نهضت ملی ایران با رهبری آیتاللَّه سیدابوالقاسم کاشانی و مبارزات قهرمانانه ملت مسلمان ایران در 30 تیر 1331 به اوج خود رسید و نزدیک بود طومار استبداد و استعمار را برای همیشه درهم پیچد.
اما در میانه این نهضت مردمی، با اقدامات فراقانونی و غیراخلاقی مصدق، موجبات ناامیدی مردم از وی و انزوای اجباری آیتاللَّه کاشانی را فراهم ساخت.
مصدق، حتی در صدد حذف مجلس شورای ملی برآمد تا انتقادهای نمایندگان به دولت را متوقف کند.
به همین منظور یک همه پرسی برای انحلال مجلس برگزار کرد.
همزمان عوامل استعمار پیر با تحرکات افرادی مانند مظفربقائی، حسین خطیبی، داریوش فروهر و.
.
.
میکوشیدند فاصله بین دولت و آیتالله کاشانی را بیشتر کنند.
با دستور مصدق نشریات متمایل به ایتالله کاشانی تعطیل شدند و روزنامههای ملیگرا و کمونیست حملات خود را به باورهای اسلامی مردم شدت بخشیدند.
این اقدامات، باعث شد که دشمنان به حذف مصدق و بازگرداندن استبداد امیدوار شوند.
در این میان آیتاللَّه کاشانی، در ضمن نامهها و بیانیهها و برپایی مجلس سخنرانی در منزل خود به بصیرتافزایی در جامعه میشود.
اما برپائی همین مجالس سخنرانی نیز برای هواداران مصدق قابل تحمل نبود.
یک شب به سرکردگی داریوش فروهر، گروهی به خانه آیت الله کاشانی هجوم بردند و با قطع برق مجلس سخنرانی را به هم ریختند.
آنان با ضرب و شتم مردم یک طلبه را نیز به شهادت رساندند.
شهید حسن آیت که پس از انقلاب اسلامی از منتقدان جدی جریان ملیگرا بود، در گزارشهای خود ضمن تشریح تحرکات خصمانه هواداران مصدق، یادآوری میکند که حضرت امام(ره) و شهید آقا مصطفی خمینی، نیز آن شب در خانه آیتالله کاشانی حضور داشته و شاهد ددمنشیهای هواداران مصدق بودهاند.
با این وجود، آیتالله کاشانی فرجام کار مصدق را پیش بینی کرده بود و به طرق مختلف میکوشید او را متنبه کند.
از جمله در 27 مرداد، طی هشدارهایی به وی اطلاع داد که گروهی با هدایت استعمار پیر تحرکاتی برای سقوط دولت مصدق انجام میدهند و غیر از نیروهای نظامی، متیندفتری داماد مصدق نیز در این گروه فعال هستند.
ولی مصدق، مغرورانه خود را متکی به پشتیبانی مردم عنوان کرد و نصایح دلسوزانه آیتاللَّه کاشانی را نشنیده گرفت.
سرانجام، در حالی که بیش از 13 ماه از پیروزی مردم در قیام 30 تیر 1331ش که به تثبیت دولت مصدق منجر شد، نگذشته بود، که نیروهای آمریکا و انگلیس طی عملیاتی در 28 مرداد 1332 کابینه او را سرنگون کردند.
سپس سپهبد فضلاللَّه زاهدی، فرمانده عملیات، که در دولت مصدق سمت وزارت کشور را داشت، به قدرت رسید.
پس از مدتی محمدرضا پهلوی که چند روز پیش، از بیم مصدق از کشور گریخته بود، به اریکه سلطنت بازگشت.
از این پس دوران سیاه استبداد فردی پهلوی دوم آغاز گردید.
از رخدادهای مهم این دوره از استبداد پهلوی، محاکمه و تبعید مصدق، تأسیس ساواک، شهادت سه دانشجوی دانشگاه تهران در جریان ورود نیکسون به ایران، به شهادت رساندن نواب صفوی و فدائیان اسلام، سرکوب قیام 15 خرداد و.
.
.
بود.
(تصویر؛ مصدق در دوران تبعید)