک اسلامی دست نشانده اجانب هستند و با انقلاب ما برخوردبدی دارند، و این همه مقاله و کتاب و رساله علیه شیعه منتشر میشود و سخنان بیربطی به شیعه نسبتداده میشود
با داشتن »الغدیر« خیال ما راحت است، بهطوری که اگر صدها کتاب و رساله هم علیه شیعهنوشته شود، پاسخش در »الغدیر« هست
6 - این کتاب در بسیاری از افراد تأثیر گذاشته و شیعه شدهاند و یا تمایل به شیعه پیدا کردهاند و نیزشیعیان در اعتقاد خود راسختر گشتهاند.
تقریظهای فراوانی که از دانشمندان جهان اسلام برای این کتابنوشته شده، خود مؤید وجود این اثر است
7 - آخرین اثری که برای »الغدیر« میتوان گفت، آن است که »الغدیر« این بحث را مطرح کرد تا در مجامععلمی، دانشکدهها و دانشگاهها دنبال شود.
همین یک اثر برای الغدیر کافی است و لازم نیست آنان با خواندنآن شیعه شوند؛ بلکه اگر این بحث به صورت منطقی و استدلالی در محافل علمی، مورد توجه قرار گیرد، خوداثر مهم و بارزی خواهدبود
»الغدیر« منشأ بسیاری از آثار شدهاست
قبل از »الغدیر« حدود 30 کتاب در اینزمینه نوشته شدهبود؛ ولی اخیراً این عدد به 125 کتاب رسیدهاست
در محیط خود شیعه هم دهها کتاب دراین زمینه نوشتهشده که همگی متأثر از »الغدیر« بودهاند
در حوزههای علمیه علومی دائر و رایج است و هر کس غیر از آن علوم به کارهای دیگر بپردازد معمولاًمهارتش در آن علوم رایج در حوزه قدری مغفول عنه قرار میگیرد؛ مثلاً اگر کسی دنبال قرآن و تفسیر برود،انتزاع خارجیاش آن است که او گویا فقه، اصول و فلسفه نمیداند
علامه امینی اینطور نیست
تألیفاتایشان نشان میدهد که او هرچند به دنبال بحث امامت رفت، معذلک در رشته فقه و اصول، حاشیه بر مکاسبو رسائل دارد
کسانی که با این دو کتاب آشنا باشند، میدانند که اگر کسی بتواند تعلیقهای بر این دو کتاببنویسد معلوم میشود در بحثهای فقهی و اصولی یک دوره کامل مقدمات و خارج را دیده که چنین توانی وقدرتی در او پیدا شده است
از تألیفات ایشان استفاده میشود که در بحثهای تفسیری هم توانا بودهاند ورسالههای متعددی در این زمینه نوشتهاند
در حدیث و تتبع حدیث هم که روشن است
ایشان فقیهی بوده است که پس از طی مدارج علمی در فقه واصول به فکر افتاده که این خدمت بزرگ را انجام دهد، مثل مرحوم »حاج آقا بزرگ طهرانی« که پس از طیمدارج و مراحل علمی به تألیف »الذریعه« پرداخت، یا مرحوم »علامه طباطبایی« که درس خارج اصولداشتهاند
معذلک به تفسیر و فلسفه پرداختند
در زمینه خصوصیات اخلاقی »علامه امینی«، چند نکته است که تنها یکی از خصوصیات ایشان علاقه مفرطبه اهل بیت عصمت و طهارت: بوده است.
ایشان پس از تألیف »الغدیر«، به عنوان علامه امینی در جهانمشهور شده بود؛ ولی در عین حال منبر میرفتند و در همین زمینه صحبت میکردند و این خود نشان ازعلاقه ایشان به این خاندان بوده است
ایشان در شهرهای مختلفی سخنرانی میکردند و طلاب و افاضل وحتی بعضی از مراجع تقلید برای استفاده از منبرشان میآمدند و ایشان همین مسائل مربوط به امامت رامطرح میکرد، آن هم با چه سوز و حالی!
امتیازات الغدیر
البته کتابهایی که پس از «الغدیر» نوشته شده و متأثر از «الغدیر» بودهاند، از دایره این بحث خارجند، امانسبت به کتابهایی که قبل از «الغدیر» تألیف شدهاند، تنها کتابی که میتواند با «الغدیر» مقایسه شود کتاب«عبقات» است.
اگر «عبقات» تلخیص شود و به عربی هم ترجمه شود - که الحمدلله این کار انجام شده- آنوقت با «الغدیر» قابل مقایسه است که البته در این مقایسه «الغدیر» امتیازاتی دارد.
فصلی در الغدیر به نام»شعرای الغدیر« است و مرحوم علامه امینی میخواستند با عنوان کردن داستان غدیر در شعر شعرا در طولقرنهای متمادی، متواتر بودن و مشهور بودن آن را در تمام دورهها ثابت کنند و لذا در خلال بحث، بیش ازصد شاعر را معرفی و شرح حالی برای آنها نوشتهاند که این یکی از امتیازات «الغدیر»بر «عبقات» است
اگرچه در «عبقات» هم ممکن است شرح حال عدهای از علما ذکر شده باشد که در «الغدیر» نباشد
امتیاز دیگر «الغدیر» آن است که در یک جا حدود 300 الی 400 صفحه از چند کتاب را ارزیابی کرده و مورد نقدو بررسی قرار داده است؛ که البته یک کار جنبی است.
مثلاً در مورد »شیخ بهایی« به عنوان یک شاعر شیعهکه غدیر در اشعارش آمده، شرح حالی را نوشتهاند و در همین جا تألیف یکی از دانشگاهیان معاصر را نقدکرده که برخی از سخنان این کتاب، با مقام و منزلت یک فقیه شیعی سازگار نیست.
امتیاز دیگر «الغدیر» آن است که تمام احادیث مربوط به امامت را مطرح کرده است؛ در حالی که »عبقات« فقطشش یا هفت حدیث معروف مثل ثقلین و سفینه نوح را مورد بحث قرار داده است که البته گفته میشودمجموعاً دوازده حدیث بوده که بقیه آنها در یادداشتهای صاحب عبقات موجود است.
ناگفته نماند که صاحب«الغدیر»، خود از «عبقات» استفاده کرده و یکی از مصادر اساسی ایشان بوده است
ولی در عین حال«عبقات» مانند «الغدیر» که بتواند در دانشگاهها و محافل علمی به سبک کلاسیک تدریس شود، قابل عرضهنیست.
این عالم جلیل القدر و محقق سختکوش و توانا، سرانجام پس از آنکه به آرزوهای شیرین خویش در خدمتبه اسلام و مسلمین دست یافت، راهیِ سرای باقی شد و جهان اسلام در فقدان او به سوگ نشست.