پس از قیام 30 تیر 1331، مصدق خود را از حامیان واقعی خود در این قیام بینیاز میدید و مدام فاصله خود را از مردم مسلمان ایران و آیتالله کاشانی که رهبری نهضت ملی را برعهدهداشت، بیشتر میکرد.
همزمان با افزایش فاصله وی با ملت، دولتهای انگلیس و آمریکا با همکاری ایادی دربار پهلوی، توطئه سرنگونی دولت او را طراحی کردند.
در روز 22 مرداد 1332، محمدرضا پهلوی، به طور محرمانه مصدق را از نخستوزیری عزل و سرلشکر زاهدی را به عنوان نخستوزیر برگزید.
با این وجود، شاه از احتمال تکرار قیام مردمی 30 تیر بیم داشت.
به همین دلیل، برای مصون ماندن از پیامدهای عزل مصدق به شمال ایران رفت.
مصدق زمانی که از عزل خود مطلع شد، حاضر به کنارهگیری نشد.
حکمی که برای برکناری وی نوشته شده بود را از مأمور مربوطه گرفت و با عتاب وی را از خود دور کرد.
سپس عزل خود را کودتایی علیه خود قلمداد کرد.
زاهدی نیز جرأت نکرد به اقدامی علیه مصدق دست بزند.
همزمان رسانههای طرفدار مصدق گزارشهایی را در خصوص کودتا علیه وی منتشر کردند.
محمدرضا پهلوی که از ماوقع باخبر شد با یک هواپیما مستقیما از شمال ایران به عراق و سپس ایتالیا فرار کرد و ناچار شد چند روز بعد با کودتای آمریکا و انگلیس علیه مصدق به کشور بازگردد.