در پی شکست دولت عثمانی در جریان جنگ جهانی اول، انگلیس، فلسطین را اشغال کرده و طی قرارداد استعماری سایکس-پیکو قیمومیت فلسطین را به عهده گرفت.
پنج سال بعد، در سال 1922م، جامعه ملل که همانند سازمان ملل یک نهاد به ظاهر بینالمللی و البته تحت سیطره انگلیس بود، قیمومیت انگلیس بر فلسطین را پذیرفت و در واقع حضور سربازان انگلیسی در این سرزمین را قانونی و مشروع اعلام کرد.
از آن به بعد، سازمانهای صهیونیستی برای تحقق این هدف توسعه طلبانه، یهودیان بسیاری را از نقاط مختلف جهان به ویژه اروپا به فلسطین مهاجرت دادند.
انگلیس مدعی بود که برای جلوگیری از مشکلات ناشی از افزایش سکنه یهودی در فلسطین، مهاجرت یهودیان به این سرزمین را محدود میسازد.
اما امریکا از سال 1945م دولت انگلیس را برای حل مشکلات یهودیان تحت فشار قرار داد و در پایان این سال، کمیسیونی مشترک از سوی امریکا و انگلیس برای مشروعیتبخشی به حضور یهودیان در فلسطین تشکیل شد.
این کمیسیون یک سال بعد توصیه کرد که تنها صدهزار مهاجر یهودی دیگر به فلسطین بروند! و این سرزمین به قیمومیت سازمان ملل درآید.
در فوریه 1947م انگلیس برای زمینه سازی تشکیل دولت صهیونیستی، اعلام کرد دیگر قادر به ادامه قیمومیت فلسطین نیست و حل این مسئله را به سازمان ملل میسپارد.
این سازمان نیز پس از تشکیل یک کمیته ویژه و اعزام هیأتهایی به فلسطین و اردوگاههای آوارگان یهودی در اروپا، به تقسیم فلسطین و بینالمللی شدن بیتالمقدس رای داد.
در 29 نوامبر 1947م مجمع عمومی سازمان ملل این امر را تصویب کرد و در واقع تقسیم فلسطین بین اعراب و مهاجران یهود و سپردن بخشی از خاک یک ملت مظلوم به گروهی مهاجر و مهاجم را رسمیت بخشید.
در این سالها نیز صهیونیستها با تاسیس گروه های زیرزمینی ترور، ایجاد رعب و وحشت، اقدامات تروریستی و.
.
.
فلسطینیها را وادار به ترک سرزمین خود میکردند تا زمینه اعلام موجودیت رژیم نامشروع خویش را فراهم کنند.
در این شرایط، انگلیس نیز اعلام کرد که نیروهایش را تا 13 مه 1948 از فلسطین خارج خواهد کرد.
فردای روزی که آخرین سرباز انگلیسی از خاک فلسطین خارج شد، در 14 مه 1948م، "دیوید بن گوریون" از رهبران اصلی صهیونیسم جهانی، تأسیس رژیم غاصب صهیونیستی را اعلام کرد.
همان روز و در این شرایط، دیرهنگام دولتهای عربی برای پاسخگوئی به افکار عمومی برانگیخته شده ملتهای مسلمان، وارد جنگ علیه صهیونیستها شدند و نخستین جنگ اعراب و رژیم صهیونیستی آغاز گردید.
در این جنگ بخشی از قوای مصر، سوریه، لبنان و اردن، با شعارهای ناسیونالیستی، وطنخواهی و قومیتپرستی برای دفاع از حیثیت عربی خود وارد سرزمینهای اشغالی فلسطین شدند.
صهیونیستها در آن زمان هنوز نیروی مجهزی در اختیار نداشتند و بدیهی بود که اعراب با به میدان آوردن تمام قوای خود و به خصوص با تکیه بر شعارهای برخواسته از فرهنگ اسلامی با یک بسیج عمومی از آحاد ملتهای مسلمان میتوانستند دولت اسرائیل را در نطفه خفه کنند.
اما دولتهائی که اغلب با توطئه انگلیسیها تاسیس شده بودند در واقع با یک نبرد پرهیاهو عملا به دفعالوقت پرداختند.
به علاوه ناهماهنگی بین قوای کشورهای عربی، به صهیونیستها فرصت داد نیروهای خود را تجهیز کرده و در یک نبردفرسایشی و با حملات موضعی، قوای اعراب را تحلیل برده و آنان را به عقب برانند.
در این میان، تنها اردن توانست قسمتی از خاک فلسطین را در ساحل غربی رود اردن تصرف کرده و قسمت قدیمی بیتالمقدس را در اختیار گیرد.
اردن این سرزمین را متعلق به خود میدانست.
در این شرایط سازمان ملل نیز تحت فشار امریکا وارد میدان شد و برای جلوگیری از انهدام کامل رژیم صهیونیستی، در ژانویه 1949م از اعراب و صهیونیستها خواست با اعلام آتش بس مخاصمه را ترک کنند و کشورهای عربی نیز با امضای قراردادی ترک مخاصمه با این رژیم را اعلام نمودند.
امضای این قرارداد، گرچه متضمّن شناسایی این رژیم از طرف کشورهای امضا کننده نبود، اما عملا موقعیت این دولت مجعول را تثبیت کرد و زمینه پذیرش آن را در سازمان ملل فراهم نمود.
این در حالی بود که فلسطینیان در راستای پیشنهاد پیشین سازمان ملل هنوز نتوانسته بودند یک دولت مستقل تشکیل دهند، اکثریت اعضای این سازمان با زمینه سازی کشورهای غربی در یازدهم مه 1949م وجود رژیم صهیونیستی را به عنوان یک دولت مورد شناسایی قرار دادند.
صهیونیستها در جریان اولین جنگ اعراب و اسرائیل، علاوه بر حدود تعیین شده در طرح پیشنهادی سازمان ملل برای تقسیم فلسطین به دو کشور عربی و اسرائیلی، بیش از 6 هزار کیلومتر مربع از سرزمینهای معین شده برای دولت عربی فلسطین را هم اشغال کردند به طوری که هنگام پذیرفته شدن رژیم صهیونیستی به عضویت سازمان ملل، این رژیم به جای 57 درصد پیشبینی شده در طرح، بیش از 77 درصد اراضی فلسطین را در تصرف خود داشت.